پاورپوینت کامل زنی که به زمامداری رسید ۷۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زنی که به زمامداری رسید ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنی که به زمامداری رسید ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زنی که به زمامداری رسید ۷۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۰
در مقاله «بانوی فرمانروا» آمد که «قتلغ ترکان قراختایی» با سلطان قطب الدین ازدواج نمود و دختر بزرگشان بی بی ترکان نام داشت. وی نیز
توانست به زمامداری برسد و همچون مادرش به منظور سامان دادن به اوضاع اقتصادی اجتماعی مناطق تحت قلمرو خود جدیتی تحسین برانگیز
نشان داد و در دفع اشرار و مدعیان و افراد مخالف و تحکیم امنیت و تثبیت رفاه و آسایش مردمان کوشید. گرچه نامبرده برای استوار نمودن قدرت
خود با برادر خویش و برخی اقارب به ستیز برخاست ولی ویژگی وی که او را اجمالاً در ردیف افراد خوش سابقه قرار می دهد این بود که به علم و فضل
علاقه داشت و دانشمندان، ادیبان و هنرمندان را ارج می نهاد و کاروانی از دانشوران را به نزد خویش فرا خواند و با ارباب فضل ارتباطی نزدیک و
انسی مستدام برقرار کرد و طبع خودش شکوفا گردید و با سرودن اشعاری نغز در ردیف زنان سخنور درآمد. در این نوشتار با فعالیتهای فرهنگی،
ادبی و اجتماعی وی آشنا می شویم.
* رقابت برای امارت
دختر ارشد بانو «قتلغ ترکان قراختایی»
به بی بی ترکان معروف بود. وی توانست فرامین
را برای مناصب مختلف، در کرمان به دست
آورد و خواهرش، ملک خاتون سیرجان، دارایی
و املاک شخصی خود را در این ولایت به او
اختصاص داد. بی بی ترکان از فرامینی که از
دربار ایلخان مغول در اردوی آذربایجان گرفته
بود، رضایت داشت و لذا راهی سیرجان گردید،
اما برادرش سلطان جلال الدین (سیورغَتْمِشْ)
از فرمانهای مذکور ناراضی بود. چندی بعد که
کار بر وفق مراد ارغون مغول آمد، نصره الدین
یولکشاه با مادرش بی بی ترکان و برادرش
غیاث الدین سیوکشاه متوجه دربار ارغون شد.
در همین وقت فرمان احضار جلال الدین نیز به
کرمان رسید. آنان با کمک ظهیرالدین،
مستوفی کرمان، و امیر تاج الدین و دیگران
توانستند موقعیت جلال الدین را ضایع کنند.
شورای مخصوص مغول تشکیل شد که طبق
تصمیم آن مقرر گردید نوّاب جلال الدین به
چوب و فلک کشیده شوند، ولی نامبرده با کمک
یکی از شاهزادگان مغولی وضع را به نفع خود
برگردانید و قرار شد حکومت کرمان بین او و
ملک خاتون تقسیم گردد.(۱) بی بی ترکان تا
سال ۶۸۸ه··· .ق که درگذشت، دیگر نتوانست
موقعیت قدیم را به دست آورد، ولی خواهرش
ملک خاتون پس از مرگ ارغون در سال
۶۹۰ه··· .ق خود را به کرمان رساند و چنانچه
شرح خواهیم داد، بساط برادرخوانده خود،
جلال الدین، را در هم پیچد.
وی در روزگار حکومت اباقاخان، خواجه
شمس الدین تازیکو، منصبی یافت و با آنکه در
یزد فرمانروایی داشت، مُلْک فارس هم تحویل
وی گردید. او خواست که با خاندانی نامدار و
دودمانی بااصالت وصلت کند:
تا نصاب حشتمش گردد تمام
مرغ امیدش همه آید به دام
خوش شودش لذت مطلوب دل
پر شودش باده مقصود جام
در این وقت انفصال و انقطاعی میان
امیرعضدالدین و بی بی ترکان روی نموده بود و
طبق مکتوبهای محکم به شهادت افراد
مطمئن این وضع مسجّل گشته بود. قتلغ ترکان
و بی بی از رفتار بد عضدالدین به غایت نفرت
داشتند، ولی عضدالدین پای لجاج فشرد که
بی بی در حباله من است و از عقد نکاح من
منخلع نشده است، اما شوهر چون دید این
دعوی پای بر جایی ندارد، دست تعرض کوتاه
گردانید و در بیت الاحزان ندامت پای در دامن
سکون کشید و مُهر سکوت بر لبان نهاد.
دلالان بال بشارت گستردند و به جانب یزد
روان شدند که ای فرمانروای این دیار! زمان
خطبه و آغاز خواستگاری فرا رسیده است.
جماعتی از معاریف عازم کرمان شدند و با
تشریفات و تکلفات لازم موضوع را مطرح
نمودند. قتلغ خاتون خواستاریِ فرستادگان را
پذیرفت و فرمان داد تا قضات و معاریف ولایت
را حاضر کردند و عقد نکاح در حضور آنان
جاری گردید و بزرگان یزد را با تشریفات فاخر
بازگردانید و در ماه صفر سال ۶۶۸ه··· .ق مهد
عالی، بی بی ترکان را با مشاهیری از کرمان به
صوب یزد روانه کرد. مهد عالی چند روزی در
یزد با مَلِک شمس الدین می ساخت، ولی چون
او مصمم گردید تا به جانب فارس برود، روی
عناد پیش آورد و با وی پای در کوی موافقت
ننهاد و چندان که امیر یزد به لطف و مدارا
پیش می آمد، او به لجاجت برخورد می کرد.
قتلغ ترکان جهت دلجویی مَلِک شمس الدین
دستور داد تا طی تشریفاتی ناصرالدین دبیر به
همراه دامادش روانه فارس گردد. معتمدان
حکایت کرده اند که ملک دستور داد معارف
فارس را به نزد بی بی ترکان بفرستند تا با شرط
و پیمان و سعی لازم او را به محل استقرار وی
بیاورند، ولی خاتون قراختایی به سخن ایشان
التفاتی ننمود. ناصرالدین که دید فرمانروای یزد
و فارس به مهد عالی تعلق خاطر دارد، متعهد
گشت بانو را به فارس برساند. و با انواع مواعظ
و نصایح گوناگون به این موفقیت دست یافت و
خود به کرمان بازگشت، اما بی بی ترکان بر سر
خوی و طبع خود بود و مادرش، ظهیرالدین را
به فارس گسیل داشت تا او را موعظه گوید.
فایده نداشت و کار به اصلاح و سازش روی
ننمود. سرانجام کار این دو نفر به انفصال
انجامید و بی بی ترکان متوجه اردو گشت و به
مادرش پیوست.(۲)
گویند این شمس الدین محمد، صاحب مال
و املاک و حرفه تجارت بود که در سال
۶۷۶ه··· .ق مملکت فارس را به مقاطعه گرفت و
فرمان حکومت مطلق برایش صادر گردید و
بعد از ورود به فارس با ارباب بلوکات گاهی به
خشونت و گاهی به مداهنه و سازگاری گذران
نمود و در مدت ده سال تمام زیر بار حوادث
رفته، پایمال جور و اجحاف گردید و تمامی
اندوخته هایش پراکنده شد و سرانجام کارش به
جایی رسید که برای گذران زندگی روزانه از
بنده زادگان خود مسألت می نمود.(۳)
بی بی ترکان قرآنی وقف کرد که بر مزار
مادرش قتلغ ترکان و پدرش قطب الدین گذاشته
شود. قرآن مذکور سی پاره بود و در پشت یکی
از جزوات آن وقفنامه نوشته شده که مرحوم
مجدزاده صهبا به کمک علامه قزوینی آن را
خوانده است.(۴) ظاهرا پس از زلزله سال
۱۳۱۴ه··· .ق و تخریب قبه سبز و نیز پس از
کاوشهایی که وکیل الملک و جلال الدوله برای
به دست آوردن اشیای قیمتی کرده اند، این
قرآنها پراکنده شد و قسمتی از آن به آستانه
شاه نعمت اللّه ولی انتقال یافت. وقفنامه
بی بی ترکان در ورق اصلی پشت اولین صفحه
از جزوه هفتم قرآن ثبت شده است. این جزوه
دارای ۹۸ ورق است و دو صفحه اول و آخر آن
تماما تذهیب شده و به سلامت مانده است.
طول هر یک از صفحات قرآن ۴۵ و عرض آن
۳۳ سانتی متر است و در هر صفحه فقط سه
سطر نگاشته اند.(۵)
* جدال با جلال الدین
دربار مغول در فکر ایجاد رقیبی برای
حکومت کرمان بود؛ زیرا این رقابت همیشه
درآمد دیوانی را چندین برابر می کرد. بدین
جهت جلال الدین سیورغتمش انتخاب شده
بود؛ با اینکه موقعیت وی توسط ترکان خاتون و
بی بی ترکان تضعیف شد. وی برای تقویت
قدرت خود ناچار در بهار ۶۸۳ه··· .ق به جانب
اردوی سلطان احمد (تکودار) رفت. در همین
وقت خبر پیروزی احمد بر ارغون انتشار یافت
و در کرمان به طرفداری او تظاهراتی بر پا شد؛
اما چند صباح بعد که ارغون بر اوضاع استیلا
یافت و قاصدی به نام «بایدو» ـ فرزند طَرَغای
مغول فرزند هلاکو و شوهر شاه عالم خاتون ـ
مژده فتح را به کرمان آورد، طبعا خذلانی بزرگ
به سلطان جلال الدین راه یافت و برعکس
یولکشاه که به عنوان توطئه مطرود بود، به
سیرجان رفت و با مادرش بی بی ترکان و
برادرش غیاث الدین سیوک شاه به حضور
ارغون راه افتادند. وی با وجود دشمنانی که
داشت، کارش به جایی نرسید و همراهانش را
تازیانه زدند و اگر همراهی «بوقا» نبود، خطر به
جانش می رسید. در این حال سرانجام مُلْک
کرمان میان پادشاه خاتون و جلال الدین نصف
گردید. تاریخ این مناصفه را سال ۶۹۰ه··· .ق ذکر
کرده اند.
مرگ ارغون اوضاع آذربایجان و خراسان را
دچار آشوب ساخت و اعیان ترک مقیم کرمان
به رهبری خواجه قوام الدین عذر ورزیدند و
روی توجه به جانب پادشاه خاتون کردند.
سلطان می خواست از کرمان خارج شود، اما به
اشاره ترکان طوایف اوغان و چریک مغول
شوارع و طُرُق را بستند. این وضع آن قدر ادامه
یافت که پادشاه خاتون که در اردوی مغولی به
سر می برد، به کرمان رسید. سلطان جلال الدین
خیال داشت با جمعی از همراهان خانم
کردوجین همسر خود و دختر آبش خاتون به
شیراز انتقال یابد، ولی فرصت نیافت.
صفوه الدین مَلِک خاتون مدت یازده سال در
اردو با مادر اباقاآن ندیم بود و سپس به ازدواج
گیخاتو برادر ارغون در آمد. گیخاتو پس از مرگ
ارغون در سال ۶۹۰ه··· .ق روی کار آمد، ولی
تاریخ وی را به عنوان شاهزاده ای بی کفایت
عیاش، مبذر و گشاده دست و فاقد صفات
حکمرانی و فرماندهی معرفی کرده است.(۶)
سرانجام بانو صفوه الدین ملک خاتون در سال
۶۹۱ه··· .ق خود را به مقر حکومت یعنی کرمان
رسانید. متأسفانه برای رسیدن به قدرت
سیاسی برادر خود جلال الدین را در قلعه شهر
زندانی کرد و صله رحم را نادیده انگاشت.
کردوجین همسر جلال الدین در پی آزادی
شوهر برآمد. وی در میان مشک آبی طنابی
تعبیه کرد و با فراشی نزد او فرستاد و دریچه ای
از قلعه گشود. جلال الدین شب هنگام توسط آن
طناب از قلعه فرود آمد و از آن محبس رهایی
یافت و با اسبان امرایی که در پایین انتظارش
را می کشیدند، فرار کرده و به اردوی گیخاتو
رفت و در آن جا امیر آق بوقا مربی او شد. مَلِک
خاتون از این عمل برآشفت و هدایایی برای
آق بوقا و دیگران فرستاد و تسلیم جلال الدین را
از آنان خواست. پیامهایی نیز برای گیخاتو
فرستاد و خاطرنشان گردید نامبرده مدت دو
سال در مقابل فرمانهای او مقاومت کرده است.
سرانجام جلال الدین را به کرمان عودت داد و
وی هم چند ماهی او را در خانه یولکشاه فرزند
بی بی ترکان زندانی ساخت، تا اینکه «بایدو» با
خواهر تنی جلال الدین یعنی اردو قتلغ ازدواج
کرد و واسطه شد تا حکمی برای آزادی او و نیز
اعزام دخترش شاه عالم به اردو صادر گشت.
ملک خاتون با تعلل بالاخره او را با مادر و
برادرش نزد «بایدو» در بغداد فرستاد، ولی در
آزادی جلال الدین تعلل ورزید و سرانجام
رهایش کرد و با او مصالحه نمود. موافقان
جلال الدین که تَرکش گفته بودند، او را از این
مصالحه بر حذر داشتند و از وی نزد ملک
خاتون سعایت کردند و گفتند علیه او مشغول
توطئه چینی است.(۷) و نیز برخی شایعه کردند
که جلال الدین با یکی از کنیزکان ملک خاتون
روابطی دارد و حتی برای مسموم نمودن ملک
خاتون کنیزک را تحریک نموده است. بر این
تهمت در شب ۲۷ رمضان سال ۶۹۳ه··· .ق
هنگام افطار او را خفه کردند و چنین اشاعه
دادند که با ضربات کارد خودکشی کرده است و
او را در مدرسه ای که خودش ساخته بود،
مدفون نمودند.(۸)
* حمایت از اهل معرفت
ملک خاتون در حالی که حکومت خود را
در کرمان گسترش داده بود، فرستادگانی نزد
گیخاتو گسیل داشت و حکومت یزد و شبانکاره
را نیز از او درخواست کرد. محمد بن علی
بن محمد شبانکاره ای در وصف وی نوشته
است:
«پادشاه خاتون زنی بس فاضله عالمه
عادله بود و در ظل تربیت مادری چون ترکان
بالیده بود و هر فضیلتی که مردان را مشکل به
دست آمدی، او را حاصل بود. با اهل علم و
فضل میلی عظیم داشت و خود نیک اهل بود و
چند مصحف قرآن به خط خود نبشته و
شعرهای خوب دارد و در اوایل، زن آباقاآن بود.
باز گیخاتو او را قبول کرد. مدتی در روم بود … و
چون به کرمان آمد، رسم عدل و انصاف نهاد که
سلاطین جهان پیش از او ناچیز آمدند و اهل
علم را ادرارات [= حقوق] و معایش بسیار داد
و مدارس و مساجد بی قیاس نیا فرمود و وزراء
و کتبه [= نویسندگان [را به جای خود، هر کسی
مرتبه خود، معین گردانید و ملوک اقربا را هر
یک به شغلی منصوب کرد و ولایت شبانکاره را
استدعا کرد و به وی ارزانی داشتند و نواب او
بیامدند و هرموز [= هرمز] و قیش (قشم) و
بحرین نیز تصرف نمود و یزد نیز داخل ممالک
او شد …».(۹)
ناصرالدین منشی از او به عنوان خاتونی
فاضله و کریمه نام می برد که والاهمت و
باطهارت بود. وی می نویسد:
«پادشاه خاتون طبقات مردم کرمان را
غریق انعام و ایادی گردانید و به فنون احسان
نوع انسان را بنده کردی. در ذات مبارکش خود
کرمی جبلی و سخایی غریزی بود. از حال و
خصال او همواره خورشید مروت و عطیت
ساطع و لامع، اعراض دنیاوی پیش چشم او
محلی و وزنی نداشت. فاما قطع صله رَحِم،
علانیهً و جهرا بر قتل برادری چنان جوانبخت
اقدام نمودی. خدشه زشت آمد بر چهره
محیای زیبای جمال و کما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 