پاورپوینت کامل مسایل زنان در محورهای فقه، حقوق، اخلاق در گفتگویی اختصاصی باآیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه«بخش دوّم» ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مسایل زنان در محورهای فقه، حقوق، اخلاق در گفتگویی اختصاصی باآیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه«بخش دوّم» ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسایل زنان در محورهای فقه، حقوق، اخلاق در گفتگویی اختصاصی باآیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه«بخش دوّم» ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مسایل زنان در محورهای فقه، حقوق، اخلاق در گفتگویی اختصاصی باآیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه«بخش دوّم» ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۴

بخش نخست این گفتگو را در شماره
پیش از نظر گذرانده اید. در بخش دوم به
تفصیل در باره عوامل تنوع دیدگاههای فقهی
در باره مسایل زنان، تفاوت جایگاه زن در
شرق و غرب و نقاط ضعف و امتیازات زنان
شرقی و غربی، مسأله ازدواج و تکالیف و
حقوق متقابل زن و شوهر، نقش الگویی
حضرت زهرا(س)، تلاش امام خمینی«ره» در
مشارکت دادن زنان در امور سیاسی ـ
اجتماعی، ویژگیها و شرایط فعالیت اجتماعی
زنان، سخن به میان آمد و در پایان از ایشان
پرسیدیم: با توجه به حجم عظیم فعالیتهای
روشنگرانه اشان نسبت به تصویری عقلانی و
قرآنی از شخصیت و جایگاه زن، خود ایشان با
همسر و فرزندانشان چگونه رفتار می کنند؟

پیام زن: اگر مجتهدی واجد شرایط
استنباط،که تجربه گذشته، پای بندی و التزام
او را به موازین اصلی فقه و اجتهاد نشان داده
است، در مواردی بر اساس موازینی که به آن
دست یافته است، و نحوه استنباطی که از
متون و ادله دارد، به فتاوا و نتایجی غیر از آنچه
مورد اتفاق و اجماع فقهاست برسد، مثلاً دیه
زن و مرد را یکسان بشمارد یا تفاضل دیه را در
قصاص، نفی کند و یا عقوبت زانی محصن و
زانیه محصن را اعدام بداند و نه رجم، آیا
اساسا چنین حقی دارد یا آنکه اجتهاد، حدودی
از پیش تعیین شده دارد، و به طور کلی ارزیابی
حضرت عالی از این مسأله چیست؟

آیت اللّه فضل اللّه : در چنین شرایطی
ناچار باید مبانی ای را که مورد اعتماد و اتکای
این مجتهد قرار گرفته است مطالعه و بررسی
کنیم. زیرا برخی از احکام شرعی بدیهی است،
مانند وجوب نماز و روزه یا حرمت نوشیدن
شراب. اگر مجتهدی خلاف این احکام، اجتهاد
کند غیر طبیعی است، زیرا مجالی برای اجتهاد
در احکام بدیهی نیست. بلکه چنین اجتهاداتی،
اجتهاد در مقابل نص است. اما اگر این احکام
شرعی مشهور یا محل اجماع بوده باشد،
بدیهی نیست. یعنی به حد ضرورت شرعی یا
ضرورت فقهی نرسیده است. بلکه در درون این
امور، عناصری وجود دارد که مجتهد می تواند
در آن اجتهاد ورزد. مانند اینکه تصور کند که
مسأله سنگسار، تنها از آن رو که شیوه ای برای
اعدام بوده است لحاظ شده است، هر چند
عذاب آن بیشتر است.

یا اینکه مجتهد، بین اقدام سنگسار کردن
و برخی مصالح اسلامی برتر، نوعی تزاحم و
اصطکاک مشاهده کند، چنانکه صدق عنوانی
ثانوی کند یا تزاحم بین مصالح و منافع پیش
آمده باشد. اگر در چنین مواردی به لحاظ وجود
بعضی از خلأها مجالی برای اجتهاد وجود
داشته باشد، مجتهد می تواند وارد شود و
طریقیت را درک و کشف کند. یا اینکه استنباط
کند که این شکل اجرای حکم، مربوط به زمانی
خاص بوده است نه دیگر زمانها، البته اگر زمان
و مکان را دارای خصوصیت بدانیم. در این
فرض، مجتهد می تواند اجتهاد کند و با دیگر
علما مناقشه نماید. در اینجا مسأله ای داریم و
آن، اینکه اجماع بنا به رأی شیعه امامیه
فی نفسه حجت نیست. حجیت اجماع از باب
کشف قول، فعل و تأیید معصوم. بنابراین،
مسأله اجماع نسبت به کسی که قول، فعل و
تأیید معصوم را کشف می کند، مسأله ای
شخصی است. اما اگر انسان در اجماعی بودن
امری شک کند، یا نتوانست اجماعی بودن آن
را دریابد و یا فقهای اجماع کننده را پیرو مکتب
فقهی واحدی بداند، می تواند با اجماع مخالفت
کند. زیرا اجماع فی نفسه حجت نیست. بلکه
حتی من در باره مسأله اجماع تأملی خاص دارم
و آن این است که وقتی اجماع علما را بر رأیی
می بینیم، اگر اجماع، کاشف از قول، فعل و تأیید
معصوم باشد، سؤال ما این است که به چه
مناسبت خود امام(ع) این نظر را بیان نکرده
است؟ یا اینکه همه علمایی که در زمان امام
می زیسته اند، این نظر را درنیافته اند؟ در حالی
که آنان حتی چگونگی هندوانه خوردن امام را
دیده و نقل کرده اند؛ پس چه چیزی سبب شده
که آنان که معاصر امام بوده اند چنین چیزی را
از او نقل نکرده اند؟ این مسأله ای عجیب است.

از این رو ما می گوییم مانعی ندارد که انسان
در صورتی که علایم و نشانه هایی مانع از
اکتشاف قول و فعل و تأیید معصوم در اختیار
داشته باشد با اجماع مخالفت ورزد. ما ملاحظه
می کنیم که بسیاری از مسایل که در گذشته
شبه اجماعی بوده اند ـ مانند نجاست کتابی ـ
امروزه محل فتوای بسیاری از علمای بزرگ
است، که برخلاف صریح آن فتوا می دهند.

پیام زن: جایگاه و شخصیت زن غربی را
چگونه می بینید و اساسی ترین مشکلات
انسان غربی و به طور مشخص، زن غربی را
چه می دانید؟

آیت اللّه فضل اللّه : من فکر می کنم که
زن غربی توانسته است در فرایند تجربه
علمی اش به موقعیتهای پیشرفته ای دست یابد
و همچنین بنا به تجربه اداری اش به مناصب
حکومتی برسد، چنان که در تجربه برخی زنانی
که در اداره امور حکومتی کشورهای غربی
موفق بوده اند، مشاهده می کنیم. اما مشکلی که
زن غربی را می آزارد این است که او نیز همانند
مرد غربی فاقد تکامل شخصیت انسانی است.
زیرا در برابر پرده ضخیمی از تحجر مادی
زندگی می کند. ما منکر این نیستیم که زن
غربی به عامل علم و پیشرفت دست یافته و
چه بسا در برخی از زمینه ها بر مرد غربی هم
تفوق یافته است، اما همچنان به لحاظ معنوی
احساس پوچی می کند و عموما از مفهوم
خانواده و فواید آن بی نصیب است. ما
نمی گوییم که هر زن غربی یا مرد غربی فاقد
خانواده است، اما می گوییم که در غرب، خانواده
همچون هر پدیده عمومی دیگری، امری غیر
مقدس شمرده می شود. و روابط انسانی حتی
بین پدران و فرزندان چندان بار عاطفی و
دوستی ندارد. به همین دلیل است که مشاهده

می کنیم بسیاری از هندوهای اهل ریاضت و به
اصطلاح معنویت، زمانی که به آمریکا و اروپا
می روند، در کمترین زمان، دهها هزار پیرو
جذب و جلب می کنند؛ به این بهانه که القای
معنویت می کنند.

من معتقدم که انسان غربی ـ چه مرد و چه
زن ـ توانسته است تا حد زیادی پشرفت تمدنی
کسب کند، اما از بعد معنوی دور افتاده است و
این امر سبب شده است تا او احساس سعادت
حقیقی ای که آرامش و اطمینان به همراه دارد،
نکند.

پیام زن: آیا قبول ندارید که سقوط
معنوی بر وضع مادی جوامع تأثیرگذار است؟

آیت اللّه فضل اللّه : وضعیت نابسامان
معنوی و اخلاقی چه بسا بر جوانب مادی ای که
مرتبط با مفاهیم معنوی و ارزشهای دینی
می شود تأثیر می گذارد. مثلاً ملاحظه می کنیم
که بعد معنوی، بر ارزشهای انسانی تأکید

می ورزد و به این طریق در اهداف علم دخالت
می کند و انسان را از قرار دادن علم به عنوان
ابزار تخریب جهان و یا رسیدن به آرزوها و
خواسته ها به قیمت ویرانی دیگران، منع
می کند. طبیعی است که بعد معنوی در مفهوم
خانواده و نیز تنظیم غرایز مادی انسان دخالت
کند، تا او مسأله جنسی را هدف نپندارد بلکه آن
را صرفا نیازی انسانی بداند که انسان باید آن را
تنظیم و اداره کند، درست مانند تنظیم و اداره
نیاز خویش به غذا. رابطه جنسی، مربوط به
مسأله خانواده و مسأله فرزندان است و بعد
معنوی ایجاب می کند که انسان همانند انسان
غربی ای که دارای آزادی جنسی افسارگسیخته
است و به لحاظ جنسی آرامش و طمأنینه ندارد
زندگی نکند.

پیام زن: زنان شرقی بویژه کشورهای
اسلامی در مقایسه با زنان غربی با توجه به
نفوذ و سلطه آداب و رسوم محلی و با توجه به

سنتهای موجود و تعلقات و پای بندیهای
سنتی، در حفظ هویت بومی و ملی خویش و در
حفظ بنیان خانواده موفق تر عمل کرده اند.
حضرت عالی این ویژگی را چگونه ارزیابی
می کنید و اگر بخواهید به تفصیل میان زن
شرقی و زن غربی مقایسه کنید چه مسایل و
نکاتی جلب توجه شما خواهد کرد؟

آیت اللّه فضل اللّه : ما هنگامی که
وضعیت زن شرقی را مطالعه می کنیم می بینیم
که التزام دینی و التزام اجتماعی و سنتی
توانسته است وی را در حالت انضباط جنسی
قرار دهد. زیرا زن شرقی از انحراف جنسی به
عنوان پدیده ای شایع و رایج، رنج نمی برد، بلکه
همچنان این حالت را خروج از اخلاق، شرافت
و سنتها و … می داند. فرهنگ شرقی همچنین
توانسته است پایبندی و تعهد انسانی ـ عاطفی
و روحی زن را در رابطه اش با همسر و فرزندان
و در ارتباط با جامعه کوچکتر (آشنایان و فامیل)
و امور خانوادگی حفظ کند؛ چنان که زن در این
جوامع به لحاظ ارزشهای عمومی و ابعاد
احساسات انسانی، جزیی ترکیبی از جامعه
است.

اما مسأله ای که زن شرقی در جامعه اش از
آن رنج می برد این است که مرد، در شکل عام،
به عنوان انسانی درجه دوم به او می نگرد. مرد
ـ پدر ـ شرقی غالبا احساس می کند که خود، آن
قدر صاحب اختیار دخترش است که شخصیت
و خواستش را کاملاً نادیده بگیرد. حتی
می بینیم که پدر در مسأله ازدواج دخترش چنان
دخالت می کند که ازدواجی ناخواسته را به او
تحمیل می کند یا او را از ازدواج با کسی که
دوست دارد منع می کند. بسیاری از پدران
معتقدند که دخترشان حق بحث و مخالفت با
نظرهایشان را ندارند ـ چنان که پسران هم این
حق را ندارند ـ زیرا پدری حقی را برایش جعل
کرده است که فقط خود او حق فکر و تصمیم
برای فرزندانش را داشته باشد و فرزندانش حق
تفکر یا اعتراض و بحث را ندارند.

طبیعی است که این حالت مستبدانه
نسبت به دختر بیش از پسر است. زیرا عقل
جاهلیت همچنان در ذهنیت پدران زنده است
و این تفکر جاهلی [تنها] دختر را نماد شرافت
خانواده و انحراف او را مایه ننگ و آلودگی
دامان خانواده می بیند، در حالی که به انحراف
پسر اهمیتی چندان داده نمی شود.

از این رو است که اگر پسر ـ العیاذ باللّه ـ با
زن دیگران زنا کند، پدر از او دفاع می کند، اما
دخترش را در صورت انحراف یا حتی در
صورت داشتن رابطه غیر شرعی مختصر،
می کشد. زیرا مسأله دختر با شرافت خانوادگی
ارتباط پیدا می کند در حالی که کارهای خلاف
پسر کاری به شرافت خانوادگی ندارد.

زمانی هم که دختر به محیط زناشویی و
خانه شوهر منتقل می شود، همان تفکر پدر که
پسر در سایه آن پرورش یافته بود به خود او
منتقل می شود. در اینجا هم شوهر می کوشد تا
همان نوع رفتاری را با همسرش داشته باشد
که پدرش با مادر یا خواهر او داشت. از این رو
می بینیم که غالب مردان ـ جز اندکی ـ این حق
را برای زن قایل نیستند که همسرشان با آنان
بحث و مناقشه کند یا در امور خاص یا عام که
در آن امور نظری دارند، دخالت کنند و نظر خود
را ابراز نمایند. و حتی در جایی که به لحاظ
شرعی حق ندارند، با زدن زن او را تحت فشار
قرار می دهند. و با منع زن از بسیاری از
اقدامات مشروعی که او می خواهد برای ابراز
شخصیت انسانی خویش انجام دهد، بر او
سخت می گیرند.

شوهر در حقیقت در مقام قانونگذار زن
قرار می گیرد و زن ملزم است که در همه چیز،
فرمانبردار شوهرش باشد. هر چند می دانیم که
اسلام، زن را به اطاعت شوهر تشویق می کند
اما در عین حال زن را جز در حقوق خاص
زناشویی مکلف به اطاعت شوهر ننموده است.

بنابراین در غیر مورد یادشده زن، همانند
مرد، دارای آزادی و استقلال در امور مالی و
دیگر مسایل خویش است.

من فکر می کنم که زن در جوامع شرقی
همچنان انسانی درجه دوم به حساب می آید و
وضع چنان شده است که حتی خود زن شرقی
هم باورش شده که انسانی درجه دوم است و از
این رو احساس می کند که فکر و
موضع گیری اش باید همان فکر و موضع
شوهرش باشـد و حتی در مسایـل سیاسی
مانند انتخابات می بینیم که رأی زنان، غالبا
رأی شوهران است، هر چند برخلاف نظرشان
باشد.

ما معتقدیم که ضروری است تا روابط بین
زن و مرد، و بویژه در زندگی زناشویی، متوازن
و متعادل باشد.

حدیثی داریم که می گوید: «جهاد المرأه
حسن التبعل». جهاد زن، خوب شوهرداری
کردن است(۱) و حدیثی دیگر از رسول
خدا(ص) به ما رسیده است که می گویند:
«خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی»
بهترین شما آن کس است که برای خانواده اش
بهترین باشد و من بهترین شما نسبت به
خانواده خویش هستم.(۲) ما معتقدیم ضروری
است که زن و مرد، بویژه در درون محیط
زناشویی چنان زندگی کنند که زندگی زناشویی
عرصه سیادت و سیطره انسانی بر انسانی دیگر
نباشد، بلکه بنایی باشد بر اساس آنچه که
خداوند در قرآن مجید ترسیم نموده است: «و
مِنْ آیاتِهِ اَنْ خلق لکم من انفسکم ازواجا
لِتَسْکُنُوا الیها و جَعَلَ بینکم مودّهً و رحمهً» و از
نشانه های او اینکه از [نوع [خودتان همسرانی
برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان
دوستی و رحمت نهاد.(۳)

به نظر من باید زنان را تشویق و ترغیب
کنیم که در مسایل عقیدتی، فقهی، سیاسی و
اجتماعی می توانند صاحب رأی و نظری باشند.
این امر، او را در وصفی قرار خواهد داد که بر
شخصیت انسانی اش اصرار ورزد و شخصیت او
کامل کننده شخصیت مرد باشد. این همان
چیزی است که در کلام خداوند سبحان آمده
است: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء
بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن
المنکر»(۴) مردان و زنان باایمان، دوستان
یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وامی دارند و
از کارهای ناپسند باز می دارند.

هنگامی که دانستیم «معروف»، هر امر
مثبتی است که به مصلحت انسان و مورد
رضای خداوند است و «منکر»، هر امر منفی ای
است که خلاف مصلحت انسان و رضای الهی
است، پی خواهیم برد که میدان ایفای نقش
زن، گستره ای به وسعت همه جهان است،
چنان که نقش مرد نیز دارای همین ظرفیت
است.

زن جاهل و ناآگاه که اعتماد به نفس ندارد
و به عنوان سایه ای برای مرد زندگی می کند،
نمی تواند به حیات اجتماعی و خانواده نیرو و
قدرت ببخشد.

اما در غرب، زن دارای استقلال است و
خود را هم سطح مرد می بیند. ولی مشکل
اینجاست که این حالت استقلال و
خودمختاری به حدی پیچیده شده است که زن
را بازمی دارد از اینکه احساس کند که او
کامل کننده مرد است و مرد نیز، کامل کننده او
است و چنان شده است که به تنهایی زندگی
می کند و مرد نیز تنها زندگی می کند، بی آنکه
علاوه بر پیوند ظاهری ای که هر دو نیازمند
آنند احساس وجود پیوندی انسانی و دوستانه و
محبت آمیز کنند. این امر، زن و مرد را در حالت
بیگانگی نسبت به یکدیگر قرار می دهد و در
بسیاری از موارد روابط آن دو را در سطحی

محدود می کند که از حد امور جنسی فراتر نرود.
ما از وضعیت عام زن در شرق و غرب سخن
نمی گوییم بلکه از پدیده ها سخن می گوییم.

پیام زن: چگونه ممکن است این وضعیت
زن شرقی تغییر یابد؟ آیا اسلام با مسأله
آزادی زن همانند آزادی بردگان معامله
تدریجی کرده است. یعنی اینکه درب را چنان
نگشوده که همه بردگان به بازار بریزند. آیا
می توان بین مسأله آزادی بردگان در آغاز
اسلام و مسأله آزادی زن شرقی شباهتی قایل
شد؟

آیت اللّه فضل اللّه : ما معتقدیم که بین
این دو مسأله تفاوت وجود دارد. زمانی که
اسلام آمد، همه عوامل و منابع بردگی را حذف
کرد و تنها بردگی در جنگ را باقی گذاشت، و
این نوع بردگی را هم به لحاظ واقعی
نمی توانست ملغی کند، زیرا دیگران تلاش
می کردند تا مسلمانان را در جنگ به بردگی [و
اسارت] بگیرند. به این ترتیب اسلام بر اساس
خشکاندن عملی سرچشمه های بردگی عمل
کرد. ملاحظه می کنیم که مسأله بردگی در
سرزمینهای اسلامی بدون آنکه نیازی به
انقلاب آزادی بخش بردگان بوده باشد، با
ابزارهای شرعی در روند آزادی بردگان، پایان
یافت. اما هنگامی که بناست زن و مرد به
حرکت در مسیر ترسیم شده قوانین اسلامی
پای بند باشند و حقوقی را که اسلام برای هر
کدام از زن و مرد به عنوان انسان دارای حق و
تکلیف معین کرده رعایت کنند، چنین
درمی یابیم که زن و مرد هر دو مسؤول رعایت
حد و مرزهای الهی در هر موردی هستند.
اسلام از انسان خواسته است تا تمام سعی
خویش را در پای بندی به حدود الهی به کار
گیرد. بنابراین، التزام به حدود و حقوق متقابل
زن و مرد، بازتابی منفی در عرصه اجتماعی
نخواهد داشت و چنین نیست که اگر زن و مرد
به حدود الهی در باره حقوق یکدیگر ملتزم

باشند، حیات اجتماعی دچار بحران شود. بلکه
التزام به نظام حقوقی اسلامی در خدمت حیات
اجتماعی انسانهاست.

در عین حال می گوییم: طبیعی است که
انسانهایی که صدها سال در سایه سنتها و
عادات مختلف زیسته اند، باید در روند تدریجی
تلاش عظیم و سازماندهی شده، تغییر اخلاق
داده شوند.

پیام زن: در حدیثی از رسول گرامی
اسلام(ص) آمده است: «ما بنی فی الاسلام
بناء احبّ الی اللّه من التزویج» در اسلام هیچ
بنیانی نزد خداوند محبوبتر از بنیان خانواده
نیست. حضرت عالی چه تصویری از این بنیان
دارید؟

آیت اللّه فضل اللّه : این حدیث، جوانان را
به ازدواج به عنوان عنصری از عناصر بازداری
زن و مرد از انحراف فرا می خواند و در عین
حال تأکید دارد که ازدواج زمینه شکل گیری
خانواده است. هنگامی که مسأله ازدواج را از
منظر اسلام مطالعه می کنیم درمی یابیم که
اسلام بر بعد معنوی و انسانی ای که زن و مرد
را چونان انسانی یگانه جمع می کند تأکید
می ورزد. مثلاً در آیه ای که آمد می خوانیم: «و از
نشانه های او اینکه از [نوع [خودتان،
همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید
و میانشان دوستی و رحمت نهاد.»

این آیه، ازدواج را وسیله ای برای زیستن
در فضای آرامش و کسب طمأنینه و رضایت
روانی می داند که در چنین فضایی هر کدام از
زن و شوی به دیگری دل آرامی و اطمینان
نفس می بخشد و هر کدام احساس امن و
خرسندی و همنوایی با دیگری دارد. «و جعل
بینکم مودّه و رحمه» و میانتان دوستی و
رحمت نهاد، چنان که زندگی زناشویی با ایجاد
همدلی بین زن و شوهر و رحمتی که به معنای
درک متقابل شرایط ذهنی و محیطی و ترمیم
نقاط ضعف طرف مقابل است، شکل می گیرد.

یعنی بنیاد خانواده بر پایه دوستی و رحمت
نهاده شده است و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.