پاورپوینت کامل کربلا تا شام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کربلا تا شام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کربلا تا شام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کربلا تا شام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل کربلا تا شام ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint[1]

درآمد

«مَنْزل» در قاموس سفر و مسافرت، توقف گاه های بین راه است که در گذشته های نه چندان دور مسافران را برای استراحت و گذران شب و تهیه آب و غذا به سوی خویش جلب می کرد.[۲] اما در این نوشته معنایی فراتر از این دارد.

ما در این مقاله، همراه با کاروان اهل بیت سیدالشهدا(ع) از کربلا به سوی شام می رویم و هر جا که این کاروان آسمانی فرود آمده و توقفی داشته را یک منزل نامیده ایم. این منازل می تواند یک شهر یا روستا یا حتی یک مسجد یا کلیسا و کنیسه باشد. در برخی منازل نیز وارد شهر نشده اند و بیرون آن منزل کرده اند.

آشنایی اجمالی با تک تک این منازل و موقعیت جغرافیایی آنها و برخی از ویژگی های شان و آگاهی از اتفاقاتی که در طول این سفر نورانی به وقوع پیوسته، هم جالب توجه است و هم به درک بهتر مصائب اهل بیت(ع) ـ که مصیبت اسارت اوج آن است ـ کمک می کند. ما ضمن نام بردن از منازلِ این مسیر که تعدادشان به شصت می رسد، به معرفی مختصر و بعضاً مفصل هر یک می پردازیم.

از روی نقشه و مسیر حرکت این قافله پیداست که تمام سعی عمر سعد بر این بوده تا دورترین مسیر ممکن را برای حرکت برگزیند و از مسیر اصلی و کوتاه تر استفاده نکند، تا آن جا که در چند مورد، راه طولانی تر را پیموده اند و منطقه ای را دور زده و بازگشته اند تا هم اذیت و سختی بیشتری به اهل بیت(ع) رسانده باشد و هم پیروزی ظاهری اش را مردمان بیشتری دیده باشند.

مأمورین عمر سعد و ابن زیاد ناآشنا به راه نبودند تا کسی احتمال دهد آنان راه را گم کرده اند و چنین راه پر پیچ و تابی را پیموده اند. حتی اگر بر فرض راه را گُم کرده بودند، می بایست به مانند عرف همه قافله ها پیکی را می فرستادند تا از صحت و سقم راه خبر بیاورد، نه این که همه با هم مسیری را بپیمایند، به این امید که راه درست را می روند، اما پس از مسافتی طولانی بفهمند که اشتباه کرده اند و بازگردند و این رفت وبرگشت را از مبدأ تا مقصد چند بار در جاهای گوناگون تکرار کنند؛ تا جایی که مطابق نقشه های امروزی، از سرزمین چهار دولت «عراق، سوریه، لبنان و ترکیه» عبور کرده اند و این مسیر طولانی را هم مستقیم طی نکرده اند؛ بلکه با حرکتی مارپیچ، رنج این سفر اجباری را بر اهل بیت رسول الله| بیشتر نموده اند؛ به گونه ای که بارها به خاک ترکیه امروزین وارد و از آن خارج شدند.

عمر سعد با این کار، امید حمایت و تشویق از سوی مردم را داشت؛ اما برخلاف تصورش گاهی با بی اعتنایی برخی یا اعتراض و اظهار نارضایتی محبین اهل بیت(ع) در بعضی منازل مواجه شد، تا جایی که جرأت نکرد نزدیک تر شود و بیرون شهر یا منطقه مورد نظر اردو زده و صبح زود به حرکت ادامه می داد. البته بودند شهرها و روستاهایی که آزین بستند و به جشن و پایکوبی پرداختند و حرمت حرم اهل بیت(ع) را شکستند و دل یتیمان حسین(ع) را به درد آوردند. این جاست که سره از ناسره شناخته می شود.

در این مقاله، منازل شماره گذاری شده و در هر شماره، بعد از نام منزل مورد نظر، نام استان و کشور بنابر تقسیم بندی های جدید مرزی بیان شده تا خوانندگان گرامی تصویر بهتری از مسیر حرکت کاروان به دست آورند.

منازل

۱. نُخَیْله ـ استان کربلا ـ عراق

اولین منزل اسرای کربلا، نُخیله بود؛ منطقه ای که امیرمؤمنان علی(ع) بارها در آن جا بودند؛ از جمله هنگام حرکت به سوی صفین و نهروان که در آن فرود آمده و نماز گزاردند.[۳]

۲. حَنّانه ـ استان نجف ـ کشور عراق

پس از حرکت از نُخیله، کاروان به اجبار عمر سعد در یک منزلی کوفه اردو زد و ورود به کوفه را به صبح روز بعد موکول کرد. این تلاش بی ثمر در جهت قدرتمند نشان دادن خویش و صد البته بررسی اوضاع و شرایط بود. بنابر برخی روایات تاریخی، این منزل حنانه بوده است. «حنّانه» مؤنث «حنّان» است و «حنّان» اسم مبالغه بوده و به کسی گفته می شود که رقّت قلب زیادی دارد و بسیار ناله می کند.[۴]

نقل شده که وقتی پیکر مطهر امیرمؤمنان علی(ع) را برای تدفین به پشت کوفه می بردند، وقتی به این محل رسیدند، از خانه ها صدای ناله برخاست و دیوارها اندکی خم شد. به همین مناسبت مسجدی در این مکان ساخته شد که «حنّانه» نام گرفت[۵] و شرافتش پیوسته افزون گشت. دو دهه پس از انتقال اسرا به کوفه و پیش از ورود به شهر، سر مطهر امام حسین(ع) را روی سنگی در این مسجد قرار دادند که بعد از گذشت پاسی از شب، صدای ناله از در و دیوار مسجد شنیده می شد. امروزه آن سنگ را در وسط مسجد و درون اتاقی کوچک قرار داده اند که به مقام «رأس الحسین» مشهور است. این مقام در شمال شهر نجف واقع شده است.

ممکن است نام «حنّانه» از «حنّا» گرفته شده باشد؛ یعنی به مرور زمان «حنّا» به «حنّانه» تغییر شکل یافته است. «حنّا» نام دیر و عبادت گاه راهبی نصرانی بود که در همان حوالی می زیست و سر مقدس حسین(ع) نیز یک شب مهمان این مسیحی بود. این دیر از قدیمی ترین دیرهای آن نواحی بوده است؛ اما پس از آن شب و مدتی بعد، آن دیر تخریب شد و مسجدی به جای آن ساخته شد و «دیر حنّا» به «مسجد حنّا» مبدل گشت. مازندرانی می نویسد:

«علت نام گذاری به «حنّانه» این است که بعد از قرار دادن سر مطهر امام حسین(ع) در این مکان، از آن رأس شریف، شب تا صبح ناله و حَنین به گوش می رسید».[۶]

حنّانه و حومه آن در منطقه ای بیابانی به نام «ثویّه» واقع شده است و «ثویّه» در یک منزلی کوفه قرار دارد.[۷] ثویّه مؤنث «ثوی» به معنای اقامت کردن و مستقر شدن است. ازاین رو به اقامتگاه «مثوی» می گویند.[۸]

ثویّه زندان پادشاهان حیره، از جمله نعمان بن منذر بوده که معترضین و مخالفینش را در آن حبس می کرده است.[۹] در ثویه بیش از شش هزار تن از مسلمانان به خاک سپرده شده اند که نام و نشانی از ایشان در دست نیست، مگر انگشت شماری که از بزرگان بوده اند؛ مانند کمیل بن زیاد نخعی یار و یاور امیرمؤمنان(ع). استاد حسن حکیم می نویسد:

برخی مورخان ثویّه و غری را یکی دانسته اند، ولی این طور نیست. ثویه در شرق غری واقع شده است. «جَبّانه» در لغت به معنای بیابان است و در نگارش بدون نقطه، مثل «حنّانه» نوشته می شود. خلط میان «جَبّانه» و «حنّانه» و محدوده های جغرافیایی شان ممکن است ناشی از تشابه این دو کلمه باشد.[۱۰]

صاحب جواهر به نقل از شهید اول می گوید:

امروزه «ثویّه» در سمت چپ کسی است که از کوفه به سمت نجف اشرف می رود. هر گاه به «ثویه» رسیدی، دو رکعت نماز بخوان؛ چراکه در این ناحیه چند تن از اصحاب خاص امیر مؤمنان علی(ع)(ع) آرمیده اند. حتی دعایی که خواندش هنگام دیدن گنبد مطهر حرم علوی وارد شده را نیز بخوان و بگو:

اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلی مَا اخْتَصَّنی بِهِ مِنْ طیبِ الْمَوْلِدِ، وَاسْتَخْلَصَنی اِکراماً بِهِ مِنْ مُوالاهِ الْأَبْرارِ، السَّفَرَهِ الْأَطْهارِ وَالْخِیرَهِ الْأَعْلامِ، اَللّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعْیی اِلَیک، وَتَضَرُّعی بَینَ یدَیک، وَاغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتی لا تَخْفی عَلَیک، اِنَّک اَنْتَ اللَّهُ الْمَلِک الْغَفّارُ[۱۱]؛ سپاس خدای را سزاست بر آنچه مرا بدان از پاکی ولادت برگزید و مرا به گرامی داشتن از دوستی نیکان و سفیران پاک و برگزیدگان که نشانه اند، خالص گردانید. خدایا! پس سعی مرا به درگاهت بپذیر و زاری مرا در برابرت و گناهانی را که بر تو پوشیده نیست بیامرز؛ زیرا که تویی خداوند و پادشاه بر آمرزش.

و وقتی به «حنّانه» رسیدی، دو رکعت نماز نیز در آن جا به جای آور؛ چراکه محمد بن ابی عمیر از مفضّل بن عمر نقل می کند که امام صادق(ع) به هنگام طی مسیر به سوی منطقه غری برای زیارت مرقد أمیرمؤمنان(ع) در مسجد حنّانه دو رکعت نماز خواندند. به ایشان عرض شد: این نماز برا ی چیست؟ امام فرمودند: این جا محل قرار گرفتن سر جدم حسین(ع) است. زمانی که کاروان اسرا به این جا رسید، سر مطهر را این جا گذاشتند و سپس از این جا آن را به نزد عبیدالله بن زیاد بردند.[۱۲] امام در ادامه فرمودند این دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ إِنَّک تَرَی مَکانِی وَ تَسْمَعُ کلامِی وَ لا یخْفَی عَلَیک شَی ءٌ مِنْ أَمْرِی وَ کیفَ یخْفَی عَلَیک مَا أَنْتَ مُکوِّنُهُ وَ بَارِئُهُ وَ قَدْ جِئْتُک مُسْتَشْفِعا بِنَبِیک نَبِی الرَّحْمَهِ وَ مُتَوَسِّلا بِوَصِی رَسُولِک فَأَسْأَلُک بِهِمَا ثَبَاتَ الْقَدَمِ وَ الْهُدَی وَ الْمَغْفِرَهَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ ِ؛[۱۳] خدایا به درستی که تو جای مرا می بینی و سخن مرا می شنوی و بر تو چیزی از کار من پوشیده نیست و چگونه بر تو مخفی باشد آنچه تو آفریننده و هستی بخش آنی و به تحقیق من به سوی تو آمدم در حالی که پیامبر تو که پیامبر رحمت است را به شفاعت می گیرم و به وصیّ فرستاده تو توسل می جویم؛ پس از تو به واسطه مقام آن دو (بزرگوار) ثبات قدم و هدایت و آمرزش در دنیا و آخرت را درخواست می کنم.[۱۴]

۳. کوفه ـ استان نجف ـ کشور عراق

«کوفه» در لغت به معنای شن قرمز است[۱۵] و نام قدیم این شهر «کوفاه» یا «کوفان» بوده است. کوفان نیز معانی مختلفی دارد؛ مثل شن های دایره شکل.[۱۶] طبری می نویسد:

به کوفه، کوفه می گویند، چون نقشه ابتدایی آن مدوّر بوده است. شهر کوفه از شهرهای قدیمی اسلامی است که پیش از اسلام به «سورستان» معروف بوده و پس از سکونت عرب ها آن را کوفه نام نهادند.[۱۷]

از جمله آثار تاریخی شهر کوفه عبارتند از:

مسجد کوفه: خانه حضرت نوح(ع) و مسجد هفتاد پیامبر بوده است؛
مسجد سهله: مقام صاحب الزمان(عج) در این جا واقع شده است؛
خانه امیرمؤمنان(ع): روی زمین مرتفعی است و چسبیده به دیوار دارالاماره می باشد. کوفه مرکز خلافت أمیرمؤمنان و امام مجتبی‘نیز بوده است؛
مسجد زید بن صرحان و برادرش صعصعه بن صوحان که در سمت جنوبی مسجد سهله قرار گرفته است؛
مراقد مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و مختار ابوعبیده ثقفی و میثم تمار.

کوفه را «کوف الجند» به معنای کانون رزمندگان نیز گفته اند.[۱۸] این شهر نزدیک به چهل هزار سرباز نظامی را در خود جای می داده است.[۱۹] در فضیلت شهر کوفه همین بس که أمیرمؤمنان(ع) فرمود: «کوفه حرم من است.»[۲۰] و امام صادق(ع) فرمود: «یک درهم صدقه در کوفه، برابری می کند با صد درهم در نقاط دیگر و یک رکعت نماز در آن، معادل صد رکعت نماز است».[۲۱]

در عین حال در کوفه مساجدی وجود دارد که به «مساجد ملعونه» معروفند و باید از آنها و سازندگانش بیزاری جست؛ مثل «ثقیف» که «مغیره بن شعبه ثقفی» ساخت و مسجد «اشعث» که «اشعث بن قیس کِنْدی» آن را به نشانه دشمنی با أمیرمؤمنان(ع) ساخت و مسجد «شیث بن ربعی» که آن را به نشانه خرسندی از کشته شدن امام حسین(ع) بنا کرد.[۲۲]

۴. روستای شاهی ـ استان نجف ـ کشور عراق

روستایی که امروزه به آن «شوشی» گفته می شود و در فاصله ۲۳ کیلومتری کوفه قرار دارد. مرقد قاسم بن عباس بن موسی بن جعفر(ع) در این روستا واقع شده است.[۲۳] شاهی یک فرسخ تا روستای ذی الکفل فاصله دارد.[۲۴]

۵. قناطر بنی دارا ـ استان بابل ـ کشور عراق

فاصله قناطر تا روستای شاهی حدود شانزده کیلومتر است.[۲۵]

۶. یعقوبیّه ـ استان بابل ـ کشور عراق

یعقوبیّه منطقه ای در جنوب شهر حلّه است.[۲۶]

۷. سوق اسد ـ استان بابل ـ کشور عراق

این روستا منسوب به أسد بن عبدالله قسی، برادر خالد بن عبدالله، امیر کوفه و بصره است.[۲۷]

۸. ذِمارِ ـ استان بابل ـ کشور عراق[۲۸]

ذمار در لغت به معنای حمایت و پشتیبانی نمودن است.

۹. قصر «ابن هبیره» – استان بابل ـ کشور عراق

این شهر در ۶۲ کیلومتری جنوب بغداد و منسوب به سازنده آن یزید بن عمر بن هبیره است. او ابتدا می خواست در کوفه ساکن شود، اما به دلیلی منصرف شد و خود در فاصله ای دور از کوفه و در کنار فرات قصری ساخت که مبدأ پیدایش شهری وسیع شد،[۲۹] تا جایی که بین بغداد و کوفه شهری بزرگ تر از شهر قصر ابن هبیره وجود ندارد.[۳۰]

۱۰. روستای بزیقیا ـ استان بابل ـ کشور عراق[۳۱]

روستایی نزدیک حلّه است. «بزیقیا» کلمه ای آرامی به معنای گسترده و باز است.[۳۲]

۱۱. نهر کوثی ـ استان بغداد ـ کشور عراق

نهر کوثی یکی از شهرهای تاریخی است که امروزه حومه آن به نام «تلّ ابراهیم» شناخته می شود و در پنجاه کیلومتری شمال شرق حلّه و ۸۲ کیلومتری جنوب شهر بغداد واقع شده است.

نام کوثی گذشته ای بسیار دور دارد و حتی دو بار در تورات نامش آمده است. شهر کوشی در قدیم مرکزی برای عبادت الهه ای به نام «نرجال» بوده که به اعتقاد ایشان خدای جهان سُفْلی بوده است! کوثی با قدمتی پنج هزار ساله از بارزترین شهرهای بابل شمالی به حساب می آید.[۳۳]

۱۲. نهر ملک ـ استان بغداد ـ کشور عراق

سومین شعبه مهم از فرات که نام قدیمی و اصلی اش «نهر ملخا» بوده است. این منطقه دارای سیصدوشصت روستاست و بنای اولیه آن به نقلی به دست حضرت سلیمان(ع) پی ریزی شده است.[۳۴]

۱۳. شهر صرصر ـ استان بغداد ـ کشور عراق

شهری بسیار آباد بوده و پل معروفی داشته که مسافران کوفه برای گذشتن از این شهر از آن عبور می کردند. حتی گاهی از شهر صرصر به «جِسْر صرصر» نیز یاد می شود. صرصر در دو فرسخی «کَرْخ»، شهر شیعه نشین بغداد واقع شده است.[۳۵] «جسر صرصر» امروزه دقیقاً در ابتدای مسیر در غرب بغداد و در مرز شهر کاظمین قرار گرفته است.[۳۶]

۱۴. تلّ کوش ـ استان بغداد ـ کشور عراق

تلّ کوش روستایی کوچک و مستطیل شکل در چهار فرسخی بغداد است که در اصل «تلّ کوشک» نامه داشته است.[۳۷]

نهر حسینی ـ استان بغداد ـ کشور عراق

این نهر شعبه ای از فرات است که به دلیل گذشتن از کربلا به «نهر حسینی» معروف شده است.[۳۸]

روستای حمارات ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

حمارات یکی از روستاهای تابعه دُجیل و دارای منطقه ای وسیع بوده و در حاشیه نهر دجله قرار دارد. مسافت بین حمارات و نهر حسینی حدود چهار فرسخ است.[۳۹]

فَرحاتیه ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

میان فرحاتیه و حمارات حدود ده کیلومتر فاصله است.[۴۰]

مَحادر ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

به مناسبت انحدار و پایین بودن زمین، به آن «محادر» می گویند. روستایی که مسافت میان آن و فرحاتیه حدود ده کیلومتر است.[۴۱]

مُهَیْجر ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

مُهَیْجر تلّ کوچکی نزدیک دجله است و امروزه نیز بقایای قصر عباسی در آن یافت می شود.[۴۲]

۲۰. تکریت ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

تکریت شهری در ۱۶۵ کیلومتری بغداد است. قلعه ای محکم در قسمت بالای شهر تکریت و مسلط بر ناحیه غربی دجله واقع شده است. اولین کسی که قلعه را ساخت «سابور بن اردشیر بن بابک» بود که آن را برای جلوگیری از آسیب در مقابل شورش احتمالی مردم ساخت. گفته می شود که این شهر نامش را از «تکریت» دختر وائل و خواهر بکر بن وائل گرفته است. برخی نیز می گویند که مرزبانی در این قلعه بوده که پس از خواستگاری از یک دختر مسیحی بادیه نشین به نام تکریت، شرط او را پذیرفته و به دین مسیحیت گرویده است و نام این منطقه از نام آن دختر گرفته شده است.[۴۳] مهدی حائری مازندرانی می نویسد:

زمانی که قافله اسرای اهل بیت(ع) نزدیک تکریت رسید، سربازان عمر سعد به والی تکریت نوشتند که به پشتیبانی ما بیایید و برای مان غذا بیاورید که سر حسین(ع) با ماست. والی تکریت بعد از خواندن نامه دستور داد تا در شیپورها بدمند و پرچم های رنگارنگ را برافراشتند و شهر را آزین بستند و مردم را از هر سو فراخواندند. عده ای همراه والی از شهر خارج شدند و به استقبال عمر سعد و سربازانش رفتند. هر که از ایشان می پرسید چه شده و این سر کیست، به آنان پاسخ می دادند: این سر یک خارجی است که در خاک عراق و در سرزمینی که به آن کربلا می گویند، سر به شورش برداشته و بر یزید خروج کرده بود؛ در نتیجه ابن زیاد او را کشته و سرش به شام فرستاده شده است.[۴۴]

در این بین یک مسیحی فریاد کشید: ای مردم! من در کوفه بودم که این سر وارد شد، این سر، سرِ یک خارجی نیست؛ بلکه سر حسین بن علی بن ابی طالب(ع) است و مادرش فاطمه زهرا÷ و جدش محمد مصطفی’ است. مسیحیان چون این خبر را شنیدند، ناقوس کلیسا را از حرکت انداختند و راهب ها را جمع کرده و کلیسا را به احترام ورود رأس شریف بستند و به سربازان عمر سعد چنین خطاب کردند: ای ظالمین! ما از آنچه شما انجام می دهید، بی زاریم. شما پسر دختر پیامبرتان را می کشید و اهل بیت و خانواده اش را به اسیری می برید؟![۴۵]

پس همه مسیحیان دست به آسمان گرفته و گفتند: ای خدای ما و ای سرور ما! ما از کسانی که پسر دختر پیامبرشان را می کشند، بری هستیم. وقتی این خبر به گوش عمر سعد و دیگران رسید، وارد تکریت نشدند و راه خود را کج کرده و از راه دیگری به مسیر خود ادامه دادند.[۴۶]

وادی نخله ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

فاصله تکریت تا این منطقه شش فرسخ است.[۴۷]

روستای بارمّا ـ استان صلاح الدین ـ کشور عراق

نام دیگر این منطقه «جبل حمرین» است. برخی می گویند: اصل آن «بِرِمّا» بوده است.[۴۸]

روستای بلالیج ـ استان نینوا ـ کشور عراق

نام اصلی این روستا «بلالیق» بوده است.[۴۹]

کُحَیْل ـ استان نینوا ـ کشور عراق

کُحَیل روستایی در جنوب موصل و در ساحل غربی دجله است. امروزه اثری از این شهر نیست.[۵۰]

جُهَیْنه ـ استان نینوا ـ کشور عراق

جهینه، روستایی بزرگ از نواحی موصل است. جهینه اولین منزل برای کسی است که از بغداد به موصل می رود.[۵۱]

شهر موصل ـ استان بغداد ـ کشور عراق

کمتر کسی است که نام موصل را تاکنون نشنیده باشد. موصل به معنای وصل کننده است؛ چون در حقیقت «باب العراق» و «مفتاح الخراسان» (ایران) نامیده شده و از این شهر به سوی ایران و آذربایجان می روند.[۵۲] برخی نیز می گویند: پادشاهی به نام «موصل» این شهر را تأسیس کرده است. موصل، شهری در شمال عراق و در ضلع غربی دجله با قدمتی تاریخی است. موصل تحت تصرف بنی حَمْدان بوده و آنان سپس به حلب منتقل شدند و دولت حَمْدانیه را تأسیس کردند.[۵۳]

زمانی که قافله اسرا نزدیک موصل شد، عمر سعد (یا شمر) نامه ای به والی موصل نوشت که به استقبال ما بیایید و برای ما و مرکب های مان غذا و علوفه آماده کنید. زمانی که نامه به والی موصل رسید، او همه بزرگان شهر را جمع کرد و نامه را به آنان نشان داد و به مشورت گذاشت. آنان گفتند: حاشا این که خیال کنند به ایشان اجازه دهیم سر حسین(ع) را برای مان بیاورند. والی در نامه ای به شمر نوشت: اهل این شهر از دوستان علی بن ابی طالب(ع) هستند و اگر وارد شهر شوید، می ترسم فتنه ای علیه شما شعله ور شود. پس بهتر است که در بیرون شهر منزل کنید و وارد شهر نشوید. ما برای تان آب و غذا می فرستیم. شمر نیز پذیرفت.

سربازان عمر سعد نزدیک کوهی در یک فرسخی موصل از اسب ها پایین آمدند و زنان و کودکان را نیز از مرکب ها پیاده کردند. سر مقدس حسین(ع) را از نیزه پایین آورده و روی صخره ای نزدیکشان گذاشتند که یک قطره از خون رأس شریف بر آن سنگ چکید و شروع به جوشیدن نمود. این اتفاق هر سال در روز عاشورا تکرار می شد و مردم نیز به دور آن سنگ گرد آمده و مراسم عزای سیدالشهدا(ع) را برگزار می کردند، تا این که در روزگار حکومت عبدالملک مروان، او دستور داد تا سنگ را به جای نامعلومی منتقل کردند. در روایت تاریخی دیگری آمده است:

والی موصل دستور داد تا شهر را زینت کنند و خود به همراه چند همراه تا ده کیلومتری به استقبال عمر سعد رفت. اما وقتی مردم فهمیدند که سر حسین بن علی(ع) در میان کاروان است، در گروهی چهل هزار نفری به اتفاق چهارهزار سواره نظام دور هم گرد آمدند و هم پیمان شدند تا سربازان عمر سعد را بکشند و سر حسین(ع) را از ایشان پس بگیرند و با احترام در منطقه خود به خاک بسپارند و بدین وسیله به افتخاری ابدی نایل آیند؛ اما چون شمر این خبر را شنید، داخل شهر نشد.[۵۴]

۲۷. تلّ اعفر ـ استان نینوا ـ کشور عراق

«تلّ اعفر» در اصل نام قلعه ای میان موصل و سنجار بوده و بعدها به شهری مبدل گشته است. در «معجم البلدان» آمده است: «تل اعفر به «اعفر» نامیده شد، چون خاکی قرمز رنگ دارد. شهریست بسیار پرآب، در دامنه کوهی محکم و منحصر به فرد و دارای خرمای فراوان».[۵۵]

در کتاب «موجز تاریخ شهرهای عراق» نوشته عبدالرزاق حسینی آمده است: «امروزه تمام سکنه «تلّ اعفر» تُرک و از بقایای مغول هستند که در اواخر قرن هشتم به موصل آمدند».

شهر سنجار ـ استان نینوا ـ کشور عراق

سه شهر «سنجار» و «آمِد» و «هیت» به نام بانی آنها نام گذاری شده که سه برادر بودند از پسران «بلندی بن مالک بن ذعر» که ذعر همان ابومالک است که نقل است یوسف را از چاه نجات داد. این شهر در ناحیه جنوبی کوه سنجار واقع شده است.[۵۶] در کتاب «اشارات الی معرف الزیارات» نوشته هروی (م ۶۱۱ ق آمده است: «در این شهر مشهد علی بن ابی طالب(ع) در دامنه کوهی به نام جبل سنجار قرار گرفته است».[۵۷]

می توان گفت که علت نام گذاری به مشهد علی بن ابی طالب(ع) وجود تعدادی از مراقد منسوبین به ایشان و اهل بیت گرامی رسول خدا’ است مثل مرقدی که منسوب به حضرت زینب کبری÷ دختر امیر مؤمنان(ع) است. این مزار در اتاقی کوچک بر روی یک بلندی وسط شهر و در میان ضریحی قرار گرفته است. این قبر از سنگ و گچ ساخته شده و از الواح نوشته بر روی رواق مشخص می شود که بنای آن توسط «بدرالدین لؤلؤ» پادشاه سنجار که به شیعه تمایل داشته ساخته شده است، تا جایی که دولتش به دولت آل محمد شهره گشت.[۵۸]

این شهر اغلب زیر سلطه دولت های منسوب به شیعه مثل فاطمی ها و بویه ای ها و حَمْدانیان بوده است. تاتار در سال ۶۶۰ قمری این مرقد را تخریب کرد و سپس توسط قوام الدین محمد یزدی تجدید بنا شد. ابن شدّاد (م ۶۸۴ ق) همان گفته هروی را می گوید که در سنجار مزاری چسبیده به دیوار شهر به مشهد علی(ع) شناخته می شود.[۵۹] امروز غالب سکنه سنجار یزیدی هستند. البته کرد شیعه و عرب سنی و مسیحی هم در آن دیده می شود.

شهر لین ـ مرز عراق و ترکیه

بزرگ ترین شهر در میان موصل و نصیبین است.[۶۰]

۳۰. شهر نصیبین ـ استان ماردین ـ کشور ترکیه

شهری که قدمتش به دوهزار سال پیش از میلاد بازمی گردد و نام قدیم آن «مکدونیوس» است. امروزه موزه ای در این شهر از آثار تاریخی آن تأسیس شده است. نصیبین شهر آبادی است و این آبادانی به سبب عبور قافله هایی است که از موصل به سوی شام می روند. در روستاهایش چهل هزار بوستان واقع شده است. بین نصیبین و سنجار ۹ فرسخ فاصله است. این شهر از آب فراوانی بهره می برد و رودخانه ای از میان آن می گذرد. نصیبین خاکی سفید رنگ دارد و در شمال شهر کوه جودی[۶۱] است که کشتی نوح روی آن بعد از طوفان استقرار یافت.[۶۲] لبیب بیضون می نویسد:

منصور بن الیاس، والی نصیبین با شنیدن نزدیک شدن کاروان حسینی دستور داد تا شهر را آراستند و بیش از هزار قطعه آیینه و شعمدان به کار گرفته شد. زمانی که کاروان وارد شهر شد، شخصی که رأس شریف امام حسین(ع) با او بود، می خواست وارد شهر شود، اما اسبش از او اطاعت نکرد. پس اسبش را عوض کرد، اما آن نیز وارد شهر نشد. اسب دیگری سوار شد، اما آن نیز حرکت نکرد.. . ناگهان سر مقدس روی زمین افتاد. شخص به نام ابراهیم موصلی آن را گرفت و به آن نگریست و فهمید رأس شریف حسین بن علی(ع) است؛ پس رو به سربازان عمر سعد کرد و ایشان را ملامت نمود. اما شامیان او را گرفتند و کشتند و سر مطهر را به بیرون شهر بردند. شاید محل افتادن سر مقدس حسین(ع) مزاری شده باشد.[۶۳]

در شهر نصیبین زیارتگاهی به نام «مشهد نقطه» وجود دارد که گفته می شود این مزار مکان افتادن قطره ای از آن سر مقدس است. در بازار این شهر نیز «مشهد رأس» وجود دارد؛ جایی که رأس شریف را آن هنگام که کاروانیان به طرف شام به راه افتادند، به دروازه شهر آویزان نمودند.[۶۴]

شهر دارا ـ کشور سوریه

این شهر دارای باغات فراوان و آب سرشاری است. اسکندر مقدونی شخصی به نام «دارا» را که بر این منطقه مسلط بود را از میان برداشت و با دخترش ازدواج کرد و در این سرزمین شهری بنا کرد و نام آن را دارا نامید.[۶۵]

قلعه کَفَرتوثا ـ شهر رأس العین ـ کشور سوریه

بین کَفَرتوثا و دارا پنج فرسخ فاصله است. جمعی از اهل علم و فضیلت به این منطقه منسوبند.[۶۶]

۳۳. منطقه عین الورد ـ کشور سوریه

یاقوت حموی می نویسد: «عین الورد شهریست بسیار مشهور که مرکز شهر رأس العین است. امروزه منطقه عین الورد به نام رأس العین شناخته می شود. نام دیگر عین الورد، «جزیره» است».[۶۷]

شهر حرّان ـ استان اورفه ـ کشور ترکیه

نام قدیمی آن «بهاران» بوده است. بهاران برادر ابراهیم خلیل(ع) است و او بود که اولین بار این شهر را ساخت. «حرّان» معرب بهاران است. با ورود به حرّان این قافله برای دومین بار وارد خاک ترکیه شد. می گویند: این اولین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.