پاورپوینت کامل زینب، کربلای جاری ۷۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زینب، کربلای جاری ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زینب، کربلای جاری ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زینب، کربلای جاری ۷۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۲
سخنرانی آیت اللّه سیدمحمدحسین فضل اللّه
با سپاس خدای بزرگ و درود بر سرور بزرگ ما محمد(ص) و خاندان پاک و یاران برگزیده اش و تمامی پیامبران خدا.×.
از گرامی داشت یاد حضرت زینب(س) چند هدف را پی می جوییم:×.
هدف نخست: تداوم رابطه عاطفی با شخصیتهای اسلامی بزرگ که توانستند تاریخ اسلام را پویایی ببخشند و مفاهیم اسلامی را تعمیق و ترویج دهند. زیرا
ارتباط عاطفی با شخصیتهای مؤثر اسلامی ما را با فضای فکری و رفتاری ای که آنها در آن می زیستند ارتباط می دهد. ما نیاز به آمیختن عنصر عاطفه با
عنصر عقل داریم. زیرا عاطفه سبب تعمیق اندیشه در وجدان انسان می شود و در این حالت است که انسان در آنچه و آنکه دوستش دارد ژرف می نگرد. این
از آن رو است که منطقه احساس، اثرگذارتر است بر انسان تا منطقه عقل. برای همین است که ما در جهت آمیختن احساس و عقل می کوشیم تا عقل رقیق
شود و به وجدان راه یابد و احساس نیز به گونه ای در آید که درِ دل، به روی افکار و اشخاص بگشاید.
.
نیاز به الگوهای زنانه
دوم: اینکه در تاریخ اسلامی ما، بسیاری از الگوهای زنانه کارا و سترگ را که ارزشهای اسلامی را در حرکت خود عینیت داده اند، نادیده گرفته است. ما در
تاریخ اسلام با بسیاری از مردان آشنا می شویم که در مسیر دعوت و جهاد و دانش و دیگر عرصه های حیات تلاش کردند. در طول تاریخ، جوامع، جوامع
مردان بوده است و زن فرصت حضور در بسیاری از عرصه هایی را که می توانسته بلوغ و اندیشه و پویایی خود را در آن نشان دهد، نیافته است و بلکه همواره
در حاشیه مردان زیسته است. بنابراین باید از حضور برخی الگوهای زنانه که توانسته اند جریانی را در مسیر دفاع از ارزشهای اسلامی به راه بیاندازند و
حرکت و شخصیتشان در حافظه تاریخ اسلامی ثبت شده است، بهره ببریم و یادشان را زنده بداریم تا بتوانیم به زن معاصر که وارد عرصه چالشها شده است
و در معرض بسیاری از اوضاع منفی اخلاقی و اجتماعی قرار گرفته است، الگوهایی را عرضه دهیم که سیمای زن مسلمانِ مجاهدِ شجاع و آگاه را نشان
می دهد. یکی از این الگوها، حضرت زینب است که در سخت ترین شرایط مبارزه حضور یافت و در مسیر دشوار حق و عدالت بر راه راست استوار
ماند.×.
زینب(ع) از الگوهای زنانه پیشتاز در عرصه دفاع از ارزشهای اسلامی است. البته او الگوی همه انسانها ـ از زن و مرد ـ است. زیرا می دانیم که قرآن زن
شایسته را الگوی همه زنان و مردان شایسته دانسته است، بنابراین زمانی که ارزشهای معنوی و اخلاقی، در یک زن تجسم می یابد ـ چنانچه در مرد، هم ـ
او را به عنصر ارزشی پویایی تبدیل می کند که زنان و مردان همگی نیازمند الگوگیری از اویند.
کربلا الگوی مبارزه
هدف سومی که می توان در زنده داشت یاد زینب(س) در نظر گرفت این است که کربلا یا معرکه حماسه عظیم حسینی، همه الگوهای بشری را در حرکت
پویای خویش گرد آورده است. در این معرکه پیرمرد هفتاد ساله در کنار جوان بیست ساله و کودک خردسال و زن در کنار مرد درخشیده اند. در عرصه این
حماسه بزرگ عنصر رنج و مصیبت از سویی و عنصر مواجهه و مبارزه از سوی دیگر نمود یافته اند. سهمگینی رنج و مصیبت را در همه این الگوها می توان
نگریست و حرکت و مبارزه را هم می توان در سیمای همه این الگوها به تماشا نشست. این دو بعد، کربلا را الگوی مبارزه و حرکت و انقلاب قرار داده است.
تنوعی که در الگوهای این حماسه وجود دارد، یعنی از کودکی که جهاد می کند تا جوانی که مبارزه می کند تا پیرمردی که در خط مقدم پیکار قرار می گیرد تا
زنی که خطبه می خواند و می گرید و تشویق و تقویت می کند، همگی مجموعه متنوعی از این حرکت ساخته است که شبیه آن را در طول تاریخ در هیچ جای
دیگر مشاهده نمی کنیم.×.
از راه شناخت زینب می توانیم نقش شایسته زن مسلمان را در ساحت مبارزه و جهاد بشناسیم. زنی که در کنار مبارزه و جهاد، بار رنجها و مصیبتها را به
دوش کشید و خط جهاد را پس از کربلا امتداد داد. و فرصتی بی نظیر یافت تا با مصیبت سازان کربلا سخن بگوید. در بخشهایی از حرکت زینب، به سخنان او
برمی خوریم. از مهمترین این سخنان، خطبه او در میان کوفیان است. پس از حادثه کربلا، بازماندگان، به اسارت رفتند. این اسارت که در اسلام سابقه
نداشت، جنایت بزرگی بود که سرمشق حاکمان جنایت پیشه دیگر شد. می دانیم که در طی جنگهایی که مسلمانان وارد آن می شدند، عنوان «اسیر» تنها
شامل مردان و زنان غیر مسلمان می شد. زیرا در شریعت اسلام سابقه نداشت که مسلمانی، زن مسلمانی را در جنگ به اسارت در آورد. زمانی هم که امام
علی(ع) در جنگ جمل پیروز شد، ام المؤمنین عایشه را به رغم آن همه کارهایش با احترام کامل و تحت پوشش حفاظتی گروهی از زنان به مدینه فرستاد.
در هیچ یک از مراحل تاریخی که پیش از کربلا به وقوع پیوست، سابقه نداشت که زنان به اسارت روند، تا چه رسد به زنان و کودکان و مردان اهل بیت به
اسارت روند.×.
اسیر کردن خاندان پیامبر که نخستین بار به دست یزید و ابن زیاد انجام شد، جنایتی بود که هیچ مشابهی در تاریخ اسلام نداشته است. این کار یکی از
جنایتهای بزرگی است که در کارنامه حکومت اموی به ثبت رسیده است.×.
زینب همراه با تمام زنان بنی هاشم و برخی زنان انصار به اسارت رفت. در میان کاروان اسیران امام علی بن حسین(ع) هم حضور داشت. کاروان، اسیران را
شهر به شهر می گرداند. به گونه ای که این کاروان وارد هر شهری که می شد مردم فوج فوج برای تماشای آنان می آمدند. اگر در نظر بگیریم که این کاروان در
حالی وارد شهرها می شد که سر بریده امام حسین(ع) و دیگر شهیدان در پیشاپیش زنان و کودکان حرکت داده می شد، عمق جنایت امویان را در خواهیم
یافت
موضع جهادی در کوفه
زینب(ع) در مسیر پررنج و شکنج خویش همه دردها را در خود انباشته بود. او در عین اسارت مسؤول حفظ همه کودکان و زنان اسیر بود. کاروان به کوفه
می رسد. زینب که رهبر این کاروان است مدیریت اوضاع را در دست می گیرد. او به خود اجازه گریه کردن و ضجّه کشیدن نمی دهد و چه بسا زمانی که
می خواست طفلی را از جرعه مهربانی اش سیراب کند یا سیل اشک زن داغدیده ای را فرو بنشاند، لبخندی را هم بر لبان خود می نشاند.×.
زینب به کوفه رسید. این نخستین بار بود که در مجلس ابن زیاد وارد می شد. وی ـ چنانکه سیره نویسان نوشته اند ـ خود را پنهان می داشت. ابن زیاد به او
اشاره کرد و پرسید: این زن، کیست؟×.
گفتند: او زینب دختر علی است.×.
ابن زیاد از ناحیه نسب خویش احساس عقده حقارت می کرد. مردم در نسب او ـ و اینکه پدر او کیست ـ اختلاف نظر داشتند. محیط تربیتی اش هم مایه هیچ
آبرویی برای او نبود. حال که خود را بر مقدس ترین شخصیت اسلام در آن زمان ـ یعنی حسین بن علی، فرزند فاطمه دختر رسول خدا(ص) که رسول خدا
دوستش می داشت و او و برادرش حسن بن علی را سروران جوانان بهشت می نامید ـ پیروز شده است، خواست تا پستی و حقارت و کاستی نهفته در نهادش
را جبران کند. در برابر او زینب ایستاده است. زینبی که جانشین حسین(ع) در حرکت جهادی اش است. ابن زیاد زبان به جملات حسدآمیز و نفرت انگیز
می گشاید و می گوید: خدا را سپاس که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه تان را باطل کرد.×.
اما زینب چگونه پاسخ ابن زیاد را می دهد؟ او انسان مسلمان نمونه ای است که حتی با دشمن خود به شیوه ای که خدا در قرآن سفارش کرده ـ و قل لعبادی
یقولوا التی هی احسن ـ به شایسته ترین وجه سخن می گوید. او بزرگی و سربلندی خاندان و نسب خویش را که گهواره نبوت است، به رخ ابن زیاد می کشد.
پاسخ می دهد: «خدا را سپاس که ما را به سبب پیامبرش محمد(ص) گرامی داشت» و بزرگی نسب خود را یاد آورد: «و ما را از پلیدیها تطهیر کرد». زینب با
این سخنش به پلیدی نسب ابن زیاد اشاره دارد و آن را با طهارت اهل بیت مقایسه می کند. گویی می خواهد بگوید: شگفت است که انسانی پست و پلید در
برابر انسانی پاک که فیض طهارتی که خدا بر خاندانش سرازیر کرده از او جاری است، سخن می گوید.×.
سپس گفت: «خدا تنها فاسق را رسوا می سازد و بی شرم را تکذیب می کند و آن ما نیستیم، و خدا را سپاس!». زینب توانست در عین فرهیختگی، با
شدیدترین سخن به ابن زیاد پاسخ دهد. معنای سخن او را هم ابن زیاد و هم اطرافیان به خوبی درک کرده بودند و فهمیده بودند که زینب می خواهد بگوید:
تو فاسقی و تو دروغگویی و ما کسانی هستیم که خدا تطهیرشان کرده است و امکان ندارد که دروغ و فسق به ساحت ما راه یابد.×.
ابن زیاد که سخن پیشین اش چیزی از کینه اش نکاسته بود پرسید: «معامله خدا را با برادر و اهل بیت خود چگونه دیده ای؟» ابن زیاد مسأله را به خدا نسبت
می دهد. گویی او در کارِ کشتن این برگزیدگان پاک و بهترین و خالص ترین بندگان خدا، وکیل خدا بوده است!×.
زینب پاسخ می دهد: «جز زیبایی ندیدم. اینان گروهی بودند که خدا کشته شدن را برایشان مقدر کرده بود. پس به سوی آرامگاه هایشان پیشی جستند.»
یعنی شهادت آنان اجلی بود که خدا بر اساس سنت خویش و نه به عنوان مجازات و غضب بر آنان نوشته است. سنت خدا در عرصه زندگی این است که هر
انسانی به واسطه سببی که شرایط زندگی اش اقتضا می کند، در اجلی که برای او مقدر شده به مرگ تن در دهد. «و به زودی خدا تو را و ایشان را گرد خواهد
آورد و آنگاه با هم محاجه خواهید کرد. آنگاه خواهی دید که چه کسی در پیشگاه الهی زبانی به حق، گویا خواهد داشت و چه کسی گنگ و زبان بند خواهد بود.
مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه!» ابن زیاد چندان عصبی شد که خواست زینب را بکشد اما با نصیحت اطرافیانش منصرف شد. سپس رو به زینب
کرد و گفت: خدا دلم را با کشته شدن سر کرده شما و گردنکشان خاندانتان شفا بخشید.×.
سخن ابن زیاد به اینجا که رسید دل زینب شکست و عاطفه مقدسش به جوشش در آمد و اشکش سرازیر شد. آنگاه به ابن زیاد گفت: سرور مرا کشتی و شاخه
و ریشه ما را برکندی، اگر شفای تو در این است که شفا یافته ای. موضع شجاعانه زینب در مجلس ابن زیاد نشانه بزرگی روح و روحیه این زن است که از
دشمن نمی ترسد و می داند که چگونه سخن بگوید و چگونه عاطفه اش را در جایگاه عاطفه به کار گیرد. و چگونه سخن دشمنش را با سخنی شدیدتر و در
عین حال فرهیخته تر و متین تر پاسخ گوید و در این گفتگوها سنگینی و وقار و صبر خویش را از دست ندهد. او نمونه زن مسلمانی است که در مقابل
طاغوت زمان می ایستد و در برابر طغیانش نه تنها به زبونی نمی افتد که با او مبارزه می کند.×.
پس از این مجلس، زینب وارد جمع اهل کوفه می شود تا آنان را نکوهش کند و عمق جنایتشان ـ چه کسانی که به جنگ یزید رفتند و چه کسانی که از
یاری اش سر باز زدند ـ را برملا کند، سیره نویسان نوشته اند که مردم کوفه یکسره می گریستند ولی زینب اعتنایی به گریه اشان نمی کرد زیرا در ژرفای
گریه اشان، طهارتِ اندوه را نمی دید. این گریه تنها نشانه ملامت نفس گذرایی بود که در درون چندان نمی پایید.×.
اوج نقش زینب را در شام و در مجلس یزید می بینیم. در جایی که یزید این اشعار ابن زبعری را تکرار می کرد:×.
لیت اشیاخی ببدرٍ شهدوا×.
جزع الخزرج من وقع الاسل×.
لاهلّوا و استهلّوا فرحا×.
ثم قالوا: یا یزید لا تُشل×.
کاش نیاکان من در جنگ بدر می دیدند که ایل خزرج از زخم نیزه های ما به فغان آمده است. تا شادی از سر و رویشان جاری می شد و آنگاه می گفتند: ای
یزید، بس است.×.
یزید زبان به شماتت خاندان پیامبر گشود. زینب در این موقعیت حساس خود را آماده مبارزه ای دیگر کرد. او در این مجلس نشان داد که تربیت یافته مدرسه
قرآن است. او به ما یاد داد که در هر وضعیتی ـ از وضع مبارزه و جهاد گرفته تا دعوت و … ـ سخن خدا را منطق و مبنا و فصل الخطاب خود قرار دهیم. زیرا
این کتاب، کتاب حقی است که باطل را در آن راهی نیست و حقیقتی است که می توان هر سخنی را با مقیاس آن سنجید و هرچه که زمان تحول و تکامل و
فرهنگها تنوع یابد، قرآن همچنان گوهر اصلی فرهنگ و تفکر و حرکت ما است. این درسی است که می توانیم از زینب فرا گیریم. از او که در برابر یزید با
منطق قرآن سخن می گوید
.
اعتراض به اسارت خاندان پیامبر
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 