پاورپوینت کامل بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه
دوران فرمانروایی ۱۵۰ ساله آل بویه نقطه عطفی در تاریخ پرفراز و نشیب جهان اسلام به شمار می رود؛ ایامی که با درخشان ترین عصر دگرگونی های همه جانبه علمی، فرهنگی و اجتماعی، به حدی است که عده ای از متفکران مسلمان و حتی برخی محققان اروپا اعتراف کرده اند که امت مسلمان باید به این دولت شیعی مباهات کند.
اما متأسفانه برخی مورخان، که در مذهب خود تعصب داشته اند، و برخی از نویسندگان غرب برخوردی واقع بینانه با تدابیر و تلاش های با ارزش آل بویه در شکوفایی علمی و فرهنگی نواحی تحت قلمرو خود نداشته اند و این گونه اشاعه داده اند که در عصر آل بویه نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی و وضع مالیات های سنگین، مصادره اموال و ناامنی های بازرگانی مردم را رنج می داد؛ ضمن اینکه کارگزاران این سلسله در فتنه و آشوب دست داشتند؛ چنان که حتی قاطعیت آنان را به وحشی گری و خشونت تفسیر کرده اند و اهتمام ایشان را در حاکمیت نظم و آرامش، به زورگویی تعبیر نموده اند و گفته اند: حاکمان آن در کسب شهرت با یکدیگر رقابت داشتند و در احداث کاخ های باشکوه و دربارهای مجلل بر یکدیگر پیشی می گرفتند. همچنین ادعا کرده اند: غالباً به مصلحت خود فکر می کردند و برای آنان امارت اصل بود و گرایش های اعتقادی در مرحله بعد قرار داشت.
برخی مؤلفان معاصر هم که به معرفی این دولت پرداخته اند، یا از برخی نویسندگان مغرض متأثر بوده اند یا اینکه آن همه تلاش های سترگ آل بویه را در ترویج برخی مراسم شیعیان، که خود تفرقه انگیز بود، خلاصه کرده اند!
اما بررسی های تاریخی و قرائن متعدد گواه است که عصر آل بویه از درخشان ترین اعصار تمدن اسلامی است و فرمانروایان این سلسله، که ارادت خود را به خاندان طهارت، با معرفت و بصیرت توأم نموده بودند، ضمن زمینه سازی برای تدوین میراث علمی و آموزه های اهل بیت: توسط دانشمندان شیعه، در عمران و آبادانی و توسعه اعتاب مقدس اهتمام ورزیدند و چون شیعه تا آن زمان بر اثر فشار سیاسی حاکمان عصر اجازه نداشت مراسم و شعائر خود را برگزار کند، موانع آنان را برای آشکار نمودن سنت ها و آئین خود از میان برداشت.
با این وجود در برخورد با پیروان دیگر مذاهب از خود تسامح نشان می دادند و از بروز اختلاف و نزاع بین فرقه ها و اقوام جلوگیری می کردند؛ چنان که حتی کارگزارانی مسیحی، یهودی و مجوسی در دستگاه حکومت آنان مشغول کار بودند. آل بویه حتی در برخورد با دشمنان متانت و بردباری داشتند و نواحی آسیب دیده در فتوحات و جنگ ها را بازسازی می نمودند و سخاوت و عطایای آنان شامل حال اقشار محروم می گردید.
آل بویه
آل بویه از مشهورترین خاندان های شیعه به شمار می روند که دولت بزرگی را تشکیل دادند. آنان به دیلمیان و دیالمه هم مشهورند. (مستوفی، ۱۳۸۷، ش۴۰۹؛ مشکور، ۱۳۶۳، ص۱۷۵؛ پرویز، ۱۳۶۳، ش۵۱).
آل بویه پس از اقتدار سیاسی، نسب خود را به بهرام گور (بهرام پنجم)، پادشاه ساسانی، که از ۴۲۱ تا ۴۳۹ میلادی حکومت کرد، رسانیدند؛ البته صحت این انتساب محل تردید است؛ چراکه این دعوی در زمان عضدالدوله انتشار یافت و خود بویه و پسرانش ادعایی نکردند. این خاندان در نهایت گمنامی در منطقه گیل و دیلم زندگی عادی آمیخته به فقر و فاقه داشتند و آرزوی نیل به قدرت و مکنت برایشان حالت رؤیایی داشت (ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۶، ص۲۶۸- ۲۶۹؛ زرین کوب، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۱۸؛ مصاحب، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۱).
تشیع آل بویه
برخی منابع نوشته اند: آل بویه از نظر گرایش های اعتقادی، شیعه زیدی بودند؛ زیرا سرزمین دیلم عرصه فعالیت داعیان زیدی بود که سلطه خود را در طبرستان بنیاد گذارده بودند. با این وجود فرقه اسماعیلیه هم در گیلان استقرار داشتند؛ در عین حال بر گرد اطروش و اخلافش شیعیان دوازده امامی هم دیده می شوند. البته مردآویج احتمالاً تحت تأثیر تعالیم اسماعیلیه در کنار سامانیان سنی مذهب با زیدیان طبرستان در حال جنگ بودند. (ابن مسکویه، ۱۳۳۲ق، ج۲، ص۳۴-۳۵؛ یارشاطر، ۱۳۵۴، ج۱، ص۱۵۵و۱۵۶)
مورخان اهل تسنن تصریح نموده اند که آل بویه به تشیع شهرت دارند، اما از بیم اینکه به فرمانروایی آنان آسیبی وارد گردد، اعتقاد خود را آشکار نمی نمودند. بنابراین در اینکه این سلسله شیعه و دوستدار اهل بیت: بوده اند، تردیدی وجود ندارد. (ابن کثیر، ۱۳۸۶ق، ج۱۱، ص۳۰۷؛ ابن تغری بردی، بی تا، ج۳، ص۳۰۷)
پس در شیعه بودن این خاندان تردیدی نیست، اما اینکه آنان شیعه اثناعشری یا زیدی بوده اند، مورد تأمل است. از قراین، مدارک و مستندات متعددی مستفاد می گردد که دولت آل بویه در مجموع مذهب شیعه امامی داشته اند و در حمایت از عقاید و تعالیم این مذهب اهتمام می ورزیدند؛ اما با وجود اصرار در اظهار تشیع، نسبت به فعالیت های فکری، فرهنگی و تبلیغی پیروان دیگر مذاهب اسلامی و حتی سایر ادیان، وسعت نظر و بردباری داشتند. (همو، ج۲، ص۴۷۹)
موارد و مصادیقی که نشان می دهد امرای این سلسله شیعه اثناعشری بوده اند، عبارتند از:
۱- علمای معاصر آل بویه و نیز شخصیت های شیعه در اعصار بعد، به دوازده امامی بودن این دولت تصریح نموده اند و از امیران این سلسله به نیکی یاد کرده اند. (صدوق، ۱۴۰۵ق، ص۵۴) رکن الدوله با شیخ صدوق روابط تنگاتنگی داشت و صدوق، هنگام عزیمت به مشهد رضوی، از وی اجازه گرفت. (همو، ۱۴۰۴ق، ص۳۸۱)
۲- وقتی عضدالدوله مناظره کلامی بین شیخ مفید و قاضی عبدالجبار معتزلی را شنید، از این دانشمند بلندپایه شیعه کیفیت آن را جویا شد و چون شیخ مفید مباحث مطروحه را برایش شرح داد، عضدالدوله به تکریم و احترام فوق العاده وی پرداخت و هدایا و جوایزی برایش مقرر نمود. (موسوی خوانساری، ۱۳۹۲ق، ج۵، ص۱۵۹-۱۶۹)
۳- مؤید شیرازی، شاعر و مبلغ منطقه فارس، به دلیل آنکه مذهب زیدی داشت مورد توجه حکام آل بویه قرار نگرفت و ناگزیر از ایران به مصر رهسپار شد تا در دربار فاطمیان توانایی ادبی و فکری خویش را بروز دهد. (محیط طباطبایی، ۱۳۶۷ش، ص۵۹)
۴- دانشمندان و محققان اروپایی تصریح نموده اند: «آل بویه پیرو شیعه دوازده امامی بودند و بر اساس این عقیده، مراسم، آداب و آیین هایی را در مرکز خلافت عباسی و کانون عمده و نیرومند اهل سنت رواج دادند». (اشپولر، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۲۹؛ آریری، ۱۳۶۵ش، ص۴۸و۴۹)
۵- احمد معزالدوله دیلمی، ابن جنید اسکافی، فقیه و متکلم شیعه را مرجع فقهی خویش قرار داده بود و در مباحث کلامی و شرعی از ایشان پرسش هایی می نمود؛ از جمله نگاشته های این محدث ادیب و متبحر در معارف اهل بیت: کتابی است که در جواب سؤالات معزالدوله تألیف نموده است. (قمی، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۲؛ همو، بی تا، ج۲، ص۲۶و۲۷؛ شوشتری، ۱۳۹۲ش، ج۳، ص۲۷۳)
۶- شیخ منتجب الدین از ابن شهرآشوب سروی مازندرانی نقل می کند که این دانشمند شیعه آل بویه را داخل در تشیع امامی نمود. (ابن حجر عسقلانی، ۱۳۹۰ق، ج۲، ص۱۲۳)
۷- هنگامی که احمد معزالدوله بر مسند فرمانروایی استقرار یافت، عقاید خاندان خود را علنی نمود و در مقام ترویج مذهب حق ائمه اثناعشری: برآمد. (شوشتری، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۲۰۷و۲۰۸)
۸- آل بویه به اشکال گوناگون، ارادت خویش را نسبت به خاندان طهارت بروز دادند؛ از جمله آنکه آستان های مقدس ائمه را به طرز باشکوهی برپا کردند و موقوفاتی برای آنها اختصاص دادند. با پای پیاده به زیارت مراقد مطهر آن وجودهای مبارک می رفتند و مردم را به این امور تشویق می کردند. مجالس و مراسم ویژه ایام شهادت و ولادت امامان شیعه و مناسبت های جشن و سرور را علنی، عمومی و فراگیر نمودند. امیران و کارگزاران آل بویه برای امامزادگان نذوراتی در نظر می گرفتند و نیز وجوهات قابل توجهی در اختیار نقیب سادات قرار می دادند تا بین علویان تقسیم کنند. آنان وصیت می کردند پس از مرگ، پیکرشان در جوار بارگاه ائمه معصومین یا فرزندان و نوادگان این فرو غ های فروزان دفن شود.
تا زمان روی کار آمدن آل بویه کار تدوین مباحث و موضوعات کلامی، روایی و فقهی شیعیان دوازده امامی به تأخیر افتاده بود که فرمانروایان این دولت در جهت رفع این خلل برآمدند و زمینه هایی فراهم آوردند تا متکلمان، محدثان و فقها در این باره دست به کار شوند و آثاری گران سنگ، معتبر و مستند تألیف نمایند. آل بویه برای تعلیم و ترویج علوم و معارف اهل بیت: مدارسی تأسیس نمودند که موقوفاتی منضم آنها بود (یار شاطر، ۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۷؛ خطیب بغدادی، بی تا، ج۱، ص۲۲۴؛ ابن کثیر، بی تا، ج۷، ص۱۲۶).
شکل گیری و استقرار دولت دیلمی
در نیمه های سومین قرن هجری، دستگاه سفاک و ستمگر عباسی با خیزش های استقلال طلبانه ای در نواحی تحت حکمرانی خود روبه رو شد که این روند رفته رفته به ضعف تدریجی نفوذ سیاسی خلفای این سلسله منجر گشت.
در اوایل قرن چهارم هجری، دیلمیان که از اطاعت خلفا سرپیچی می نمودند، حرکت دیگری را در نواحی شمالی ایران ترتیب دادند؛ هنگامی که ماکان فرزند کاکی، اسفار پسر شیرویه و مردآویج زیادی لشکری تدارک دیدند و از ناحیه گیلان و دیلم قیام کردند، علی و حسن پسران ابوشجاع بویه ماهیگیر دیلمی به ماکان، که خود فرمانبردار سامانیان بود، پیوست. البته علی از قبل در خدمت نصر بن احمد سامانی می زیست.
موقعی که مردآویج زیادی بر گرگان و مازندران استیلا یافت، این دو برادر با جلب نظر ماکان، به مردآویج ملحق گردیدند. او از فرزندان بویه به گرمی استقبال کرد و چون لیاقت هایی را در علی مشاهده کرد، وی را به حکومت کرح ابودلف (کرهرود کنونی و در حوالی اراک) منصوب کرد. علی به پایمردی حسین بن محمد، ملقب به عمید، به سرعت به اقتداری دست یافت که مایه هراس مردآویج گردید. قوایی که توسط مردآویج برای دستگیری علی به کرح ابودلف فرستاده شده بودند، به او پیوستند و نیروی وی رو به فزونی رفت.
مورخان فتح ارجان را به سال ۳۲۱ قمری، آغاز پایه گذاری دولت آل بویه دانسته اند. سال بعد از این فتح، برادران بویه بر فارس چیره گردیدند و دولت مستقل خود را در آنجا تشکیل دادند. طی دوازده سال بعد از آن، حسن و احمد به ترتیب بر ری، کرمان و عراق عرب غالب گردیدند و دولت آل بویه به سه شاخه اصلی، شامل فارس، ری، همدان و اصفهان، عراق و یک شاخه کوچک تر در منطقه کرمان و عمان تقسیم شد.
آل بویه موفق شدند بین سال های ۳۲۲ تا ۴۴۸ هجری بر بخش وسیعی از ایران، عراق و منطقه جزیره، تا مرزهای شمالی شام، فرمان برانند (ابن طقطقی، ۱۳۶۰ش، ص۳۷۸، ج۱، ص۲۷؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۶۲۹).
خلیفه وقت عباسی وقتی این فتوحات و اقتدار سه برادر، یعنی علی، حسن و احمد را دید، به ترتیب آنان را عمادالدوله، رکن الدوله و معزالدوله ملقّب کرد و دستور داد نامشان روی سکه های دستگاه خلافت ضرب گردد. رکن الدوله در سال ۱۳۳۵ هجری منطقه ری را از تصرف سامانیان بیرون آورده و دولت بویهی را در آنجا استوار ساخت. استیلا بر ری در واقع یعنی تسلط بر منطقه جبال، از اصفهان تا قزوین و زنجان (جعفریان، ۱۳۷۸ش، دفتر دوم، ص۱۲۴ و ۱۳۱؛ دائره المعارف تشیع، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۱۵۳؛ مصاحب، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۱).
آل بویه اولین سلسله ایرانی بود که موفق شد بین النهرین را تحت تسلط خود درآورد؛ هرچند در فراز و نشیب تکاپوهایی که بر سر کسب قدرت بر پا بود، استیلای آنان بر نواحی شمالی ایران میسر نمی گردید و اگرچه قادر نبودند در برابر سامانیان قدرت مطلقی به دست بیاورند، ولی نواحی جنوب غربی ایران همچون فارس و خوزستان همچنان استوار، در اختیارشان بود؛ به علاوه سامانیان نه تنها با خلفا در ارتباط بودند، بلکه تحت سلطه آنان قرار داشتند. این در حالی است که دستگاه خلافت، تحت قدرت آل بویه قرار گرفته بودند. (اشپولر، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۶۸-۱۷۰)
در آن زمان ایران از حوالی ری، اصفهان، یزد، کرمان تا جزیره هرمز، به دو بخش تقسیم می گردید: نواحی شرقی که مردمانش غالباً تابع حنفی بودند. این نقاط را سامانیان اداره می نمودند و با افراط در گرایش های مذهبی، مخالفان عقاید خویش را به اتهام رافضی و قرمطی بر دار می کردند. این راه پر آفت را پس از آنان، غزنویان نیز ادامه دادند. مناطق غربی، شیعه مذهب یا شافعی بودند و در تمایلات دینی شیوه ملایم و معتدلی داشتند و از
اهل بیت: حمایت می کردند. آل بویه بر این نواحی و نیز نقاط مرزی این دو بخش، یعنی ری، اصفهان و کرمان استیلا داشتند و می کوشیدند تضادهای عقیدتی و کشمکش های مذهبی را کاهش دهند. (باستانی پاریزی، ۱۳۶۹ش، ص۲۰۱و۲۰۲)
گاه متصرفات آل بویه تا طبرستان و گرگان بسط می یافت و بر اثر هم مرز بودن با دولت سامانی، غالباً میان این دو سلسله منازعاتی پیش می آمد که برای هر دو دولت خسارات و ضعف هایی به همراه می آورد. (صفا، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۱۲)
آل بویه بر نوزایی اندیشه سیاسی اصرار می ورزیدند و دوران آل بویه، که حدود ۱۱۰ سال به طول کشید، به سه دوره تقسیم می گردد:
دوره آغازین (۳۳۳-۳۶۵ق): این دوره ایام تحکیم قدرت به دست سه پسر بویه و انتقال آن به بختیار (پسر معزالدوله) و عضدالدوله (پسر رکن الدوله) بود.
دوره امپراتوری (۳۶۵- ۴۰۰ق): این دوره با جلوس عضدالدوله بر مسند قدرت شروع شد و با حکمرانی پسرانش صمصام الدوله، شرف الدوله و بها ءالدوله ادامه یافت. اگرچه بدون تردید برجسته ترین فرمانروای آل بویه عضدالدوله بود که در زمانش این دولت به بیشترین حد قدرت و وسعت رسید، ولی پس از وفاتش این امپراتوری از هم گسست و رفته رفته بروز اختلاف بین پسرانش زمینه های اضمحلال و سقوط این خاندان را رقم زد. (کرم، ۱۳۷۵ش، ص۷۴و۷۵)
چهارده تن از اولاد و اعقاب سه پسر بویه، در بخش هایی از قلمرو اسلاف خود، حکمرانی مستقل داشتند که به مناسبت ناحیه تحت امر خویش به دیالمه فارسی، عراق، اهواز، کرمان، ری، همدان، اصفهان و کردستان موسومند. ابواسحاق ابراهیم بن هلال صابی (م. ۳۸۶ق) تاریخی درباره این دودمان با عنوان تاجی نوشته است. جمال الدین علی بن یوسف قتطی وزیر نیز اثری در شرح حال این خاندان، نوشته است. (دهخدا، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۹۰)
اقتدار سیاسی و نفوذ اجتماعی آل بویه
آن گونه که ابن ابی الحدید نوشته است، حضرت علی (ع) در یکی از بیانات گهربار خویش، روی کار آمدن سلسله قدرتمند شیعی آل بویه را پیش بینی کردند (ابن ابی الحدید، ۱۳۷۹ق، ج۷، ص۴۹) محدث قمی گوید: امیر مؤمنان (ع) در اخباری غیبی به دولت دیالمه اشاره می کند و می فرماید: «و یخرج من الدیلمان بنو الصیاد یستقوی امرهم متی یملک الزورا و یخلعوا الخلفاء قال قائل یا امیرالمؤمنین فکم مدتهم فقال مأه أو یزید قلیلا». (قمی، ۱۳۷۷ش، ص۲۸۰) در این فرموده مولای متقیان، نه تنها به روی کار آمدن آل بویه اشاره شده، بلکه به اقتدار و استیلای آنان بر دستگاه خلافت و مدت فرمانروایی ایشان خبر داده شده است.
آل بویه بر خلاف طاهریان، صفاریان و سامانیان، که از دستگاه خلافت بغداد می خواستند مشروعیت آنان را تضمین کند، به حوزه اولیه حکومت خود در نواحی مرکزی و جنوب غربی ایران اکتفا نکردند و اقتدار سیاسی و نفوذ اجتماعی خلفای عباسی را در اختیار گرفتند و دستگاه خلافت صرفاً جنبه اسمی و تشریفاتی داشت. در واقع آل بویه خلفا را عزل و نصب می کردند و در کانون امپراتوری اسلامی، فاعل مایشاء بودند. بدون تردید آنان از قدرتمندترین زمامداران شیعه بودند که بر بخش های مهمی از جهان اسلام در قرن چهارم هجری حاکم گردیدند؛ به گونه ای که امت مسلمان نسبت به سایر ملل، به این دولت مقتدر مباهات می نمودند. (ابن خلدون، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۵۶ و ۵۷۹؛ همو، ۱۳۹۱ق، ج۴، ص۴۲۰؛ مسعودی، بی تا، ج۴، ص۲۷۶و۲۷۷)
آل بویه کوشیدند پیروان اهل بیت: را از تقید و فشار سیاسی مخالفان نجات دهند و برای آنان آزادی عمل و سازمانی رسمی به وجود آورند. (خوارزمی، ۱۳۹۰ق، ص۱۶۴و۱۶۵)
به قدرت رسیدن حکومت شیعه آل بویه، این فرصت و ضرورت را برای شیعیان امامی فراهم آورد تا ضمن رهایی از وضع مرارت بار گذشته و دست یافتن به اقتدار سیاسی، به رشد و شکوفایی علمی و فرهنگی بپردازند. دانشمندانی سترگ و بلندپایه در چنین بهار باطراوتی تصمیم گرفتند بوستان معرفت و اندیشه تشیع را به رویش وادارند و با تألیف آثاری روایی، کلامی و فقهی، ضمن ترمیم خلأ فکری پیش آمده، با سلاح علمی به دفاع از ارزش های اعتقادی شیعه پرداخته و جنگ نرم دشمن را بی اثر نمایند. آنان دامنه تعالیم و آموزه های مکتب تشیع را توسعه داده و در فضایی آرام و امن، با پیروان مذاهب گوناگون به بحث، مناظره و بررسی های علمی پرداختند. (جاسم جسین، ۱۳۶۷ش، ص۲۱۱، ۲۲۳، ۲۲۸، ۲۱۳؛ یار شاطر، ۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۵۶؛ مکدرموت، ۱۳۸۴ش، ص۴-۶)
بنابراین آل بویه در خدمت به تشیع صرفاً به مظاهر سرور در عید غدیر و شعائر حزن و اندوه در عاشورا اکتفا نکردند؛ بلکه تلاش خویش را به هر وسیله ممکن در خدمت به فرهنگ اهل بیت: مصروف می داشتند؛ همه گونه وسایل و امکانات رفاهی و خدماتی را در اختیارشان می نهادند و از بذل اموال فراوان، برای ترقی علمی و معنوی جامعه شیعی، مضایقه نداشتند؛ شیعیان را در جوار مشاهد مشرفه اسکان دادند و مقرری های منظم و هزینه هایی برایشان تعیین کردند و در بخشش به ایشان دستی گشاده داشتند؛ زیرا وقتی این مشاهد مقدس از رفاه کافی برخوردار می گردید، نه تنها اقامت زائران در جوار مراقد اهل بیت: امکان پذیر و مطبوع می گردید، بلکه در مجاور آستان های مقدس فعالیت های آموزشی، ارشادی و تربیت مروّجان و مبلّغان پا می گرفت و تکاپوهای علمی و فکری افزایش می یافت. (مظفر، ۱۳۶۸ش، ص۲۹۶-۲۹۹)
عصر آل بویه را می توان از درخشان ترین ادوار تمدن اسلامی در قرون میانه دانست؛ چراکه در این دوره علوم و فنون و معارف دینی بارور گردید. آثار چشمگیر دانشمندان حوزه فرمانروایی آل بویه در زمینه های گوناگون علمی و معرفتی، اگرچه برآمده از روند تاریخی و متکامل دانش پژوهی در جهان اسلام است، اما نمی توان از وابستگی حداقل بخش های مهمی از آن به برخی امیران فرهیخته آل بویه چشم پوشید؛ چه بسیاری از این مشاهیر در زمره وزیران، قاضیان، نقبا، ندیمان و مقرّبان آنان به شمار می روند. بازار ورّاقان یا کتابفروشان، گذشته از آنکه مرکز نشر کتاب بود، علمای هر فن را گرد می آورد و این افراد در آنجا به بحث و تبادل آرا می پرداختند. دانشوران به تناسب هر فن و میزان توانایی علمی، از فقیه تا ریاضیدان، از دستگاه حکومتی حقوق مکفی دریافت می کردند و مورد حمایت ویژه کارگزاران این سلسله قرار داشتند. (قفطی، بی تا، ص۲۷۳؛ ابن اثیر، بی تا، ج۸، ص ۶۰۸؛ ابن مسکویه، ۱۳۳۲ق، ج۲، ص۴۰۸)
دیالمه عالی ترین عواطف و خالصانه ترین احساسات را نثار اهل بیت: عصمت و طهارت و علویان می نمودند و این حب و علاقه را در جهت گیری های اجتماعی، سیاسی، اقدامات و عمران و آبادانی مراقد ائمه: نشان می دادند. با کسانی که خلاف جهت خاندان رسول اکرم۹ قرار می گرفتند، به دشمنی می پرداختند و در برابرشان می ایستادند؛ اما در این مسیر مراقب بودند خلافی مغایر با تعالیم معصومین مرتکب نگردند. (خوانساری، ج۷، ص۵۳۸؛ ابن ابی الحدید، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۲۸)
تفاهم و انسجام جوامع مذهبی
در دوران آل بویه، شیعه امامیه مسلط بر عراق و ایران بود و اصول اعتقادی آنان را دانشمندانی بلندپایه به طرزی محققانه، عالمانه و نمایان تدوین کرده بودند. دولت دیالمه هم با وجود انجام فعالیت ها و خدماتی در جهت احیای آداب و سنن شیعیان، اما در گرایش های اعتقادی خود، چندان مبالغه و تعصب نشان نمی دادند و در برخورد با مذاهب و فرق دیگر، اهل تحمل و گذشت بودند.
در نواحی تحت قلمرو آل بویه پیروان ادیان و فرق گوناگون از نظر آماری، قابل ملاحظه بودند. این افراد غالباً در اقامه مراسم و آیین های خویش آزادی داشتند و در مقابل پرداخت جزیه و خراج، در ذمّه حمایت آنان قرار داشتند. اما اعطای مناصب اداری و مشاغل حکومت در دستگاه آل بویه نشانه ای از سعه صدر دیلمیان و اعتماد بر برخی شایستگی های ایشان بود. موقعی که بین مسلمانان و مجوسیان در شیراز نزاعی پدید آمد و خانه های افراد زردشتی به غارت رفت و در این درگیری عده ای کشته شدند، عضدالدوله از این بابت مشوش گردید و عاملان این فتنه را شناسایی کرد و مجازات نمود. (مصاحب، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۳؛ زرین کوب، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۸۰؛ دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۶۴۰)
فرمانروایان دیالمه اگرچه به شیعه امامیه اعتقادی راسخ داشتند، ولی با توجه به مقتضیات زمان، مصالح سیاسی و اینکه در پایتخت اهل تسنن حکومت می کردند و اقلیت قابل توجهی از شیعیان در بغداد ساکن گردیده بودند، می کوشیدند در رفتار با اهل تسنن گرایش های آمیخته به تعصب و تصمیم های جانبدارانه از خود بروز ندهند. در واقع قصد آنان این بود که یک حق حکمرانی برای شیعه برقرار کنند که در پرتو این نظام سیاسی، پیروان مذهب اهل بیت: از برخی الزامات تقیه بیاسایند؛ در عین حال از به وجود آمدن تنش و آشوب بین فرق اسلامی جلوگیری می نمودند و سعی می کردند یک نوع تعادل سیاسی اجتماعی به دور از افراط و تفریط در نواحی تحت قلمرو خود حاکم نمایند. از این جهت در برخورد با مسلمانانی که شیعه نبودند، رفتاری نیکو و توأم با بردباری داشتند و از تکریم و انعام آنان فروگذار نبودند. این وسعت نظر و بها دادن به آزادی فکر و عقیده، به همراه تشویق اهل علم و حمایت از دانشمندان و متفکران، عاملی برای ترقی فرهنگی، اعتلای کوشش های پژوهشی و گام برداشتن به سوی شکوفایی تمدن اسلامی بوده است. (مارتین مکدروت، ۱۳۸۴ش، ص۲۱-۲۳؛ پورسیدآقایی، ۱۳۷۹ش، ص۳۷۹؛ مظفر، ۱۳۶۸ش، ص۲۴۹)
آل بویه برای آرام کردن فضای فکری، تبلیغی و فرهنگی حاکم بر جوامع اسلامی، با فعالیت های طرفداران فرقه هایی که راه افراط را می پیمودند، مبارزه می کردند. مهلبی، وزیر باکفایت این دولت، با جلوه های صوفی گری و غالیان با قاطعیت رفتار کرد و دستور داد گروهی که عقاید و افکار منحرف داشتند، محبوس و مضروب گردند. همچنین از وعظ و خطابه افرادی که به منازعات دامن می زدند، جلوگیری می کردند. (کرومر، ۱۳۷۵ش، ص۷۹و۸۰)
عضدالدوله و برخی اخلافش در عراق و فارس، با رفع تظاهرات علیه عقاید و آموزه های دیگر مذاهب اسلامی، کوشیدند تا حدودی از اختلافات مذهبی و برخوردهای خشن فرقه ای پیشگیری کنند؛ حتی شیعیان را از اهانت به رهبران و شخصیت های مورد احترام فرق اسلامی منع می نمودند تا از توسعه منازعات کاسته شود. (مظفر، ۱۳۶۸ش، ص۲۹۴؛ زرین کوب، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۷۹و۴۸۰)
دیلمیان هرگز در پی آن نبودند که شیعیان را به جان دیگر مسلمانان بیندازند؛ زیرا از مذاهب اسلامی کسانی در تشکیلات اداری، قضایی و لشکری آنان مناصبی در اختیار داشتند. بدیهی است آنان می کوشیدند از میان شیعیان دوازده امامی، پشتیبانی استوار و مطمئن برای خود فراهم نمایند؛ اما نه به بهای اینکه پیروان مذاهب اسلامی را از خود برنجانند یا به افکار و عقاید ایشان وقعی ننهند. (یار شاطر، ۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۵۶)
با این وصف در عصر این سلسله شکاف های اعتقادی به نزاع های طولانی و خونینی مبدل می گردید. در این عصر ساکنان محله کرخ بغداد، که در بخش غربی این شهر قرار داشت، شیعه دوازده امامی بودند. آنان مساجدی برای اقامه نماز جمعه و سایر مراسم مذهبی داشتند که معروف ترین آنها مسجد براثا بود. در اطراف این محله، محله هایی وجود داشت که ساکنان آن سنی مذهب بودند. حنبلی ها میان بخش شرقی و جنوب غربی کرخ، در محله باب البصیره اقامت داشتند.
در نهر القلایین واقع در جنوب کرخ نیز عده ای با مذهب حنبلی مقیم گردیده بودند. اهالی مستقر در جنوب شرقی کرخ نیز اهل تسنن بودند. این موقعیت باعث گردیده بود محله کرخ، جز اوقاتی که میان سنی و شیعه آشتی و روابط دوستانه برقرار بود، مکرر در معرض حمله هجوم قرار می گرفت. در مواردی با تحریک برخی رجال صاحب نفوذ سیاسی اجتماعی به این محله حمله می شد؛ اموال و سرمایه مردم به غارت می رفت و خود محله هم به آتش کشیده می شد که این گونه خشونت ها به هیچ وجه جنبه اعتقادی نداشت؛ اگرچه عامل این فتنه ها پیرو مذهب عامه بود. (زرین کوب، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۷۹؛ کرومر، ۱۳۷۵ش، ص۷۸؛ جعفریان، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۱-۳۷۷، یادنامه علامه شریف رضی، ۱۳۶۶ش، ص۳۲۶و۳۲۷؛ مارتین مکدرموت، ۱۳۸۴ش، ص۲۳) در سال ۳۹۲ هجری زد و خورد میان عیاران چنان شدت یافت که فرمانده آل بویه مستقر در عراق مأمور فرو نشاندن آن گردید و کسانی را که در افروخته شدن این فتنه دست داشتند، صرف نظر از گرایش مذهبی، تبعید کردند. (مکدرموت، ۱۳۸۴ش، ص۲۳)
دانشمند، محدث متکلم و فقیه جهان تشیع، شیخ مفید (۳۳۶-۴۱۳ق) که در عصر دیلمیان با عزت و جلال می زیست و از طریق مناظره و مجادله با مخالفان به دفاع از ارزش های شیعه و معارف ناب اهل بیت: می پرداخت و آنان را وادار به عقب نشینی از دیدگاه های غلط خود وامی داشت، در مواقعی گردباد تنگ نظران و رشک ورزان و زمانی آتش عداوت بدخواهان آرامش این عالم فرزانه را بر هم می زد و برایش گرفتاری هایی به وجود می آورد. در سال ۳۹۸ هجری عده ای از ساکنان باب البصره به مسجدی که در باب الریاح کرخ قرار داشت و پایگاه فعالیت های ارشادی شیخ مفید بود، رفتند و وی را مورد اهانت و دشنام قرار دادند. این رفتار مذموم، آتش خشم شیعیان را برانگیخت و درگیری هایی را بین آنان و مخالفان به وجود آورد. (ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۷، ص۲۲۷) شیخ مفید، که ریاست طایفه امامیه را عهده دار بود، برای فرونشاندن این آشوب ها و جلوگیری از گسترش نزاع ها برای مدتی کوتاه محل اقامت خویش را ترک می کرد و بعد از آرام گردیدن اوضاع باز گشت. (مقالات فارسی، ۱۴۱۳ق، جزء ۵۵، ص۹۶و۹۷) این منازعات باعث آتش سوزی در محله کرخ و آتش گرفتن منزل دانشمند پرآوازه، سیدمرتضی علم الهدی گردید.
در سال ۴۴۸ هجری طغرل بیک سلجوقی، با تحریکات عده ای از عوام، به محله کرخ بغداد یورش برد و اهالی بی پناه آن را به خاک و خون کشید. دو سال بعد، به فرمان وی، کتابخانه عظیم و غنی ابونصر شاپور بن اردشیر در این ناحیه طعمه حریق گردید و ذخیره های ارزشمندی از فرهنگ و تمدن اسلامی در شعله های جهل و خرافه سوخت. در این توطئه فرهنگی نظامی علیه شیعیان، که تا سال ۴۵۱ هجری تداوم داشت، چندین مرتبه کتابخانه شیخ طوسی و نیز دست نوشته های آن فقیه والا مقام به آتش کشیده شد. (ابن حوزی، ۱۳۵۸ق، ج۸، ص۱۷۹؛ الاعلام، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۸۴؛ جعفریان، ص۳۷۸)
مورخان این دوره، همچون ابن کثیر، ابن جوزی و ذهبی، به دلیل گرایش های فکری و مذهبی در ثبت گزارش های مربوط به منازعات عصر آل بویه منصفانه برخورد نکرده اند؛ چنان که ذهبی ذیل حوادث سال ۴۴۹ هجری هیچ اشاره ای به غارت منزل شیخ طوسی نمی کند. به علاوه بین طرفداران مذاهب اهل سنت درگیری پیش می آمد؛ چنان که در حوادث سال ۴۴۷ هجری بین شافعی ها و حنبلی ها نزاع رخ داد و خوف چنان بر اشاعره سایه افکند که در نماز جمعه هم حاضر نمی گردیدند. در این میان گاهی یهودیان مورد تعرض واقع می شدند. پاره ای منابع تاریخی نوشته اند که سبب این امر، طرفداری یهودی ها از شیعیان بود که در اعلام این نظر اغراض خاصی بوده است. (ابن اثیر، بی تا، ج۶، ص۱۸۷؛ ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۹، ص۳۷۵؛ کرومر، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۶؛ ملک مکان، ۱۳۸۹ش، ص۲۸۸و۲۸۹)
دوران معزالدوله
اولین فرمانروای آل بویه، علی عمادالدوله بود که پس از فتح اصفهان در سال ۳۲۱ هجری به امارت رسید و بعد از اداره امور کشوری و لشکری به گسترش قلمرو آل بویه پرداخت. او در تمام مدت حکومت خویش با مردم به مهربانی رفتار کرد و بساط انصاف و عدالت را در سراسر مملکت خویش گسترانید و نام نیکی از خود به یادگار نهاد. عمادالدوله امیری بخشنده، بردبار و با تدبیر بود و تمام برادرانش از وی همچون پدری ناصح و دلسوز پیروی می کردند؛ چنان که معزالدوله، که در بغداد فرمان می راند، از دستورش سرپیچی نکرد و همین وفاق رمز اقتدار و ماندگاری دولت دیلمی گردید.
علی عمادالدوله با اسیران خوشرفتاری داشت و آنان را مورد عفو قرار می داد؛ چون بر فارس استیلا یافت در عمران و آبادانی این منطقه کوشید و اجازه نداد سپاهیان و کارگزارانش به بهانه های گوناگون بر مردم ستم روا دارند. وی، که اولین حاکم فارس به شمار می آید، در سال ۳۳۸ هجری در شیراز درگذشت. (پرویز، ۱۳۶۳ش، ص۵۷؛ میرخواند، ۱۳۳۸ش، ج۴، ص۴۵؛ ابراهیم حسن، ۱۳۸۶ش، ص۵۸۶؛ خضری، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۹؛ امین، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۴۹۳؛ شوشتری، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۲۰۱)
پس از علی عمادالدوله، برادرش حسن، ملقب به رکن الدوله، زمام امور دیلمیان را عهده دار شد و برادرش معزالدوله به نیابت از او در عراق فرمان راند. معزالدوله امیری علم دوست و هنرپرور بود و عالم و محدث معاصرش، شیخ محمد صدوق را تعظیم و تکریم می نمود. او توسط رکن الدوله به مرکز حکومت فرا خوانده شد تا به ترویج عقاید و معارف امامیه بپردازد. او موفق شد کتاب من لایحضره الفقیه را، که در زمره کتب اربعه شیعه است، به رشته نگارش درآورد. کافی کلینی و دو کتاب تهذیب و استبصار شیخ طوسی از دیگر کتاب های مهم شیعه به شمار می آید.
صدوق، که در ری اقامت داشت، با حمایت رکن الدوله نگاشته های ارزشمند دیگری را تألیف کرد. رکن الدوله حدود ۴۴ سال فرمانروایی نمود که هفده سالش را با برادرش عمادالدوله معاصر بود. (شوشتری، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۲۰۶؛ ابن کثیر، بی تا، ج۸، ص۳۰۳؛ ابن مسکویه، ۱۳۳۲ق، ج۲، ص۱۲۰؛ خضری، ۱۳۸۷ش، ص۱۶۰؛ زرین کوب، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۳۰؛ پرویز، ۱۳۶۳ش، ص۶۱؛ جعفریان، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۹)
سه برادر بویهی با تلاش های ستودنی و تحمل رنج های وافر و نبردهای متعدد موفق گردیدند فارس را به عنوان پایگاه اساسی خود در آورند و بستر را برای تصرف خوزستان و سپس عراق فراهم کنند. سرانجام معزالدوله در سال ۳۳۱ هجری بصره را در اختیار گرفت. در یازدهم جمادی الاول سال ۳۳۴ هجری، وی موفق شد به بغداد قدم بگذارد؛ درحالی که از خلافت عباسی جز عنوانی نمانده بود. او خلیفه وقت، المستکفی بالله را از قدرت خلع کرد و خلافت را به المطیع لله سپرد. با این حال تثبیت اوضاع بغداد، به سود دیلمیان هنوز روشن نبود؛ زیرا لشکر ناصرالدوله حمدانی، که گرایش های شیعی داشتند، در سمت شرقی این شهر استقرار داشتند. معزالدوله با استفاده از تانک جنگی، رقیب حمدانی را منهدم کرد. ناصرالدوله به موصل گریخت و بدین گونه دولت آل بویه به فرمانروایی معزالدوله در عراق استقرار یافت. کارگزاران و نظامیان ترک از تشکیلات حکومتی حذف گردیدند و به سوی نواحی شمالی عراق رانده شدند و تمام این سرزمین تابع فرامین آل بویه گشت.
معزالدوله ۲۱ سال حکومت کرد: سه سال معاصر عمادالدوله و هیجده سال در عصر رکن الدوله. در این مدت او نه تنها امیرالامرا که خلیفه الخلفاء بود؛ چراکه حتی بر دستگاه خلافت عباسی احاطه یافت. معزالدوله از تمکنی که به دست آورد، به خوبی استفاده کرد؛ زیرا رسوم پسندیده بنیان نهاد و آداب مذمومی که عراق را دچار تشتت و پراکندگی می ساخت، برانداخت؛ به عمران نواحی گوناگون این سرزمین اهتمام جدی نشان داد و ویرانه ها را آباد کرد. همچنین روابط سیاسی خود را با دولت های همسایه استوار نمود، شیعیان را از الزام به تقیه رهانید، علویان و طالبیان را در هیئتی مستقل از عباسیان سازماندهی کرد و بر اقتدار و عزت آنان و شیعیان افزود. (خواندمیر، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۱۵۴؛ ابن مسکویه، ۱۳۳۲ق، ج۲، ص۸۵؛ مستوفی، ۱۳۸۷ش، ص۴۱۲؛ مصاحب، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۰۸؛ شوشتری، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۲۰۷؛ ابراهیم حسن، ۱۳۸۶ش، ص۵۸۶؛ زرین کوب، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۳۰؛ تاریخ ایران، پژوهش کمبریج، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۲۸ و ۲۳۹؛ کرومر، ۱۳۷۵ش، ص۸۷؛ پرویز، ص۷۴-۷۶؛ امیرعلی، ۱۳۶۶ش، ص۳۰۴و۳۰۵)
احیای فرهنگ و شعائر شیعیان در عصر معزالدوله
احمد معزالدوله دیلمی با وجود گرفتاری های گوناگون، با صلابت بر عراق حکومت کرد. این سرزمین، که طی سال های متوالی گرفتار آشوب های فرماندهان ترک بود، در پرتو حکومت آل بویه از آرامش و امنیت نسبی برخوردار شد و قلمرو فرمانروایی وی از یک سو تا موصل و از دیگر سو تا عمان توسعه یافت. در این ایام نه تنها نفوذ شیعیان افزایش یافت، بلکه آنان موفق شدند شعائر خود را آشکارا انجام دهند. آستان مقدس ائمه هدی: در عراق به طرزی شکوهمند بازسازی و آباد گردید و سنت زیارت اعتاب مقدس متداول گشت. (جعفریان، ۱۳۹۳ش، ص۳۷۴و۳۷۵؛ همو، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۲و۱۳۳)
محورهای فعالیت های معزالدوله به شرح ذیل است:
۱- قبل از روی کار آمدن آل بویه شیعیان اگرچه عید غدیر خم را گرامی می داشتند، اما شرایط به گونه ای بود که آنان اجازه انجام مراسمی آشکار نداشتند. احمد معزالدوله زمینه هایی به وجود آورد که روز هیجدهم ذی الحجه، که مقارن با این عید مبارک بود، جشن و سرور و شادمانی از شعارهای علنی شیعه گردد. او فرمان داد مردم خیمه ها را برپا کنند و آنها را بیارایند و جامه ها و پارچه های زیبا بر خیمه ها بیاویزند و به آتش بازی پرداخته و عوامل دولتی هم طبل و شیپور بنوازند. شیعیان کرخ علاوه بر این موارد شتری نحر کردند و بامدادان به زیارت مقابر قریش (کاظمین) رفتند. در تمام دوران حکومت معزالدوله و در اثنای حکومت پسرش عزالدوله بختیار، مجالسی بدین مناسبت برگزار می گردید که واکنش خشونت آمیز حنبلی ها را بر می انگیخت.
عوام اهل سنت در سال ۳۸۹ هجری در مقام معارضه و رقابت با جشن عید غدیر شیعیان، روز ۲۶ ذی الحجه را، که سال ورود رسول اکرم۹ به همراه خلیفه اول به غار ثور است، جشن گرفتند. اما با وجود این مخالفت ها و برخی اعتراض ها روز غدیر همچنان گرامی
داشته می شد. البته در دوره اختلاف بین جانشینان عضدالدوله و مقارن با ظهور انحطاط در قدرت آل بویه، به منظور جلوگیری از توسعه منازعات و بروز آشوب ها، اقامه این گونه مراسم برای هر دو فرقه ممنوع شد. (همدانی، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۱۸۷؛ ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۷، ص۱۶ و ۲۰۷)
۲- معزالدوله اولین فرمانروای شیعه است که مراسم سوگواری برای خامس آل عبا را رسمی نمود و گسترش داد. وی در سال ۳۵۲ هجری، ضمن متداول کردن عزاداری های محرم، دستور داد مردم در دهه اول این ماه محل کسب و کار و بازارها را بسته، لباس سیاه بپوشند و به تعزیه داری بپردازند و اظهار حزن نمایند. در روز عاشورا خرید و فروش موقوف گردید، گوسفند ذبح نشد، طباخ ها غذایی نپختند، مردم آب ننوشیدند و در بازارها خیمه بپا کردند و بانوان بر سر و روی خود می زدند و بر سالار شهیدان ندبه می کردند؛ آنان به صورت دسته جمعی در بازارها و معابر حرکت می کردند، درحالی که ژولیده و آشفته به نظر می رسیدند.
این برنامه ها تا اواخر حکومت دیلمیان برگزار می گردید و اگر روز عاشورا با عید نوروز یا جشن مهرگان مصادف می گردید، مراسم شادی به تأخیر می افتاد. حنبلی ها به دلیل اینکه دولت آل بویه حامی سوگواری های شیعیان بود، قادر به ممانعت از آن نبودند؛ اما رفته رفته برای مقابله با آنان درگیری ایجاد می کردند یا مراسم را برهم می زدند و به خانه های شیعیان در کرخ بغداد هجوم می بردند و منازعات خونینی را رقم می زدند.
به نظر می رسد شیعه، به مناسبت فرا رسیدن محرم و ایام ماتم، علاوه بر سینه زنی و عزاداری های متداول، نوعی نمایش های مذهبی داشتند که یاد شهیدان کربلا را در اذهان زنده می کرد. در واقع به شبیه خوانی و تعزیه سرایی می پرداختند؛ زیرا افرادی که پیرو اهل تسنن بودند، در محله سوق الطعام بغداد برای خنثا کردن این نمایش ها، ماجرای جنگ جمل را در قالب صحنه هایی بازسازی کردند. (ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۷، ص۹؛ ابن اثیر، بی تا، ج۷، ص۲۵۷؛ ابن مسکویه، ۱۳۳۲ق، ج۵، ص۲۶۰؛ فقیهی، ص۲۶۷؛ یارشاطر، ۱۳۵۴ش، ج۱، ص۱۵۶؛ احمدی، ۱۳۹۱ش، ص۲۹۶؛ مدرس بستان آبادی، ۱۳۸۰ش، ص۲۳۸؛ محدث قمی، ۱۳۷۷ش، ص۲۷۵؛ گلی زواره، ۱۳۷۵ش، ص۲۷و۲۸؛ همو، ۱۳۸۲ش، ص۲۴-۲۶؛ محیط طباطبایی، ۱۳۵۴ش، ص۴و۵)
۳- از جمله نشانه های شیعه ذکر عبارت «حی علی خیرالعمل» در اذان بود که معزالدوله مؤذن ها را موظف کرد آن را در اذان بر زبان بیاورند. قاضی تنوخی، به نقل از کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی، گفته است:
مؤذنی در قطیفه بغداد (کاظمین کنونی) در اذان جمله «حی علی خیرالعمل» را می گفت. هنگام استیلای سلجوقیان بر آل بویه، اهالی محله شیعه نشین بغداد (کرخ) مجبور شدند به جای عبارت مذکور جمله «الصلاه خیرٌ من النوم» را در اذان بگویند. (قاضی تنوخی، ۱۳۹۱ق، ج۲، ص۱۳۳؛ ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۸، ص۱۷۲؛ فقیهی، ص۴۵۷-۴۵۸؛ ملک مکان، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۳)
همچنین مؤذن ها عبارت «اشهد انّ علیاً ولی الله» را در اذان بر زبان آوردند که این شیوه علنی و متداول گردید و تا قرن پنجم هجری ادامه داشت تا اینکه طغرل سلجوقی آن را منع کرد و تا زمان شاه اسماعیل صفوی کسی اجازه نداشت در اذان به ولایت حضرت علی (ع) گواهی بدهد. (قاضی تنوخی، ۱۳۹۱ق، ج۲، ص۱۳۳؛ یادنامه علامه شریف رضی، ۱۳۶۶ش/۱۴۰۶ق، ص۳۱۰و۳۱۱؛ روملو، ۱۳۵۷ش، ج۲، ص۶۱)
۴- معزالدوله توصیه کرد دانشمندان، شاعران و سخنوران و واعظان به تدوین آثاری از منظوم و منثور درباره خاندان طهارت: بپردازند و خطبا هم بر سر منبرها از مکارم و منزلت آن فروغ های فروزان بگویند. قبل از این دوران شیعیان یارای تصریح عقاید خود را نداشتند، مگر اینکه از جان خویش بگذرند. آن امیر دیلمی، موانع چنین فشارها و محدودیت ها را برطرف کرد؛ البته در همین ایام شیعیان از گزند معاندان مصون نبودند و افرادی از پیروان و محبان ائمه، که در کوچه و بازار حرکت می کردند و ابیاتی در مدح و منقبت خاندان
رسول اکرم۹ با صدای بلند می خواندند، گاه دچار رنج ها، صدمات و جراحات زیادی می شدند و در مواردی اتفاق می افتاد که زبانشان را می بریدند (فقیهی، ص۴۵۵ -۴۵۶؛ یادنامه علامه شریف رضی، ۱۳۶۶ش/۱۴۰۶ق، ص۳۰۷-۳۰۸)
۵- معزالدوله زیارت اعتاب مقدسه را برای شیعیان و علاقه مندان به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت هموار ساخت و موانع آن را از بین برد. پیش از آن کسانی که به اماکن زیارتی در عراق مشرف می گردیدند، با خشونت ها و یورش های خونین روبه رو می شدند و در مواقعی به قتل می رسیدند. با روی کار آمدن معزالدوله سفرهای زیارتی شیعیان به سوی نجف و کربلا، با سهولت انجام می پذیرفت و حتی وسایل آسایش زائران فراهم می آمد و خیمه هایی برپا می کردند تا زوار در آنها به استراحت بپردازند. از ایشان نیز توسط خدمه و مجاورین حرم های مقدس پذیرایی به عمل می آمد.
شیعیان محله کرخ بغداد، در نیمه شعبان، هنگامی که برای زیارت عازم کربلا می گردیدند، تخت هایی محمل مانند با خود حمل می کردند، حتی فرمانروای آل بویه و کارگزاران عالی رتبه با نوعی فروتنی و خاکساری پیاده به عتبات عراق عزیمت می نمودند و با شور و شوق خاصی به زیارت مراقد شریف معصومین: می پرداختند و در ضمن فرمان هایی برای رفاه حال زائران، مجاوران حرم، کارکنان و علویان صادر می کردند. (همدانی، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۱ و ۱۵۶؛ ابن جوزی، ۱۳۵۸ق، ج۸، ص۱۷۹؛ رازی قزوینی، ۱۳۹۱ش، ص۴۵۲ و ۶۰۸؛ فقیهی، ص۴۶۱؛ ملک مکان، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۳)
۶- با توجهی که معزالدوله به کانون های زیارتی داشت، مقدمات رشد و توسعه نجف اشرف فراهم شد و از آن پس این دیار علوی رو به آبادنی نهاد و در آن علاوه بر ساخت و سازهایی در حرم مطهر، ساختمان هایی چون مدارس علوم دینی، کتابخانه، مراکز اسکان زائران، بازارها و معابر مناسب احداث گردید و برای امور رفاهی و خدماتی آن از قبیل تأمین آب مورد نیاز شهر و نیز مزارع و باغات سرسبز تمهیداتی اندیشیده شد و با این تحولات دوران شکوه و اقتدار نجف اشرف آغاز گردید. پس از معزالدوله، عضدالدوله در افزایش جلال این دیار، به لحاظ توسعه و عمران شهری، سعی وافر نمود (احمدیان شالچی و دیگران، ۱۳۸۸ش، ص۵۶و۵۷)
در عصر معزالدوله آبادانی کربلای معلا وارد مرحله جدیدی گردید و تزئینات هنری و فنون معماری این شهر مقدس، به خصوص آجرکاری و سایر جلوه هایی که در حرم مطهر امام حسین (ع) و سایر بناهای این دیار به کار گرفته شد، به اوج شکوفایی خود رسید. آستان حسینی و عمارت های فرعی آن پیشرفت چشمگیری نمود و امکانات و ظرفیت های اجتماعی و اقتصادی ارتباطی آن تقویت گردید. بازرگانی آن توسعه یافت و کشاورزی کربلا گسترش پیدا کرد؛ از نظر علمی و ادبی به مرحله والایی نایل گردید و روح تلاش، اهتمام و رونق فکری، عملی، ادبی و فرهنگی در آن دیده شد؛ مشاهیر علمی و ادبی از آن برخاستند یا به سوی این دیار حماسه و ایثار مهاجرت کردند. (سلمان هادی الطعمه، ۱۴۰۳ق، ص۳۶و۳۷؛ الانصاری، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۰)
بعد از روی کار آمدن احمد معزالدوله و خاتمه یافتن دوران اختناق و فشارهای سیاسی، شیعیان از اطراف و اکناف به سوی آستان کاظمین کوچیدند و این شهر رو به آبادانی گذاشته شد. در سال ۳۳۶ هجری به امر این فرمانروای آل بویه عمارت های قبلی این مکان شریف تخریب گردید و به جایش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 