پاورپوینت کامل زنان در تعزیه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زنان در تعزیه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنان در تعزیه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زنان در تعزیه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۴

«قسمت دوّم»

ایام سوگواری ماههای محرم و صفر، فرصتی به دست داد که به موضوع نقش زن
در تعزیه و شبیه خوانی بپردازیم. در بخش نخست مقاله، پس از پرداختن اجمالی به جایگاه
خود تعزیه، شواهدی تاریخی را بازگو کردیم که حضور پاورپوینت کامل زنان در تعزیه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint ها، به عنوان تماشاگر
و یا مجری را نشان می داد. سپس به موضوع تشبّه مردان به پاورپوینت کامل زنان در تعزیه ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint پرداخته شد و
در پایان توضیح داده شد که از فن تعزیه خوانی برای اجرای نمایشهای مسرّت بخش نیز
بهره برده می شده است. اینک بخش پایانی را تقدیم می دارد.

* مقایسه مصایب

یکی از جلوه های هنری تعزیه این است
که ضمن آنکه سوگواری و گزارش وقایع و
حوادث را از صحنه های کربلا به رویدادهای
قبل و بعد از این ماجرا تسرّی داده و
چگونگی مصایب انبیاء را گوشزد کرده ولی
بین این رخدادها و حماسه های عاشورا وجه
اشتراکی ایجاد نموده و افزوده است: در
مقابل مصیبت کربلا هر گونه بلایی که
متوجه پیامبران و خاندان آنان بوده کوچک
جلوه می کند. یکی از این مجالس «شبیه
قربانی کردن ابراهیم اسماعیل را در راه
خدا» است که در مجموعه لیطن (محقق
اروپایی) یافت شده و توسط مهدی فروغ به
چاپ رسیده است. از لحاظ موضوع این
شبیه را باید در دسته پیش واقعه ها جای
داد هر چند که به لحاظ داستانی استقلال
کامل دارد؛ در این ماجرا ذبح اسماعیل با
چگونگی شهادت علی اکبر(ع) در صحرای
کربلا ارتباط دارد، ابراهیم به این ذبح
رضایت کامل می دهد و از هاجر می خواهد
که اسماعیل را خبر کند. هاجر فرزندش را که
نزد معلمی قرآن می خوانده خبر می کند و با
هم نزد ابراهیم می آیند، هاجر در آغاز وقتی
درمی یابد که پسرش می خواهد قربانی شود
هراسان می گردد ولی چون متوجه می شود
در این کار رضای خدا نهفته است می گوید:

کنون که هست رضای خدای عالمیان

رضا شدم که شود نورچشم من قربان

اسماعیل پس از وداع با مادر از پدر
می خواهد تا اجازه دهد او به مکتب برود و از
دوستان و معلم خود خداحافظی کند اما
گویا هاجر همچون ام لیلی (مادر علی اکبر)
دلتنگ او می شود:

دمی بایست که ببینم دوباره روی تو را

دمی بایست زنم بوسه من گلوی تو را

دمی بایست که دیدار آخرت بینم

گلی ز گلشن رخسارت ای پسر چینم

اسماعیل خواهان بوسیدن دست مادر
است و خواستار آن است که شیری را که به
او داده حلال کند. بعد از آن ابراهیم فرزند را
رو به قبله می خواباند تا سر از تنش جدا
سازد. در این حال هاجر با ناله از وی
می خواهد تا آبی به گلوی اسماعیل بریزد.
در اینجا بهترین فرصت برای گریز به
صحرای کرب و بلا و یادآوری تشنگی امام
حسین(ع) و فرزندان اوست. هاجر از شوهر
خود می خواهد که زمین کرب و بلا را به او
نشان دهد. ابراهیم از میان دو انگشت
حوادث آن دشت خونین را به وی نشان
می دهد، با مشاهده این صحنه ها، هاجر
می گوید:

فغان و آه عجب دشت پر ز خون دیدم

تمام کوه و در و دشت لاله گون دیدم

چه واقعست خدایا در این دیار اَلَم

که کشته ها همه بی سر فتاده بر سر هم …(۱)

این نمایش از کتاب روضه الشهدای
ملاحسین کاشفی اقتباس گردیده است.

* ترکیب شادی و عزاداری

در مجموعه آنریکو چرلی (خاورشناس
اروپایی) مجالس تعزیه ای مشاهده
می شوند که به حضرت خدیجه اختصاص
دارد که اسامی آنها عبارتند از: «زفاف
خدیجه»،(۲) «آمدن خدیجه خدمت
رسول(ص)»، «آمدن زهرا(س) و خدیجه
کبرا به خانه خولی»، «وفات عیال پیامبر»،
«وفات خدیجه».(۳)

سوگنامه وفات حضرت خدیجه همواره
در مقدمه مجلس تعزیه عروسی حضرت
زهرا(س) مطرح می گردد و نقش آفرینان این
صحنه عبرت بلافاصله از قلمرو سوگ و
اندوه بزرگ بانوی اسلام و همسر رسول
خدا(س) به دایره سور و شادی زهرای بتول
انتقال می یابند و رخت عزا به جامه شور و
نوا تبدیل می گردد. در مجموعه ای که بدان
اشاره شد، مجالس تعزیه متعددی وجود
دارد که به حضرت فاطمه زهرا اختصاص
یافته اند. یکی از معروفترین آنها «عروسی
قریش» یا «مجلس به عروسی رفتن فاطمه
زهرا(س)» می باشد، این مجلس را زنان
پادشاهان قاجار ترتیب داده اند که مضمونی
بسیار ساده دارد و با آداب و رسوم ایرانی
گره خورده است.(۴) بر اساس روایت این
تعزیه خواهر عبدالعزیز با جماعتی از زنان
قریش جشن عروسی بر پا کرده و حاضر
نمی باشند که در مجلس رحلت خدیجه
مادر فاطمه حضور یابند زیرا نمی خواهند
مجلس عیش و عشرت خود را بر هم زنند.
حضرت فاطمه که در غم وفات مادر سوگوار
است از جواب خواهر عبدالعزیز ناراحت
می شود. از آن سوی زن قریشی مزبور به
این بسنده نکرده و از سر اذیت و آزار،
حضرت فاطمه را به مجلس عروسی فرا
می خواند چه می داند که آن حضرت از شدت
فقر و کم بضاعتی لباسی در خور مجلس
عروسی ندارد و با آمدن در بین زنان قریش
که جملگی آراسته به جواهر و زینت آلات
می باشند موجبات ناراحتی او ایجاد
می شود. دعوت به مجلس عروسی دل
فاطمه را به درد می آورد و او فغان برمی دارد
که:

شما جماعت اعراب سخت بی شرمید

خدیجه مرده شما در نشاط سرگرمید

فاطمه دعوت زنان قریش را رد می کند
اما خواهر عبدالعزیز رسول اکرم(ص) را
واسطه قرار می دهد تا فاطمه به مجلس
عروسی آید. در همین حال، جبرئیل بر
پیامبر نازل شده و از او می خواهد که به
فاطمه اجازه دهد در مجلس عروسی شرکت
کند. پیامبر فاطمه را به رفتن راضی می کند
اما دختر خطاب به پدر می گوید:

بگو به مجلس عشرت چگونه رو آرم

بکهنه جامه بگو من چه آبرو دارم

من غریب به این کهنه جامه با دل ریش

روم چه سان به بر این جماعت بدکیش

اما ناگهان جبرئیل به همراه حوریان
بهشتی از راه می رسند و جامه های نفیسی
برای فاطمه می آورند. آن بانوی دوسرا با
جاه و جلالی ملکوتی در حالی که حوریان به
دورش حلقه زده اند به مجلس عروسی وارد
می شود. عروس که در انتظار دیدن فاطمه
در لباسی مندرس بوده از دیدن چنین

منظره ای از حال می رود و مجلس شادی به
عزا تبدیل می شود. خواهر عبدالعزیز از
حضرت فاطمه(س) می خواهد که دست به
دعا بردارد تا عروس عمر دوباره بیابد. او هم
دعا می کند و عروس به هوش می آید و
خطاب به فاطمه می گوید:

السلام ای دختر شاه جهان

شافع ما عاصیان و گمرهان

شد وجودت باعث احیای من

ورنه بودی در سفر مأوای من

دوستانت شاد و خرم در نعیم

دشمنانت را بدیدم در جحیم

جمشید ملک پور درباره این تعزیه
می نویسد: عروسی دختر قریش دو
موقعیت نامتجانس را ایجاد کرده و از عدم
تجانس این دو، حالت و عکس العمل
اشخاص در برابر آنهاست که زمینه برای
خنده پدید می آید. این دو موقعیت از

ناهمگونی بین کردار مقبول فاطمه زهرا و
اعمال ناروای خواهر عبدالعزیز و زنان قریش
به وجود آمده است.(۵) اعتمادالسلطنه در
باره اجرای این شبیه و اثر جنبه های کمدی
آن در تکیه دولت نوشته است:

«… دیشب تعزیه عروسی رفتن فاطمه
در تکیه بیرون آوردند. این تعزیه را به
قدری رذل کردند … و خنده اهل حرم
طوری از بالاخانه به صحن تکیه می آمد که
اشخاصی که در آنجا بودند نقل می کردند
که از تماشاخانه مضحک فرنگستان خیلی
باخنده تر بود …».(۶)

به همین دلیل برخی گفته اند
نمایشهای اروپایی در تعزیه ها اثر گذاشته و
سبب پیدایش مجالسی به نام گوشه و
شبیه مضحک شده است.

از مجلس تعزیه تزویج فاطمه زهرا با
حضرت علی(ع) یا عروسی زهرا که به
تعزیه نزول زهره هم معروف است.
نسخه های متعدد وجود دارد. بر اساس این
حکایت از جانب خداوند به پیامبر اکرم(ص)

وحی می شود که فاطمه را شوهر دهند،
خواستگاران زیادی به خواستگاری می آیند؛
از جمله حضرت علی(ع)، رسول اکرم
نمی داند که کدام یک را به عنوان همسری
دختر خود برگزیند که ستاره زهر نازل
می شود و آن حضرت در می یابد که تنها
حضرت علی(ع) لیاقت دارد با فاطمه پیمان
ازدواج ببندد.(۷)

بدین وصف فاطمه زهرا عازم خانه
حضرت علی(ع) می شود در حالی که
جبرئیل از جانب راست و میکائیل از سوی
چپ و فوج ملایک از عقب آن بانو روان
بودند. عده ای از جوانان نیز شمشیر

برکشیده و رجزخوانان به وصف نوعروس و
نوکدخدای نظر کرده می پردازند. پایان این
مجلس تعزیه به شیوه گریز زدن به
صحرای کربلا صورت می گیرد و گوشه ای از
سوگ و ماتم سالار شهیدان به نحو اجمالی
مطرح می شود اما چون فاطمه به خانه
اسداللّه غالب پا می نهد، زن فقیری می آید و
از نداشتن لباس برای پوشانیدن خود سخن
می گوید، بتول عذرا پیراهن نوی را که برای
به حجله رفتن پوشیده بود به آن زن نیازمند
بخشیده و لباسی کهنه بر تن می کند، در
این حال راوی چنین می گوید:

فاطمه که نتوانست ضعیفه عاجزه را
عریان ببیند کجا بود در وقتی که زینب و
کلثوم با سایر اهل بیت وارد مجلس ابن زیاد
و یزید بی بنیاد می گردیدند.(۸)

* گوهر اشک

طبق نقل مجلس «تعزیه پشم ریسی
فاطمه» آن حضرت به ریشتن پشم
می پردازد و مزد آن را به مصرف زندگی و
انفاق درماندگان می رساند، شبیه خوانان
تعزیه دیگری را به نمایش می گذارند که
مجلس «انار آوردن جبرائیل» نام دارد. در
این ماجرا فاطمه زهرا(س) بیمار می شود.
طبیب انار تجویز می کند حضرت علی(ع)
این میوه را در هیچ جا به دست نمی آورد تا
آنکه به خانه شمعون کلیمی رفته و از او انار
طلب می نماید. او هم یک عدد انار به ایشان
می دهد، حضرت در راه به مریضی
برمی خورد که همان کسالت فاطمه(س) را
دارد و با این میوه بهبود می یابد، در مقابل
عجز و الحاح او تاب مقاومت ندارد و انار را
به آن بیمار می بخشد و دست خالی و
اندوهگین به خانه بازمی گردد. در همین
احوال جبرئیل از آسمان نازل می شود و
سبدی انار برای حضرت فاطمه به ارمغان
می آورد، طبق روایت مجلس تعزیه «نان
پختن فاطمه زهرا(س)» آن حضرت نانوایی
می کند و تولیدات خود را به فقیران
می دهد.(۹) یکی از مجالس تعزیه که نسبتا
مفصل است، مجلس «غصب باغ فدک»
می باشد. در این تعزیه باغ فدک را که به
پیامبر تعلق دارد غصب کرده اند و باغبان آن
از این بابت ناراحت است زیرا با فشار و
تهدید ناچار شده کلید آن را تحویل غاصبان
بدهد. فاطمه زهرا(س) از شوهر خود
می خواهد به او اجازه دهد برای احقاق
حقوق خود اقدام کند، او هم اجازه می دهد و
دختر پیامبر به نزد غصب کنندگان فدک
می رود و از فرزند خود امام حسن می خواهد
تا فرمایش پیامبر را در مورد صاحب اصلی
فدک جویا شود و او هم می فرماید:

بدان ز جد کبارم ز روی صدق و صفا

شنیده ام من محزون به هر صباح و مسا

که گفت باغ فدک مال حضرت زهراست

دهم شهادت که این گفته رسول خداست

حضرت امام حسین(ع) نیز گواهی
می دهد ولی مورد قبول واقع نمی شود، تا
آنکه سلمان فارسی به خواهش فاطمه زهرا
می آید و تأیید می کند که پیامبر فدک را به
دخترش ـ حضرت زهرا(س) ـ بخشیده
است. مدعیان با آنکه این حقایق را می دانند
قبول نمی کنند و سند باغ مزبور توسط
مخالفین پاره پاره می شود. تعزیه مزبور با
این حادثه پایان می یابد که به در خانه
حضرت علی(ع) برای بیعت کردن می آیند و
چون در گشوده نمی شود بر آن لگد می زنند
و در به پهلوی زهرای اطهر اصابت می کند،
فاطمه زهرا گوید:

پدرجان دشمنانت کینه بستند

ز در پهلویم ای بابا شکستند

پدرجان فاطمه حالی ندارد

چو مرغی کو پر و بالی ندارد …(۱۰)

متأسفانه در این مجلس تعزیه به
عنوان زبان حال فاطمه(س) مطالبی گفته
می شود که با شأن و منزلت آن بانو
سازگاری ندارد. از طرف دیگر طبق روایت
نسخه تعزیه ای که خوجکو (فرانسوی
لهستانی الاصل) جمع آوری نموده حضرت
فاطمه گوید:

بزرگوار خدایا به حق پیغمبر

به حق مرتبه و جاه حیدر صفدر

به حق محسن در خاک و خون تپیده من

به حق پهلوی پردرد و آب دیده من

به حرمت حسنین و به دیده های ترم

که در گذر ز گناهان امت پدرم(۱۱)

در مجلس تعزیه وفات حضرت فاطمه
زهرا(س)، آن بانو در فراق باب خود می گرید
و مردم مدینه از این جهت ناراحتند و از
حضرت علی می خواهند که فاطمه یا به
شب آرام گیرد یا در روز نگرید. در ادامه
حضرت زهرا(س) از بلال خواستار اذان گفتن
است تا با این ذکر نام بابش تداعی گردد و او
از آن احساس آرامش کند. سپس فاطمه به
امور خانه چون شستشوی لباس، دستاس
کردن و مانند آن می پردازد و در همین حال
ضمن خواندن اشعاری حادثه کربلا را تذکر
می دهد. سپس از کنیز خود فضه می خواهد
که کافور و کفن برای ایشان مهیا کند. چون
بقچه حاوی کفن آماده می شود فاطمه
خطاب به آن می گوید:

ای به تن رخت غم و محنت من

ای مبارک کفن ای خلعت من

بوی جان از تو رسد ای کفنم

زیر خاکی تو به تن پیرهنم

مشعل محفل تاریک منی

همه دورند و تو نزدیک منی(۱۲)

امام حسن و امام حسین که از
مکتب خانه می آیند از اینکه مادرشان کفن
تهیه کرده در شگفتند. در این حال حضرت
فاطمه دختر خود زینب را فرا می خواند و با
او گفتگویی دارد که گزارش کربلا در آن
نهفته است. در پایان عزرائیل می آید و پس
از احوالپرسی با فاطمه می گوید:

بگیر این سیب از دستم تو بو کن

به سوی گلشن فردوس رو کن

در این مجلس بار دیگر جبرئیل در
لحظه ای که پیکر پاک حورای انسیه فاطمه
صدیقه را بر خاک لحد می گذارند مصیبت
کربلا را از میان دو انگشتش به رسم گریز
عیان می سازد. هر چند آگاهیم که در آن دم
هنوز واقعه کربلا به وقوع نپیوسته و دردانه
زهرا ـ حسین ـ خود بر کفن و دفن مادر
ناظر و در فراق او غمین است اما چه باک که
شبیه خوانان به موهبت پیش داوری به
استقبال آینده رفته و در هنگامه ای که
سوگی برپاست ماتم دیگری را تذکر
می دهند. جبرئیل گوید:

بیا و در دو انگشتم نظر کن

قتیل قوم اعدا را نظر کن

فاطمه: ببینم من زمینی پر ز اعدا

کجا باشد تو دانی زود فرما(۱۳)

در شبیه نامه های مربوط به حوادث
عاشورا نیز حضرت فاطمه(س) حضور دارد
و در عالم رؤیا به خواب امام حسین(ع)
حضرت زینب و فرزندان او می آید. جالب
آنکه فضه ـ خادمه حضرت زهرا(س) ـ در
تعزیه ای تحت عنوان ورودی قتلگاه یا شیر
و فضه از گریه و فغان حضرت زینب ناراحت
است و چون سبب را می پرسد، آن بانو
جواب می دهد که دشمنان می خواهند اسب
بر بدن شهدا بتازانند. فضه می گوید:

دمی تو بی بی دل خون ز سوز دل مخروش

دهم بتو خبری گر دهی به عرضم گوش

بدان که دوش در این بیشه شیر نالانی

ز سوز سینه همی داشت آه افغانی

اگر دهی تو اجازه به نزد شیر روم

پی شکایت زمره شریر روم

قسم به شیر دهم بنام شیر خدا

بیارمش ز پی پاسبانی شهدا

و چون آدمیان حرمت آن شهیدان را
رعایت نمی کنند، حیوانی به یاری بازماندگان
آنان می شتابد تا از بدنهای کشتگان مراقبت
کند. متأسفانه در تعزیه از زبان حضرت
فاطمه زهرا مضامینی خوانده می شود که
چهره یک زن درمانده، رنجور و ناتوانی را
ترسیم می کند که از جور چرخ و ستم فلک
در افغان است و تنها زمانی شادمان می باشد
که امت گنه کار پدرش بخشیده شوند و گویا
تمام مصایبی که بر او و فرزندانش می رود
برای آن است که عاصیان و خلافکاران راه
نجاتی بیابند و این فرهنگ در قاموس
اهل بیت راه ندارد و آن وجودهای درخشان
در تمام عرصه های زندگی با خلافکاری و
تبهکاری مبارزه کردند.

* افشاگر ستم

در تاریخ شکوهمند تشیع، حضرت
زینب رشیدزنی است که در گذرگاه عهد و
میثاق علم شهامت برمی افرازد و به عنوان
بانویی قهرمان به دفاع از حریم امامت
می پردازد و سرپرستی اسیران را عهده دار
است و با خطبه های آتشین خود و فصاحت
و بلاغتی که از پدر به ارث برده با زبانی
همچون تیغ برّا همانند آذرخش ضمن
افشای ستم بر دلهای کور اثر می گذارد و
آنان را دگرگون می کند. زنی غیور که از سوی
خود دست می شوید و به همراه قافله سالار
کربلا به دشت پربلای نینوا عزم رحیل
می نماید. هموست که در مقابل حوادث
شکیبایی ورزید و با استواری و استقامت
مصایب را به جان خرید و از اطفال امام
حسین(ع) و دیگر بازماندگان کربلا مراقبت
کرد و در تمامی مراحل زندگی صبر و
پایداریش اسوه عام و خاص می باشد. اما در
تعزیه، زینب با عباراتی چون نشان تیر بلای
سپهر دون، ستم کش فلک دون نواز، رفیق
الم، غریب بیابان، غریق تعب، مبتلای افگار،
زینب زار نالان، ستم کشیده ایام، مبتلای
رنج، علیله بیدل، دل افسرده، محزون
خسته، زار مضطر، افگار نالان، محنت کش
دوران خطاب می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.