پاورپوینت کامل معرفی مضمونی کتاب «نورالعین فی المَشی الی زیاره الحسین (ع) ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفی مضمونی کتاب «نورالعین فی المَشی الی زیاره الحسین (ع) ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفی مضمونی کتاب «نورالعین فی المَشی الی زیاره الحسین (ع) ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفی مضمونی کتاب «نورالعین فی المَشی الی زیاره الحسین (ع) ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
این کتاب در ۲۵۶ باب تنظیم شده است. ابواب کتاب به طور کلی شامل موضوعات ذیل است:
کیفیت زیارت امام حسین (ع)؛
الف) پیاده یا سواره
ب) در حال ترس، فقر و حبس
آداب زیارت امام حسین (ع)؛
ثواب زیارت امام حسین (ع) از لحظه نیّت سفر تا لحظه بازگشت به خانه
مقایسه زیارت امام حسین (ع) با عبادات دیگر؛
معادل سازی برای زیارت امام حسین (ع)
الف) با اشخاص دیگر، مثل زیارت رسول خدا’
ب) با اعمال دیگر، مثل حجّ و عمره
مواهب دنیوی و اخروی زیارت حسین (ع)؛
نکاتی در باب هزینه سفر برای زیارت حسین (ع)؛
این کتاب نوشته شیخ محمد اصطهباناتی است که در ۵۶۸ صفحه توسّط انتشارات دارالمیزان در بیروت، در سال ۱۴۱۶ قمری به چاپ اوّل رسیده است. چند نکته درباره این اثر لازم به یادآوری است:
برای توضیح روایات، به بیانات مرحوم مجلسی در بحارالانوار اکتفا نشده و از منابع دیگر نیز بهره گرفته شده است.
در برخی موارد، به منابع اهل سنّت نیز استشهاد شده است.
بخش اول مقاله بیان چند نمونه از روایات کتاب، همراه با احتمالات معنایی آنهاست و بخش دوم به پاسخ چند پرسش می پردازد که البته به طور پراکنده نیز در کتاب طرح و پاسخ داده شده است.
بخش اوّل: روایات
روایت اوّل
از معاویه بن وهب نقل شده که حضرت صادق (ع) فرمود: «لا تَدَعْهُ لِخَوْفٍ من اَحَدٍ رَأی مِن الحَسرهِ ما یَتَمَنّی أَنَّ تَبْرَهُ کانِ بِیَده»؛[۱] زیارت حسین (ع) را به خاطر ترس از هیچ کس ترک مکن؛ زیرا هر کس به خاطر ترس او را ترک کند، حسرت خواهد خورد که:
بیان: تعبیر «ما یَتَمنّی أَنَّ تَبْرَه کانِ بیَده» یکی از این چند معنا را دارد:
آرزو می کند که حسین (ع) را زیارت کند، در حالی که یقین دارد در حال مُردن است و قبرش را نیز با دست خود کنده است؛ یعنی با این که می داند در حال مرگ است، آرزوی زیارت حسین (ع) را دارد.
یا به این معناست که با خروج از منزل برای زیارت حسین (ع)، جانش را به خطر اندازد و خود سبب قتل خود را فراهم کند.
یا به این معناست که پس از مرگ آرزو می کند که به اختیار خود از قبر بیرون بیاید و به زیارت حسین (ع) مشرّف شود.
یا به این معناست که آرزو دارد ای کاش قبرش نزد قبر حسین (ع) باشد؛ یعنی ضمیر در «بیده» راجع به حسین (ع) و ضمیر در قبرهُ راجع به زائر است.
یا به این معناست که آرزو دارد قبر حسین (ع) نزد او باشد تا هر لحظه که اراده کرد، به زیارت ایشان نائل شود؛ یعنی ضمیر در «قبره» به حسین (ع) و ضمیر در «بیده» به زائر بازمی گردد.[۲]
یا به این معناست که ای کاش نزد قبر حسین (ع) سکونت گزیده بودم و زندگی می کردم و به زیارت او می رفتم و قبرم نزدیک قبر حسین (ع) باشد.[۳]
روایت دوم
حسین بن ابی حمزه می گوید:
در اواخر دوره بنی امیه از خانه بیرون آمدم و به سوی قبر حسین (ع) حرکت کردم و به غاضریه رسیدم. وقتی مردم خوابیدند، شبانه غسل کردم و به سوی قبر مطهر حرکت کردم. ناگهان با مردی زیباچهره و خوش بو روبه رو شدم. مرد گفت: برگرد؛ تو به هدفت نمی رسی. پس به طرف ساحل فُرات بازگشتم و همان جا چادر زدم. نصف شب دوباره غسل کردم و به سوی قبر شریف حسین (ع) حرکت کردم. وقتی به قبر مطهر نزدیک شدم، آن مرد دوباره ظاهر شد و گفت: ای مرد! تو نمی رسی. گفتم: چرا به پسر رسول خدا’ و سرور جوانان اهل بهشت نرسم؟! در حالی که پیاده از کوفه آمدم و امشب شب جمعه است و می ترسم صبح شود و مأمورین بنی امیه مرا بگیرند و بکشند. مرد باز هم گفت: برگرد، تو نمی رسی! گفتم: چرا نرسم؟! گفت: امشب موسی بن عمران از خدایش خواسته تا به زیارت قبر حسین (ع) بیاید و خداوند درخواستش را اجابت کرده و اکنون همراه هفتاد فرشته مشغول زیارت هستند. پس برو و آن گاه که به آسمان برگشتند و بالا رفتند، بیا. من نیز بازگشتم و هنگام طلوع فجر غسل کردم و به کنار مرقد حسین (ع) رفتم و کسی را آن جا ندیدم. من نیز نماز صبح را خواندم و به کوفه بازگشتم.[۴]
بسیاری از فقها معتقدند که سفر برای زیارت امام حسین (ع) حتی با وجود ترس و ضرر جایز است. حتی از روایت استفاده می شود که این سفر با وجود ترس بر جان هم جایز است، چه رسد به ضرر مالی یا جراحت. چون در روایت فوق نیز وقتی راوی می گوید: بر جانم می ترسم، آن شخص در مقابل این اظهار ترس چیزی نمی گوید.
سیره اصحاب در عهد ائمه نیز به ضمیمه تقریر ائمه، مؤید همین امراست. نصّ برخی روایات نیز همین مطلب را تأیید می کند.[۵]
روایت سوم
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «هرگاه خواستی به زیارت حسین (ع) برو و او را زیارت کن، در حالی که غمگین و غبارآلود و گرسنه و تشنه هستی؛ چون حسین (ع) در حالی که غمگین و غبارآلود و گرسنه و تشنه بود، کُشته شد؛ پس خواسته ات را بخواه و بازگرد.» سپس حضرت در ادامه می فرماید: «وَلا تَتَّخِذُهُ وَطناً»[۶]
عبارت «وَ لا تَتَّخِذْهُ وَطَنَاً» یکی از این چند معنا را دارد:
زیارتت را طول مده تا نسبت به امام قلبت قسی نشود و شأن امام در نظرت پایین نیاید و شوق زیارت در درونت زنده بماند.
رعایت شرایط تقیه را بنما و آن جا نمان و بازگرد(همان طور که در بیشتر دوران ها شرایط تقیه حاکم بوده است).
برای رعایت احترام و ادب، کمتر در ساحت امام (ع) توقّف کن. شخص مقیم چه بسا غالباً در رعایت آداب مسامحه می کند و شوق و اشتیاقش به واسطه مکث طولانی پیش امام کم می شود.
شاید مراد از «اتّخاذ وطن»، توقّف نزد قبر شریف باشد، نه حوالی و اطراف آن.[۷]
این روایت و امثال آن، منافاتی با استحباب اسکان یافتن در سرزمین کربلا ندارد.[۸]
روایت چهارم
امام صادق (ع) می فرماید: یکی از محبوب ترین عبادات نزد خدا زیارت قبر حسین (ع) است.[۹]
وقتی انفاس و ارواح قدسی انبیاء و ائمه(ع) از بدن های شریفشان جدا شده و به عالم بالا می رود، در نهایت سیطره و تسلّط بر این عالم قرار می گیرد و امور این عالم نزد ایشان کاملاً روشن و هویداست و هیچ چیز بر ایشان مخفی نیست و می توانند بر این عالم تأثیر و تصرف داشته باشند. آنان به احوال هر کس که در مقابر ایشان حاضر می شود، آگاهند و گاهی در مراقد خویش حاضر می شوند. آنان زنده اند و نزد پروردگار روزی می خورند و به آنچه خداوند به ایشان تفضّل فرموده، راضی اند. برکات تضرّع و توسّل ایشان نزد پروردگار، بر زائرینشان باریدن می گیرد. آنان برای زائرین قبورشان طلب مغفرت می کنند و برآورده شدن حاجاتشان را از خداوند درخواست می کنند.
سرّ زیارت پیامبر’ و ائمه(ع) همین است و این جدا از فوایدی است که بر خود زیارت این بزرگان مترتب است. زیارت این معصومین به منزله احسان به ایشان و لبیک گفتن به دعوت آنان است. همچنین موجب سرور و شادی آنها شده و در ضمن، به منزله تجدید پیمان و زنده نگه داشتن یاد این بزرگواران است. ثواب چنین کاری را فقط خدا می داند و کمتر عبادتی است که این قدر فضیلت و ثواب داشته باشد و موجب نزدیکی به خداوند شود. زیارت مؤمن، به سبب ایمانش و بدون در نظر گرفتن شؤون دیگر مثل شهید، عالم، امام و نبی، ثواب بسیار دارد. پس این ارزش نسبت به مؤمنانی که عصمت دارند، چگونه می تواند باشد؟! کسانی که خداوند اراده فرموده تا آنان را پاک گرداند و حجّت و امام بر همه خلق قرار داده و به یُمن وجود مبارکشان آسمان و زمین آفریده شده است.[۱۰]
می گویند شاگردان ارسطو (معلّم اوّل) که هم موحّد بود و هم حکیم، پس از مرگش هرگاه که مشکلی علمی پیدا می کردند، نزد قبر او آمده و درباره آن مسئله مباحثه می کردند و آن مشکل و گره علمی باز می شد.[۱۱]
«عبدالحق دهلوی» در حاشیه کتاب «مشکاه المصابیح» می نویسد:
استمداد به اهل قبور غیر از نبی، توسط بسیاری از فقها مورد پذیرش قرار نگرفته ولی برخی دیگر قبول کرده اند و معتقدند فیوضاتی از این ناحیه به ایشان رسیده است.
شافعی می گوید: «قبر [امام] موسی کاظم مکانی مجرّب برای اجابت دعاست»[۱۲]
امام محمد غزالی می نویسد: «کسی که در زمان حیاتش از او استمداد بشود، بعد از فوتش هم می توان از او امداد خواست»[۱۳]
روایت پنجم
از زید شحّام نقل شده که امام صادق (ع) فرمود: «کسی که حسین را در عاشورا زیارت کند، مثل این است که خدا را در بالای عرش زیارت کرده است»[۱۴]
زیارت خدا در عرش، به معنای دیدن ذات پروردگار نیست و معانی دیگری دارد؛ از جمله:
به این معناست که در عرش به عبادت خدا مشغول است.
یا به این معناست که در عرش با انبیاء و اولیاء و اوصیاء دیدار داشته؛ چون زیارت اینان همانند زیارت خداست.
یا به این معناست که به این درجه از تقرّب پروردگار رسیده است.[۱۵]
شیخ صدوق در امالی می نویسد:
تعبیر «کانَ کَمَن زارَ اللهَ» تشبیه نیست؛ چون ملائکه می توانند به عرش رفته و اطراف آن بچرخند و تعبیر زیارت خدا در عرش، تعبیر حقیقی و درستی است؛ همان طور که مردم می گویند: به زیارت خانه خدا می رویم.[۱۶]
عرش عبارت است از گروهی از مخلوقات که رتبه بندی ایشان را خداوند انجام داده و آن را برتر از سایر مخلوقات قرار داده است؛ پس گویا زیارت این مخلوقات خاصّ، زیارت خداست و این موقعیّت به حسب قهر و غلبه است.[۱۷]
روشن است که مراد از زیارت خدا در بالای عرش، کنایه از رسیدن به نهایت درجه کمال است.[۱۸]
در پایان راه سیر و سلوک، نزد اهل معرفت، آخرین مرحله، فنای در ذات خداست که نشان دهنده کمال مقام عبد در عبودیتش است؛ به طوری که با چشم خدا می بیند و با گوش خدا می شنود و اراده اش اراده خداست و اکرام او اکرام خداست و زیارت او زیارت خداست. مثل خطابی که خداوند به یکی از پیامبرانش داشت که «مریض شدم، به عیادتم نیامدی.» وقتی آن پیامبر توضیح خواست، خداوند فرمود: «بنده مؤمن من مریض بود و تو به عیادتش نرفتی.» یعنی خداوند مرض مؤمن را به خودش نسبت می دهد؛ یا درباره پیامبر’ می فرماید: {وَ مَا رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ ولکنّ اللهَ رَمی}.[۱۹]
با این توضیح روشن می شود که منظور از زیارت خدا در عرش چیست؛ چون حسین (ع) فانی در خدا شد.[۲۰]
تعبیر «کَمَن زار اللهَ فی عَرشِه» کنایه و مجاز است از کثرت ثواب در احترام به حضرت.[۲۱]
حسین (ع) از ابتدا می دانست که چه باید انجام دهد و چه اتفاقی می افتد و چقدر مصیبت باید تحمّل کند؛ پس قلبش از غیر الله خالی گشت و شد خانه خدا؛ بنابراین، زیارت حسین (ع) زیارت خداست.[۲۲]
روایت ششم
امام صادق (ع) به نقل جویریه بن علاء می فرماید: «هر کسی که دوست دارد خداوند در روز قیامت به وی نگاه کند، بسیار به زیارت حسین (ع) برود»[۲۳]
نظر پروردگار عبارت است از نهایت آنچه درباره مخلوق نسبت به ترقّی درجه و رتبه تصوّر می شود.[۲۴]
روایت هفتم
امام صادق (ع) می فرماید: «هر کس به زیارت حسین (ع) بیاید، در حالی که معرفتش را دارد، خداوند نامش را در اعلی علّیین ثبت می کند»[۲۵]
در معنای ثبت شدن نام زائر در اعلی علیین، چند احتمال است:
از کسانی خواهد بود که در بالاترین غرفه های بهشت اسکان داده می شود.
نامش در اعلی علّیین نوشته می شود که او از اهل بهشت است.[۲۶]
روایت هشتم
امام صادق (ع) می فرماید: جدّم حسین (ع) فرمود: هر کسی بعد از وفاتم به زیارتم بیایید، من در قیامت به دیدارش می روم. سپس فرمود: «وَ لَو لَم یکن الاّ فی النّار لأَخْرَجتُهُ»[۲۷]
در تعبیر امام از «لو» شرطیّه استفاده شده که همان «لو» امتناعیّه است و دلالت بر امتناع شرط دارد؛[۲۸] یعنی محال است که زائرش داخل آتش شود.[۲۹]
۲) دیدار حضرت حسین (ع) از زائرش ممکن است بلافاصله پس از مرگ زائر باشد و ممکن است پس از گذاشتن پیکرش در قبر باشد.[۳۰]
روایت نهم
امام صادق (ع) می فرماید: «هر کس حسین (ع) را در روز عرفه زیارت کند، نزد خدا به صدّیق و نزد ملائکه به عنوان کرّوبیّین شناخته می شود.[۳۱]
(کرّوبیین به بزرگان و سروران فرشتگان گفته می شود).[۳۲]
روایت دهم
داود رِقّی از امام صادق و موسی بن جعفر و امام رضا(ع) نقل می کند که فرموده اند: «مَن اَتی قبر الحُسین بن علی (ع) بعَرَفه قَلَبَه الله تعالی ثَلِجَ الصّدر»[۳۳]
در تعبیر «قَلَبه اللهُ تعالی ثَلِج الصدر» چند احتمال است:
به این معناست که قلبش مطمئن می شود و شک در آن راه نمی یابد.
به این معناست که خدا غم و غصه را از قلبش خارج می کند و دلش خُنک می شود.
به این معناست که پس از این که هول قیامت از او دور شد، از محشر به بهشت می رود.
در برخی نسخه ها به جای «ثِلج الصدر»، «اَبْلج الوجه» آمده است یعنی چهره های شان باز و خندان است.[۳۴]
روایت یازدهم
ابان بن تغلب از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: «هر کس به زیارت قبر حسین (ع) بیاید، نسبت به هر آنچه پشت سرش گذاشته و پیش رو دارد حفظ می شود»[۳۵]
خداوند واجبات و مستحبّات را به منزله خوراکی مفید و مکروهات و محرّمات را به منزله خوراکی مضرّ قرار داده است. پس هر کاری که انسان انجام می دهد، اثری بر آن مترتب است؛ مثل این که انسان نوشیدنی خنک می خورد تا خنک شود، مشروط به این که همزمان نوشیدنی داغ ننوشد.
زیارت حضرت حسین (ع) اجل را به تأخیر می اندازد و رزق را زیاد می کند، امّا مشروط به ترک کاری که موجب نقصان عمر یا محرومیّت از رزق باشد.
این امر درباره ادعیه و اعمال خاصّی که اثراتی برای شان گفته شده نیز مطرح می شود.[۳۶]
روایت دوازدهم
صفوان جمّال می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا شما به زیارت حسین (ع) می روید؟ فرمود: «آری، چگونه او را زیارت نکنم، در حالی که خداوند هر شب جمعه به زیارت او می آید، آن هم به همراه ملائکه و انبیاء و اوصیاء و محمد’ که افضل انبیاست.» صفوان می گوید: به حضرت عرض کردم: پس هر شب جمعه به زیارت حسین (ع) می روید تا به زیارت پروردگار نائل آیید! فرمود: آری ای صفوان![۳۷]
زیارت خدا از حسین (ع) کنایه از فرو فرستادن رحمت خاصّ خدا بر حسین (ع) و زائرانش است.[۳۸]
روایت سیزدهم
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «مدّتی که زائر در زیارت حسین (ع) است، از عمرش به حساب نمی آید»[۳۹]
در معنای «جزو عمر محسوب نشدن»، چند احتمال وجود دارد:
احتمال دارد مخصوص به اجل هایی باشد که به اذن خدا کمی و زیادی در آن راه دارد، نه اجلی که حتمی شده؛ چون چه بسا زائری بمیرد، پیش از آن که از زیارت برگردد و این همان اجل محتوم است.[۴۰]
یا به این معناست که نعمت هایی که در مدت زیارت، زائر از آن بهره بُرده، به پایش نوشته نمی شود و گناهانی که در این مدّت مرتکب شده، در نامه اعمالش ثبت نمی شود. پس وقتی از نعمتی حساب کشیده نشود و بر گناهی عقابی نباشد، مثل این است که آن مدت، بخشی از عمر انسان نبوده و حساب نشدن از عمر، یک تعبیر کنایی است.
یا به این معناست که به هر مقداری که زائر برای زیارت حسین (ع) وقت گذاشته، خداوند بر عمرش می افزاید تا حسین (ع) مدیون عمر از دست رفته او نباشد و به تعداد روزهایی که از خانواده و کسب و کار دور بوده، از عمرش کم نشده باشد.
روایات بسیاری موافق این احتمال وجود دارد؛ مثل روایتی که در تهذیب از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: «ای شیعیان ما! به زیارت حسین (ع) بروید که زیارتش روزی را زیاد می کند و بر عمر می افزاید و اتفاقات بد را دور می کند».
یا به این معناست که از روزها در قیامت سؤال نمی شود و چگونگی مصرفش مورد محاسبه قرار نمی گیرد.[۴۱]
روایت چهاردهم
محمد بن ابی نصر بزنطی می گوید: از امام علی بن موسی الرضا (ع) درباره فضیلت نیمه رجب و شعبان پرسیدم. حضرت فرمود: «ثو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 