پاورپوینت کامل مـوکب عزاداری طویریج و نقش سیدصالح حسینی قزوینی در احیا و تداوم آن ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مـوکب عزاداری طویریج و نقش سیدصالح حسینی قزوینی در احیا و تداوم آن ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مـوکب عزاداری طویریج و نقش سیدصالح حسینی قزوینی در احیا و تداوم آن ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مـوکب عزاداری طویریج و نقش سیدصالح حسینی قزوینی در احیا و تداوم آن ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

چـکیده

عالمان و بزرگان شیعه در طول تاریخ نقش خود را در زنده نگاه داشتن یاد و حرکت سیدالشهدا و رساندن پیـام آزادی بخش و اصلاح گرایانه حسینی به نسل ها و جوامع بشری، به شکل های مختلف ادا و ایفا کرده اند. از جـمله این صورت ها، پرداختن بـه شـعائر و نمادها و نشانه های حادثه عاشورا و اهتمام به احیا و تقویت و جهت دهی درست و عمیق اسلامی به آنهاست.

علامه سیدصالح حسینی قزوینی نمونه مجتهدان عراق و زاده و بزرگ شده شهر حلّه است که به راه انداختن موکب عزاداری طـویریج از جمله روشن ترین و باارزش ترین نقطه ها در ترویج شعائر عاشورایی در زندگی او محسوب می شود. این موکب، از روزگار تأسیس خود تا به امروز، همواره در دهه محرم هر سال شاهد حضور میلیون ها انسان عاشق اهل بیت: بـوده و هـمچنان باید آن را ساده ترین و بی پیرایه ترین دسته عزاداری در عراق دانست.

مقدمه

«طویریج» شهری است کوچک میان کربلا و حلّه که فاصله آن بـه کـربلا نزدیک تر است. علت نامگذاری این بلد به طویریج از آنجاست که زائران حسین(ع) در راه کربلا با وسایل نقلیه خشکی و آبی، در آن شهر استراحت می کردند و خستگی سفر را از تن بیرون می کردند. در این نام، لفـظ «طـریق» به صورت «طویریق » مصغر شده و آن گاه به لهجه محلی، حرف قاف به جیم تغییر یافته است.

طویریج بر ساحل نهر فرات دارای آب و هوای مناسب و سرشار از مواهب و امکانات طبیعی است و بـاغ های آن سـرشار از میوه و زمین های اطراف آن سبزه زارهای کـوچک و بـزرگ اسـت. پرندگان در انواع مختلف در این شهر زندگی می کنند. نام دیگر آن «هندیه» است؛ به دلیل واقع شدن در آن بخش از ساحل فرات که در سـال ۱۲۰۸ قـمری بـه دست یکی از امرای هند به منظور رساندن آب بـه شـهر نجف ساخته شده است.

نقش اصلی در تبدیل «طویریج » به یک شهر آباد و پررونق را علامه سیدصالح بن سیدمهدی قزوینی داشـت کـه در طـول سرکشی به زمین های زراعی متعلق به پدر و جدش که توسط عـشایر اطراف ضایع شده بود، توانست آن منطقه را به محلی برای زندگی خود و دیگران مهیا سازد.

عمویم جناب سـیدحمید فـرزند سـیداحمد فرزند سیدصالح برایم نقل می کرد که جدش سیدصالح پس از بازگشت از نجف بـه شـهر حلّه، به بعضی اسناد مربوط به محلی به نام «طابو» برخورد می کند و از پدرش درباره آن سؤال مـی کند و جـواب مـی شنود نام بخشی از شهر طویریج است. ایشان راهی طویریج می شود و با رؤسا و بـزرگان قـبایل مـذاکره می کند و اراضی آن منطقه را که تهی از سکنه شده بود، بین آنان تقسیم می کند. با ایـن هـمه سـیدصالح خود اولین کسی بود که به عمران طویریج و ایجاد خانه در آن اقدام نمود.

بعدها خـانه مـسکونی ایشان که به ارث بین نسل برجای مانده از وی دست به دست شده بود، محلی می شود بـرای اسـتراحت کـاروان های زیارتی و مرکزی برای امور فرهنگی و ادبی و اجتماعی و حل مشکلات مردم. هم اکنون این خانه و آنـچه در آن اسـت، نشانه های بزرگی از اصالت گذشته و ارزش های امروزین را در خود دارد و چه بسیار شاعران و ادیبان و علمای بـزرگ را کـه ایـن خانه به آن سرزمین تقدیم کرده و از خود به یادگار نهاده است.

اما متأسفانه پس از قیّم و متولی خـانه، یـعنی ابواحمد سیدحمید قزوینی در سال ۱۴۰۰ قمری، متولی دیگری برای آن مشخص نشد و اندک اندک نـشانه های ویـرانی در آن پدیـد آمد و یکی از دیوارها آسیب جدی دید و تنها دیواری که همچنان سالم باقی ماند، دیوار در قـدیمی خـانه بـود که طی زمان، نیازمندان رشته نیاز خود را بر آن می آویختند و رنگ حنا مـی زدند و نـخ ها و نوارهای پارچه ای سبزرنگ به آن می بستند. بنده پس از سال ها در سال ۲۰۰۳ میلادی موفق به دیدار این خانه شدم و طـرحی از آن بر کاغذ آوردم.

سیدصالح، مؤسس موکب طویریج

سیدصالح در سال ۱۲۵۷ قمری در شهر حله بـه دنـیا آمد و در شهر مقدس نجف تحت اشراف عـده ای از فـضلا دانـش آموخت. با دایی اش شیخ مهدی کاشف الغطاء (ت: ۱۲۸۹ق) ملازم گـشت و در حـلقه درس امام شیخ مرتضی انصاری (م ۱۲۸۱ق) حاضر شد و از پدر بزرگوارش و دیگر علما اجازه اجتهاد دریافت کـرد و پدرش او را فـقیه می خواند.

علامه سیدحسن صدر در کـتاب «تـکمله امل الآمـل» نـقل کـرده است که از سیدمهدی قزوینی درباره دو پسـرش سـؤال کردند. در جواب گفت: «جعفر اعلم است و صالح افقه». جدا از صبغه فقاهت، سـیدصالح یـکی از شاعران بزرگ عصر خود به شـمار می رفت و شعر استوار و نـاب مـی سرود. از وی در موضوع فقه و حدیث تألیفات چـندی بـر جای مانده که از آنها کتاب مقتل امیرالمؤمنین در سال ۱۳۹۴ قمری چاپ و منتشر گردید.

فـکر تـأسیس موکب عزای طویریج از کجا بود؟

در واقـع بـرای تـأسیس موکب عزای طـویریج یـک فکر مشخص که اسـاس کـار باشد، نمی توان یافت. بلکه این موکب از جمله مواکبی است که خود، خودش را بنیان نـهاده اسـت و خودجوش و کاملاً بدون طرح و برنامه قـبلی مـحسوب می شود. سـیدصالح دو سـال در ایـام محرم و عاشورا خانه اش را در طـویریج به عزاخانه حسینی تبدیل می کرد و اهالی شهر گروه گروه به آن خانه وارد می شدند و به سوگواری می پرداختند و در صـبح روز عـاشورا، سیدصالح خود از مقتل منسوب به سـید بـن طـاووس مـاجرای شـهادت امام حسین(ع) را مـی خواند؛ درحـالی که ده ها هزار نفر که همگی از مردان بودند، حضور داشتند و پس از خوردن صبحانه پیاده به سوی کربلا بـه راه مـی افتادند.

فـاصله شهر طویریج تا کربلا چندان دور نبود و سـاعتی پس از ظـهر کـه مـی گویند وقـت شـهادت امام حسین(ع) بوده است، جماعت زائران پیاده وارد کربلا می شدند. اما سیدصالح سوار بر اسب خود، میان هزاران زائر حرکت می کرد. این روش، بعد از وفات سیدصالح در سال ۱۳۰۴ قمری در بین فرزندانش بـاقی ماند و مورد عمل قرار گرفت و از آن پس موکب طویریج را کسی جز بازماندگان از نسل سیدصالح رهبری و سرپرستی نکرده است. هم اکنون، یعنی در دهه آخر قرن چهاردهم قمری چنان که من دریافته ام، امر به همین مـنوال اسـت.

از جمله کسانی که پس از سیدصالح هدایت موکب عزای طویریج را بر عهده داشته اند، به این بزرگواران می توان اشاره کرد: فرزندش، علامه سیدهادی قزوینی (م ۱۳۴۷ق). جناب سیدمحمدصادق بحرالعلوم در کتاب خطی خود بـه نـام الرحیق المختوم درباره ایشان چنین نوشته شده است: «در یکی از شب ها که پیاده به حرم ابی عبدالله(ع) راهی بودم، وی را دیدم.

آن شب نزد ایشان ماندم و از احـادیث شـوق آفرین که در باب زیارت حسین (ع) بـرایم خـواند، به وجد آمدم. من آن همه هیبت و عظمت را یکجا جز در وجود آن جناب ندیده بودم. در زمان ایشان خانه و عمارت های شهر گسترش یافت و تاجران و ارباب حـرفه ها و پیـشه وران به آنجا مهاجرت کـردند».

سـیدهادی از شخصیت های بارز و ممتاز عصر خود در زمینه مسائل اجتماعی بود. در واقع ایشان هم زعامت دینی داشت و هم زعامت عشایری. آن زمان که فیصل اول پیش از رسیدن به حکومت عراق، از منطقه فرات اوسط و پیـرامون آن دیـدن می کرد، خانه سیدهادی در طویریج یکی از استراحتگاه های وی بود و فیصل و همراهانش آنجا با سیدهادی دیدار کردند. در ۲۸ حریزان سال ۱۹۲۱ میلادی همراهان ملک فیصل بعدها از مقامات رسمی عراق شدند.

در تشکیل هیئت وزیران اول عراق (وزارت سـیدعبدالرحمن نـقیب) سیدهادی قـزوینی به عنوان وزیر افتخاری به آن هیئت دعوت شد؛ اما ایشان به سبب جو نامساعد سیاسی و اختلافات شـدید، از این امر اعتذار جست. وی آگاه بود که با وجود این اوضـاع آشـفته، بـرنامه های اصلاحی راه به جایی نمی برد. عذرخواهی ایشان از نپذیرفتن وزارت افتخاری، البته به دلیل بیماری و ناتوانی و ضعف جسمانی اعلام شـد.

از جـمله موضع گیری های سیاسی ایشان مربوط می شود به انقلاب سال ۱۹۲۰ میلادی مردم عراق علیه قـوای انـگلیس. وقـتی که نیروهای انگلیس از راه شهر حلّه بر طریق جدول ابوغریق به حرکت درآمدند و حلّه را بـه اشغال درآوردند و جز خانه سیدهادی را تصرف کردند. مردم به آن خانه پناه بـردند و چندین روز آنجا اقامت نـمودند تـا روزی که ابرهای سیاه اضطراب و ترس دامن برچید و سایه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.