پاورپوینت کامل شرطه الخمیس دردوران خلافت امیرالمومنان (ع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرطه الخمیس دردوران خلافت امیرالمومنان (ع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرطه الخمیس دردوران خلافت امیرالمومنان (ع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرطه الخمیس دردوران خلافت امیرالمومنان (ع) ۸۶ اسلاید در PowerPoint :
«شرطه الخمیس» سپاهی ویژه از افراد تحت فرمان امیرمؤمنان (ع) بودند که برای اولین بار در اسلام، به هنگام حضور امام در عراق شکل گرفت. آنان به دلیل تعهد و جایگاه خود، هماره در خدمت امام بودند و در جنگ ها نیز نقش پیشقراولان لشکر را داشتند. در این نوشتار به تاریخچه، جایگاه و ویژگی های این سپاه خواهیم پرداخت.
مفهوم شرطه الخمیس
«خمیس» به معنای لشکر و سپاه است؛ از این جهت که در آن عصر، هر لشکر، به پنج بخش تقسیم می شد: مقدمه، ساقه، میمنه، میسره و قلب.[۱] «مقدمه» پیش تاز سپاه؛ «میسره» جناح چپ؛ «میمنه» جناح راست؛ «قلب» مرکز فرماندهی و «ساقه» به معنای دنباله و عقبه سپاه است. درباره «شرطه» دو معنا وجود دارد:
۱. از ماده «شرط»، به معنای علامت و نشان است[۲] و به گروهی از پیشاهنگان سپاه و لشکر که در رزم حاضر باشند، «شُرطه» می گویند[۳] و در مقام نسبت دادن، به آنان «شُرطی» می گویند. گویا شُرطه همان «مقدمه» لشکر است که چون دارای علامات و نشانه هایی بودند، به این نام خوانده شده و با آن علامت ها شناخته می شدند.[۴] بنابراین شرطه الخمیس نقش پیشقراولی را ایفا می کردند و اولین گروهی بودند که وارد جنگ می شدند.
۲. شرطه از «شرْط» (به سکون راء) به معنای التزام به کاری است.[۵] با توجه به این معنا می توان شرطه الخمیس را گروه و نیروی ویژه ای دانست که به دلیل پیمان و عهد در جان برکف بودن، عهده دار مأموریت های ویژه بوده اند. این معنا در روایت نیز بیان شده است: گروهی که با امام شرط بهشت می کنند.[۶]
همچنین از اصبغ بن نباته پرسیدند: چرا «شرطه الخمیس» نام گرفتید؟ پاسخ داد: «ضمنا له الذبح و ضمن لنا الفتح»؛ ما کشتن دشمن را ضمانت می کردیم و امیرالمؤمنین پیروزی و بهشت را برای ما ضمانت می کرد. [۷]
با توجه به معانی گفته شده، می توان شرطه الخمیس را «نیروی ویژه» ای دانست که به دلیل تعهد و جایگاه خود، هماره در خدمت امام بودند و در جنگ ها نیز نقش «مقدمه الجیش» یا پیشقراولان لشکر را داشتند.[۸]
چگونگی شکل گیری
شرطه الخمیس نخستین بار در جنگ جمل به دست امیر مؤمنان (ع) در عراق تشکیل شد.[۹] پس از این پیکار، گروهی از آنان پس از سخنرانی امام (ع) در مسجد جامع بصره گرد آن حضرت را گرفتند.[۱۰]
به گزارش کشی، بشر بن عمرو همداِنی چنین روایت می کند که امیرمؤمنان (ع) در میان یاران حاضر شد و فرمود:
«اکتتبوا فی هذه الشرطه»؛ در این گروه نام بنویسید.[۱۱]
امام حضور در شرطه الخمیس را ارزش معرفی می فرمودند؛ به گونه ای که برخی از یارانشان را به حضور در آن بشارت دادند. امیرمؤمنان (ع) در روز جنگ جمل به عبدالله بن یحیی حضرمی فرمود:
«أَبْشِرْ یا ابْنِ یحْیی فَأَنْتَ وَ أَبُوک مِنْ شُرْطَهِ الْخَمِیسِ حَقّاً، لَقَدْ أَخْبَرَنِی رَسُولُ اللهِ (ص) بِاسْمِک وَ اسْمِ أَبِیک فِی شُرْطَهِ الْخَمِیسِ وَاللهُ سَمَّاکمْ شُرْطَهَ الْخَمِیسِ عَلَی لِسَانِ نَبِیهِ»؛[۱۲] ای پسر یحیی! بشارت باد که تو و پدرت از شرطه الخمیس هستید. پیامبر خدا از عضویت تو و پدرت در شرطه الخمیس خبرم داد. خداوند شما را به زبان پیامبرش، شرطه الخمیس نامید.
امیر مؤمنان پیوسته از نام و جایگاه شرطه الخمیس یاد می فرمود و حتی در گرماگرم جنگ صفین نیز فرمود:
«یا شرطه الموت صبرا، لا یهولنکم دین ابن حرب، فان الحق قد ظهر»؛ ای سپاه مرگ! پایداری کنید و از دین پسر حرب نهراسید که حق قطعا پیروز است»[۱۳]
درنگی در آمار
در متون تاریخی، آمار نیروی های شرطه الخمیس یکسان ارائه نشده و در تعداد آن اختلاف وجود دارد.
کشی از یا هزار نفر یاد می کند؛[۱۴] شیخ مفید[۱۵] و برقی[۱۶] به هزار نفر اشاره می کند؛[۱۷]
مزی و ابن عساکر رقم ۱۲۰۰۰ را ضبط کرده اند؛[۱۸]
طبری مدعی است آمار آنان ۰ هزار نفر بوده است.[۱۹]
این آمار که تماما ناظر به فراوانی نیروهای شرطه الخمیس است، با تنهایی و غربت ماه های پایانی حیات امیر مؤمنان (ع) همخوانی ندارد؛ زیرا تاریخ اذعان دارد که امام پس از نبرد صفین، از بی وفایی و شانه خالی کردن سربازانش در کوفه گلایه داشت و آنان را «مرد نمایان نامرد!» و «کودک صفتان بی خرد» توصیف کرد و دردمندانه آرزو می کرد که ای کاش با آنان آشنا نمی شد چرا که با نافرمانی و ذلّت پذیری، رأی و تدبیر حضرت را تباه ساختند.[۲۰]
اگر آمار ارائه شده از کشی و مفید را بپذیریم و به تعداد یا هزار نفر تکیه کنیم، این آمار را باید ناظر به آغاز شکل گیری آن، در مقطع زمانی پیکار جمل تحلیل کرد. بدیهی است صرف نظر از احتمال ریزش برخی از سست ایمانان از صف نیروهای ویژه، نباید این نکته را از نظر دور داشت که بسیاری از نیروهای شرطه الخمیس به دلیل پیشقراولی به شهادت رسیده، یا مجروح شدند. آمار ارائه شده از شهدای صفین مؤید این مدعاست.
به گزارش ابن اعثم، در سپاه ۹۰ هزاری امام، ۸۰۰ مرد از انصار، ۹۰۰ مرد از صحابه حاضر در بیعت رضوان و ۸۰ مرد صحابه بدری حاضر بودند.[۲۱] پیکار صفین هفت ماه پس از پایان پیکار جمل و در آغاز صفر سال ۳۷ هجری روی داد. به گزارش مسعودی (متوفی ۳ق)، [۲۲]مقدسی (متوفی ۵۰۷ق) [۲۳]و ابن جوزی (متوفی ۹۷ق) [۲۴]در این جنگ ۷۰ هزار نفر کشته شدند و در این میان، آمار شهدای سپاه امیرمؤمنان (ع) ۲ هزار نفر بود که ۲ نفر از آنان صحابه بدری بودند.[۲۵] ذهبی ۶۵ نفر از شهدای صف نیروهای امام علی (ع) را از صحابه ای می داند که در بیعت رضوان حضور داشتند. [۲۶]
از این رو طبیعی است که پس از نبرد صفین، بیشتر نیروهای شرطه الخمیس به شهادت رسیده باشند [۲۷]و نقل ابن سعد در طبقات درباره آمار ۱۲ هزار نفری سپاه امام حسن (ع) و نامیدن آنان به عنوان شرطه الخمیس روا نیست.[۲۸]
ویژگی ها
شرطه الخمیس از نیروهای نخبه، باایمان، سخت کوش و گوش به فرمان تشکیل شده بود که در دوران سخت حضور امام در عراق، در خدمت ایشان قرار داشتند. حضور چهره های برجسته اسلام در این لشکر، گواه شوکت و عظمت آن است. اعضای این سپاه، به دلیل داشتن ویژگی های برجسته، از امتیاز خاصی نسبت به سایر نیروها برخودار بودند. اصبغ بن نباته در پاسخ به پرسشی درباره جایگاه امام نزد شرطه الخمیس، چنین گفته است:
«أَنَّ سُیوفَنَا کانَتْ عَلَی عَوَاتِقِنَا فَمَنْ أَوْمَی إِلَیهِ ضَرَبْنَاهُ بِهَا، وَ کانَ یقُولُ لَنَا تَشَرَّطُوا فَوَاللهِ مَا اشْتِرَاطُکمْ لِذَهَبٍ وَ لَا لِفِضَّهٍ وَ مَا اشْتِرَاطُکمْ إِلَّا لِلْمَوْت»[۲۹] ما شمشیرهای مان بر شانه های مان بود؛ حضرت به هر کس اشاره می کرد؛ او را از پا درمی آوردیم. او به ما می فرمود: قسم به خدای من که با شما به طلا و نقره شرط نمی کنم، بلکه پیمان ما با شما مرگ و شهادت است.
برقی از علی بن حکم، این سخن را در ادامه فرمایش امیرمؤمنان (ع) نقل می کند که فرمود: پیامبر (ص) به اصحاب خود چنین فرمود:
«تشرّطوا، فإنی لست أشارطکم إلا علی الجنه»؛ پیمان ببندید؛ همانا من با شما جز برای بهشت پیمان نمی بندم»[۳۰]
مأموریت ها
این ویژگی های خاص، زمینه ساز عهده داری مأموریت های مهم دیگری غیر از نبرد در میدان جنگ نیز بود. شکل گیری این نیروی ویژه، با هدف انجام مأموریت های خاص، برپایی امنیت دارالخلافه، مقابله با ناامنی های مناطق مختلف و حضور بهنگام در حوادث بود؛ از این رو امام این گروه را از باایمان ترین و برترین یاران خود سامان داد.[۳۱]
مهم ترین مأموریت های شرطه الخمیس از این قرار بود:
۱. امنیت کوفه. این گزارش ابواسحاق ثقفی کوفی (متوفی ۲۸۳ق) می تواند گواه این امر باشد:
امیر المؤمنین (ع) هنگامی که از صفین بازگشتند، مالک اشتر را به محل حکومت خود در جزیره فرستادند و به قیس بن سعد فرمودند: شما در کوفه باشید و اداره شرطه الخمیس را به دست بگیرید، تا حکمیت پایان گیرد و بعد به سوی آذربایجان بروید.[۳۲]
۲. با شدت یافتن حملات و غارت های کارگزاران معاویه به قلمرو حکومت، امام برای دفع هجوم وحشیانه و دستبردهای آنان، بارها شرطه الخمیس را برای مقابله با آنان اعزام کرد. یحیی بن صالح گوید: یاران من می گفتند: علی (ع) هنگامی که شامیان بر نواحی عراق تاختند، شرطه الخمیس را برای جلوگیری از آنها فرستاد، و قیس بن سعد را به تعقیب آنها روانه کرد و او تا اواسط راه شام آنها را تعقیب نمود.[۳۳]
۳. شرطه الخمیس در برخی از مأموریت های ویژه، مانند جلب مجرم،[۳۴] کمک در کشف جرم و امور قضایی نیز حضور جدی داشتند. امام محمد باقر (ع) فرمود: روزی علی (ع) وارد مسجد شد و دید جوانی در حال گریستن است. حضرت علت را جویا شد؛ جوان گفت: یا علی! شریح قاضی حکمی کرده که من نمی دانم باید چه کنم! پدر من، با جمعی از دوستان به سفر رفت و همه سالم بازگشتند جز پدر من که بازنگشت. من از آنان سراغ پدرم را گرفتم و ایشان پاسخ دادند که در راه فوت کرده. از اموالش پرسیدم، گفتند: چیزی به جای نگذاشته است. آنها را نزد شریح بردم. همگی نزد شریح قسم خوردند که حرف های شان درست است؛ ولی من می دانم پدرم اموال زیادی را همراه خود به سفر برد.
حضرت فرمود تا دوباره همه نزد شریح قاضی بروند. پس همه را نزد شریح بردند. حضرت فرمود: چگونه میان اینان حکم کردی؟ شریح همه ماجرا را بیان کرد و گفت: این جوان شاهدی بر ادعایش (مال و ثروت پدر) نداشت و همسفران نیز همه قسم یاد کردند که او مالی از خود باقی نگذاشته است. حضرت فرمود: هیهات! در چنین مسئله ای این گونه حکم می کنی؟! شریح گفت: یا امیر المؤمنین! چگونه باید حکم کنم؟ امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ای شریح! به خدا سوگند در میان آنان به گونه ای حکم کنم که هیچ کس قبل از من این گونه حکم نکرده است، مگر داود پیامبر (ص). آن گاه به غلام خود فرمود:
«یا قَنْبَرُ ادْعُ لِی شُرْطَهَ الْخَمِیسِ، فَدَعَاهُمْ فَوَکلَ بِهِمْ بِکلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ رَجُلًا مِنَ الشُّرْطَهِ»؛ ای قنبر! شرطه الخمیس را برای حضور نزد من خبر کن و هر یک از همسفران را به یکی از آنان بسپار.
قنبر چنین کرد. حضرت به تمام آنها فرمود: آیا فکر می کنید من نمی دانم با پدر این جوان چه کرده اید؟ سپس فرمود، آنها را از یکدیگر جدا کنند و چشمانشان را ببندند و هر یک را به ستونی از ستون های مسجد ببندند. آن گاه امام (ع) کاتب خود عبید الله بن ابی رافع را طلبید و فرمود: قلم و دوات را بیاور و خود بر مسند قضاوت قرار گرفت و مردم اطراف آن حضرت جمع شدند. حضرت فرمود: هر گاه من تکبیر گفتم، شما نیز بگویید.
آن گاه یکی از همسفران را نزد خود خواند و چشمانش را باز کرد؛ سپس به کاتب فرمود: هر چه اقرار می کند، بنویس. امام (ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: چه روزی با پدر این جوان از منزل خارج شدید؟ چه ماهی بود؟ چه ساعتی بود؟ در کجا پدر این جوان بیمار شد؟ چه بیماری داشت؟ چند روز بیماری اش طول کشید؟ چه روزی درگذشت؟ چه کسی او را غسل داد؟ و.. . مرد همه سؤال ها را پاسخ داد. پس حضرت تکبیر گفت و مردم حاضر در مسجد، همگی تکبیر گفتند.
از صدای تکبیر، همسفران دیگر به شک افتادند که مرد اوّل همه چیز را آشکار کرده است. آن گاه حضرت فرمود: چشمانش را ببندید و به جای اولش ببرید و مرد دوم را بیاورید. پس چشمان مرد دوم را باز کردند و در مقابل امام (ع) نشاندند. امام فرمود: تو گمان می کنی که من حقیقت را نمی دانم؟ مرد دوم گفت: یا امیرالمؤمنین! من فقط یکی از این جماعت بودم و دوست نداشتم او را بکشند. آن گاه به تمام ماجرا اقرار کرد. تا این که همه همسفران نیز یکی یکی اقرار کردند؛ به همان صورتی که مرد دوم اقرار به گناه کرد.
در پایان این محاکمه، حضرت فرمودند تا اموال آن مرد را پس بدهند و خون بهای مقتول نیز از آنان گرفته شد. پس از این ماجرا، امیرالمؤمنین (ع) درباره نوع قضاوت حضرت داود (ع) مطالبی مفصّل به شریح فرمود.[۳۵]
نظارت بر عملکرد
حساسیت جایگاه شرطه الخمیس ضرورت سلامت و عدم تخطی از چارجوب مشخصی را نیز می طلبید. گزارش ذیل، نشان از نظارت دقیق، تصمیم بجا و مجازات بی ملاحظه یک اعضای شرطه الخمیس دارد.
امام علی بن ابی طالب (ع) افرادی از شرطه را فرستاد تا لبید بن عطارد تمیمی[۳۶] را نزد آن جناب بیاورند. آنان در راه بازگشت، از منزل یکی از افراد بنی اسد گذشتند که نعیم بن دجاجه [۳۷]هم در آن جا حضور داشت. نعیم برخاست و لبید را از دست فرستادگان علی (ع) گرفت. آنها نزد علی (ع) آمدند و گفتند: ما لبید را می آوردیم، ولی نعیم او را از ما گرفت و رهانید. علی (ع) فرمان داد تا نعیم را که از افراد شرطه الخمیس بود، احضار کرده و او را به دلیل سرپیچی مجازات کنند. نعیم گفت:
«یا أمیر المؤمنین انّ المقام معک لذلّ و انّ فراقک لکفر»؛ [۳۸] ای امیر مؤمنان! با تو زیستن موجب خاری می شود و جدا شدن از تو کفر است. علی (ع) فرمود: واقعا چنین است؟! گفت: آری. علی (ع) فرمود تا آزادش کنند.[۳۹]
شیخ کلینی بدنبال این روایت، ماجرایی نقل می کند که امام پس از مجازات نعیم و شنیدن این سخن از وی، چنین فرمود: تو را بخشیدم؛ همانا خداوند می فرماید:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السَّیئَه»[۴۰] یعنی بدی را به بهترین راه و روش دفع کن. اما سخن تو که «با تو زیستن، سبب خواری است» یک بدی است که تو آن را کسب کرده ای، ولیکن این سخن تو «جدا شدن از شما کفر است» یک نیکی است که به دست آورده ای؛ این خوبی به جای آن بدی. [۴۱]
چهره های شاخص
در متون رجالی و تاریخی، از برخی چهره ها یاد شده است که جزو نیروها و فرماندهان شرطه الخمیس بودند. به دلیل اهمیت این موضوع، از این افراد در قالب دو گروه یاد می شود:
الف) اصحاب پیامبر (ص)
این افراد، پیشتر، از همراهان پ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 