پاورپوینت کامل در محضر خورشید درسهایی از تفسیر سوره نور«قسمت چهاردهم» ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در محضر خورشید درسهایی از تفسیر سوره نور«قسمت چهاردهم» ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در محضر خورشید درسهایی از تفسیر سوره نور«قسمت چهاردهم» ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در محضر خورشید درسهایی از تفسیر سوره نور«قسمت چهاردهم» ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۰

«یا ایّها الذّینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتا غیرَ بُیُوتِکُمْ حَتّی تَسْتَأنِسُوا و تُسَلِّمُوا

علی اَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّروُنَ * فَاِنْ لم تَجِدُوا فیها اَحَدا فَلا تدْخُلُوها

حتّی یُؤذَنَ لَکُمْ و اِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فارْجِعوا هُوَ اَزْکی لَکُمْ و اللّه ُ بِما تَعْمَلوُنَ علیمٌ

* لَیْسَ علیکم جُناحٌ أنْ تدْخُلُوا بیوتا غیرَ مَسْکوُنهٍ فیها متاعٌ لکم

وَاللّه ُ یَعْلَمُ ما تُبْدوُنَ وَ ما تَکْتُمُونَ.»«آیات ۲۷ تا ۲۹»

بیان کلی:

آنچه در شانزده آیه گذشته آمد چنان که به
تفصیل گذشت، مربوط به جریان افک و
اتهامی که دشمنان دانا و دوستان نادان در این
جریان متوجه خانواده پیامبر اکرم(ص) کردند و
مسایل پیوسته به آن بود. اینک در ادامه بیان
بخشی از احکام و مقررات اجتماعی و خانوادگی
اسلام، سه آیه مورد بحث، در خصوص آداب و
احکام و نکات مورد توجه در ورود به اماکن
عمومی و خصوصی، دستوراتی می دهد که
نشان از لطافت و ریزه کاریهای اخلاقی و
اجتماعی دین شریف و احکام جامع و انسانی
اسلام دارد. دو آیه نخست مربوط به خانه های
شخصی و آیه سوم در خصوص اماکن عمومی
و غیر مسکونی می باشد.

نکات ادبی:

پیش از شرح آیات، توضیحاتی در
خصوص برخی کلمات و مفردات آیه می تواند
مفید باشد.

«تَسْتَأنِسُوا»: این کلمه از ریشه «انس» و
مصدر آن «استیناس» می باشد. «انس»
عبارت است از الفت و آرامش قلب؛ یعنی
معنایی در مقابل معنای وحشت و فزع. از
این رو «استیناس» با توجه به معنایی که این
قالب، نوعا به ریشه لغت می دهد، به معنای
«انس جویی» و «الفت طلبی» خواهد بود.
لازمه این جویایی و طلب، انجام دادن کاری
است که موجب انس و سکون قلب گردد. مثل
اینکه با گفتن «یااللّه » به گونه ای خود را به
شنونده که هنوز او را ندیده، معرفی می کند و
بدین وسیله، یک نوع الفت و سکون قلب را
برای او ایجاد می نماید و نتیجه این می شود که
شنونده با مشاهده او و مواجه شدن با وی دچار
دستپاچگی و آشفتگی و احیانا دچار وحشت
نمی گردد، چرا که خود را برای مواجهه با او
آماده ساخته است.

«اَزْکی»: اصل «زکات» چنان که برخی
لغت شناسان گفته اند به معنای آن نمو و رشدی
است که دستاورد برکت خداوندی می باشد و
اختصاصی نیز به امور مادی نداشته و در امور
معنوی نیز به کار می رود. برخی نیز گفته اند:
افزون بر معنای یادشده، به معنای «طهارت و
پاکی» نیز می باشد. ولی می توان این گفته را
این گونه کامل نمود که طهارت لازمه نمو و
رشد است چرا که با طهارت و پاکی زمینه رشد
و نمو تحقق می یابد و آن کس که زکات اموال
خود را می پردازد نیز به این امید است که با این
پاکسازی و تطهیر مال، برکت آن افزایش یابد،
و یا به این انگیزه که با این کار، نفس و جان
خویش را در مسیر رشد و ترقی معنوی قرار
داده است، و آن کس که به «تزکیه» خود
می پردازد، درون خویش را از آلودگیها و
زشتیهای اخلاقی و نفسانی، در راستای نموّ و
رشد، پاک می سازد. بنابراین کلمه «ازکی» را
می توان به معنای «پاکتر و مفیدتر» شمرد.

«جُناح»: اصل این کلمه، با فتحه جیم به
معنای بال پرنده است و از آنجا که بالهای
پرنده در دو طرف او قرار دارد، از لبه و طرف
سایر اشیا نیز به عنوان «جَناح» تعبیر شده

است؛ چنان که گفته می شود: دو جَناح کشتی و
یا دو جناح لشکر و یا دو جَناح درّه. از همین
روی است که به گناه نیز «جُناح» (با ضمه
جیم) گفته شده است، چرا که انسان را از مسیر
حق متمایل به این سو یا آن سو می کند. و
سپس در معنایی وسیعتر، هر گونه سرپیچی و
گناهی را «جناح» نامیده اند و این تعبیری است
که بارها در قرآن کریم به کار رفته است.

«مَتاع»: کلمه «متاع» به دو معنی به کار
رفته است؛ یکی بهره وری و استمتاع که
معنایی مصدری است، و دیگری معنایی اسمی
که عبارت است از هر چیزی و وسیله ای که به
گونه ای مورد نفع و استفاده باشد. در آیه
مورد بحث، ظاهرا معنای نخست مورد
نظر است.

شرح تفصیلی:

«یا ایّها الذّینَ آمَنُوا
لا تَدْخُلُوا بُیُوتا غیرَ بُیُوتِکُمْ حَتّی
تَسْتَأنِسُوا و تُسَلِّمُوا علی اَهْلِها»

در این آیه شریفه، خطاب به مؤمنان، در
ورود به خانه دیگران، به رعایت دو نکته توجه
داده شده است؛ «استیناس» و «سلام کردن».
با این بیان که ای مؤمنان! وارد خانه هایی جز
خانه های خودتان نشوید تا نخست
«استیناس» کنید و بر ساکنان آن درود
فرستید. به عبارت دیگر، قرآن کریم، دو نکته را
به عنوان ادب ورود به خانه دیگران گوشزد
کرده است؛ آشنایی دادن و سلام کردن. در
«استیناس» همان گونه که گذشت ایجاد یک
نوع رابطه عاطفی و آرامش و سکونت، پیش از
ورود به خانه گنجانده شده است. اگر تعبیر
«استیذان» به کار رفته بود، تنها اجازه خواستن
را می رساند ولی «استیناس» در واقع اجازه
خواستنی است که توأم با محبت و لطف و
آشنایی دادن می باشد و طبعا همراه با رعایت
ادب و دوری از خشونت و تندی خواهد بود و
به دور از ورود سرزده به خانه و محل سکونت
دیگران. کسی که قصد ورود به محل سکونت
دیگران دارد باکلماتی چون «یا اللّه »، «سبحان
اللّه »، «الحمد للّه » و امثال اینها چنان که در
سخن پیامبر اکرم(ص) در شرح «استیناس»
آمده، ساکنان خانه را از قصد خویش آگاه
می سازد و آنان نیز فرصت آمادگی لازم را برای
مواجهه با شخص تازه وارد خواهند یافت چرا
که نوعا افراد در درون خانه و محیط آسایش و
استراحت خود در وضعیتی می باشند که
اختصاص به زندگی خصوصی آنان دارد و طبعا
باید فرصت لازم را برای آمادگی پذیرش
دیگران داشته باشند؛ هم آمادگی ظاهری و هم
آمادگی روحی. و به خوبی روشن است که
فلسفه این رهنمود قرآنی، از جمله، عبارت
است از حفظ آبرو و شخصیت مردم و صیانت

کرامت انسان و جامعه و مستور ماندن مسایل
شخصی و زندگی خصوصی و خانوادگی افراد و
تقویت و تثبیت امنیت و آسایش مردم.
ضرورت رعایت آسایش و حفظ امنیت افراد در
محیط زندگی شخصی و خصوصی آنان تا
آن جاست که از نقطه نظر فقهی اگر کسی بدون
اجازه به این محیط، تجاوز کند و یا حتی به
درون خانه و کاشانه دیگران و به فضای زندگی
خصوصی آنان که نگاه دیگران جایز نیست
چشم بدوزد و دفع او جز به زدن یا حتی کشتن
امکان نداشته باشد، این امر برای صاحب خانه
با حفظ شرایط و مراتب، مجاز خواهد بود.(۱)

«سلام» نیز که مظهر خواست درونی
شخص سلام کننده، در جهت سلامتی و
آسایش مادی و معنوی دیگری و ارزشگذاری
به مقام انسانی او است، نقش خاص خود را در
تحکیم صفا و دوستی و آرامش درونی و تقویت
پیوندهای اجتماعی و زدودن کدورت و نگرانی
و الفت و نزدیکی میان دلها، ایفا می کند.

شرح بیشتر:

در میان اعراب، در محیطی که قرآن کریم
نازل شده است، چندان مرسوم نبود که کسی
برای ورود به خانه دیگری اجازه بخواهد. در
خانه ها باز بود و همان گونه که اینک نیز در
بسیاری از روستاها دیده می شود، و چنان که
نوشته اند، هیچ گاه مرسوم نبوده است، چه شب
و چه روز که درها را ببندند و اجازه خواستن نیز
میان آنان متداول نبوده است و حتی آن را
نوعی اهانت به خود می شمردند. از این رو وارد
شدن سرزده و بی اطلاع به خانه و کاشانه
دیگران امری معمول و متداول بود. اسلام این
شیوه نامطلوب و غلط را به کناری نهاد و از
ورود سرزده به خانه دیگران باز داشت و همه را
موظف ساخت با اجازه قبلی وارد خانه دیگران
شوند. حکمتی که در این رهنمود وجود دارد
یکی حفظ حرمت و حیثیت دیگران و پوشیده
ماندن زنان و مردان از چشم نامحرمان؛ و از
همین روی است که این دستور با آیات مربوط
به پوشش چنان که خواهد آمد، یکجا ذکر شده
است. و دیگری اینکه، هر کسی در محیط
سکونت و محل زندگی شخصی خویش، اسرار
و نهفته هایی دارد که مایل نیست دیگران از آن
آگاه شوند. این حد و مرز حتی در میان
صمیمی ترین دوستیها نیز وجود دارد و بالاخره
مسایلی میان دوستان بسیار نزدیک نیز هست
که هر یک جزء اسرار زندگی خود می داند و از
اینکه دیگران مطلع شوند پرهیز می کند.
بنابراین لزوم اجازه خواستن و «استیناس» در
ورود به خانه دیگران اختصاص به آن دسته از
منازل و خانه هایی که زن در آن زندگی می کند
ندارد. این دستوری مطلق و عام است و مردان
و زنانی که مقید به پوشش شرعی نیز نیستند،
به هر حال ممکن است خانه و زندگی شخصی
آنان یا خودشان در وضعیتی باشد که
نمی خواهند دیگران شاهد باشند. این دستور،
حکمی کلی تر از مسأله حجاب است و فلسفه و
حکمت آن نیز امری فراتر از فلسفه حجاب
می باشد.

اتاق یا خانه؟

نکته قابل توجه دیگر این است که کلمه
«بیت» در زبان عربی به معنای اتاق است نه
خانه. معادل «خانه» کلمه «دار» می باشد. بنا بر
این، آیه شریفه که از ورود به «بیوت» دیگران
بدون استیناس و بدون سلام کردن باز می دارد
به معنای ورود به اتاق دیگران است. ولی باید
توجه داشت که در محیط نزول آیات شریفه،
همانند روستانشینان ما، درِ خانه ها معمولاً باز
بود و قهرا حیاط خانه، کمتر جنبه خصوصی
پیدا می کرد و یا چنین بود که در اتاقها مستقیما
در فضای عمومی و کوچه ها باز می شد، ولی در
جایی که حیاط منازل حکم اتاق را دارد، چنان
که در نوع محیطها، معمول است، لزوم اجازه
خواستن و اجتناب از سرزده وارد شدن امری
روشن است.(۲)

«ذلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ
تَذَکَّروُنَ»

استمرار این شیوه پسندیده در ورود به
محل سکونت و کاشانه دیگران موجب
استحکام اخوت و الفت و همکاری عمومی
برای ابراز نیکیها و زیباییها و پوشاندن بدیها و
زشتیها خواهد شد. بخش پایانی آیه شریفه
می تواند ناظر به همین امر باشد که شما با
ادامه این روش و شیوه، شاید لزوم رعایت و
ضرورت احیاء وظیفه اخوت و تألیف قلوب که
اساس هر سعادت اجتماعی است را به خاطر
آورید، چرا که تقویت این علقه های عاطفی و
انسانی ریشه در جان آدمی دارد و از این رو،
انسان با کمی توجه و تأمل، پی خواهد برد که
به خیر و مصلحت او است و آنچه قرآن کریم و
اسلام عزیز بر آن تأکید دارد تنها یادکردی از
همان خوی انسانی و خصلت خودیافته آدمی
است. و این چنین است که آیه شریفه با جمله
«ذلکم خیر لکم لعلکم تذکّرون» یادآور می شود
که این روش و منش برای شما بهتر است
شاید که همان خوی انسانی و خصلت برخاسته
از نهاد و فطرت پاک آدمی را به یاد آورید.

«فَاِنْ لم تَجِدُوا فیها اَحَدا فَلا
تدْخُلُوها حتّی یُؤذَنَ لَکُمْ»

آیه پیش، برای ورود به محل سکونت
دیگران دو وظیفه «استیناس» و «سلام» را
گوشزد نمود. روشن است که استیناس و اجازه
خواستن به انگیزه اطلاع صاحب خانه و اجازه
گرفتن است. از این رو، در دومین آیه که اینک
مورد بحث و شرح است با عطف «فاء» و جمله
«ان لم تجدوا فیها احدا» تأکید می شود که اگر
کسی را در خانه نیافتید داخل آن نشوید تا به
شما اجازه ورود داده شود. تعبیر «نیافتن»
لزوما به این معنا نیست که شخص عملاً وارد
خانه شود و کسی را در آن نیابد. و در اینجا
واضح است که منظور این نیست که شخص
می تواند نخست وارد خانه شود و با سر کشیدن
و نگاه کردن، اگر کسی را نیافت از ورود
خودداری کند چرا که آنچه از این آیات به خوبی
برمی آید لزوم خودداری از ورود غیر مترقبه و
بی اجازه به درون زندگی دیگران و پرهیز از به
هم زدن امنیت درونی و سر نکشیدن به محیط
سکونت و زوایای زندگی شخصی آنان
می باشد. کما اینکه خود آیه شریفه نیز با تعبیر
«فلا تدخلوها» تأکید می کند که اگر کسی در
خانه نبود که به شما اجازه ورود دهد وارد
نشوید. نه اینکه بروید ولی نمانید. بنابراین،
منظور از این فراز آیه این است که اگر فهمیدید
کسی داخل خانه نیست که به شما اجازه ورود
بدهد، باز بدون اجازه وارد نشوید. البته مراد از
وجود یا عدم وجود شخصی در داخل خانه،
کسی است که حق اجازه دادن را داشته باشد و
مثلاً به صرف وجود یک کودک و اجازه او، اگر
اطمینان به رضایت صاحب خانه، نباشد
نمی توان و نباید وارد شد.

به بیانی دیگر، در این مسأله کسی که قصد
ورود به محل سکونت دیگران دارد با یکی از
این سه فرض مواجه می شود:

۱ـ صاحب خانه حضور دارد و اجازه ورود
نیز می دهد.

۲ـ صاحب خانه حضور ندارد.

۳ـ صاحب خانه هست ولی اجازه ورود
نمی دهد.

حکم صورت نخست، در آیه قبل آمد که
شرح آن گذشت. فراز نخست آیه مورد بحث،
در بر دارنده حکم صورت دوم است و ادامه
همین آیه، بیان کننده حکم صورت سوم
می باشد

«و اِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا
فارْجِعوا هُوَ اَزْکی لَکُمْ و اللّه ُ بِما
تَعْمَلوُنَ علیمٌ»

این فراز چنان که اشاره شد در بر دارنده
حکم صورت سوم می باشد. جزء بدیهی ترین
حقوق آدمی این است که عدم آمادگی یا عدم
تمایل خویش را نسبت به ورود دیگران به
محدوده زندگی شخصی خود و راهیابی آنان به
محل سکونت خویش اعلام دارد و روشن است
که استیناس و اجازه خواست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.