پاورپوینت کامل ازدواج در ایل کلهر ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ازدواج در ایل کلهر ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ازدواج در ایل کلهر ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ازدواج در ایل کلهر ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۷۴
سرزمین ایل «کلهر» یا «باوندپور» در
استان کرمانشاه واقع شده است. این سرزمین
از شمال و شمال باختری به سرپل ذهاب، از
جنوب به ایلام، از باختر و جنوب باختری به
بخش سومار، قصر شیرین و گیلان غرب و از
خاور و جنوب خاوری به ماهیدشت محدود
می شود. مردم این ایل کرد می باشند و به
گویش «کردی کلهر» سخن می گویند.
در ایل «کلهر» سن عروسی برای دختران
از ده تا بیست و برای پسران از پانزده تا بیست
و پنج سالگی است. در این ایل رسم است که
دختران هر طایفه را برای پسران همان طایفه
برمی گزینند. زیرا معتقدند که «دختر خوب را از
قبیله خود نباید بیرون برد» و چون بیشتر
عروس و دامادها با هم خویشی دارند، از این
روی خواستگاری دخترها چندان رسمی
نیست. چنانچه خانواده پسر و دختر با هم
خویشاوند نباشند شیوه خواستگاری چنین
است:
پسر، دختر دلخواه خود را انتخاب می کند.
آنگاه مادرش را از این امر آگاه می سازد. (در
«سومار» پسر، نخست خواهرش را آگاه
می سازد و خواهر پس از شناختن دختر این
دلبستگی را با مادر و پدر خود در میان می نهد
و پدرش با چند تن از نزدیکان و ریش سفیدان
دهکده خود در این باره گفتگو می کند و با آنها
برای خواستگاری به خانه دختر می رود.) مادر
پسر هم برای دیدن دختر به بهانه ای به خانه او
می رود. اگر او را شایسته همسری پسرش دید و
پسندید بی آنکه سخنی گوید به خانه خود
برمی گردد و از خوبی و زیبایی دختر برای
شوهرش تعریف می کند. شوهرش نیز تصمیم
می گیرد که آن دختر را برای پسرش
خواستگاری کند. در یک روز خوش یمن
(روزهای فرد به عقیده آنها برای خواستگاری
خوش یمن است) پدر پسر، همراه چند
ریش سفید به خانه پدر دختر می رود تا از دختر
دلخواه پسرش خواستگاری کند. اگر پدر دختر با
این پیوند راضی نباشد به خواستگاران روی
خوش نشان نمی دهد و به بهانه هایی مانند:
«دخترم هنوز کوچک است، یا خودش می داند
یا فلان فامیلم او را می خواهد و …»
خواستگاران را از سر خود باز می کند و اگر با
این ازدواج موافق باشد در همان جا به گفتگو
می پردازند و مقدار «شیربها» و «مهریه» را
تعیین می کنند در «سومار» هنگام خواستگاری
فقط روز نامزدی را معلوم کرده و از «شیربها»
و «مهریه» سخنی به میان نمی آورند و در روز
نامزدی مقدار آنها معلوم می شود.
«شیربها» عبارت از مبلغی پول، چند رأس
گاو، اسب و یا گوسفند است که داماد یا پدرش
به خانواده عروس می پردازد. پس از گفتگوی
فراوان در باره عروسی، روز نامزدی را نیز
معلوم کرده و پدر پسر با پدر دختر دست
می دهند و دست همدیگر را بوسیده و
خداحافظی می کنند.
بامداد روز نامزدی (در «سومار» تنها
پنج شنبه ها) نخست پدر پسر برنج، روغن، نان،
گوسفند و … به خانه دختر می فرستد تا در آنجا
ناهار بپزند. سپس پدر و مادر پسر همراه چند از
تن بستگان خود برای شیرینی خورانی و انجام
مراسم نامزدی به خانه دختر می روند. مردها در
یک اتاق و زنها در اتاقی دیگر که عروس نیز
در آنجاست می نشینند. مادر پسر یک انگشتر
طلا، اندکی شیرینی و نقل نیز همراه خود دارد.
در سومار بستگان داماد در همین روز همراه
خود رخت عروس را که از پیش خریداری
کرده اند به خانه عروس می آورند و نزدیکان
داماد نیز به خواهران و برادران عروس
هدیه هایی می دهند که آن را «خلات»
می گویند که همان خلعت است. پس از خوردن
ناهار، مادر پسر انگشتری نامزدی را به انگشت
دختر (عروس) رد می کند. در این هنگام زنان
هلهله و شادی می کنند، کف می زنند، مبارک باد
می گویند و نقل بر سر عروس می پاشند.
کودکان نقلها را از روی زمین برمی چینند و
می خورند. گاهی هم زنان برای شگون و
بخت گشایی چند دانه نقل با خود به
خانه هایشان می برند و مراسم نامزدی پایان
می پذیرد. آنگاه پدر و مادر داماد روز خرید رخت
عروسی و روز انجام عقد را تعیین می کنند و
همراه مهمانان از خانه عروس خانم به خانه
خود برمی گردند.
چند روز پس از نامزدی داماد برای «رو باز
کردن» به خانه عروس می رود. عروس لیوانی
شربت یا کاسه ای آب برای او می آورد. داماد
پس از نوشیدن آن یک سکه طلا یا مبلغی
پول به عنوان «رو باز کردن» درون لیوان یا
کاسه می اندازد و پس از ساعتی از عروس
خداحافظی می کند و به خانه خود برمی گردند.
پس از آنکه خانواده داماد از خانه عروس
برگشتند دور هم جمع شده و در باره رخت
عروسی و اشیاء مورد نیازی که باید خریداری
شود سخن می گویند و از آنها صورت برداری
می کنند و در یکی از روزهای فرد (یکشنبه،
سه شنبه، پنج شنبه) به شهر می روند تا آنها را
بخرند. در خریدن رخت عروس پدر یا برادر
بزرگ عروس هم شرکت می کند. در سومار
بامداد روز پنج شنبه یا جمعه برادر بزرگ یا پدر
داماد همراه داماد به خانه عروس می روند و
عروس و پدر عروس یا برادر بزرگ عروس را
فرا خوانده تا به همراه هم برای انجام مراسم
عقد به شهر بروند. در برخی از دهکده های
دیگر ایل کلهر برای عقد، عروس و داماد به
شهر نمی روند بلکه پدران یا برادران بزرگ آنها
به وکالت از سوی عروس و داماد عقد را برگزار
می کنند. لباس عروس را بیشتر از پارچه های
رنگارنگ برمی گزینند و لباس داماد را هم در
همان زمان خانواده عروس می خرد. پس از
خرید رخت عروس و داماد و اشیاء مورد نیاز
عروسی، پدر یا برادر بزرگ داماد با پدر یا برادر
بزرگ عروس به وکالت از سوی داماد و عروس
به دفترخانه رسمی شهر می روند تا آنها را برای
عکس تزیینی است.
همدیگر عقد کنند. گاهی عروس و داماد
نیز در دفترخانه حاضر می شوند و زمانی تنها
حضور داماد کافی است.
پس از انجام مراسم عقد، طرفین قرار روز
عروسی را با هم گذاشته و به خانه خود
برمی گردند. میان عقد و عروسی گاهی از یک
هفته تا یک ماه با موافقت هم فاصله
می اندازند تا وسایل عروسی را فراهم کنند. در
این مدت عروس و داماد هرگز نمی توانند
یکدیگر را ببینند. روز عروسی معمولاً یکشنبه
یا پنج شنبه و گاهی هم سه شنبه ها می باشد.
حنابندان یک روز پیش از عروسی است.
در این روز که معمولاً شنبه یا دوشنبه و یا
چهارشنبه است، زنی نسبتا سالخورده از
نزدیکان داماد (عمه، خاله یا …) به نام
«پاخسو» به خانه عروس می رود. اگر عروس و
داماد در یک ده باشند که «پاخسو» قدم زنان
به خانه عروس می رود و اگر دهکده آنها دور از
هم باشد «پاخسو» سوار بر اسب نر سفید یا
سرخ رنگی می شود و به خانه عروس می رود.
این اسب نباید مادیان، یابو و یا قاطر باشد.
پاخسو هنگام رفتن به خانه عروس رخت
عروس و اشیایی را که خانواده داماد برای
عروسی خریده است با خود می برد. فردای آن
روز چند تن از نزدیکان عروس که حتما باید
زن باشند گرد هم آمده و ساززن و دهل زن را
هم دعوت می کنند که به خانه عروس بیایند.
حاضرین با آوای ساز و دهل شادی می کنند.
پاخسو به دست و پا و سر عروس حنا می بندد.
ساعتی پس از حنابندان آب گرم می کنند و
پاخسو تن و سر عروس را با آب می شوید. (اگر
گرمابه نباشد.) اگر دهکده عروس بزرگ باشد و
گرمابه داشته باشد پاخسو به همراه ده تا بیست
زن از بستگان عروس، او را به گرمابه می برند.
هنگام بردن عروس به گرمابه، روی سر و
صورت عروس را با پارچه توری سفیدرنگی
می پوشانند و یک زن آینه به دست می گیرد و
پیشاپیش عروس راه می رود و آینه را جلو
صورت او نگه می دارد که عروس همیشه
چشمش به آینه بیفتد. عقیده دارند که ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 