پاورپوینت کامل نیمه آشکار (نقد فیلم) ۵۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نیمه آشکار (نقد فیلم) ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نیمه آشکار (نقد فیلم) ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نیمه آشکار (نقد فیلم) ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۴

فیلم: نیمه پنهان

نویسنده و کارگردان: تهمینه میلانی

بازیگران: نیکی کریمی، آتیلا پسیانی،

محمد نیک بین

«میلانی» بعد از «بچه های طلاق»،
«افسانه آه»، «دیگه چه خبر»، «کاکادو» و
«دو زن»، «نیمه پنهان» را بر اساس کتاب
«بعد از عشق» اثر «فریده گلبو» می سازد. در
دو فیلم اخیر، «میلانی» زنان را در بستر
سیاست مورد بررسی قرار می دهد و با جسارت
از موضوعاتی سخن می گوید که در عصر حاضر
شاید کمتر کسی حاضر می شود در باره آن قلم
بزند و یا فیلم بسازد.گروههای سیاسی اوایل انقلاب و توجه
دانشجویان و جوانان به آنها، چیزی است که
نمی توان آن را نادیده گرفت. از آنجایی که
جوانان در هر عصری محتاج هویت یابی و
نشان دادن شخصیت خویش هستند، لذا به هر
چیزی از جمله یک ایدئولوژی پناه می برند و یا
تلاش می کنند به زعم خود مدینه فاضله ای
بسازند تا به وسیله آن به آرامش برسند و
انرژی خود را در راه دفاع و رسیدن به آن
ایدئولوژی و مدینه مصرف کنند. اما اگر آن راه
نجات، راهی واقعی نباشد و بیشتر، جوانان را
دچار عدم هویت و گم گشتگی کند، آن وقت
چاره چیست؟

«نیمه پنهان» به این مشکلات و تجربیات
والدین نسل جوان امروز می پردازد و می خواهد
واقعیات آن زمان را از زبان آنان بازگو کند.
فضای سیاسی ابتدای فیلم، کم کم تبدیل به
یک ملودرام عشقی می شود و سیاست فقط در
دیالوگها باقی می ماند و نه در حیطه عمل.

ساختاری زنانه و سیاسی داشتن دو رکنی
است که «دو زن» و سپس «نیمه پنهان» بر آن
استوار است. لایه های بیرونی «نیمه پنهان»
نشان از ملودرامی دارد که به تباه شدن زندگی
فرشته و دوستانش می پردازد. برعکس «دو
زن» که بیشتر روی ضربه پذیری زنان از مردان
تأکید داشت؛ در اینجا آسیب پذیری بیشتر از
فضای سیاسی ناشی می شود. عشق، زندگی و
تحصیل، همه فدای بازیهای سیاسی می گردد.
فرشته «دو زن» به خاطر انقلاب فرهنگی و
بسته شدن دانشگاهها و مزاحمتهای یک لات
بی سر و پا و تهدیدهای شوهر، مجبور به ترک
تحصیل می شود و فرشته «نیمه پنهان» به
خاطر فعالیتهای سیاسی از دانشگاه پاکسازی
می شود. با این حساب به نظر می رسد باید
منتظر فیلمهای بقیه فرشته ها نیز باشیم
و ببینیم چه بر سر دیگر فرشته های
«میلانی» می آید.

جوانانی که اوایل انقلاب، با توجه به
شرایط موجود در اجتماع و دانشگاهها مجبور
شدند یا درس را رها کنند و یا در دام گروهها
بیفتند و یا اینکه تن به زندان و اعدام بسپارند،
کم نیستند و نیمه آشکار این فیلم حکایت
چنین جوانانی است.

زنی که ده سال زندانی سیاسی بوده و حال
محکوم به اعدام است، طی نامه ای به رییس
جمهوری اعلام می کند که بی گناه می باشد و
فقط تاوان عقیده اش را داده است و حال جواب
این نامه، آخرین شانس او برای زنده ماندن
است. خسرو که قاضی رسیدگی به این پرونده
می باشد، نظر خوبی نسبت به زن و پرونده اش
ندارد و به همسرش می گوید آن زن، فرد سر به
راهی نبوده و همه زنها مثل او خوب و
پاک نیستند.

خسرو راهی زندان شیراز می شود تا در باره
آن زن حکم کند و شب هنگام در هتل، از
چمدانش نامه و دفتری بیرون می آورد که
همسرش برای او نوشته است و گفته در هفده
سالگی که با وی زندگی کرده آیا واقعا توانسته
است او را بشناسد یا نه؟ فرشته در آستانه چهل
سالگی، هنوز نتوانسته خودش را به شوهرش
بشناساند و فقط پرونده آن زن باعث شده است
تا بهانه ای برای نوشتن بیابد، شاید این
نوشته ها نیمه پنهان او را برای شوهرش آشکار
کند و از سویی دگر کمک بزرگی برای زنده
ماندن آن زن زندانی باشد.

خسرو شروع به خواندن دفتر می کند و
اصلاً تصور نمی نماید که با مطالعه آن، وقایع
بسیاری از زندگی گذشته همسرش برایش
عیان شود. فرشته که از کودکی در حسرت و
اندوه بزرگ شده، زندگی واقعی اش را از سال
۱۳۵۷ آغاز کرده است؛ او پس از قبولی در
دانشگاه از شهرستان به تهران آمده و در اوج
انقلاب، رفتن به دانشگاه را در رشته فلسفه
تجربه کرده و جذب گروهی شده است که در
ظاهر از ستمدیده ها دفاع می کند. از نظر آنها
آزادی یعنی حرف زدن به هر مقامی با حفظ
حقوق دیگران و فرشته جذب این شعارها و
مرامها شده است. او و دوستانش توسط زنی به

نام «نسرین» که رابط آنها با سازمان است،
جلسه تشکیل می دهند، در خیابانها اعلامیه
می چسباند و نشریه توده ای ها را می فروشند.

در یکی از این جلسات و رفت و آمدها، مرد
میان سالی به نام «روزبه جاوید» که منتقد و
نویسنده و سردبیر یک نشریه می باشد،
توجهش به فرشته جلب می شود. او غیر
مستقیم اعلام می کند که عشق نیروی
جاذبه ای است که نمی توان در برابر آن مقاومت
کرد و فرشته که عشقی جدای از عشق به توده
و مردم در دلش ریشه دوانده است، از رابطشان
می خواهد که جایگاه عشق را برای اعضای
سازمان مشخص کند و «نسرین» نیز از رابط
خود خبر می آورد که عشق غریزه ای طبیعی
است ولی در کوران مبارزه باید از آن پرهیز کرد.

با تعطیل شدن دانشگاهها، فرشته و
دوستانش به خیابانها می ریزند و به چسباندن
اعلامیه و شورش می پردازند. گروهی که
مخالف نشر عقاید چپی ها هستند و سردسته ای
به نام «زهرا خانم» دارند به دنبال دخترها
می افتند و آنها را تعقیب می کنند. زهرا خانم که
از واقعیت جهان خارج به جهان فیلم آمده
است، سایه به سایه در دل شب به دنبال
فرشته است و او در زیر باران با تمام وجود
می دود و در یک تعقیب و گریز حسابی، اتفاقی
از جلوی دفتر نشریه «روزبه» رد می شود و
چاره ای جز پناه بردن به آنجا ندارد. «روزبه» و
یکی از نویسندگان نشریه اش وقتی متوجه
پنهان شدن فرشته در آنجا می شوند او را به
اتاق سردبیر راهنمایی می کنند. نویسنده زن که
خود بهترین سالهای عمرش را به خاطر دفاع
از حزب در زندان بوده و کتابهای زیادی نوشته
و در نهایت سرخورده شده است به فرشته
می گوید به جای خواندن تاریخ سیاسی شوروی
و شیلی، در باره ایران، دوران مشروطه و

مبارزات سیاسی کشور خودش مطالعه کند چرا
که با تاریخ و تئوری مملکتهای دیگر نمی شود
برای ایران نسخه پیچید.

فرشته اشعار بسیاری در باره توده مردم و
قشر زحمتکش و فقیر سروده است اما «روزبه»
معتقد می باشد این اشعار فقط شعار است و به
درد بایگانی تاریخ می خورد. او می گوید شعار
دادن هنر نیست و هنر باید ماندگار باشد.

«روزبه» با چنان مبارزه ای مخالف است و
به فرشته می گوید وقتی هم سن او بوده، چنین
تفکراتی داشته و فکر می کرده موظف است در
مورد همه چیز نظر بدهد و هرگز از مرگ
نمی ترسیده و تازه اکنون فهمیده است که
زندگی چقدر ارزش دارد. اما فرشته در مقابل
حرفهای «روزبه» واکنش منفی نشان می دهد
و دلش می خواهد از همه وقایع سر در بیاورد و
وضع کشور را به نفع توده جلو ببرد. ولی مرد از
او می خواهد در راه سازمان هرچه می خواهد
انجام دهد اما چشمانش را برای خود نگاه دارد
و با چشمی باز به مسایل بنگرد.

شبی وقتی فرشته به خانه اش بازمی گردد،
می بیند پاسدارها به آنجا آمده اند و دنبال او
می گردند؛ لذا فرار کرده و در منزل دوستانش
مخفی می شود تا اینکه آنها را نیز یکی یکی
دستگیر می کنند.

«روزبه» که به دنبال کسی است تا محرم
اسرار او باشد، وقتی متوجه وضعیت بحرانی
فرشته می شود، تصمیم می گیرد او را به
انگلستان بفرستد، چرا که تازه فرشته را پیدا
کرده و نمی خواهد به آن آسانی او را از دست
بدهد. در نهایت فرشته با وجود مخالفت به این
سفر، چاره ای جز ترک وطن نمی بیند و درست
در آخرین لحظات ورق برمی گردد و یکی از

کارمندان «روزبه» که متوجه رفت و آمدهای
دختر به دفتر نشریه شده است، به فرشته
می گوید که «روزبه» همسر و فرزند دارد.
دختر که در بهتی عظیم فرو رفته است، در
رویارویی با همسر «روزبه» همه چیز را
فراموش می کند؛ چرا که از نظر او یک مرد
زن دار، یعنی پدر و شوهر و او نباید به دنبال
شوهر دیگران باشد.

البته زن «روزبه» متموّل و دست و دلباز
است و