پاورپوینت کامل سید شمس الدین مجدالملک براوستانی، وعُمران اماکن زیارتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سید شمس الدین مجدالملک براوستانی، وعُمران اماکن زیارتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید شمس الدین مجدالملک براوستانی، وعُمران اماکن زیارتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سید شمس الدین مجدالملک براوستانی، وعُمران اماکن زیارتی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

عشایری که به حکومت رسیدند

سلجوقیان طایفه ای از ترکمانان غُز بودند که در سال ۱ هجری در ماوراء النهر سر به عُصیان برداشتند. ریاست آنان با «ارسلان بن سلجوق» بود که محمود غزنوی بر وی دست یافت و او را محبوس ساخت و بسیاری از افراد شورشی را کشت. با مرگ محمود و روی کار آمدن مسعود غزنوی، سلجوقیان دولت وی را در «دندانقان» بین مرو و سرخس شکست دادند و در شوال ۲۹ هجری طغرل وارد نیشابور شد و بر تخت سلطنت نشست. او مؤسس دولت سلجوقی است. پس از وی «الب ارسلان» روی کار آمد. فرمانروای پس از او ملکشاه سلجوقی است که سلطانی نیکوسیرت و دادگستر بود. در زمان او دولت سلجوقی به منتهای وسعت خود رسید. او می خواست بغداد را مرکز حکم رانی خود قرار دهد؛ ولی در این باره با خواجه نظام الملک طوسی (وزیر مقتدرش) به تفاهم نمی رسید. با مرگ ملکشاه در ۸ هجری «بر کیارق» زمام امور این دولت را در اختیار گرفت و پس از درگذشت وی دولت پهناور سلجوقی تجزیه گردید. ۱

صفا و سلامتی این امپراتوری، از روح دینداری و نظام عشیره ای و زندگی صحراگردی آنان نشأت می گرفت. از منابع تاریخی چنین برمی آید که امیران این سلسله، خون ریز و قسی القلب نبودند و دشمنان بسیار سرسخت خود را پس از شکست دادن و اسارت، می بخشیدند و هنگام مرگ به فرزندان خود اندرز می دادند که با مردم به دادگری و نیکوکاری رفتار کنند. ۲

۱). محمدجواد مشکور، تاریخ ایران زمین، ص، ص۱۸۸-۱۹؛ محمود بن محمد آقسرایی، تاریخ سلاجقه، ص ۱۸و۱۹..

۲). غلامرضا انصاف پور، ساخت دولت در ایران، ص۹۱..

اگرچه سلجوقیان هنگام روی کار آمدن، دولت بنی عباس را از سقوط حتمی نجات دادند، امّا آنان نوعی سلطه بر وزیر دستگاه خلافت اعمال می کردند و تنش هایی میان دربار خلیفه عباسی و تشکیلات دولت سلجوقی وجود داشت. احترامی هم که برخی فرمانروایان سلجوقی به خلیفه عباسی می نهادند نیز بسیار ظاهری، محدود و برحسب برخی مصالح بود و این که سلطان سنجر سلجوقی پس از استیلای بر عراق، نام و نشانش در خطبه ها رفت و بر سکه ها ضرب شد، در حقیقت نوعی بی اعتنایی به خلیفه عباسی در بغداد بود. عباسیان در درگیری با سلجوقیان بر سر قلمرو قدرت، صرفا موفق شدند منطقه ای مستقل اما کوچک به وجود آورند که این موفقیت بر اثر جنگ های متوالی با سلجوقیان به دست آمد. ۱

۱). کارلا کلوزنر، دیوان سالاری در عهد سلجوقی، ترجمه یعقوب آژند، ص۲؛ رسول جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، دفتر دوم، ص۲۲..

در عصر سلجوقیان میان شیعیان و اهل سنّت در عراق عرب به ویژه در بغداد، درگیری های شدیدی رخ داد که کشتارهای فاجعه آمیزی در پی داشت و نیز فشارهای اهل سنت به شیعیان و به ویژه علما شدت یافت. همین عوامل باعث گردید تا به کتابخانه شیخ طوسی (قدس سره) در محله کرخ بغداد حمله کنند و محل سکونت این عالم را با کتاب ها و نوشته هایش به آتش بکشند؛ اما علت این اختلاف خونین، روی کار آمدن سلجوقیان نبود؛ بلکه ریشه در تعصب های جاهلانه، بی تدبیری کارگزاران محلی، فعالیت های تحریک آمیز قصه گویان و واعظان و آشوب گری عیاران داشت. در سال ۲ هجری که سیزده سال از روی کار آمدن سلجوقیان سپری می شد، روابط شیعه و سنی

مسالمت آمیز گردید و در ذی حجه این سال آنان باهم به زیارت حرم امیر مؤمنان (علیه السلام) در نجف و مشهد امام حسین (علیه السلام) در کربلا رفتند و بدین گونه روابط دوستانه شد؛ اما برخی جهالت ها و عصبیت های قومی و مذهبی اجازه نداد این روابط آرام و سالم استمرار داشته باشد. با این وصف، فعالیت های گسترده فرهنگی بزرگان شیعه برای استوار ساختن زیربناهای فکری و اعتقادی مکتب تشیع همچنان ادامه یافت و بغداد مرکزیت شیعی خود را حفظ کرد. ۱

رویش و شکوفایی نهال تشیع

در این ایام میان شافعیان و حنفی ها اختلاف های گسترده ای رخ داد و همین شکاف های فرقه ای اتحاد جوامع اهل تسنن را درهم شکست و زمانی که آنان در ری، اصفهان و نیشابور سرگرم نزاع با یکدیگر بودند، شیعه به رشد فکری، علمی و اجتماعی خود ادامه داد. خواجه نظام الملک طوسی که تا اندازه ای نسبت به شیعیان سخت گیری می کرد، در عراق عجم که محل نفوذ تشیع بود، با مشکلاتی روبه رو گردید. «عمیدالملک کندری» که حنفی متعصبی بود، اجازه داد تا بر منابر و مساجد، روافض (شیعیان) را لعن کنند؛ اما نظام الملک که شافعی مذهب بود، با وجود مخالفت با تشیع، این رسم را متوقف کرد. در دوره سلجوقیان، به تدریج تعصب بر سنّت رنگ باخت و اندک اندک زمینه مساعدی برای رشد تشیع فراهم شد. از مظاهر نفوذ تشیع در دستگاه سلجوقی، راه یافتن شخصیت های متعدد به دربار آنان به عنوان وزیر، مستوفی (حسابدار خزانه)، قاضی و مانند آن است که همگی شیعه بودند.

یک قرن فرمانروایی آل بویه شیعی در مناطق مرکزی ایران، در جاری گردیدن چشمه های ناب مذهب اهل بیت (علیهم السلام) مؤثر بود و همین واقعیت، خشم عده ای متعصب و افرادی را که در مذهب خود راه افراط می پیمودند، برانگیخته بود؛ اما آنان که راه انصاف و اعتدال را می پیمودند، چاره ای جز پذیرش این واقعیت نداشتند و دیدگاه ایشان درباره تشیع تغییر کرد. در ری، حنفی ها و شافعی ها هنگام فرا رسیدن عاشورا با شیعیان همراهی می کردند و به طور گسترده به نقل فضایل اهل بیت (علیهم السلام) می پرداختند. البته سنی های حنبلی و چهره های افراطی این فرقه، این روش را نمی پسندیدند. ۲

۱). ر. ک: حمید ملک مکان و دیگران، تاریخ تشیع در عراق، ص۲۸۳-۲۸..

۲). رسول جعفریان، از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، ص۳ و۳۹..

سادات و علویان در تمام این دوران، در شمار اعیان و رؤسای شهرها و انسان های دارای نفوذ معنوی و اجتماعی بودند و سلاطین سلجوقی به منظور انسجام و افزایش اعتبار و منزلت این بزرگان نقبایی (سرپرستانی) را تعیین می کردند. ۱

فرمانروایان سلجوقی به مراقد اهل بیت (علیهم السلام) در عتبات عراق، احترام ویژه ای می نهادند. آنان نه تنها رویکردی خصمانه در مورد واقعه کربلا نداشتند، بلکه حساب این سرزمین را از دیگر شهرهای تحت سیطره خود جدا می دانستند. «ابوالفتح جلال الدوله ملکشاه» به همراه وزیر خود و تعداد زیادی از یاران، امیران و کارگزاران در سال ۷۹ هجری به زیارت بارگاه مطهر حضرت امام حسین (علیه السلام) رفت. وی به هنگام ورود به این سرزمین باقداست، به ساکنان حائر حسینی، خدمه حرم و زائرین هدایای فراوانی اعطا کرد و دیوار اطراف این شهر مبارک را که «ابومحمد رامهرمزی» ساخته بود و دچار فرسودگی و ویرانی گردیده بود، به طور اساسی تعمیر کرد. ۲بازسازی حصار شهر و توجه به مسائل ارتباطی و شبکه آبیاری کربلا این شهر را شهری آباد و زیبا تبدیل کرده بود که حتی تا زمان ابن بطوطه به سال ۷۲۷ هجری آن جلوه های زیبای خود را حفظ کرده بود:

کربلا شهر کوچکی است که نخلستان ها اطراف آن را گرفته اند و از رودخانه فرات آبیاری می شود. روضه مقدسّه امام حسین (علیه السلام) در داخل شهر واقع شده و مدرسه ای بزرگ و زاویه ای دارد که در آن برای مسافرین طعام می دهند…. ۳

ملکشاه و همراهان، سپس عازم نجف اشرف گردیده، ضمن زیارت بارگاه امیرمومنان (علیه السلام) دربار عمران و آبادانی و ترمیم خرابی های این مکان مقدس دستوراتی را صادر نمود.

۱). همان، ص ۳۰۲..

۲). ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج ۱، ص۲۷؛ سلمان هادی آل طعمه، تراث کربلا، ص۷۸..

۳). سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج اول، ص۲۷۲و۲۷۳..

). تراث کربلا، ص۷۹؛ المنتظم، ج ۱، ص۳۹..

هنگامی که ملکشاه سلجوقی حلب و سایر شهرهای شام و جزیره را فتح کرد و وارد بغداد شد، همراه با خواجه نظام الملک طوسی حرم حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در کاظمین را زیارت کرد. ۱

تا زمانی که منطقه عراق عرب در اختیار سلجوقیان بود، آنان سیاست مدارا با امرای محلی را در پیش گرفتند و جز سرکوبی برخی شورش ها کوشیدند فضای آرام و امنی بر این منطقه حاکم گردد. ۲

زادگاه و محل نشو و نمای مجدالملک

مجدالملک از خاندان کاتب است که بزرگانی از آنان در عرصه علم، ادب و فعالیت های دیوانی و دبیری، فعالیت داشته اند. زادگاه و منشأ وی آبادی «براوستان»، از توابع قم است که در منابع متعدد تاریخی و جغرافیایی به صورت بلاسانی، براوشتانی، فراوستانی و رادستانی هم ضبط شده؛ ولی درست تر، همان تلفظ براوستان است؛ چنان که در شرح حال «سلمه بن خطاب براوستانی» تصریح شده است که او منسوب به براوستان، از توابع قم می باشد. ۳

ابن واضح یعقوبی در کتاب «البلدان» ذیل توابع قم از روستای براوستان نام می برد. یاقوت حموی می نویسد:

براوستان قریه ای از مضافات قم بوده و وزیر مجدالملک ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسی از آن برخاسته است.

حسن بن محمد بن حسن قمی، از مورخان قرن چهارم هجری در فصل ششم از باب اول تاریخ قم یادآور گردیده است:

بعضی از ملوک، از دور آتشی دیدند بر صحرای براوستان؛ گفتند: آن چیست؟ گفتند: برازه است؛ یعنی زبانه آتش. بفرمود تا بدان موضع این دیه (ده) را بنا کردند و نام نهادند به «برازستان». پس به مرور ایام قلب کردند و گفتند: براوستان، و از جمله بزرگ ترین دیه هاست که نهایت آن تا خزاد جرد (خراد جرد) است و خزاد جرد نیز بر زمین براوستان بنا کرده اند. بعضی گویند نام این دیه در قدیم انبارستان بوده؛ زیرا انبارهای عجم بدین دیه بوده است و براوستان اصلی، آن پشته بزرگ است به نزدیک براوستان کنونی و اهل آن ناحیت، آن را به فارسی «اَبَرنجان» (ابرانجان) نام کردند؛ یعنی پشته اهل براوستان.

۱). سید محمدحسن آل یاسین، تاریخ حرم کاظمین، ترجمه غلامرضا اکبری، ص۳..

۲). عصمت ستارزاده، سلجوقیان، ص۲..

۳). حسن بن یوسف حلی، خلاصه الاقوال، ص۳؛ سیدعلی بروجردی، طرائف المقال، ج۲، ص۱۲..

). ابن واضح یعقوبی، البلدان، ص۹..

). یاقوت حموی، معجم البلدان، ج اول، ص۳۸..

). حسن بن محمد بن حسن قمی، تاریخ قم، ص۹۲و۹۳..

به گفته این مؤلف تاریخ قم، اهالی نخستینِ براوستان، از نعمت ها و امکانات فراوانی به ویژه محصولات زراعی برخوردار بوده اند، ولی از فروش غلات خود، به ویژه هنگام تنگناها، قحطی ها و گرفتاری ها امتناع می کرده اند تا جایی که اهالی برخی نقاط دیگر از بی غذایی جان داده اند. این ها حتی اگر می خواستند محصولات زمین های کشاورزی خود را بفروشند، آن ها را بو داده یا پوست می کندند که مبادا سبز شود و غلات بسیار گردد و نرخ فروش آنان پایین بیاید! به دلیل همین رفتارهای مذموم، خداوند بر آنان عذاب فرستاد و مردمش را در زمین فرو برد و خانه و محل کارشان را زیر و رو گرداند تا آن که در کنار این خرابی ها و ویرانی ها و عمارت های منهدم گردیده، براوستان دیگری بنا نهادند.

در تاریخ هم از آسیاب های این آبادی نام بُرده شده و از تعداد این آسیاب ها به دست می آید که براوستان در آن روزگار آبادی مهمی بوده است؛ چرا که از مجموع پنجاه آسیاب قم و روستاها، مزارع و توابع، هفت مورد به براوستان تعلق داشته که از نهری به نام آبادی مذکور انرژی خود را تأمین می کرده است. ۱

میرزا غلامحسین افضل الملک، ادیب و کارگزار فاضل عصر قاجار که در ۱۳۳ قمری پیشکار حکومتی قم بوده است، در سفرنامه خود می نویسد:

مزرعه براوستان، مشروب از نهری است به اسم براوستان که از رودخانه قم بریده اند. ۲

۱). همان، ۷..

۲). سفرنامه افضل الملک، تصحیح زهرا اردستانی، ص۲۱..

در کتابچه تفصیل حالات و املاک و بلوکات دارالایمان قم، از مجموعه عهد ناصری، نوشته شده به سال ۱۲۹ قمری آمده است:

مزرعه براوستان از مزارع قدیم النسق است که به اسم قدیم مشهور است. الان اصل قریه خراب است. محمد علقمی وزیر معتصم خلیفه عباسی از اهالی این آبادی، شیعه مذهب بوده است. ۱

بنابراین براوستان از آبادی های کهن دشت قم می باشد که در شرق قم قرار داشته و بقعه امام زاده شاه جعفر غریب در آن واقع است. آثار آبادانی گذشته آن، تپه هایی است که به «قلی درویش» موسوم است. ۲

مرحوم استاد علی اصغر فقیهی بر این باور است که براوستان نام محله ای یا قلعه ای در قم بوده که بعدها تبدیل به اراضی کشاورزی گردیده و اکنون به همین نام در بیرون شهر، در سمت مشرق، در کنار راه کاشان واقع است. ۳

ایام کودکی و تحصیلات شمس الدین

در اوایل قرن پنجم هجری سید محمد، فرزند موسی براوستانی، صاحب فرزندی شد که او را ابوالفضل نامید و بعدها لقب «اسعد « پسوند نامش گردید و چون بر اثر لیاقت و فراست هایی که به دست آورد، مورد مشورت سیاستمداران و کارگزاران دولت سلجوقی قرار می گرفت، به «مشیر الدوله» معروف گردید و فرمانروای سلجوقی وی را با عنوان «مجد الملک» مستوفی و وزیر خود برگزید و از آن جا که این دولتمرد توانا در سمت های گوناگونی که داشت، در جهت تقویت پایگاه شیعیان و گسترش و عمران مراکز آموزشی، فرهنگی و زیارتی شیعیان اقدامات مؤثر و ارزنده ای انجام داد، به «شمس الدین» مشهور شد.

۱). سید حسین مُدرسی طباطبائی، قم نامه، ص۹۲و۹۳..

۲). ر. ک: سیامک سرلک، باستان شناسی و تاریخ قم، ص۱۷ به بعد و فرهنگ هفت هزار ساله شهر قم، ص۱۳-۲۲؛ عبدالحسین جواهرالکلام، تربت پاکان قم، ج۲، ص۱۸و۱۳..

۳). علی اصغر فقیهی، تاریخ مذهبی قم، ص۱۸..

). مجله معارف اسلامی، ش۲، سال ۱۳، ص۸۸و۸۹..

ابوالفضل مجدالملک قمی (که نباید با مجدالدین قمی و نیز مجدالملک یزدی اشتباه گرفته شود) پس بعد از نشو و نما در زادگاه خود براوستان، به قم آمد و در مدارس این شهر به دانش اندوزی و تحصیل معارف تشیع پرداخت و در کنار فعالیت های علمی و فکری، در فراگیری مشاغل دیوانی و رسایل اهتمام داشت. او به کسب معلومات در قم اکتفا نکرد و برای ادامه تحصیل به ری رفت. این شهر در عهد سلجوقیان به اوج شهرت رسیده بود؛ زیرا طغرل، اولین امیر سلجوقیان آن را مرکز خود برگزید. مجدالملک در مدارس این شهر که با همت علما و بزرگان شیعه ساخته شده بود، دانش اندوزی را پی گرفت. یکی از این مدارس، مدرسه بزرگ «سید تاج الدین محمد کیسکی» عالم شیعه در محله کلاه دوزان بود که به روزگار طغرل ساخته شد. مدرسه دیگر به نام «امام رشید رازی» معروف بود که اعتباری فوق العاده داشت و افزون بر دویست دانشمند دروس دیانت، اصول فقاهت و دانش شریعت می خواندند و نیز مدرسه شیعی «خواجه عبدالجبار» که در شهرت و آوازه به پایه ای رسید که چهارصد طالب علم از اقطار جهان در آن درس دیانت و معارف اعتقادی می آموختند. مکان آموزشی دیگر به نام «شمس الاسلام حسکا بابویه»، شیخ طایفه شیعه در حوالی سرای ایالت مشغول فعالیت بود. ۱

۱). حسین کریمان، ری باستان، ج اول، ص۳۲۷ و ۳؛ سید محمدحسین حکیم و علی اکبر زمانی نژاد، شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی و شهر ری، ج۱، ص۲۸ و ۳۰۳؛ تاریخ ایران اسلامی، دفتر دوم، ص۳۳۳..

مجدالملک پس از آن که در این مدارس معارف و مبانی اعتقادی مذهب اهل بیت و دانش های متداول دیگر را آموخت و در کنار این آموزش ها با شیوه های اداری و دیوانی مأنوس گردید، به دلیل آن که از سادات آل کاتب به شمار می رفت و این خاندان نزد امیران قم و عمید (حاکم) عراق عجم مستقر در ری منزلتی داشتند، از طریق نهاد نقابت با تشکیلات دولت سلجوقی ارتباط برقرار کرد و در اندک زمانی موفق گردید لیاقت ها و مهارت های خود را در امور کشوری، لشکری و حقوقی نشان بدهد و در آغاز به عنوان وکیل مظالم مشغول به کار شد.

کارگزاری لایق مجدالملک رفته رفته با توانایی های علمی و مهارت هایی که به دست آورده بود، به ساختار حکومتی دولت سلجوقی نفوذ کرد و چون این امپراتوری جانبدار تسنن حنفی و خلافت عباسی بود، با فراستی که داشت و نیز بهره گرفتن از سپر تقیه و دیگر مجوزهایی که شرع مقدس به او اجازه می داد، توانست مناصب گوناگونی را به دست آورد و در این سمت ها از کیان تشیع و شیعیان دفاع کند. مجدالملک با حفظ ارتباط با فقها و علمای شیعه و حل و فصل مسائل مالی و حقوقی خود به کمک آنان، برای حفظ موقعیت پیروان مذهب اهل بیت (علیهم السلام) تلاش کرد و دفاع از حقوق مظلومان را سرلوحه کار خود قرار داد. به علاوه از طریق نفوذ در دستگاه دیوانی، تسلط نسبی خود را بر اوضاع پیرامونش حفظ کرد و البته به دست آوردن چنین مسئولیت های خطیر و مهمی در دولتی که بر مذهب اهل تسنن تعصب می ورزید، کار ساده ای نبود و از کیاست و کاردانی او حکایت دارد.

مجدالملک به همراه دیگر کارکنان شیعی داخل مجموعه حکومتی، شبکه ای چنان مقتدر را با رعایت استراتژی های معمول به وجود آورد که اجازه نداد جامعه سنی مذهب ضربات قابل توجهی بر اقلیت شیعه وارد آورد و با گذشت زمان، از فشارها و تبلیغات مسموم علیه شیعیان کاست. او و یارانش ماهرانه حساب خود را از فرقه اسماعیلیه کاملاً جدا کردند؛ به گونه ای که برخی صاحب منصبان که از شیعه بدگویی کرده و سخت گیری درباره آنان را مورد تأکید قرار می دادند، خود را متعهد می دیدند که تا می توانند با این بزرگان کنار آیند.

از عواملی که مجدالملک را به مقامات مهمی در دولت سلجوقی ارتقا داد و او را در به وجود آوردن کارنامه ای درخشان و پربار، پیروز و سربلند ساخت، روحیه تعامل فرهنگی و هم زیستی مسالمت آمیز به جای تقابل و نزاع بود. او از اصرار بر برخی مسائل افراطی که حساسیت برانگیز بود، خودداری می کرد و در شرایطی که طبقه حاکم از اکثریت سنی مذهب حمایت می کرد و عالمان اهل تسنن مشغول فعالیت های تبلیغی و فرهنگی بودند، مجدالملک ناگزیر در مورد مسائل اعتقادی، با تسامح برخورد می کرد و گاه از راه تقیه وارد می شد و اجازه نمی داد مسائل تفرقه انگیز مطرح شود. ۱عبدالجلیل رازی پس از آن که داستانی را از تسامح مجدالملک در رفتار با فردی علوی و دیگری با مذهب حنفی نقل می کند، می گوید:

۱). عبدالجلیل قزوینی رازی، النقض، ۱-۱، ۲۱-۲۱۸؛ رسول جعفریان، تشیع در ری، ص۷-۹..

این دو از دستگاه دولت سلجوقی طلبکار بودند. مجدالملک فرمان داد تا به آن فرد سنّی که از اهالی ماوراءالنهر بود، از خزانه زر نقد دادند و علی حلبی شیعی را به حواله ای متقاعد نمودند. فراشی که آن جا حاضر بود بر این وضع اعتراض کرد؛ مجدالملک گفت: «تا جهانیان بدانند که در پادشاهی و معامله، تعصب روا نباشد». ۱

ابن اثیر با یادآوری تشیع مجدالملک گفته است: «وی اجازه نمی داد مردم به صحابه دشنام بدهند». ۲

مستوفی با فراست

سید شمس الدین مجدالملک قمی در دوران فرمانروایی ملکشاه (-۸) و هنگام وزارت خواجه نظام الملک طوسی (-۸) جانشین مستوفی، شرف الملک ابوسعد محمد بن منصور بود که در اواخر صدرات نظام الملک، خود به طور مستقل مستوفی بود. این سمت وی در زمان وزارت تاج الملک ابوالغنائم همچنان برقرار بود و در این حال زمام امور کشوری و لشکری دولت سلجوقی در اختیار سلطان محمد بن ملکشاه (۸-۸۷) بود. اما در عهد «برکیارق»، پنجمین سلطان سلسله سلجوقی که «عزّالملک بن نظام الملک» مقام وزارتش را در اختیار داشت، «استاد علی قمی» (وزیر اتابک قومش تَکین) مستوفی گردید و مجدالملک براوستانی قمی به عنوان جانشین وی انجام وظیفه می کرد. با روی کار آمدن «فخرالملک بن نظام الملک»، مجدالملک دو سمت مهم مستوفی و طغرایی را در دست داشت. او در این وضع جدید، از قدرت بسیاری برخوردار گردید. دیوان استیفای ممالک که مجدالملک در رأس آن قرار گرفته بود، به محاسبه عایدات، تقویم مالیات های جمع شده و هزینه کردن آنها می پرداخت. این دیوان دوایرِ تابعه ای داشت که هرکدام از آنها نیز دیوان خوانده می شدند؛ برای مثال یکی از زیرمجموعه های دیوان استیفا، دیوان معامله و قسمت بود که پرداختن به قراردادهای مالیاتی از نوع مقاطعه، در زمر وظایفش بود. ۳

۱). النقض، ص۸۳-۸..

۲). ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، حوادث سال۹۲ هجری، ج۱۰، ص۲۹۰..

۳). دیوان سالاری در عهد سلجوقی، ص۱۲و۱۲؛ تاریخ ایران اسلامی، دفتر دوم، ص۳۳۷؛ سلجوقیان، ص۱۹۰و۱۹۱..

دیوانی که ریاست آن به مجدالملک سپرده شده بود، «دیوان محاسبات» نیز نامیده می شد و بعد از دیوان وزیر، مهم ترین تشکیلات مالی امپراتوری سلجوقی به شمار می آمد و طبعاً رئیس آن، پس از مقام وزارت، قدرتمندترین عضو دیوان سالاری شمرده می شد. مجدالملک در این سمت، در هر ولایت و ناحیه ای نایبی داشت که موظف بود صورت دخل و خرج محل مأموریت خویش را روشن کند و تمامی معاملات را صورت برداری کرده و نتایج آن را به دیوان استیفای مرکز گزارش دهد. ۱

پس از مرگ نظام الملک، از اعتبار و نفوذ وزارت کاسته شد و به همین دلیل سلطان تمایل یافت با رؤسای دوایر مختلف دیوان به طور مستقیم در ارتباط باشد. در این میان، اقتدار مجدالملک قمی به عنوان مستوفی برکیارق چنان افزایش یافت که بر فخرالملک، فرزند نظام الملک، وزیر سلطان تحکم می کرد. تدبیر و اقتدار مجدالملک حتی از این هم فراتر رفت؛ به گونه ای که بر خود برکیارق نیز مسلط بود. ۲

سیاستمدار متدّین

برکیارق با وجود آن که جوانی بیش نبود و اوقاتش به خوش گذرانی سپری می گردید، اما با این وجود آن قدر درک می کرد که باید ناخدای کشتی سیاست کشور پهناور سلجوقی فردی لایق و کاردان باشد و اگر خود سکان این کشتی را به دست گیرد، از پسِ امواج حوادث برنخواهد آمد و از این روی برای آن که موجودیت خویش را در میان انواع مشکلات و تنگناهای این مرز و بوم وسیع حفظ کند، باید کسی را به مقام وزارت برمی گزید که با خردمندی، مهارت و تجربه، بر دشواری ها فائق آید. فخرالملک اگرچه فرزند وزیری باکفایت چون نظام الملک بود، ولی این ویژگی ها را نداشت و آنچه به دست آورده بود، از شهرت پدرش بود، نه لیاقت خودش. تنها کسی که می توانست جای او را بگیرد، مجدالملک بود؛ زیرا ضمن برخورداری از دانش، فرهنگ و ادب و آگاهی از رموز سیاست، مقبول اشراف کشوری و لشکری هم بود و در سمت های قبلی، توانایی های خویش را به بهترین شکل بروز داده بود. ۳

۱). تاریخ ایران، پژوهش کمبریج، ج، ص۲۸و۲۹..

۲). همان، ص۲۱، ۲ و ۲۷..

۳). ساخت دولت در ایران، ص۳۳۲..

اما از آن سو، به دست آوردن مقام وزارت هم برای مجدالملک اقدامی بس پرمخاطره و دردسرآفرین بود. گنجی بود که مارها و افعی های فراوانی بر گرد آن حلقه زده بودند؛ ولی چون وی خردی مشتعل به معرفت و تدین، و طبعی نیک و دلسوز داشت، از این میدان های مخوف عبور کرد و به قله مقصود صعود نمود و تا آن جا که مقدورات و شرایط اجازه می داد،

به مردم خدمت کرد و در نیکی به مسلمانان همت گمارد. او به عنوان وزیری شیعه، معتقد به مذهب اهل بیت (علیهم السلام)، دانشور، عادل و خیر، در این مقام کوشید تا بر خیرات و مبرّات مواظبت نماید و در این باره نهایت تلاش خود را به کار گیرد. با وجود این که غالب اوقاتش به امور اداری، سیاسی و اجتماعی می گذشت، ولی پرداختن به این امور هرگز او را از عبادت، تزکیه و یاد خدا بازنداشت. التزام عملی به فرایض و مستحبات داشت و نمازهای واجب را در اول وقت اقامه می کرد. شب زنده داری می نمود و با دعا و نیایش بسیار مأنوس بود و توکل و توسل در زندگی اش جریان داشت. حقوق واجب اموال خود را اعم از خمس و زکات در موعد مقرر می پرداخت. با سخاوتی که داشت، به مردم احسان می نمود و برای رسیدگی به وضع محرومان و دفاع از افراد مظلوم و رنج دیده جدیت داشت. نهایت کوشش خود را در مسیری به کار می بُرد که مبادا به کسی خسارت وارد شود یا بی جهت یا از روی اغراض شخصی به کسی تعدی روا داشته شود. هرگز در ریختن خون کسی نکوشید و هم همت او بر این بود که مردم در امنیت و رفاه زندگی کنند.

چون دید که تشکیلات دیوانی و اداری، نارسایی ها، اشکالات و کاستی های گذشت ناپذیری دارد، برای اصلاح این امر در صف مقدم تحول قرار گرفت و چون می خواست در این امور دگرگونی های اساسی به وجود آورد، برای برخی جاه طلبان و دنیاخواهان این تحولات قابل تحمل نبود و به همین دلیل در روند کارها و اقدامات خیرخواهانه او اختلال و خدشه به وجود آوردند و بی خود و بی جهت این وزیر لایق را در مظان انواع تهمت های بی اساس و شایعات دروغین قرار می دادند. ۱

۱). تاریخ ایران از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ج، ص۲۱؛ محدث اُرموی تعلیقات نقض، طبع جدید، ص۷۷۱..

مجدالملک، در کسوت وزارت، اگرچه در عزیمت سپاه دولت سلجوقی به مناطق جنگی و آشوب زده تأثیرگذار بود، ولی مصرانه از آنان می خواست بر افرادی که در شورش ها و آشفتگی های سیاسی، امنیتی و منطقه ای نقشی ندارند و در به وجود آوردن تشنجات مقصر نبوده اند، ستمی روا ندارند و حتی الامکان در نواحی مورد منازعه، جان و مال و عِرض و ناموس مردم صیانت گردد.

معمولاً یک دهم محصولات اراضی زراعی به عنوان اقطاع در اختیار این وزیر مُدّبر قرار داده می شد که این افزون بر اقطاع دیوانی یا لشکری بود. او از این مواجب کمتر استفاده شخصی می کرد و غالباً دارایی های خویش را در قالب صدقات، عطایا، بخشش ها و اوقاف هزینه می کرد. هم چنین از این منابع مالی برای گسترش مراکز علمی، آموزشی، حمایت از علما و مروّجان دینی، واعظان و قاریان قرآن استفاده می کرد. چون بانفوذترین شخص در امپراتوری سلجوقی پس از فرمانروای این دولت به شمار می رفت، از این رو امیران و کارگزاران مرکز حکومت و ولایات دیگر که از خشم و رنجش سلطان، در بیم و نگرانی به سر می بُردند، مجدالملک را که خردمندانه و منصفانه با مسائل برخورد می کرد، نقطه اتکای خود تلقی می کردند و می کوشیدند تا حمایت این وزیر را به دست آورند.

مجدالملک در این راستا به آنان که طالب امتیازاتی انحصارطلبانه و زورمدارانه بودند، وقعی نمی نهاد، ولی وقتی می دید برخی از این والیان و نیروهای دیوانی بی جهت و ظالمانه در معرض انواع فشارها و تهدیدها قرار گرفته اند و عده ای در صددند برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه و منافع قومی و فرقه ای، انسان های لایق و کارآمد و شایسته را از صحنه های سیاسی و اجتماعی حذف کنند، به دفاع از ایشان برمی خاست و تمام توان خویش و ظرفیت ها و امکاناتی را که در اختیار داشت، برای تثبیت موقعیت این افراد به کار می گرفت. البته مجدالملک در این میان مراقب بود که برای حفظ التفات سلطان، غلبه بر توطئه ها و خنثی کردن نیرنگ های رقبا، مخالفان و رشک ورزان، از خود رفتاری پیچیده و توأم با تدبیر و موضع گیری سنجیده نشان دهد. محل اقامت مجدالملک پناهگاه افراد بی شماری بود که برای دادخواهی، یافتن شغل، کمک های گوناگون، رفع تعدی در تعیین مالیات های کمرشکن مراجعه می کردند و او هم با رفتاری توأم با فروتنی، خردمندی و هوشیارانه می کوشید تا این افراد را محروم، ناامید و بی بهره برنگرداند. گذشت و مهمان نوازی او زبانزد خاص و عام بود.

مجدالملک ضمن این که بر امور اداری و نظامی تسلطی توأم با علم و تجربه داشت، با بلندهمتی و تأکید بر اعتدال، بردباری و شرح صدر، با اقشار گوناگون ارتباطی منطقی و واقع بینانه برقرار می کرد و این ویژگی ها و خصال برجسته به همراه پیش گامی وی در عمران پُل ها، کاروانسراها، اماکن دینی و آموزشی، ارتباط این وزیر شیعی را با امیران سلجوقی مستحکم می ساخت. او همواره می کوشید تا اعتبار دیوان سالاری را در برابر تشکیلات دیگر تقویت و حفظ کند. در انتخاب افراد برای به کارگیری آنان در امور اداری و نظامی از بصیرت و خبرگی که شرط لازم وزیری مدبّر است، بهره کافی داشت و هر کس را که برای منصبی خاص برمی گزید یا بر کاری در امور دیوانی می گماشت، به لیاقت ها و شایستگی های او توجه داشت. روی آوردن به این خدمات مفید، از موضع وزیری مقتدر و باصلاحیت، البته با مخاطرات و سختی هایی توأم می گردید؛ به ویژه وقتی افراد تنگ نظر و کم مایه که منافع مادی، قبیله ای، اشرافی گری و رفاه خود را در خطر می دیدند، به میدان می آمدند و فضای سیاسی – اجتماعی حاکم بر اوضاع را به گونه ای جلوه می دادند که بدبینی سلطان و اطرافیان وی را نسبت به مجدالملک برانگیزند. به موازات مشی دلسوزانه و خیرخواهانه ای که پیش گرفته بود، آنها را توفیقی از سوی خداوند می دانست که نصیبش نموده بود. از برخی تلخکامی ها رنج می برد؛ زیرا در راه خدمت به مردم و تلاش های عمرانی و رفاهی موانع بسیاری وجود داشت که عبور از آنها کار ساده و همواری نبود؛ از جمله این مشکلات، ماهیت استبدادی بود که در شبکه نظام دولتی نفوذ یافته و او باید رعایت حال افرادی را می کرد که مقرب دربار سلطان بودند. آتش دشمنی بدخواهان را به سختی و با مرارت خاموش می کرد و مواردی پیش می آمد که به رغم تلاش هایش در جهت منافع دولت، عدالت ورزی و استحکام امنیت سیاسی، با نارضایتی برخی اعضای خانواده سلطنتی روبه رو بود. ناهنجاری ها وقتی شدت می یافت که عده ای از بانوان حرمسرا اعم از مادر و همسر پادشاه در امور دیوانی و دولتی دخالت های بی جا می کردند و کشمکش هایی که بین آنان وجود داشت، این وضع را وخیم تر می ساخت. اگر با خواسته های غیرمنطقی خویشاوندان و مقربان سلطان مخالفت می کرد یا آنان را از دخالت در امور کشوری و لشکری بازمی داشت، برایش گران تمام می شد و رقبایش که خواهان ترقی و ترفیع مقام خویش بودند، وارد میدان می شدند و با نشر دروغ ها و ترویج شایعات و غیر واقعی جلوه دادن اوضاع، در روابط مجدالملک با سلطان و امیران اختلال به وجود می آوردند.

مشکل دیگر این بود که در میان کارگزاران زیردست خود، کمتر صداقت و وفاداری می دید و ناگزیر بود آنان را از راه های دیگر به سوی خود جلب کند؛ از جمله آن که برخی منافع و عایداتی را که به دست می آورد، میانشان تقسیم می کرد؛ اما همین که این افراد قدرتی به دست می آوردند و از گمنامی به شهرت می رسیدند، با مخالفان او متفق و متّحد می گردیدند.

جلوگیری از فساد و رشوه خواری برخی زیردستان و والیان مناطق دوردست کار آسانی نبود؛ زیرا وقتی می خواست دست فاسدان و خلافکاران را از تشکیلات حکومتی کوتاه کند، بر دشمنان خود می افزود و توطئه ها و نیرنگ ها علیه وی شدت می گرفت. نظام کارآمدی برای جلوگیری از این آفت های مخرب و باتلاق های فساد وجود نداشت و چون در امور نظام دیوان سالاری بازبینی، ارزیابی و نظارت جدی و مؤثر صورت نمی گرفت، به محض این که قدرت سلطان دچار تزلزل می شد، دسیسه چینی و فساد فراگیر می شد. به همین دلیل مجدالملک کوشید تا اُمرا را زیر نفوذ خود درآورد و بر دیوان مسلط گردد؛ امّا چنین سیاستی، برخی از اطرافیان را چنان تحریک کرد که جان وزیر را در معرض تهدید جدّی قرار داد. ۱

عمران و آبادانی اماکن زیارتی شیعیان

مجدالملک براوستانی در رأس دستگاه اداری (دیوان اعلی) یا دیوان وزیر قرار داشت که چندین دیوان زیرمجموعه آن بود؛ از جمله دیوان رسایل (انشاء و طغرا)، دیوان استیفا، دیوان اشراف الممالک، دیوان عرض، دیوان خالصه، دیوان اوقاف و دیوان مصادره. ۲

۱). تاریخ ایران از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ص۲-۲۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۹و۱۹۷؛ نجم الدین راوندی، راحه الصدور، ص۱-۱۷..

۲). سلجوقیان، ص۱۸۸و۱۸۹..

این وزیر باکفایت، با وجود قرار گرفتن در رأس این تشکیلات عریض و طویل و رسیدگی و نظارت بر فرمان ها و منشورهای دولتی، امور مالی و محاسبات، بازرسی کل کشور از احوال رعایا، عمّال و سایر گماشتگان، تدارک سپاه و تأمین آذوقه و مستمری نظامیان، خنثی کردن توطئه های دشمنان، بی اثر ساختن آشوب ها و آشفتگی های سیاسی اجتماعی، به بازسازی و عمران آستانه های معصومین (علیهم السلام)، سادات، علویان، اصحاب ائمه در ایران، حجاز و عتبات عراق عنایت ویژه ای داشت. بدیهی است وقتی وزیری که به خاندان طهارت ارادت قلبی دارد بخواهد درباره مراقد معصومین (علیهم السلام) و تدارک آنان، کارهایی انجام دهد، کارگزاران دیوانی و دولتی که غالباً در مذهب خود نوعی تندروی و تعصب دارند، این روند را برنمی تابند. اما مجدالملک، با داریت از این تنگناها عبور می کرد و در مسیری که پیش گرفته بود، همواره مصمم و پی گیر بود. به گفته مهندس محمدکریم پیرنیا، مجد الملک در قم، کاشان، ری، مشهد اردهال، حجاز و عراق عرب، آبادی های فراوان کرد و بر تربت پاک امامان و بزرگان تشیع و صحابه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بارگاه های شکوهمند بنیان نهاد. ۱عبدالجلیل رازی می نویسد:

هنوز آثار خیرات او در حرمین مکه و مدینه ظاهر است و در مَشاهد ائمه علوی و سادات فاطمی احسان های او متواتر است. از اوقاف و شمع سوختن و خط توقیع او هنوز مقتدای اصحاب دولت است و رسوم و قواعد او در خیرات و نیکی ها ۲.. . آن گاه وزیر شهید سعید مجدالملک براوستانی قمی (قدس الله روحه) با بزرگی و رفعت و قبول و حرمت، خیرات بسیار فرموده، چون قبّه امام الحسن بن علی و زین العابدین و محمد باقر و جعفر ص‍-‍ادق: به بقیع که هر چهار [امام] در ی‍ک حضرت مدفونند و عباس عبدالمطلب آن جا مدفون است به مدینه رسول به گورستان بقیع، و مشهد موسی کاظم و محمد تقی هم او فرموده است و مشهد سید عبدالعظیم حسنی به شهر ری؛

۱). مجله باستان شناسی و هنر ایران، سال دوم، ش دوم، بهار۱۳۸، صو..

۲). النقض، ص۹۰..

ولی از مَشاهد سادات علوی و اشراف فاطمی،: ، فرموده با آلت و عدّت و شمع و اوقاف که همه دلالت است بر صفای اعتقاد او و در مقابل تربت حسین بن علی (علیهما السلام) مدفون است. ۱

مجدالملک قمی برای عملی ساختن طرح احداث بنایی رفیع و باشکوه بر مرقد ائمه بقیع (علیهم السلام)، معماری خوش سلیقه، باذوق و مورد اعتماد را برگزید و وی را به سرزمین حجاز فرستاد. اگرچه این هنرمند لایق شیعی مأموریت خود را به درستی و به بهترین صورت انجام داد، اما در سال ۹ هجری یعنی سه سال پس از شهادت مجدالملک قمی، به دلیل التزام عملی به معتقدات ائمه هدی (علیهم السلام) و رفتار و آدابی که در این منطقه، طبق سنت و آداب شیعیان از خود بروز داد، با وجود خدمات ارزشمند دربار اهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به طرز فجیعی در مدینه به قتل رسید. ۲

عثمان بن مظعون صحابی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و از افراد مورد علاقه خاص امیر مؤمنان (علیه السلام) به شمار می رود که در زهد و تقوا کمالاتی را به دست آورده بود. وی اولین کسی است که در صحرای بقیع به خاک سپرده شد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بر مزار او سنگی نصب کرد تا قبرش آشکار باشد و همواره آن حضرت مرقد وی را زیارت می کرد. ۳مجدالملک قمی که از منزلت این صحابی بزرگوار آگاه بود، چهارطاقی باشکوهی بر مزارش بنا کرد.

۱). همان، ص۲۳..

۲). الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۲۱؛ تاریخ مذهبی قم، ص۱۱و۱۸؛ محمدباقر واعظ تهرانی مازندرانی، روح و ریحان، ج، ص۷..

۳). ابن اثیر جزری، اُسد الغابه، ج۳، ص۳۸-۳۸۷؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۸-۸۸..

مجد الملک به عتبات عراق عرب نیز توجه ویژه داشت و برای عمران، بازسازی و حرمت این بناها کارهای مفیدی انجام داد. بر اثر طغیان آب رودخانه دجله که با توفان های

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.