پاورپوینت کامل آشنایی با کتاب علی (ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آشنایی با کتاب علی (ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آشنایی با کتاب علی (ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آشنایی با کتاب علی (ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه

پاسخ به پرسش های زیر محورهای اصلی این نوشتار است:

«مصحف علی (ع)» چیست؟ «کتاب علی» چیست؟ آیا چنین کتابی وجود دارد؟ مطالب این کتاب چیست؟ «کتاب جامعه» و «کتاب جفر» چیست و آیا ارتباطی میان این دو و «کتاب علی (ع)» وجود دارد؟ «مصحف فاطمه (علیها السلام)» چیست؟ «صحیف فرائض» چه صحیفه ای است؟ تفاوت «کتاب علی (ع)» و «مصحف فاطمه (علیها السلام)» در چیست؟ آیا ذکر «کتاب علی (ع)» مخصوص شیعه است یا اهل سنت هم بر این مطلب تصریح کرده و چنین کتابی را قبول دارند؟

پیش از پاسخ به این پرسش ها باید مقدماتی را بیان کنیم:

. نویسندگى امیرالمؤمنین (ع)

امیرالمؤمنین (ع) یکى از کُتّاب وحى و بلکه سرآمد کاتبان وحى است. مى‌دانیم که عده‌اى در اطراف وجود رسول خدا (ص) بودند که آیات قرآنىِ نازل شده را مى‌نوشتند و از آنان با عنوان «کاتبان وحى» یاد شده است. در بین ایشان هیچ‌کدام به پاى حضرت امیر مؤمنان على (ع) نمى‌رسد؛ چون جداى از موقعیت ویژ ایشان، همیشه همراه رسول خدا (ص) بودند و از زمان نزول اولین آیات تا پایان نزول قرآن کریم، همراه و همگام پیامبر خاتم (ص) بودند. علاوه بر آن، ایشان پس از نزول آخرین آیات، گردآورى نهایى قرآن کریم را انجام دادند و این قرآن، با ویژگى‌هاى کاتبش، دربردارند نکات مهمى است که براى فهم آیات آن، بسیار کارساز است.

غاصبان خلافت، براى تصاحب کرسى خلافت، بشر را از گنجینه‌هاى بسیارى محروم کردند. یکى از این گنجینه‌ها قرآنى است که على بن ابى‌طالب (ع) گرد آورد. ویژگى‌هایى در قرآنِ کتابت شده توسط امیرالمؤمنین وجود دارد که آن را ممتاز ساخته است. اگرچه آن قرآن، همین قرآنِ در دست ماست و باید بر این نکته تأکید کنیم و نباید بر شیعه بتازند و بگویند که شیعه به قرآن دیگرى معتقد است، با این حال، مطالبى دربار فهم آیه‌هاى قرآن در آن آمده بود؛ مطالبى دربار شأن نزول و توضیح و تفسیر و تأویل آیه‌ها. متأسفانه امروز از این فیض و گنجین بزرگ محروم شده‌ایم. آن قرآن وجود دارد و اکنون نزد حضرت امام زمان (ع) است.

حضرت امیرمؤمنان (ع) علاوه بر قرآن، «کتاب على» را هم نوشتند که این کتاب را به‌طور مفصل بررسى خواهیم کرد. سومین کتاب نگارش یافته به دست آن حضرت، «مُصحف فاطمه (علیها السلام)» است، که ناظر به وقایع آینده است. وهابى‌ها و وهابى‌مسلکان تبلیغات دروغین بسیارى به راه انداخته‌اند که شیعه قرآن دیگرى دارد که آن را مصحف فاطمه مى‌نامند! در حالى که در روایات تصریح شده است که در مصحف فاطمه، حتى یک آیه از قرآن هم نیامده است. شایان ذکر است که در کتاب على (ع) آیه‌هایى وجود دارد که براى استناد، استشهاد و توضیح مطلب آمده است؛ اما در مصحف فاطمه (علیها السلام) چنین نیست.

۲. تحریف‌ناپذیرى قرآن و جهانى بودن رسالت پیامبر اسلام (ص)

شیعه معتقد است که قرآن کریم به هیچ شکلى تحریف نشده؛ چه تحریف به افزایش و چه تحریف به کاهش. قول مشهور نیز این است که هیچ تحریفى واقع نشده است. مهم‌ترین دلیل، آیه شریف إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ[۱] است. تأکیدهاى فراوان این آیه روشنگر مطلب است؛ تأکیدهایى همچون جمل اسمیه بودن، ضمیر منفصل، تقدیم جار و مجرور و حرف لام در عبارتِ « لحافظون» و نیز تکرار «انّا» .

تورات در سیر تدوین آن، تحریف شد. نسبت‌هاى ناروا به انبیا نمونه‌اى از تحریف تورات است. [۲] دربار انجیل هم مسیحیان تصریح کرده‌اند که انجیل پس از حضرت عیسى تدوین شده و ازاین‌رو به جاى یک انجیل، اناجیل اربعه معروف است. انجیل پنجمى هم هست که به آن انجیل «برنابا» گفته‌اند و برخى مطالب آن به ما نزدیک است؛ همچون نفى تثلیت و تصریح بیشتر به رسول خدا (ص) . اَسفار گردآورى شده هم از تحریف مصون نمانده و در نتیجه، آنچه به نام کتاب مقدس به مردم ارائه داده‌اند، نوشته‌هایى تحریف شده است. در انجیل‌هاى چهارگانه، تناقض و تعارض وجود دارد؛[۳] مثلاً نسب حضرت عیسى (ع) در اناجیل اربعه با یکدیگر همخوانى ندارد یا در انجیل متّى میان داوود و عیسى را ۲۸ طبقه و پشت شمرده است [۴]و حال آن‌که در انجیل لوقا آن را به ۴۲ پشت رسانده است! [۵]

از سوى دیگر، اسلام آخرین دین الهى است و پیغمبر ما آخرین پیامبر و معجز جاویدان او قرآن. از این رو خداوند متعال با فرستادن رسول‌اکرم (ص) ، آن هم با حکم وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّهً لِّلنَّاسِ [۶] و وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ[۷] برنام رسالت او را جهانى و براى همه زمان‌ها و مکان‌ها اعلام فرمود. پیامبر (ص) خود فرمودند: «ان الله بعث کل نبىّ کان قبلى إلى اُمّته بلسان قومه، و بعثنى إلى کلّ أسود و أحمر بالعربیه»[۸] ؛ خداوند تمام انبیاى پیش از مرا براى اقوام خودشان و به زبان خودشان فرستاد و مرا براى هر سیاه و سرخى [یعنى براى همه] به زبان عربى فرستاد. شیخ کلینى از امام صادق (ع) نقل مى‌کند:

«انّ الله تبارک و تعالى أعطى محمداً شرائع نوح و إبراهیم و موسى و عیسى. . . و أرسله کافه إلى الأبیض و الأسود و الجن و الإنس»[۹] ؛ خداوند به محمد شریعت‌هاى نوح و ابراهیم و موسى و عیسى داده. . . و او را براى هم مردم سیاه و سفید و جن و انس فرستاد. بخارى نیز به نقل از رسول خدا (ص) آورده است:

«اعطیت خمساً لم یعطهنّ أحد قبلى. . . و أعطیت الشفاعه و کان النبى یبعث إلى قومه خاصه و بعثت إلى الناس عامه»[۱۰] ؛ پنج چیز به من داده شده است که پیش از من به هیچ‌کس داده نشده: . . . و به من شفاعت داده شده است و پیامبران [پیش از من] تنها براى قوم خویش فرستاده مى‌شده‌اند، ولى من براى هم مردم فرستاده شدم.

بنابراین، رسالت پیامبر اسلام براى هم بشر با هر رنگ پوستى و با هر گویشى و براى هم زمان‌ها و مکان‌هاست. این ویژگى جهانى بودن را هیچ‌یک از پیغمبران پیشین نداشتند؛ حتى سایر پیغمبران اولوالعزم. دینِ هیچ‌یک از انبیا جهانى نبود؛ حتى دین حضرت موسى و حضرت عیسى (علیهما السلام) .[۱۱] پدران حضرت محمد (ص) را بر دین ابراهیم مى‌دانیم و این حقیقت، آشکار مى‌کند که دین حضرت عیسى، ناسخ ادیان و شریعت‌هاى گذشته نبود. فقط رسول اکرم (ص) است که رسالتش جهانى و معجزه و کتابش جاودانى است؛ چون آن بزرگوار آخرین پیامبر خدا (ص) هستند، باید هم کتابشان صحیح و دست‌نخورده و در دسترس بشر باشد، و این ضمانت الهى است که إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ . این آیه مرجع سنجش و ارزیابى است و در روایات به ما دستور داده‌اند اگر روایتى دیدید که با قرآن همخوانى نداشت، آن را نپذیرد: « ما وافق کتاب الله و فخذوه و ما خالف فذروه ؛ [۱۲]آنچه که موافق با قرآن است اخذ کنید (و به آن عمل کنید) و آنچه که مخالف قرآن است رها کنید.»

با توجه به این نکته‌هاست که بزرگان شیعه معتقدند قرآن دست‌نخورده است و معجزه‌اى است جاویدان.

بررسى نظر مرحوم محدث نورى (قدس سره)

مرحوم محدث نورى کتابى به‌نام «فصل الخطاب» دارد که جنجال بسیارى به‌پا کرد؛ گرچه او درواقع معتقد بود قرآنى که در اختیار مسلمانان هست، هیچ‌گونه کم و زیادى ندارد، ولى در پى آن بود که با استناد به برخى روایات، مسئله نقصان آنچه در قالب وحى بر رسول خدا نازل شده است را مطرح سازد.[۱۳] البته سخن وى با اعتراض بزرگان شیعه روبه‌رو شد؛ ازجمله امام‌خمینى \ حمل علمى شدیدى به ایشان کرده است.[۱۴] شاید نکته در این باشد که این سخن، علاوه بر ضعف مستند، باعث وارد شدن اتهام تحریف به یک مذهب و پیروان آن است. وقتى یکى از علماى شیعه این‌گونه بنویسد، چه بسا باعث مى‌شود که پیروان این مذهب را در تمام عالم متهم سازند. حال اگر شخصى اشتباهى کرده باشد یا کج‌سلیقگى به‌خرج داده باشد، نباید هزین آن را مذهب و پیروان آن بپردازند.

اما روایت‌هایى که اشاره یا تصریح به تحریف دارد، خود، بحث مستقلى است و باید از حیث سند و دلالت دربار آن بحث کرد. البته عموم آن‌ها ضعیف و قابل استناد نیست. جالب است که این‌گونه روایت‌ها نزد اهل‌سنت، بیشتر از شیعه است! اهل‌سنت از عایشه نقل کرده‌اند که آی رجم و رضاع کبیر روى ورقى نوشته شده و زیرِ سرم بود. وقتى رسول خدا (ص) از دنیا رفت، مشغول به کار ایشان بودیم که حیوان خانگى آمد و آن را خورد! [۱۵]برخى بزرگان اهل سنت این روایت را صحیح شمرده‌اند. [۱۶]همچنین از عمر نیز دربار وجود آی رجم مطلبى نقل شده است.[۱۷] یا سیوطى از عایشه روایت کرده که سور احزاب در دور رسول خدا (ص) ۲۰۰ آیه داشت؛[۱۸] در حالى که این سوره ۷۳ آیه دارد. اگر قرار باشد به استناد روایت‌ها به مذهبى اَنگ اعتقاد به تحریف قرآن زده شود، این‌گونه روایت‌ها در کتاب‌هاى اهل‌سنت بیشتر است؛ ولى صلاح عمومى مسلمانان این است که متوجه پیامدهاى فاسد این عقیده باشند. اگر عده‌اى به شیعه این نسبت را بدهند و عده‌اى به اهل‌سنت، مسیحیان و یهودیان و امثال ایشان سود خواهند برد. ادیان باطل با خوشحالى اذعان خواهند کرد که خودِ مسلمانان، اعم از شیعه و سنى، معتقد به تحریف کتابشان هستند. البته این حرفِ باطلى است؛ چون هیچ‌کس از مسلمانان جهان در سلامت این قرآن کریم و مصون بودن آن از هرگونه نقص و زیاده، تردیدى به‌خود راه نمى‌دهد و به روایات ضعیف اعتنا نمى‌کند؛ برخلاف تورات و انجیل که وقوع تحریف در آن ثابت شده و وجود نسبت‌هاى ناروا به پیامبران الهى در آن‌ها، دل هر مؤمنى را مى‌آزارد. به هر حال علاوه بر دلیل قرآنى و روایى، عقل سلیم حکم مى‌کند که مصلحت عمومى اسلام را در نظر بگیریم و براى دفاع از مقام خاتمیت رسول‌اکرم (ص) و دفاع از اصل دین، به سلامت قرآن از هرگونه تحریفى، چه کاستى و چه فزونى، معتقد باشیم.

۳. مصحف على (ع) چیست؟

مصحف على (ع) همین قرآنى است که اکنون در دست داریم؛ با این تفاوت که ویژگى‌هایى دارد که براى فهم قرآن کریم بسیار کاربردى و راه‌گشاست؛ ولى افسوس که مورد بى‌مهرى حاکمان قرار گرفت و ما از آن محرومیم. بى‌تردید که آن ویژگى‌ها، قرائنى به دست مى‌دهد که ما را در فهم قرآن بسیار کمک مى‌کند. براى روشن‌ترشدن بحث، به این مثال دقت کنید:

امام راحل \ در مراحل گوناگون نهضت و انقلاب اسلامى ایران، سخنانى گفتند که بعدها همه این فرموده‌ها را تدوین و با نام «صحیف نور» یا «صحیف امام» منتشر کردند. هر سخنى، به بخشى از فضاى انقلاب گریز و اشاره‌اى دارد. افرادى که در آن زمان بوده‌اند و در متن جریان‌ها بودند و یا وقایع را رصد مى‌کردند، با خواندن سخنان ایشان درمى‌یابند که ایشان به کدام ماجرا، یا کدام گروه و یا گروهکى اشاره کرده است؛ مثلاً منظور ایشان چپ‌گراها بوده یا ملى‌گراها؟ یا مثلاً به قضى بنى‌صدر اشاره مى‌کنند یا منافقین؟ نسل بعد با خواندن این سخنان، متوجه این اشاره‌ها نمى‌شوند و هرچه زمان بیشتر مى‌گذرد، این مشکل پررنگ‌تر مى‌شود. با توجه به این نمون عینى و معاصر، اهمیت کار امیرالمؤمنین (ع) بیشتر آشکار مى‌شود: مصحف امیرالمؤمنین (ع) ، هم قرینه‌ها و توضیح‌ها را در بر دارد، و مسلّم است که آن توضیح‌ها در فهم آیات قرآن کریم دخیل است.

متأسفانه بخشى از قرینه‌ها را از دست داده‌ایم و علت آن، از سویى وجود زمامداران غاصب و تأکید آنان بر اکتفاى به متن آیات شریفه و تفسیرنکردن آیات است و از سوى دیگر، سیاستِ منع تدوین حدیث و سیاستِ جاهل نگه‌داشتن مردم در آن زمان را باید در نظر گرفت. در تاریخ است که معاویه به ابن‌عباس دستور دارد که قرآن بخوان، اما تأویل و تفسیر نکن! ابن‌عباس گفت: قرآن بخوانیم و نفهمیم؟ ! معاویه گفت: بله! [۱۹]

مشکل اسلام فقط خلافت چندروز غاصبان نیست؛ بلکه مشکل اصلى، خیانت و جنایت ایشان است که باعث شد که بسیارى از معارف و مطالب علمى و ذخیره‌هاى الهى از دسترس بشر خارج شود. این مطالب منحصر به یک امت نیست؛ بلکه براى تمام بشر و براى تمام زمان‌ها و مکان‌هاست و مصحف على (ع) یکى از آن ذخیره‌هاست.

. ویژگى‌هاى سخنان ائمه (علیهم السلام)

اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) متصل به گنجینه‌اى بزرگ هستند. براى روشن شدن جایگاه آن گنجینه و همچنین توضیح ویژگى‌هاى فرموده‌هاى ایشان به بیان چند ویژگى بسنده مى‌کنیم:

الف) ائمه از خود سخن نمى‌گویند

روایتى هست که ابن‌صفار در « بصائر الدرجات»[۲۰] نقل کرده است. او به سندش از جابر از امام باقر (ع) نقل مى‌کند که حضرت فرمودند:

«یا جابر، إنّا لو کنّا نحدثکم برأینا و هوانا لکنّا من الهالکین، و لکنّا نحدثکم بأحادیث نکنزها عن رسول الله (ص) کما یکنز هؤلاء ذهبهم و فضتهم» ؛ [۲۱] اى جابر! اگر مى‌خواستیم براساس رأى خود سخن بگوییم، هلاک مى‌شدیم؛ ولى با پشتوان احادیثى که از رسول‌خدا (ص) ذخیره کرده‌ایم، با شما صحبت مى‌کنیم؛ همان‌گونه که مردم طلا و نقر خود را ذخیره مى‌کنند.

شبیه همین روایت است که حضرت امام باقر (ع) فرمود:

«یاجابر، لو کنا نُفتِى النّاس برأینا و هوانا لکنّا من الهالکین و لکنّا نفتیهم بآثار من رسول الله و اصول علم عندنا نتوارثها کابر، عن کابر نکنزها کما یکنز هؤلاء ذهبهم و فضتهم» ؛ [۲۲] اى جابر! اگر بر اساس رأیمان فتوا مى‌دادیم، هلاک مى‌شدیم؛ ولى بر اساس روایات رسول‌خدا (ص) و اصولى که هرکدامِ ما از پیشینیان خود ارث مى‌بَرد، فتوا مى‌دهیم؛ اصولى که بزرگى از بزرگى ارث مى‌برد (یعنى آن اصول را ذخیره و حفاظت مى‌کنیم، همان‌گونه که مردم از طلا و نقره حفاظت مى‌کنند) . اصول و ریشه‌هاى علم، همان‌هایى است که بعدها به «اصول اربع‌مأه» رسید و به تدوین «کتب اربعه» انجامید و از آن‌جا به مجامع بزرگ روایى، مانند بحارالانوار و وسائل‌الشیعه و الوافى رسید.

ب) انتساب احادیث ائمه به خدا و رسول (ص)

احادیث ائمه اطهار (علیهم السلام) به رسول‌خدا (ص) و از آن حضرت به خداوند متعال متصل است و این پشتوان بسیار مهمى است. نقل و رأى دیگران بدون این استناد ارزش و استحکامى ندارد، و ازاین‌رو دیگران چاره‌اى ندارند مگر این‌که مقابل آثار اهل‌بیت (علیهم السلام) سرِ تسلیم فرود آورند. نقل شده است که وقتى امام باقر (ع) شهید شدند، شخصى از مدعیان علم گفت: «شخصى از دنیا رفت که هرگاه روى منبر مى‌نشست، قال رسول‌الله مى‌گفت و حال آن‌که پیغمبر را ندیده بود!» حضرت امام باقر (ع) هنگام روایت کردن، سند روایت را بیان نمى‌فرمودند و مثلاً نمى‌گفتند حدّثنى فلان ؛ بلکه مستقیم مى‌فرمودند قال رسول‌الله (ص) و آن شخص توقع داشت که امام باقر (ع) هم مثل دیگر محدثان، سند حدیث را بیان کند. وقتى حضرت امام صادق (ع) روى منبر نشستند، فرمودند: «قال الله!»

ازاین رو برخى پرسشى اساسى مطرح کردند (که این مسئله دربار هم روایات صادر شده از اهل‌بیت صدق مى‌کند) ؛ پرسیدند: سند احادیثى که نقل مى‌فرمایید، چیست؟ و خود ائمه پاسخ مى‌دادند: «از پدرانمان نقل مى‌کنیم و ایشان از رسول‌خدا و آن بزرگوار از جبرئیل و او از خداوند متعال.»[۲۳] گفتند: هم احادیث شما را مى‌توانیم این‌گونه اسناد دهیم؟ فرمودند: آرى.

این امتیازى بزرگ است که بحمدالله امتیاز شیعه است. امیدواریم خداوند توفیق بهره‌بردارى از این گنجینه‌ها را نصیب همه بفرماید.

ج) امکان انتساب احادیث ایشان به یکدیگر

در کتاب شریف «الکافى»[۲۴] روایتى است که امام صادق (ع) مى‌فرمایند:

«حدیثى حدیث أبى و حدیث أبى حدیث جدّى و حدیث جدى حدیث الحسین و حدیث الحسین حدیث الحسن و حدیث الحسن حدیث أمیرالمؤمنین و حدیث أمیرالمؤمنین حدیث رسول الله و حدیث رسول الله قول الله تعالى»[۲۵] ؛ حدیث من، حدیث پدرم است، و حدیث پدرم، حدیث پدربزرگم است، و حدیث پدر بزرگم، حدیث حسین است، و حدیث حسین، حدیث امیر مؤمنان است، و حدیث امیر مؤمنان، حدیث رسول خداست، و حدیث رسول خدا سخن خداست.

تمام روایات اهل‌بیت (علیهم السلام) این‌گونه است. بنابراین علم امیرالمؤمنین (ع) از رسول خداست. دربار این مطلب روایات بسیارى وارد شده است که مضمون این روایات، اتصال علم ائمه به علوم رسول خدا (ص) و بهره‌مندى انواع علوم خاص است.[۲۶]

. کتاب على (ع) چیست؟

کتاب على (ع) مجموعه روایات و مطالبى است که رسول خدا (ص) فرموده‌اند و حضرت امیرالمؤمنین على بن ابى‌طالب (ع) آن‌ها را نوشته‌اند. بنابراین، کتاب على در اصل، املاى رسول خداست که از جبرئیل گرفته‌اند و جبرئیل از خدا گرفته است و حضرت امیرالمؤمنین آن را نوشته‌اند. پس اگر کتاب را به رسول خدا (ص) نسبت دهیم، نسبتى صحیح است؛ چراکه املاى آن بزرگوار است، و اگر به حضرت امیرمؤمنان نسبت دهیم، باز هم نسبتى صحیح است؛ چراکه نگارنده آن، حضرت امیرمؤمنان (ع) است. ازاین‌رو در بعضى روایت‌ها این کتاب منسوب به رسول خداست و در بعضى روایت‌ها منسوب به حضرت امیر مؤمنان (ع) . مضمون بسیارى از این روایات این است:

«ما کتبه على بن ابى‌طالب هو عباره عن ما املاه رسول الله و کتبه على بیده» ؛ [کتاب على] کتابى است که على بن ابى‌طالب آن را به املاى رسول خدا نوشته‌اند.

پیش از بیان ویژگى‌هاى کتاب على (ع) باید یادآور شویم که کتاب امیرالمؤمنین، یک کتاب نیست؛ ازاین‌رو در روایاتى تعبیر «صُحُف» آمده است. صُحُف جمع صحیفه است. ابواراکه مى‌گوید: در جایى بودیم و برخى مى‌گفتند على بن ابى‌طالب شمشیر رسول خدا را ارث برده است. برخى مى‌گفتند استر آن حضرت را ارث برده است و برخى معتقد بودند که صحیفه‌اى را ارث برده است که در غلاف شمشیر حضرت رسول بود. در این هنگام حضرت وارد شدند و فرمودند: «و ایم الله لو انبسط و یؤذن لى لحدثتکم حتى یحول الحول لا أعید حرفاً و ایم الله ان عندى لصحف کثیره قطائع رسول‌الله و اهل‌بیته. . .»[۲۷] ؛ به‌خدا سوگند اگر زمینه فراهم شود و بتوانم با شما سخن بگویم، یک سال صحبت خواهم کرد، بدون آن‌که مطلبى را تکرار کنم. به خدا سوگند که صحیفه‌هاى فراوانى از رسول‌خدا و خاندانش دارم. . . . سپس حضرت برخى ویژگى‌هاى آن صحیفه‌ها را بیان کردند.

کتاب‌ها و صحیفه‌هاى مختلف، حاوى مطالب مختلف است. ممکن است هر مطلبى صحیفه‌اى باشد؛ مثلاً جفر مجموعه‌اى جدا باشد. مهم این است که این گنج، گنج بزرگى است و حضرت از مطالب فراوان موجود در آن این‌گونه تعبیر آوردند که اگر بخواهم یک سال سخن بگویم، بدون تکرار کردن، سخن خواهم گفت. افسوس که این گنج بزرگ از دسترس ما خارج است و نزد حضرت حجت است؛ و ازجمل آن‌هاست کتاب على (ع) .

مطلب مهم دیگر این است که این کتاب به قدرى اهمیت دارد که مستند اهل‌بیت (علیهم السلام) بوده است که آن بزرگواران همان‌طور که به قرآن مراجعه مى‌کردند، به کتاب على (ع) رجوع مى‌کردند. در روایتى است که امام فرمودند: «به حکم خدا و حکم داوود و حکم رسول خدا عمل مى‌کنیم و اگر مطلبى بود که در کتاب على نبود، به ما الهام مى‌شود» [۲۸]

. ویژگى‌هاى کتاب على (ع)

اگرچه هم روایات آن در دسترس ما نیست، در جوامع روایى شیعه، روایات بسیارى از این کتاب آمده است و حتى نزد اهل‌سنت هم احادیثى موجود است. در بخارى و امثال آن، چند روایت از کتاب على (ع) آمده است. از برخى راویات استفاده مى‌کنیم که اهل‌بیت نمى‌خواستند کتاب على پخش شود؛ چراکه تعبیر «مخبیه عند أهل‌بیته»[۲۹] براى این کتاب شده است؛ یعنى نزد اهل‌بیت مخفى شده و محفوظ است و از مواریث ایشان است.

روایاتى از این کتاب در کتاب‌هاى روایى و فقهى و غیرفقهى موجود است که ما هم آن‌ها را در یک کتاب بنام «المروى من کتاب على» گرد آورده‌ایم.[۳۰] در بسیارى ابواب فقه، از کتاب الطهاره تا کتاب الدیات، احادیثى پراکنده از این کتاب شریف آمده است؛ مثلاً در «وسائل الشیعه» پس از نقل روایتى آمده است: « کذا فى کتاب على» . در مستدرک مرحوم نورى یا کتاب گران‌سنگ «جامع احادیث الشیعه» روایاتى از این کتاب شریف به‌طور پراکنده موجود است. در غیر مباحث فقهى، همچون تفسیر آیات، بیان تاریخ، بحث‌هاى اخلاقى و. . . نیز روایاتى از این کتاب شریف نقل شده است. بنابراین، خوشبختانه روایات بسیارى از کتاب على در دست است و حتى در منابع اهل‌سنت هم وجود دارد.

دربار نقل از کتاب على (ع) از امیرالمؤمنین تا امام‌رضا (علیهما السلام) احادیثى در دست است؛ البته نه به این معنا که از ائم پس از امام رضا (ع) روایتى نرسیده باشد؛ بلکه منظور این است که در دست ما نیست. آنچه در تاریخ و روایات خوانده‌ایم، این است که تا زمان امام رضا (ع) گاهى خود ائمه از کتاب على (ع) مطالبى نقل مى‌کردند.

خوشبختانه روایت مفصلى از این کتاب در دسترس است که مرحوم شیخ‌صدوق در ابتداى جلد سوم کتاب «من لایحضره الفقیه» و همچنین در مجلس شصت‌وششم اَمالى خود، آن را آورده است. حدیث مناهى[۳۱] را که ضمن بحث‌هاى فقهى مى‌بینیم، ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.