پاورپوینت کامل من هم می خواهم پرواز کنم ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل من هم می خواهم پرواز کنم ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل من هم می خواهم پرواز کنم ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل من هم می خواهم پرواز کنم ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۱۲

بیشتر از دو روز دیگر وقت ندارم. با اینکه
امتحانم شامل تمامی کتابم نیست، اما باز هم
دلهره عجیبی دارم. تمام صفحات کتاب برایم
ناآشناست و از دیدن آنها احساس بدی پیدا
می کنم. بیشتر اوقات وقتی چشمم به کتاب
شیمی می افتد، نگرانی ام زیاد می شود. دلم
برای خودم می سوزد، بدون اینکه حتی
کلمه ای در ذهنم بماند، کتاب را مرور می کنم.
ولی می دانم که این امتحان را هم با فشار
عصبی پشت سر می گذارم.

مادرم دیشب خط و نشان حسابی برایم
کشید و آخر سر هم از من قول گرفت که
بتوانم نمره قابل توجهی کسب کنم. شاید
بیشتر ترسم از امتحان به خاطر پدر و مادرم
باشد. شاید هم … ولی درست است،
می ترسم. دلهره دارم. از نگاه مادرم. از اینکه
پدر باز هم مرا با دختر خواهرش مقایسه کند،
ولی چاره ای نیست. آنها هم باید به دیگران
نشان بدهند که تنها دخترشان، مثل تنها
دختر خانواده عمه در درس ها پیشرفت قابل
توجهی دارد و یا مثل دختر خاله ها که هر کدام
پس از تحصیلات دانشگاهی شغل خوبی پیدا
کردند؛ در رشته خوبی درس بخواند و کار کند،
به قول مادرم که همیشه می گوید، اگر صد تا
دکتر و مهندس در فامیل داشته باشند، باز هم
کم است و افتخارشان این است که فرزندشان
را «خانم مهندس» صدا کنند. حتی دو سال
پیش وقتی که رشته دبیرستانم را به اجبار پدر
انتخاب کردم برای اینکه دل مرا به دست
بیاورند، تا مدت ها مرا «خانم مهندس» صدا
می کردند. حتی تخصص مهندسی مرا هم از
حالا تعیین کرده اند، بدون اینکه حتی من
لحظه ای به آن بیندیشم و یا وقت خودم را
صرف رسیدن به این آرزوی به نظر بزرگ
کنم. از نظر من رسیدن به مقامی که پدر و
مادرم تمام آرزوها و گفتگوهایشان را صرف
آن می کنند، خیلی کوچک و بی اهمیت است.
تا به حال هیچ وقت از این نام لذت نبرده ام؛ از
اینکه خود را در میان انسان هایی ببینم که از
احساس و روحشان حرفی نمی زنند و پیچ و
مهره ها را کنار هم می گذارند تا چرخی را به
حرکت در بیاورند، هیچ شوری در دل ندارم،
هر چند کارشان را قابل تقدیر می بینم، اما
هیچ علاقه ای حتی ذره ای هم در وجود خودم
از آن حس نمی کنم.

چقدر دلم می خواست به جای امتحان
شیمی و فیزیک و درس هایی که فقط با اعداد
و کلماتِ سنگین سر و کار دارند، امتحان
عروض و قافیه داشتم، امتحان ادبیات و یا
متون فارسی. بارها به بهانه درد و دل به
«نگار» دختر عمه ام احساس واقعی ام را
گفته ام، اما او مثل کسی که چیز عجیبی
شنیده باشد، نگاهم می کند و می خندد. باز هم
فکر می کند که به قول خودشان از تنبلی به
سرم زده و حرف های نامربوط می زنم. اما این
طور نیست، من به اعداد که محدودم می کند،
به مواد آلی و شیمیایی و متغیرها، به انتگرال
و سینوس ها، به ایکس و ایگرگ و معادلات
دو مجهولی که برایم دیوار درست کرده اند،
هیچ علاقه ای ندارم، بارها سر کلاس فیزیک
مشغول خواندن شعری یا نوشته جدیدی
بوده ام و شاید اگر پدر می توانست در مورد
شیمی هم کمکم کند، سر کلاس شیمی هم
به علاقه هایی که مرا از آنها دور
کرده اند، می پرداختم.

در این دو سال با اینکه رشته مورد
علاقه ام را نمی خواندم، نمراتم چشم گیر بوده،
اما اگر به خاطر خواهش ها و تمناها و
رسیدگی های پدرم نبود، حتی لای کتاب هایم
را باز نمی کردم. یادم می آید وقتی برگه
انتخاب رشته را به خانه آوردم، مادرم خندید و
گفت که چرا برگه را همان جا پر نکرده و
تحویل مسئولین مدرسه نداده ام، او معتقد بود
با وضعیت موجود در فامیل رشته من از همان
ابتدا مشخص بوده، حتی ساعت ها جر و بحث
و صحبت و التماس هم به جایی نرسید.

مادر و پدرم آنقدر مرا با دختران فامیل
مقایسه می کردند که از تصمیم خودم
می ترسیدم. آنها می ترسیدند که بعد از سال ها
مردم بگویند، دخترشان وضعیت تحصیلی
مناسبی نداشته و مجبور شده است که رشته
علوم انسانی را انتخاب کند و یا مقایسه من با
دختر عمه ای که هم سن و سالم بود و امکان
داشت تا چند سال دیگر تبدیل به پزشک
شود و من با شغل دبیری یا معلمی خیلی
پایین تر و کوچک تر از او بودم و این باعث
رنجش پدر و مادرم می شد. گاهی اوقات
خنده ام می گرفت، ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.