پاورپوینت کامل ای مردم! من فاطمه ام…! ۵۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ای مردم! من فاطمه ام…! ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ای مردم! من فاطمه ام…! ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ای مردم! من فاطمه ام…! ۵۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۶

یا فاطمه!: اِنَّ اللّه یغضب لِغَضَبِکِ و یَرْضی لِرِضاکِ

ای فاطمه: خداوند با خشنودی تو خشنود است و با خشم تو خشمگین

در مسجد جمعیت موج می زد و هر لحظه
تراکم بیشتر می شد. امتداد جمعیت از نزدیکی
محراب، شروع شده بود و تا خارج مسجد ادامه
داشت. در پیشاپیش مردم، در نزدیکی منبر و
محراب، ریش سفیدان، سر در هم کرده و
آهسته گفتگو می کردند. برخی نگران و
مضطرب، چشم به در دوخته بودند و گروهی
دیگر، غرق در گرداب حیرت، لحظات را به
التهاب می گذراندند. چندی نگذشته بود، که
ناگهان جمعیت، شکافته شد و شاه راهی از
آستانه در تا برابر محراب، پدید آمد. گروهی
زن، باوقارِ کم نظیری وارد شدند. سراپای زنان
را جامه های بلند پوشانده بود. این گروه کوچک،
در قلب خود، گوهری گرانبها را از چشمان
نامحرم مردم می پوشاندند. او کسی جز وجود
مقدس فاطمه(س) نبود. چادر به دور خود
پیچیده بود و سنگین و شمرده، گام
برمی داشت. گویی پیامبر(ص) است، که به
سوی محراب و منبر خود، پیش می آید. رفتار و
کردارش، هیچ تفاوتی با پیامبر(ص) نداشت.
بی آنکه نگاهی به اطراف افکند، پیش آمد و در
برابر محراب، همچون کوهی از وقار ایستاد.
پرده ای برافراشتند و فاطمه زهرا(س) که مظهر
عفاف بود، در پشت پرده قرار گرفت. هزاران
پرسش بی پاسخ به یک باره بر ذهن حاضرین،
هجوم آورد، چرا فاطمه(س) به مسجد آمده
بود؟!

آیا چه رویداد مهمی پیش آمده است، که
فاطمه(س) را از خلوتگه عفاف، به میان جمع
کشیده است؟ چه می خواهد بگوید؟ و چرا
قامتش در بهار شکفتن خمیده است؟!

فاطمه(س) کوشید سخن بگوید، اما عقده
راه گلویش را، همچون سدی پولادین، بسته
است. او باید سخن می گفت. چشمان نسلهای
بی شماری به دهان مقدس او دوخته شده
است. آیندگان تشنه حقیقتند و اگر فاطمه(س)
سخن نگوید، واقعیتها، در زیر خروارها دشمنی
و عداوت مدفون می شود. ناگهان تمامی
عقده ها را در آهی جانگداز می پیچد و با تمام
وجود، از سینه خارج می کند. مسجد به یک باره
می ترکد. صدای شیون ستونهای مسجد را به
لرزه در آورده است. گویی فاطمه(س) تمام
سخن خود را در قالب آهی بیان کرد. مردمی
که خود، فاطمه را در سرمای تلخ و گزنده
تنهایی رها کرده اند، حتی از نفیر جانسوز
فاطمه(س) بی تاب شده اند. مردمکهای لرزان
چشمها، به پرده خیره شده است. خاطره
پیامبر(ص)، با آمدن زهرا(س) یک بار دیگر، در
ذهن تکیده مردم تکرار شده است.

فاطمه(س)، لختی سکوت کرد تا ناله ها
اندکی فروکش کند و صدای هق هق گریه در
گلوها خفه شود و آن گاه با زیبایی و بلاغت
تمام، سخن خود را آغاز کرد. حمد و ستایش
خدای را به جای آورد و بر پدر بزرگوارش،
سلام و درود فرستاد و سپس از فلسفه احکام
سخن گفت.

دیگر تردیدی برای مردم باقی نمانده بود.
بی شک این نوای ملکوتی و سخنان
پیامبر(ص) بود، که از حنجره زخم خورده
زهرا(س) خارج می شد. آنچنان عالمانه سخن
می گفت، که همگان دریافتند، زهرا(س) از
اقیانوس بیکران علم الهی سخن می گوید:

«… ای مردم! بدانید من فاطمه ام و پدرم
محمد(ص) است. آنچه در ابتدا بگویم، در
انتها نیز همان را خواهم گفت. سخن نادرستی
نمی گویم و ظلم و ستم نمی کنم. پیامبری از
میان شما برگزیده شد، که رنجهای شما بر او
گران بود و دلسوز شماست. اگر پدرم را
بشناسید، در می یابید، که او پدر من است، نه
شما! او برادر پسر عمویم [علی]ست نه برادرِ
مردان شما و بی تردید خویشاوندی با او عجب
عظمتی است! رسالت خود را با انذار آغاز کرد.
مسیر خود را از پرتگاه مشرکین جدا نمود.
شمشیر بر فرق آنان کوبید و گلوی آنان را فشرد
و با زبان پند و اندرز آنان را به سوی خدا خواند.
بتها را در هم شکست و بینی سرکشان را به
خاک مالید؛ تا آنجا که اتحادشان از هم
گسیخت و از میدان کارزار گریختند تا هنگامی
که فجر صادق، سینه تاریکی را شکافت و
چهره حق از نقاب، بیرون آمد. رسول خدا،
سخن آغاز کرد و زبان شیاطین بسته شد. خار
نفاق برچیده شد. گره های کفر و پستی گشوده
شد و زبانتان به کلمه «اخلاص» [لااله الااللّه [
زیبا گردید. بی تردید این پیروزی مرهون
چهره های نورانی و شکمهای گرسنه
[مجاهدان] است؛ در حالی که شما بر لبه
پرتگاهی از آتش بودید و به آبی می مانستید،
که هر کس شما را به راحتی می آشامید و
طعمه ای بودید که شما را به راحتی
می بلعید…(۱) خوراکتان گوشت و یا پوست
خشک شده و برگهای درختان بود.
غربت زده ای پست و فرومایه بودید و بیم آن
داشتید که شما را بربایند.»

سخن فاطمه(س) نیشتری بود که بر
وجدانهای خفته این قوم فرود می آمد. به یاد
آنان می آورد، که چگونه در عصر جاهلیت، در
اوج پستی و شقاوت روزگار می گذراندند و این
پدر او بود، که رنج هدایت آنان را به جان خسته
خرید و به آنان عزت و عظمت بخشید:

«سپس پرودگار به وسیله پیامبر(ص) پس
از مشکلات و مسایل بسیار، شما را نجات داد؛
پس از آن که مصیبتهای بی شماری از جانب
شما و گرگهای عرب و سرکشان اهل کتاب، بر
او وارد شد. گاه که [آنان] آتش جنگ را
می افروختند، خدا آن را خاموش می کرد و
هرگاه شاخ شیطان، سر برآورد، و یا اژدهایی از
میان مشرکین دهان گشود، رسول خدا(ص)
برادرش [علی] را، در کام آنها افکند و او نیز باز
نمی گشت، تا آنکه فرق سر آنان را پایمال
شجاعت خود کند و آتش آنها را با شمشیر

برهنه اش سرد گرداند. او وجودش را در راه خدا
فرسوده کرد و تمامی تلاش خود را به کار
گرفت. یار نزدیک پیامبر(ص) بود و بزرگی از
اولیاء خدا. دامن نصیحت به کمر زده، تلاش و
کوشش می کرد. اما شما در آن هنگام در عیش
و نوش، روزگار می گذراندید و در امن و آسایش
غرق در نعمت بودید، انتظار می کشیدید که
روزگار به ما پشت کند و حوادث را یک به یک
پی گرفتید اما هنگام نبرد می گریختید.»

عرق شرم بود، که بر چهره ها می دوید.
سخنش طعم سرزنش و ندامت داشت و آهنگ
ملکوتیش، حکایت گر هزاران ظلم و جفا. به
سان شعله ای بود، که هر لحظه بیشتر زبانه
می کشد:

«هنگامی که خدا، پیامبرش را به سوی
جایگاه ابدی انبیاء(ع) فرا خواند؛ خار و خاشاک
نفاق در میانتان جوانه زد، جامه دیبای دین،
فرسوده شد و رئیس گمراهان، به سخن آمد و
فرومایگان بر اریکه قدرت، تکیه زدند …
شیطان از مخفیگاه خود، خارج شد و شما را به
سوی خود خواند. دعوتش را پاسخگو بودید و
دل به گمراهی سپرده بودید. شما را به حرکت
دعوت کرد و شما چه آسان و سبک، برخاستید.
در روحتان، هیجان دمید و مشاهده کرد، سراپا
آتشید.»

فاطمه پیشینه پست این قوم را در
خاطره ها زنده کرده است و سپس طلوع
خورشید رسالت پدرش در آن ظلمتکده را،
یادآور شده است و اینک باید، جایگاه بلند
«امامت» و «ولایت» را در میان این مردم
خفته آشکار سازد. او باید اعلام دارد، که عِنان
شتر خلافت، تنها در دستهای خبره و قدرتمند
«ولی اللّه » زیبنده و برازنده است:

«پس شتری را که از آن شما نبود، صاحب

شدید و بر آبی که سهم شما نبود، وارد شدید،
در حالی که از عهد و قرار چیزی نگذشته بود و
شکاف زخم [فرقت پیامبر(ص)]، سر به هم
نیاورده بود و پیامبر(ص) هنوز چهره در نقاب
خاک نکشیده بود. برای عمل خود، بهانه
آوردید، که از فتنه می ترسیدیم، اما به راستی
که در غرقاب فتنه فرو رفتید و بی تردید، جهنم
کافران را در برخواهد گرفت! وای بر شما!
چگونه چنین کردید؟! به کجا می روید، در حالی
که کتاب خدا در برابر شماست و معارفش
هویداست و احکامش درخشان است و
نشانه های هدایت در آن بسیار است. اما
[شما [به آن پشت کردید. آیا به آن
بی علاقه اید؟! یا به غیر قرآن حکم می کنید؟!

[بدانید] که بد جایگزینی است، حکم
مخالف قرآن. سپس آن قدر درنگ نکردید که
این دل رسیده آرام گیرد و جهاز آن سهل گردد.
آتش را شعله ور کردید و برای پاسخ به دعوت
شیطان، خود را آماده کردید. در پس تپه ها و
درختان در کمین خاندان و فرزندان او
[پیامبر(ص)] انتظار کشیدید. ما باید بر
مصیبتهایی که همچون خنجر بران … بر ما وارد
می شود، صبر پیشه کنیم.»

اکنون نوبت فدک است. نباید این ظلم در
دل تاریخ مدفون بماند! از همین ابتدا، باید
غده های سرطانی نیرنگ، ریشه کن شود و
مسیر حق، در برابر دیدگان آیندگان ترسیم
گردد. از سوی دیگر کسانی که این چنین بر
دختر رسول خدا(ص) ستم روا می دارند و حکم
پیامبر(ص) را نادیده می گیرند، چگونه
می توانند، عهده دار امر مسلمین باشند؟!

«شما گمان می برید برای ما ارثی نیست؟
آیا دل به حکم دوران جاهلیت بسته اید؟! برای
اهل حق، چه حکمی بهتر و والاتر از حکم
خداست؟ آیا نمی دانید من دختر اویم؟ در

حالی که [یقین دارم [که این امر از خورشید
فروزان برایتان آشکارتر است.

ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث
پدرم را از من بگیرند!

این پسران قیله [اوس و خزرج [آیا
رواست که به من نسبت به ارث پدرم ظلم
شود، در حالی که شما سخن مرا می شنوید و
قدرتمند و متحدید؟ ندای دعوتم را می شنوید
و به احوالم آگاهید … اما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.