پاورپوینت کامل تجلی اخلاق در نهضت امام حسین (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تجلی اخلاق در نهضت امام حسین (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تجلی اخلاق در نهضت امام حسین (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تجلی اخلاق در نهضت امام حسین (ع) ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
۹
مقدّمه
قیام امام حسین (علیه السلام) ابعاد گوناگونی دارد؛ ابعادی چون سیاسی، اجتماعی و روان شناختی. در بُعد نظامی نیز آرایش جبهه امام حسین (علیه السلام) در برابر لشکر عمر سعد نکات قابل تأملّی دارد که تحلیل و بررسی آن، مجال دیگری می طلبد. در این میان، بُعد اخلاقی و انسانی این نهضت، ویژگی های برجسته ای دارد. همین بُعد قیام حسینی است که در جان جهانیان و نه فقط مسلمانان تأثیر گذاشته است، اما از مطالعه و بررسی علمی آن، اندکی غفلت شده است. در این نوشته، هر چند به طور خلاصه این بُعد از قیام سیدالشهدا (علیه السلام) مورد بررسی قرار گرفته و برای آن نمونه هایی بیان شده است.
اهمیت و ویژگی بُعد اخلاقی، به سبب تضادّ ظاهری آن با فضای جهاد و جنگ و گریز در میدان نبرد و کشتن و کشته شدن است؛ زیرا در چنین فضایی بحث از انسانیت و اخلاق، شاید نامناسب به نظر برسد؛ ولی در همین محیط است که حضرت حسین (علیه السلام) پرچم اخلاق و انسانیت و آزادگی را برافراشته و ثابت کرد که در گرماگرم نبردی خونین نیز می توان انسان کامل بود.
مقایسه قیام امام حسین (علیه السلام) با دیگر انقلاب ها
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رُخِ تابنده را[۱]
برای روشن شدن چهره تابناک حضرت حسین (علیه السلام) باید روش های مرسوم در سایر نهضت ها را مورد مطالعه قرار داد. هرچند معمولًا در قیام ها شعار آزادی انسان و آزادی ملت ها را سر می دهند و پرچم رهایی انسان از بندگی و بردگی و فساد و انحراف را برمی دارند و به عدالت اجتماعی و زندگی شرافتمندانه بشارت می دهند و به حقوق مساوی شهروندی و روابط انسانی احترام آمیز نوید می دهند، امّا در کوران درگیری و فوران شعله جنگ و پس از آن، ارزش ها و شعارهایی که به آنها بشارت می دادند را فراموش می کنند. در چنین مواقعی است که باطن رهبران انقلاب بروز و ظهور می یابد و مقاصد منحرفشان آشکار می شود و رفتار و گفتارشان با شعارهای شان فاصله می گیرد؛ همان شعارهایی که با آن، مردم را به طرفداری خویش ترغیب می کردند.
امّا نهضت امام حسین (علیه السلام) از جنس دیگری بود؛ چرا که هم در هدف و هم در وسیله، بسیار متعالی و پاکیزه بود. امام هرگز وسیله را فدای هدف نکرد و برای هدف، هیچ وسیله ای را توجیه ننمود. در موضع گیری ها و شعارهایش طریق سلم را پیمود و در برخورد با دوست و دشمن، جوانب انسانی را در نظر گرفت.
این رفتار امام، زمانی جلوه بیشتری می یابد که آن را با رفتار و گفتار امویان مقایسه می کنیم. امویان در برابر امام حسین (علیه السلام) و فرزندان و اصحابش جنایاتی مرتکب شدند که پیش از آن، هیچ کس با دشمنش چنین نکرده بود و پس از آن نیز به وقوع نپیوست؛ امّا امویان بدعتی را بنیان نهادند که چند قرن پس از عاشورا و تا امروز نیز پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) در هر جای دنیا که مورد اذیت و آزار قرار می گیرند، به یاد مصیبت امام حسین (علیه السلام) می افتند.
جنایات امویان در طلیعه سال ۶۱ قمری
قلم را توان نگارش و زبان را یارای بیان آنچه در کربلا و تا حدود یک ماه پس از آن به دست امویان واقع شد، نیست؛ جنایاتی چون:
تحمیل گرسنگی و تشنگی اجباری به کودکان و شیرخوارگان و ترساندن آنها؛[۲] آزار روحی و جسمی زنان مصیبت دیده و به اسیری گرفتن ایشان و بردن از شهری به شهر دیگر و انتخاب دورترین و سخت ترین مسیر برای رسیدن به شام؛[۳] آتش انداختن به خیمه ها و رحم نکردن به حال بیماران و کودکان؛ به قتل رساندن قاریان قرآن و انسان های صالح و مؤمن؛ بریدن سرهای شهدا و حمل سرها در مقابل چشم خانواده های شان از محلّی به محلّ دیگر؛[۴] دواندن اسب بر پیکرهای شهدا؛[۵] و. ..
اما امام حسین (علیه السلام) با تحمل همه این مصیبت ها، برخوردی اخلاقی و انسانی داشت؛ آن هم در عالی ترین درجه آن. برخی از جلوه های این رفتار امام از این قرار است:
۱. شفّاف سازی اهداف قیام و مسامحه نداشتن در این زمینه
معمولًارهبران قیام برای جذب حداکثری، سعی می کنند آینده قیام را بسیار مثبت و امیدآفرین جلوه دهند و دست به تبلیغات دروغ و فریب مردم می زنند. اهداف حقیقی و نیت درونی خود را پنهان کرده و اهدافی رؤیایی و آرمانی پیش چشم مردم می گذارند و مردم را در جریان مشکلات و خطرات پیش رو قرار نمی دهند تا مردم از اطرافشان پراکنده نشوند؛ امّا امام حسین (علیه السلام) چنین نکرد و کسی را نفریفت؛ بلکه از همان ابتدا هدف نهضت را اعلام نمود و مسیر را برای همگان روشن ساخت و فرمود که سرانجام کار، شهادت و کشته شدن در راه خداست. آن زمان که تصمیم به خروج از مکه گرفت، به تبیین اهداف و مسیر قیام پرداخت و در منازل و زمان های مختلف تا شب عاشورا و روز عاشورا[۶] و حتّی با نوشتن نامه، اهداف قیام را تبیین می فرمود.[۷]
۲. ترحّم و لطف به دشمن
معمولًا در فضای جنگ، طرفینِ نبرد تلاش می کنند تا به هر وسیله، به یکدیگر ضربه وارد کنند و موجبات ضعف و سُستی یکدیگر را فراهم آورند و چنین فضایی با اموری چون: رحمت و عطوفت و مهربانی، آن هم به دشمن بیگانه است و ظاهراً تا می توان، باید بر بی رَحمی و خشونت افزود و از شفقت و دلسوزی کاست. امام امام حسین (علیه السلام) خلاف این تصوّر را به همه نشان داد و با کسی که سدّ راهش شده و قصد جانش را کرده بود، باب گفت وگو و نصیحت را باز نمود. نقل است در مسیر حرکت به سوی کوفه، به برکه ای رسیده و توقف کردند. حضرت دستور دادند تا آب بنوشند و به اسب ها آب بدهند و هر چه ظرف دارند، پُر کنند. گویا حضرت آینده را پیش بینی می کرد.
در ادامه مسیر با «حرّ بن یزید ریاحی» روبه رو شد که در رأس هزار اسب سوار بود و مأموریت داشت تا حضرت و کاروانش را محاصره کرده و حرکتشان را متوقّف کند و ایشان را هر جا که هست، نگه دارد تا دستور بعدی از سوی ابن زیاد برسد. حرّ و سربازانش تشنه و گرسنه بودند و مشک های شان خالی شده بود و حتی بر برخی حالت غشّ غلبه کرده بود. امام حسین (علیه السلام) به اصحاب فرمود: به ایشان آب بدهید و روی اسب های شان آب بپاشید تا خنک شوند. ظرف های شان را نیز از آب پُر کنید. حضرت حتی با دست خویش مشغول سیراب کردن برخی از افراد سپاه و اسب های شان شدند.[۸]
شاید برخی بگویند اگر حضرت به ایشان آب نمی داد، تشنگی آنان را هلاک می کرد و امام (علیه السلام) همان جا پیروز جنگ شده بود و شاید سرنوشت کربلا تغییر می کرد و سرها بالای نی نمی رفت و خانواده امام (علیه السلام) به اسارت بُرده نمی شد و. .. امّا باید دانست که امام حسین (علیه السلام) اعتقادی به پیروزی به قیمت زیر پا گذاشتن اصول انسانی نداشت و به نظر مبارک ایشان، هدف وسیله را توجیه نمی کرد. در ضمن امام با انجام این کار، مقدّمات هدایت و توبه حُرّ را فراهم کردند. این جاست که حضرت هدایت را بر پیروزی ظاهری خویش ترجیح می دهد و پیش از جسم ها، دل ها را فتح می کند.
۳. عنایت خاصّ به یاران
معمولًا رهبر یک جنبش و نهضت، در گرماگرم جنگ و در میدان نبرد، عناصر زیردست خود را فراموش می کند و در رسیدگی به ایشان و جویا شدن از احوالشان اهمال می کند و به کارهای دیگری که به نظرش مهمتر است و در اولویت قرار دارد، رسیدگی می کند و نهایتاً مراقب اقوام و خانواده خویش است. امّا حضرت حسین (علیه السلام) اصحاب و یارانش را حتّی در میدان جنگ فراموش نکرد و همان طور که در وسط میدان صورت به صورت فرزند رشیدش علی اکبر (علیه السلام) گذاشت، صورت به صورت «جون» نهاد؛ برده ای سیاه پوست، امّا روشن ضمیر که در ابتدای امر تحت اختیار صحابی گران قدر رسول خدا ابوذر غفاری بود، ولی همراه امام حسین (علیه السلام) از مدینه به مکه و سپس کربلا آمد. ظهر عاشورا در هنگامه درگیری به محضر امام حسین (علیه السلام) آمد و اجازه میدان طلبید. حضرت به او فرمود: تو از جانب من مأذونی، امّا همراه ما شدی تا زندگی آرامی داشته باشی؛ پس خودت را گرفتار مکن و از این سرزمین بیرون برو و خودت را نجات بده!
جون عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! آیا در آرامش و راحتی کنارتان باشم و در سختی و گرفتاری رهای تان سازم؟! درست است که رنگم سیاه است و بدنم بوی بدی دارد و نسب و حسب سرشناسی ندارم، امّا به خدا قسم از شما جدا نمی شوم تا این خون سیاه من با خون شما مخلوط گردد. پس دُعا کنید تا خداوند روسفیدم گرداند و بدنم معطّر گردد و با نیک سرشتان محشور گردم.
او به میدان رفت و پس از به هلاک رساندن بیست وپنج نفر از دشمن روی زمین افتاد. امام حسین (علیه السلام) بالای سرش آمد و فرمود: خدایا! در دنیا و آخرت روسفیدش کن و بویش را خوش قرار بده و او را با محمد و آل محمد محشور کن و میانشان انس و الفت ایجاد نما.[۹]
فرد دیگری که مورد عنایت مخصوص سرور شهیدان قرار گرفت، غلام تُرکی به نام «واضح» بود که وقتی امام حسین (علیه السلام) در میدان بالای سرش آمد، گفت: چه کسی مانند من است؟! چه کسی این افتخار نصیبش می شود که حسین (علیه السلام) دست در گردنش اندازد و گونه روی گونه اش گذارد؟! این را گفت و روحش به ملأ اعلی پر کشید.[۱۰]
آیا رهبری چنین متواضع و آگاه و متوجه به همه امور را می توان در طول تاریخ یافت؟ او که میان اقوامش و دیگران تفاوتی نمی نهاد و به غلامش همان شفقتی را نشان می داد که به فرزندش ابراز نمود.
۴. وفای به عهد
رهبران انقلاب ها در دنیا در ابتدای امر وعده های بسیار می دهند، امّا بعدها یا فراموش می کنند یا خود را به فراموشی می زنند. امّا حضرت حسین (علیه السلام) به تمام وعده هایش جامه عمل پوشاند. در نظر ایشان فضیلت های انسانی، مهم تر از پیروز شدن بر دشمن بود؛ هرچند خودش به عنوان مدافع حق در این میان دچار خسارت دنیوی شود.
مردی به نام «ضحّاک بن عبدالله مشرقی» به محضر امام حسین (علیه السلام) آمد و عرض کرد: یا حسین! من به اردوگاه شما می آیم و در کنارتان می جنگم، امّا تا زمانی که جنگجویی از شما باقی باشد و وقتی ببینم که تنها شُدی و کسی نمانده، من نیز شما را رها کرده و می روم. حضرت فرمود: مانعی نیست. ظهر روز عاشورا وقتی امام حسین (علیه السلام) را تنها و بی یاور دید، به امام عرض کرد که وقت عمل به تعهّد فرا رسیده است. امام فرمود: آری، تو آزادی و می توانی بروی و خودت را نجات دهی. او نیز اسبش را از خیمه بیرون آورد و سوار شد و رفت. حضرت مکرّر به او می فرمود: «خدا به تو جزای خیر دهد».[۱۱]
۵. صله ارحامِ منحرف از حقّ
طبیعی است که انسان در درون خود، علاقه ویژه ای به خویشاوندانش احساس می کند، امّا تا زمانی که او را مخالف با عقیده خود نبیند؛ زیرا در غیر این صورت از او فاصله می گیرد. اما سیره حضرت حسین (علیه السلام) چنین نبود؛ بلکه از هر فرصتی استفاده می کرد تا همین اقوام منحرف نیز هدایت شوند و خُلق خوش را سبب هدایت ایشان می دانست. برای نمونه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 