پاورپوینت کامل غریچ غریچ، سر به جا(طنز! ۳۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غریچ غریچ، سر به جا(طنز! ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غریچ غریچ، سر به جا(طنز! ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غریچ غریچ، سر به جا(طنز! ۳۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۱

این داستان مربوط است به
دگرگونی «ابولی» از جوانی «سر

به هوا» به جوانی «سر به زیر».

یکی بود یکی نبود. غیر از
خدای خوب و مهربان کسی
نبود. حکایت کنند در روزگاران
قدیم جوانی زندگی می کرد به نام
«ابولی».

ابولی همین طوری که بزرگ
می شد و قد می کشید سرش به
طرف هوا جسته تا که روزی در
مرحله جوانی کاملاً گشت
جوانی «سر به هوا!».

راویان شیرین سخن آورده اند
این ابولی جوانیش که در رسیده
بود، دیگر کاملاً شورش را
درآورده و علاوه بر سر به هوایی،
«سر و گوشش» نیز بجنبید.

اما، خانواده ابولی که
دریافتند «سر و گوش» جوانشان
در جنبش است، بسی ناراحت و
دلواپس گشتند. آنان از «سر و
گوش» جنبیدن ابولی
می ترسیدند. بنابراین به تکاپو
درافتادند که تا دیر نشده کاری
بکنند. پس، دور از چشم
بچه شان، پچ و پچ کردند و توی
گوش هم چیزهایی با هم بافتند.
آخر پچ و پچ هایشان به این
نتیجه دست یازیدند که راه علاج
سر و گوش جنبیدن جوانشان
این بود که او همسری اختیار
کند. بنابراین فکر کردند و حرف
زدند تا از برای او زنی مناسب
بجویند، خوش طالع و نیک قدم،
باشد که از نفسش ابولی به
فرجامی خوش رسد.

ساعتها و روزها اندیشه
کردند و شور و مشورت ساختند،
نهایت بر این قول شدند که
رخشنده همانا زنی است توانمند
که قادر به گردانیدن «سر به
هوایی» و «سر و گوش جنباندن»
ابولی به صراط صواب باشد.
رخشنده، دختری می بود از
جامه فامیل که در شهری دیگر
می زیست.

خانواده ابولی، او را
بخواندند و بگفتندش:

ـ ابولی جان، چه خوش اقبال
می باشی تو، که ما خواستندیم
تو را همی به قامت داماد
درآوریم.

ابولی سر به هوا، که روز به
روز بیشتر غرقه در سر و گوش
جنبیدن افتادی؛ خوشحال
گشت و در دل با خود همی گفت:
«چه از این بهتر!» و سر را چندین
بار بر علامت رضایت تکان داد.
پس، خانواده عزم سفر دیار
رخشنده نموده و به او گفتندی:

ـ ای رخشنده، تو را برای
ابولیمان خواسته ایم تا از سر به
هوایی و سر و گوش جنبیدن او را
وا رهانی. بیا و خواهشمان را بر
دل گیر و زنش شو.

رخشنده همی پرسید:

ـ مو مِخم بدونم سر و
گوشش خیلی در جنبشه؟

خانواده جواب دادندی:

ـ اوه! نه، نه خیلی. ما
خاطری جمعمان نیست.

رخشنده اندیشه ای کرده و
گفت: «خو، باشه، قبول می کنم.»
پس به راهشان درآمده و در شهر
ابولی شد. آن جماعت چون
آمدنی، بساط مزاوجت به راه
انداختی و ابولی و رخشنده را
دست در دست دادندی. ابولی
بسی شعف داشتی و در
اندیشه اش همی می گذشت که:
«چه خوب!»

اما، هفته ای را نسپرده
بودی که خانواده، آن دو را
خواستندی و اعلام کردندی:
«خوب، خداحافظ، خدا به
همراهتان باد!» ابولی در توجه
نبود. اندیشه داشت خانواده با
ایشان در مزاح است اما آن
جماعت به جد استواری
داشتندی. آنان بدو گفتندی:

ـ ای ابولی، ما ترا نان و آب
دادیم و بر جوانیت استقامت
داشتیم. حال، زن نیز داده ایم ترا.
دست او گیر و راه خویش در گیر.
ترا دیگر با ما کاری نیست.

ابولی از خواب و خیال به در
اوفتادی و در اندیشه شد.
رخشنده نمایان گشتی و همی
بدو گفت:

ـ ابولی، تو پَ ار چرا دلواپس
بشی؟ مو خودم یارت هیسم.
خو، لابد جاشان تنگه. خو، راس
می گن. خانه شان رو می خوان.

ابولی که بسی درهم بودندی
گفتا:

ـ برو بابا تو هم دلت خوشه.
همه شان دست به یکی داده اند تا
مرا جاکَن کنند.

رخشنده همی پرسید:

ـ حال، می خوی چی بکنی،
به مو بگو، ابولی!

ابولی جواب گفتی:

ـ بالاخره یه خاکی توی
سرم می ریزم.

ـ ابولی، بیو یه جایی اجاره
بکیم. برا خودمون زندگی
بسازیم.

ابولی در فکر شدندی. شب
که در رسید و آن دو به قصد
خواب شدند صدایی در رسید.
غریچ! غریچ!

رخشنده در هراس شد:

ـ ابولی، ابولی، ای چه
صدایی بید به گوشوم رَسس؟

ابولی دست به میانجای سر
درکشید. رخشنده گفت:

ـ ها، فهمسم، اَ طِرف سرت
بید!

پس، ابولی دریافتی سرش به
پایین خم شدنی. او در فکر
اوفتادی و تا سحر چشم بر هم
ننهادی. صبح که در رسید ابولی
صورت بشستی، جامه بر تن
کردنی و عزم خروج داشتنی.
رخشنده چشم خواب آلوده
بگشودی و با خمیازه ای
پرسیدنی:

ـ ها! ابولی، کجا؟ ناشتا
نخوری؟

ابولی بگفتا:

ـ رخشنده، خرت و پرتها را
جمع کن. همین امروز کار را تمام
می کنم. من رفتم پی یافتن
جایی!

ـ ابولی، مو خونه بزرگ و
جادار عادتم نی. یه اطاقی باشه
صبحمونه به شو کنیم بسمانه.
اول زندگیمانه، خو دیگه.

ابولی پوزخندی بزد و گفتا:

ـ اگه من ابولیم، یه خونه
درندشتی واست دست و پا بکنم
که هر چی زنه بت حسودیت
بکنن. پس به راه اوفتادی. اول
صبحی، معاملات ملکی ها به رزق
و روزی مشغول نبودندی. ابولی
به انتظار ماندنی تا قفل از
بنگاهها برگشودنی. ابولی یک به
یک به بنگاهها سر کشیدنی،
سلام کردنی و بگفتا که به طلب
خانه ای آمدنی. صاحب بنگاه
نگاهی به سر و پای ابولی
داشتی و اجاره بهای خانه ها را به
رؤیت آن جوان برساندی. ابولی
چون اجاره بها را بدیدی
چشمهایش از حدقه بیرون زدی
و پاپس جستی و به بیرون بنگاه

زدنی. آن روز، شهر را از پا در
کردنی و امکنه های بسیار را
بدیدی. از خانه های درندشت
آغازین نموده تا به خانه های
محقر رسیدنی. از شمال شروع
داشتی و به جنوب ختم کردنی.
لیک، پول ابولی از برای اجاره
خانه کفاف نداشتی. ابولی، از
نفس بیافتادی و مستأصل
می نمودی که بر یاد حرف
رخشنده استوار ماندنی.
رخشنده، راه را بر جوان بنمایانده
بود. چاره کار در اجاره اطاقی
بودی! با خود به زمزمه گفتا:
«می رویم توی یه اطاق جاگیر
می شویم، رخشنده هم که حرفی
ندارد.» پس، از این بنگاه به آن
بنگاه طی طریق نمودی با امید
اجاره اطاقکی. غروب در رسیده
بود که ابولی در انتهای شهر
اطاقی بیافت. خستگی به جان
جوان همی راه یافتی. با خود
گفتا: «ابولی، همین را بچسب که
از دستت درمی ره!» پس شتابان

راه خانه در پیش گرفت. رخشنده
او را که بدید بپرسیدش:

ـ ها! ابولی! مانده نباشی.
شیری یا روواه؟

ابولی، خجل گفتا:

ـ مگه توی این شهر آدم
می تونه خونه گیر بیاره، به هر جا
بفکرت می رسه سر زدم، عاقبتش
دستم به یه اطاق درب و داغان
بند شد.

رخشنده، خندان بگفتش:

ـ خو مگه حالا چی شده،
ابولی؟ مو که راضیم. حالا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.