پاورپوینت کامل ابوالفضل العباس (ع) در مکتب معصومین (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ابوالفضل العباس (ع) در مکتب معصومین (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوالفضل العباس (ع) در مکتب معصومین (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوالفضل العباس (ع) در مکتب معصومین (علیهم السلام) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۳
سید محمد رضا حسینی جلالی [۱]
ترجمه: محمد مهدی رضایی
درآمد
در طول تاریخ بشر، انسان هایی بوده اند که با وجود زندگی کوتاه، در تحولات عصر خود نقش های بزرگ و حساسی ایفا کرده اند و چون این تحولات، منشأ حرکت ها و دگرگونی های مثبت بسیاری در آینده مردم و جامعه بوده است، نام و یاد ایشان ماندگار شده و از آنان به نیکی و عظمت یاد می شود.
یکی از این نمونه های ممتاز و کم نظیر و الهی در تاریخ اسلام، وجود مقدس ابوالفضل العباس (علیه السلام)، فرزند بزرگ امیرمؤمنان (علیه السلام) از بانوی گرامی «ام البنین کلابیه» است. وی سه تن از امامان معصوم (علیهم السلام) را درک کرد و در محضر پرفیض و برکت ایشان به مراتب بالای کمال و فضیلت نایل آمد. لیاقت ها و شایستگی های ذاتی ایشان و همراهی سی وچند ساله با مکتب تعلیم و تربیت امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، چهره ای درخشان و آراسته به ارزش های والای انسانی از او آفرید. سیره و زندگی ابوالفضل العباس (علیه السلام) در موقعیت های حساس، به ویژه نقش پررنگ و سرنوشت ساز او در حماسه کربلا، گواهی است روشن بر این واقعیت. حضرت عباس همواره به مقام و منزلت ویژه و الهی مربیان ربانی خود واقف بود و می کوشید وظیفه ای را که در هر زمان نسبت به آنها بر عهده داشت، به نیکوترین و مخلصانه ترین وجه به انجام رساند. اوج این حق شناسی و ارج گزاری در همراهی وی با کاروان حسینی، و شجاعت ها و ایثارگری ها و مرادانگی ها و وفاداری های اش در واقعه عاشورا جلوه گر شد.
اول: در محضر امیر مؤمنان (علیه السلام)
جناب عباس بن علی چهارده سال از عمر ۳۴ ساله خود را با عنایت و تربیت پدر گرامی اش امیر مؤمنان (علیه السلام) به شایستگی زیست و پرورش یافت. زندگی در خانواده ای اصیل و برجسته، همچون خانه علی بن ابی طالب (علیه السلام)، برای کسی چون عباس کافی بود که وی از ویژگی های علمی و عملی آن خاندان توشه های معرفتی و ادبی بسیار برگیرد و از این رهگذر، به مراتب والای فضل و دین و کمال دست یابد.
۱- نقل روایت از امام علی (علیه السلام)
شیخ طوسی در کتاب خود به نام «الرجال مَن رُوی عن النبی والائمه (علیهم السلام)» در بخش «کسانی که از امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده اند»، از عمر بن علی بن ابی طالب و عباس بن علی بن ابی طالب، دو فرزند ایشان نام برده است؛ [۲] چنان که ابن حجر عسقلانی، در شرح حال امیرمؤمنان (علیه السلام) و کسانی که از ایشان روایت کرده اند، از عباس (علیه السلام) یاد کرده و او را از سرشناس ترین و گرامی ترین تابعین شمرده و می گوید: از دیگر تابعین، تعداد زیادی را نام می توان برد که از جمله جلیل القدرترین آنها، فرزندان علی بن ابی طالب: محمد و عمر و عباس در شمارند. [۳]
عجلی در کتاب «الثقات» عباس (علیه السلام) را نام برده و گفته: «عباس بن علی بن ابی طالب، از راویان ثقه و مورد اعتماد است. »[۴] از آن جا که عجلی کتابش را ویژه راویان مؤثق حدیث تألیف کرده، باید گفت که وی از روایات نقل شده توسط عباس (علیه السلام) اطلاع داشته است و اینکه ابن حجر و شیخ طوسی وی را در شمار راویان از امیرمؤمنان (علیه السلام) نام برده اند، نشان می دهد که حتماً جناب عباس (علیه السلام) از پدر بزرگوارش روایت کرده است.
با این همه، ما تاکنون به روایتی که عباس بن علی (علیه السلام) از امیر مؤمنان (علیه السلام) نقل کرده باشد، دست نیافته ایم وبحث از این امر در حیطه میراث روایی شیعه است و شاید گذشت ایام آن را در دسترس ما قرار دهد؛ به ویژه در مجموعه عظیم روایات زیدیه. در این باره از مطلبی که صاحب «طبقات الکبری» در شرح حال حضرت عباس (علیه السلام) آورده، به خوبی وجود روایات ایشان آشکار می گردد. وی گوید:
(ه، ع، س)[۵] عباس بن علی بن ابی طالب: محمد بن منصور، و هادی إلی الحق، او را از فرزندان علی (علیه السلام) هنگامی که برای آنها وصیت نوشت، شمرده اند.
صاحب طبقات، در این جا همه سخن ابن عنبه ناسب در «عمده الطالب» را نقل می کند و می افزاید: [۶] «محمد و مرشد روایاتی را از عباس (علیه السلام) به سند صحیح نقل کرده اند و هادی إلی الحق آن را یادآور شده است». [۷]این سخن به صراحت وجود روایت عباس از حضرت علی (علیه السلام) در میراث روایی زیدیه را اثبات می کند.
۲- با پدر بزرگوارش در صفین
سید محسن امین در بیان زندگی حضرت عباس (علیه السلام) می نویسد: ۳۴ سال داشت؛ چهارده سال در دوران حیات پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) زیست و در بعضی جنگ ها حاضر شد، اما پدرش به او اجازه پیکار نداد. [۸]
سماوی نیز همین را گفته است. [۹] امّا جناب مظفّر تحت عنوان «حضوره صفین» گوید: پیش از کربلا، جنگ صفین را درک کرد. گواه این سخن، مطلبی است که خطیب خوارزمی حنفی در کتاب «المناقب» آورده و گفته است: امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) در یکی از هنگامه های جنگ صفین، چون خواست به جنگ «کریب» جنگاور شامی برود، لباس رزم عباس را بر تن کرد. بنابراین سخن، روشن است که عباس در جنگ صفین پیکارگری مجهز و آماده و در صف جنگجویان بوده که امیرمؤمنان (علیه السلام) ابزار جنگی و لباس رزم او را به عاریت می گیرد. [۱۰]
متن سخن خوارزمی در این باره چنین است: علی (علیه السلام) فرزندش عباس را که مرد جنگی تمام عیار و کاملی بود، فراخواند و فرمود که از اسب به زیر آید و لباسش را به در آورد. علی (علیه السلام) لباس رزم او را بر تن کرد و بر اسبش سوار شد. [۱۱]
خوارزمی در «مناقب» یکی از موقعیت های خاص عباس بن ربیعه را یاد می کند و می گوید: در روز نوزدهم جنگ صفین، یکی از اصحاب معاویه [۱۲] برای مبارزه پیش آمد و. . . امیرمؤمنان (علیه السلام) لباس رزم و سلاح عباس را به عاریت گرفت و خود را برای دشمن به صورت ناشناس درآورد. [۱۳]
ابن قتیبه و ابن ابی الحدید موقعیت عباس بن ربیعه را به صورتی دیگر روایت کرده اند و از عاریت گرفتن لباس و سلاح عباس به وسیله امیرمؤمنان و تغییر قیافه دادن ایشان سخنی نگفته اند؛ بلکه شخص عباس را مبارز دانسته اند که چون بی اجازه امام وارد جنگ شد و با رها کردن موقعیت و مرکز خود، با فرمان ایشان مخالفت نمود، امام او را نکوهش کرد. در «نهایه المنقول» آمده است:
امیرمؤمنان (علیه السلام) به عباس فرمود: مگر من به تو و ابن عباس نگفتم که مرکز و موقعیت خود را رها نکنید و وارد جنگ تن به تن نشوید؟! عباس عرض کرد: چنین است. فرمود: چرا تخلف کردید؟ عرض کرد: به مبارزه دعوت شدم؛ نباید می پذیرفتم؟ فرمود: آری، اطاعت از امام برای تو، از پاسخ گفتن به دشمن ضروری تر و سزاوارتر است.
راوی گوید: پس امیرمؤمنان به خشم آمد و برافروخته شد؛ چندان که با خود گفتم: نزدیک است که حادثه ای رخ دهد. اما چیزی نگذشت که علی (علیه السلام) آرام گشت و خشمش فرو نشست و آن گاه با حالت تضرع و خشوع دست به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداوندا! عباس را به سبب مبارزه و جهادش پاداش ده و گناهش را بیامرز. من او را بخشودم، تو نیز او را ببخشای.
نصر بن مزاحم، قضیه «کریب بن صباح» و کشته شدنش به دست امیر مؤمنان (علیه السلام) را که در بعضی موارد با ماجراهای پیش گفته شباهت دارد، روایت کرده است. [۱۴]
بعضی مقتل نگاران غیر عرب [۱۵] بین دو ماجرایی که نقل کردیم (یکی مربوط به عباس بن علی (علیه السلام) و دیگری درباره عباس بن ربیعه) اشتباه کرده و عباس بن ربیعه را همان عباس بن علی دانسته اند. آنها ماجرای دیگری را نیز در این باره چنین نقل کرده اند: عباس که جوانی بیش نبود، بیرون آمد و با فرزندان ابن شعثاء روبه رو شد و آنها و پدرشان را به هلاکت رساند. . . حاضران از دلاوری و شجاعت او به شگفت آمدند. در این هنگام، امیرمؤمنان (علیه السلام) فریاد برآورد و او را خواند و فرمود: فرزندم! بازگرد، و عباس بازگشت. علی (علیه السلام) به پیشوازش رفت و نقاب از چهره اش برگرفت و میان دو چشمش را بوسه زد. لشکریان چون نگاه کردند، قمر بنی هاشم عباس بن علی (علیه السلام) را دیدند. [۱۶]
این اشتباهات و نقل های مختلف باعث شده تا عده ای با توجه به کم سن بودن عباس بن علی (علیه السلام) در آن روز، در صحت انتساب این ماجرا به ایشان تردید و تشکیک کنند. اردوبادی گوید: عباس در روزگار صفین (که از وقایع سال ۳۶ ه بود و تا اواخر سال ۳۷ به طول انجامید) پسری نُه ساله بود، نه مردی کامل، چنان که خوارزمی در «مناقب» گفته است؛ زیرا این سخن با آنچه پیش از این درباره عمر شریف او در روز عاشورا نقل کردیم، مخالف است. پس مطالبی که از جنگ صفین به او نسبت داده می شود، نمی تواند صحیح و قابل قبول باشد. [۱۷]
امّا شیخ مظفر به سختی از منابع تاریخی ای که حضور عباس (علیه السلام) در صفین را اثبات می کند، دفاع کرده و تأکید نموده که تاریخ های ضبط شده، یکدیگر را تکمیل می کنند؛ یعنی همه مطالب مربوط به وقایع تاریخی، به طور کامل در همه آنها نیامده و چه بسا رویدادهای یک واقعه به صورت پراکنده در کتاب های مختلف یادآوری و ثبت شده است. [۱۸]
به عقیده نگارنده دور از ذهن نیست که عباس (علیه السلام) با وجود سنّ اندک، در بعضی یا همه جنگ ها حضور داشته باشد؛ چنان که نقل های گذشته دلالت می کرد؛ اما این بدان معنا نیست که وی در آن جنگ ها، پیکار نیز کرده است. نقل های تاریخی، تنها از حضور عباس در جنگ ها و پوشیدن لباس رزم حکایت دارد و بس، و این برای کسی همچون عباس با آن بلندی قامت و شهامت علوی، دشوار نبوده است.
۳- هنگام شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام)
از عباس (علیه السلام) در قضیه شهادت پدر بزرگوارش امیرمؤمنان (علیه السلام) به صراحت و روشنی یاد شده است:
الف) در حدیث وصیت امیرمؤمنان (علیه السلام)
سید صارم الدین در کتاب «طبقات الزیدیه» در شرح حال عباس (علیه السلام) می نویسد:
محمد بن منصور [مرادی ] و هادی إلی الحق [یحیی بن حسین ] عباس را در زمره فرزندان علی بن ابی طالب هنگامی که برای آنها وصیت نوشت، دانسته اند. [۱۹]
نگارنده بر این باور است که شاید عباس (علیه السلام) خود نیز از راویان این وصیت پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) بوده است.
ب) در متن روایات
به جز روایاتی که در فضیلت عبّاس و حضور او در معرکه های جنگ وارد شده، در احادیث متعدد دیگری نیز از ایشان در کنار فرزندان بزرگ و ممتاز علی بن ابی طالب (علیه السلام) یاد شده است. یک نمونه از این روایات، روایت عیاشی در تفسیرش است که ذیل آیه (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ)[۲۰] می گوید:
ابوبصیر، از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب (علیه السلام) نازل شده است. ابوبصیر به ایشان عرض کرد: جماعت از ما می پرسند چرا خداوند نام علی را در قرآن نیاورده است؟ امام فرمود: به آنها بگو: علی (علیه السلام) هنگام رحلتش نمی توانست و چنین هم نمی کرد که محمد بن علی یا عباس بن علی یا یکی دیگر از فرزندانش را در امر جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) داخل نماید؛ زیرا در این صورت، حسن و حسین (علیهم السلام) به وی می گفتند: این آیه همچنان که در شأن شما نازل شده، خداوند آن را درباره ما نیز نازل کرده است. [۲۱] مانند این حدیث را کلینی از ابوبصیر، از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است. [۲۲] این روایت نشان می دهد که عباس (علیه السلام) در آن زمان چنان جایگاه و قابلیتی داشته که نامش را با محمد بن حنفیه بیاورند؛ آن هم درباره موضوعی بسیار مهم؛ یعنی اشاره به تولّی امر امامت در صورت نبودن آیه یا روایتی صریح. فرض هم این است که روایت پیرامون ساعات احتضار امیرمؤمنان (علیه السلام) و مربوط به آن موقعیت نقل شده است.
مورد دیگر، سخنی است که صاحب «طبقات» درباره وصیت امام امیرمؤمنان (علیه السلام) آورده است و این که از میان همه فرزندان امام، از عبّاس نام می برد، نشانه روشنی است بر عظمت وی که در کنار امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و محمد بن حنفیه، که نامشان به صراحت در وصیت آمده، از او نیز یاد می کنند؛ با این که می دانیم از دیگر فرزندان پسر به اجمال یاد شده است. [۲۳]
ج) در میان تسلیت داده شدگان
از جمله کسانی که پس از شهادت امیرمؤمنان (علیه السلام)، به آنها تسلیت گفته شد، حضرت عباس (علیه السلام) است که صعصعه بن صوحان و همراهانش به ایشان تسلیت گفتند. چون امیرمؤمنان (علیه السلام) به خاک سپرده شد، صعصعه در کنار قبر ایستاد و یک دستش را روی قلب گذاشت و با دست دیگر خاک بر سر ریخت و گفت: «پدر و مادرم به فدایت، ای امیرمؤمنان! گوارایت باد، ای ابوالحسن! پاک زیستی و سرسختانه شکیبایی ورزیدی و جهاد و پیکارت بزرگ و گران ارج بود».
آن گاه به شدت گریست و همه کسانی را که با او بودند، به گریه انداخت. پس همه رو به حسن و حسین و محمد و جعفر و عباس و یحیی و عون و عبدالله (علیهم السلام) آوردند و به آنها در مرگ پدرشان تسلیت و تعزیت گفتند. [۲۴]
د) هنگام قصاص کردن ابن ملجم (لعنهالله علیه)
مورخان عامه نقل کرده اند که عباس به هنگام شهادت پدرش، پسر بچه ای نابالغ بود. [۲۵] اما به راستی این کدام عباس است؟ گفته اند که منظور عباس اصغر است؛ اما باید دانست که پسران کوچک امیرمؤمنان (علیه السلام) که پس از ایشان زنده ماندند، بیش از یک نفر بودند. پس اگر منظور از عباس، دیگر پسران باشند، کافی است که نام آنها آورده شود. حال که از میان آنها تنها از عباس در این ماجرا یاد کرده اند، این نشانه دیگری است بر منظور بودن آن جناب؛ علاوه بر این که قاعده انصراف اقتضا دارد که هر گاه عنوان «عباس» به طور مطلق و بدون قید درباره فرزندان امیرمؤمنان (علیه السلام) به کار رود، عباس اکبر، یعنی حضرت ابوالفضل العباس منظور باشد.
پس حق و درست این است که مراد، عباس اکبر است و چون وی هنگام شهادت پدرش چهارده سال بیشتر نداشته و بلوغش مورد اختلاف واقع شده، از او به «عباس اصغر» تعبیر کرده اند. از این رو کسانی که می گویند هر گاه بعضی از فرزندان مقتول، صغیر و نابالغ باشند، در اجرای حکم قصاص صبر و انتظار لازم نیست، خواسته اند با این مطلب بر صغیر و در نتیجه نابالغ بودن عباس استدلال کنند.
ه) سهم عباس (علیه السلام) از ارث فدک
در روایتی از معاویه بن عمار دهنی آمده است: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: پس از آن که فدک به شما بازگردانده شد، محصول آن را چگونه تقسیم کردید؟ امام فرمود: به فرزندان عباس یک چهارم دادیم و بقیه به فرزندان فاطمه (علیها السلام) رسید. پس فرزندان عباس بن علی چهار سهم بردند و به اندازه چهار نفر، از علی (علیه السلام) ارث بردند. [۲۶]
۴- عبّاس (علیه السلام)، آینه تمام نمای امام علی (علیه السلام)
ارتباط و علاقه عباس (علیه السلام) با اهل بیت (علیهم السلام) پس از شهادت پدر استمرار یافت و در واقعه کربلا نمونه ای باشکوه و مثال زدنی از شخصیت پدر بزرگوارش را به نمایش گذاشت. امیر مؤمنان (علیه السلام) عباس را برای چنین روزی آماده کرده بود. بی شک اهداف امام (علیه السلام) در این باره تحقق پذیرفت و پیش گویی هایش واقعیت یافت.
یکی از عبرت هایی که همه مسلمانان باید به آن توجه داشته باشند و آن را مایه پند و عبرت خود قرار دهند، این است که در کربلا، برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و هر یک از اهل بیت (علیهم السلام) الگو و نمونه ای وجود داشت. همان خاندانی که آیه تطهیر در شأن آنها نازل شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را زیر عبای خود گرد آورد و حدیث آن مشهور است و طبق گفته پیامبر بشارت دهنده، بیش از پنج نفر نیستند؛ آن جا که هنگام نزول آیه (إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً)[۲۷] فرمود: «این آیه در شأن پنج تن، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) نازل شده است». [۲۸]
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در هیأت شبیه ترین افراد به خود، یعنی علی اکبر (علیه السلام) وارد کربلا شد. امام هنگام فرستادن علی اکبر به میدان، این حقیقت را آشکار نمود. وقتی علی از پدر بزرگوارش اجازه خواست، امام حسین (علیه السلام) چشمان به اشک نشسته خود را به زیر افکند و پس از اندکی درنگ، به خداوند عرضه داشت: «خداوندا! خود گواه باش که کسی به جنگ با آنان می رود که از جهت اخلاق و خِلقت و سخن وری، شبیه ترین فرد به رسول توست. ما هر گاه دلتنگ پیامبرت می شدیم، به چهره علی اکبر نگاه می کردیم. » سپس با صدای بلند فرمود: «ای پسر سعد! خداوند پیوند خویشاوندی ات را بگسلد که پیوند خویشاوندی ام را قطع کردی و حرمت خویشاوندی من با رسول خدا را رعایت نکردی».
افزون بر اینها پنج تن از صحابه خاص رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیز در کربلا به شهادت رسیدند: [۲۹] عبس بن حارث کاهلی؛ حبیب بن مُظاهر اسدی؛ مسلم بن عوسجه اسدی؛ هانی بن عروه مرادی و عبدالله بن یقطر حمیری.
از زنان صحابی پیامبر نیز دو تن در کربلا بودند که به اسارت لشکر اموی درآمدند: فضّه نوبیه (خادمه فاطمه زهرا (علیها السلام)) و عقیله بنی هاشم، زینب کبری، خواهر امام حسین (علیه السلام)[۳۰]. فاطمه زهرا (علیها السلام) در وجود شخصیت و بانوی گران قدری که مصائب وی را به ارث برده و از او شکیبایی و جهاد در راه ولایت را آموخته بود، پا به صحنه کربلا نهاد. نیز در وجود فاطمه، دخت امام حسین (علیه السلام) که به جدّه خویش همانند بود.
امام حسن مجتبی (علیه السلام) را سه تن از فرزندانش، یعنی قاسم و عبدالله و ابوبکر در کربلا نمایندگی می کردند.
و عباس (علیه السلام) در موقعیت های بزرگ و حساسی پدر بزرگوارش را مجسم نمود: همچون علی (علیه السلام) که در جنگ های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پرچم دار لشکر بود و در روز قیامت حامل «پرچم حمد» خواهد بود، در کربلا پرچم لشکر امام حسین (علیه السلام) را بر دوش گرفت. در کربلا وظیفه مهم سقایت و رساندن آب به اهل حرم را در آن موقعیت دشوار و بُحرانی بر عهده داشت؛ همچون پدرش علی (علیه السلام) که در قیامت ساقی حوض کوثر است و دوستداران خود را از آن می نوشاند و دشمنانش را دور می گرداند.
پدرش ساقی حوض کوثر است فردا
و ساقی تشنگانی کربلا ابوالفضل است
افزون بر این، عباس با وفاداری و جان فشانی خود، شجاعتی را به نمایش گذاشت که یادآور شجاعت پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) بود.
دوم. در محضر برادرش امام حسن مجتبی (علیه السلام)
چنان که گفتیم عباس (علیه السلام) در دوران حیات پدرش امیرمؤمنان (علیه السلام) شأن و جایگاه والایی داشت. در این صورت باید نقش ایشان در عصر برادرش امام حسن مجتبی (علیه السلام)، آن هم در ۲۴ سالگی، بیشتر و پررنگ تر و شایسته تر باشد. اما متأسفانه اطلاعاتی درباره ایشان در سال های ۴۰ تا ۵۰ هجری که دوران امامت امام حسن (علیه السلام) بوده، در منابع تاریخی نیامده است.
با این همه، روشن است که عباس (علیه السلام) مؤمن و مطیع فرمان پیشوای خود بوده و با اطاعت و ولایتی مخلصانه در رکاب ایشان بوده است؛ کار و وظیفه ای که بر هر مؤمنی لازم است، چه رسد به عباس (علیه السلام) که به حقیقت امر برادرش آگاه و از نزدیک به رازهای شخصیت ایشان واقف است و چون سال هایی را با امام حسن (علیه السلام) به سر برده، همه این امور را شاهد و ناظر بوده است.
در روایتی که محدّث دولابی با سند ذکر کرده و ابن اخضر جنابذی در کتاب «تاریخ الامام الحسین (علیه السلام)» هنگام یادآوری اوصاف آن حضرت، روایت کرده، می خوانیم: «امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ۴۵ سالگی رحلت کرد و حسین و محمد و عباس و برادران عباس از طرف علی بن ابی طالب عهده دار غسل او شدند». [۳۱]
درباره عباس در عصر برادرش امام حسن مجتبی (علیه السلام) چیزی بیش از این روایت نیافتیم. شاید با جست وجوی عمیق تر، مطالب سودمندی در این باره به دست آید. بعون الله العزیز الحمید.
سوم. در محضر امام حسین (علیه السلام)
جناب عباس (علیه السلام) در آغاز امامت برادرش ابوعبدالله حسین (علیه السلام) وارد بیست وچهارمین سال زندگی می شود و ده سال در سایه عنایت آن حضرت می زید. درباره این بخش از زندگی عباس و نقش و جایگاه ایشان در عصر امامت سیدالشهدا (علیه السلام) نیز تاریخ ساکت است و سخنی ندارد؛ ولی باید گفت که ایشان همچون دوران امام حسن (علیه السلام)، در موقعیت یک انسان مؤمن، بلکه به عنوان کسی که از نزدیک به مسائل و امور آشناست، پیرو امام حسین (علیه السلام) و مخلصانه در خدمت آن حضرت بوده است.
اما حوادثی که در آخرین روزهای امامت حسین بن علی (علیه السلام) (از ماه رجب سال ۶۰ تا عاشورای سال ۶۱ ه) اتفاق افتاد، رویدادهایی را در پی داشت که نقش عباس (علیه السلام) در آنها بسیار مهم و تأثیرگذار بود؛ نقشی که زوایای وسیعی از سبک زندگی عباس بن علی (علیه السلام) و موضع گیری های ایمانی و عملی او را نشان داد و ایمان استوار و بینش عمیق و شایستگی و مبارزه شهادت طلبانه و اخلاص و وفادری و دلاوری اش را به ظهور رساند.
ما در این جا به مهم ترین این عناصر می پردازیم تا گستره فعالیت های عباس (علیه السلام) را که در محضر سیدالشهدا (علیه السلام) و با الهام گرفتن از ایشان صورت گرفته، نشان دهیم.
۱- روایت عباس (علیه السلام) از امام حسین (علیه السلام)
همه رجال شناسان بر این امر متفق اند که جناب عباس (علیه السلام) از برادرش امام حسین (علیه السلام) روایت نقل کرده است. شیخ طوسی در کتاب «تسمیه من روی عن النبی والائمه» در بخش مربوط به اصحاب امام حسین (علیه السلام) گوید:
عباس بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) سقای کربلا بود و با حسین (علیه السلام) به شهادت رسید. حکیم بن طفیل او را کشت. مادرش ام البنین دخت حرام [۳۲] بن خالد بن ربیعه بن وحید، از بنی عامر بود. [۳۳]
همه کسانی که پس از شیخ طوسی در کتاب های رجال خود از عباس یاد کرده اند، این سخن شیخ را تکرار نموده اند.
سخن در باب روایات عباس (علیه السلام) از برادرش حسین (علیه السلام) همان است که در بحث از روایات آن جناب از پدر بزرگوارش امیرمؤمنان (علیه السلام) گذشت که باید در میراث مکتوب، به ویژه روایات، فحص و جست وجوی دقیق انجام گیرد. البته می توان حدث زد که بسیاری از گفت وگوهای صورت گرفته در نهضت امام حسین (علیه السلام) و روایات مربوط به حوادث روی داده در حرکت ابی عبدالله (علیه السلام) که در کتاب های مقاتل و تاریخ از امام حسین (علیه السلام) نقل شده، روایت و نقل عباس (علیه السلام) باشد؛ چرا که او نزدیک ترین و همراه ترین فرد با امام حسین (علیه السلام) بود.
۲- حرکت همراه با امام حسین (علیه السلام)
یکی از همراهان امام حسین (علیه السلام) هنگام خروج از مدینه، عباس (علیه السلام) بود. درباره این همراهی، هم به خصوص اخباری وارد شده و هم به طور عموم؛ آن جا که از حرکت اهل بیت (علیهم السلام) با سیدالشهدا (علیه السلام) یاد شده است. دینوری گوید:
با فرا رسیدن شب، حسین (علیه السلام) به همراه دو خواهرش ام کلثوم و زینب، و پسر برادرش و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و دیگر خاندانش که در مدینه بودند- به جز محمد بن حنفیه که در مدینه ماند- به سوی مکه به راه افتاد. [۳۴]
صدوق درباره کسانی که با امام حسین (علیه السلام) بیرون رفتند، گوید:
در میان یازده تن از مردان اصحابش و خانواده اش رهسپار مکه شد؛ از جمله: ابوبکر بن علی و محمد بن علی و عثمان بن علی و عباس بن علی و عبدالله بن مسلم بن عقیل و علی بن حسین اکبر و علی بن حسین اصغر. [۳۵]
شیخ مفید گوید:
در همان شب که شب یک شنبه بود، دو روز مانده از ماه رجب، به اتفاق فرزندان و برادران و برادرزادگان و اکثر خانواده اش- جز محمد بن حنفیه- رو به سوی مکه نهاد. [۳۶]
همراه شدن با امام حسین (علیه السلام) در چنان سفر و هجرت مقدسی، در سایه عنایت امام عصر (علیه السلام)، یکی از افتخارات عباس است، و این نبود مگر به واسطه یک عزم و اراده جدّی و جدا از احساسات بشری و گرایش های دنیایی. تمام آنچه در موقعیت های عظیم در معرکه کربلا از او به ظهور رسید، گواه این حقیقت است.
۳- سرسپردگی و اطاعت
جناب عباس (علیه السلام) چه آن گاه که در کاروان امام حسین (علیه السلام) از مدینه به مکه و سپس از آن جا به سوی کربلا در حرکت بود، و چه آن زمانی که در کربلا آن مسئولیت خطیر را عهده دار می شود، در همه این صحنه ها دیده نشد که از اطاعت امام خود سرپیچی کند و با وجود طولانی بودن مسیر، از پاسخ گفتن به ندای او سر باز زند. حاضر شدن در حماسه عاشورا و سپری کردن روزهای پرحادثه آن در کنار امام حسین (علیه السلام) و قیام به اوامر ایشان تا لحظه شهادت، همه دلیل بر تسلیم محض بودن و اطاعت بی چون و چرای اوست. رفتار عباس در کربلا یکسره بیان گر این حقیقت است؛ چنان که امام (علیه السلام) برای مشکل ترین و خطرناک ترین مسئولیت ها، او را برمی گزیند و عباس به عالی ترین شکل آنها را انجام می دهد.
۴- وفاداری
اگر «وفا» به معنای مداومت بر هم دردی و استقامت بر پیمان باشد، [۳۷] عباس (علیه السلام) این معنا را به کامل ترین شکل ممکن نشان داده است. در ادامه، برخی از موقعیت هایی را که عبّاس (علیه السلام) می توانست از معرکه جنگ بیرون رود و خود را برهاند، بیان می کنیم؛ اما او به همه این موقعیت ها پشت پا زد و اعلان کرد که به وظیفه حفاظت و یاری حسین (علیه السلام) پای بند می ماند و او را رها نمی کند؛ همان حسینی که پیش از آن که برادر او باشد، همواره مولا و پیشوای او بوده است. از این رو، مردان و زنان و اطفال خانواده امام حسین (علیه السلام) تا هنگام شهادت ایشان آسوده خاط
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 