پاورپوینت کامل خانه های معرفت، پرستش، هدایت درس هایی از تفسیر سوره نور ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خانه های معرفت، پرستش، هدایت درس هایی از تفسیر سوره نور ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خانه های معرفت، پرستش، هدایت درس هایی از تفسیر سوره نور ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خانه های معرفت، پرستش، هدایت درس هایی از تفسیر سوره نور ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۸
«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّه ُ أَن تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالغُدُوِّ وَ الآصَالِ
رِجَالٌ لا تُلْهِیهم تِجارَهٌ و لا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللّه ِ و اِقَامِ الصَّلَوهِ و اِیتَاءِ الزکوهِ
یَخَافُونَ یَوما تَتَقلَّبُ فِیهِ القُلُوبُ و الابصار لِیَجْزِیَهُم اللّه ُ اَحسَنَ مَا عَمِلُوا و
یَزیدَهُم مِن فَضلِهِ و اللّه ُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»«آیات ۳۸ ـ ۳۶»
شرح کلی
چنان که پیشتر در آغاز تفسیر آیه نور
اشاره شد این سه آیه بر اساس یک معنا و
تفسیر، ادامه آیه پیش می باشد و در واقع
تکمیل مثال یادشده در آیه پیش می باشد. با
این حساب یا باید گفت مَثَل نور الهی که با
جمله «کمشکاه فیها مصباح» شروع شد با
این جمله تکمیل شده است؛ یعنی این
مشکات درون خانه هایی (بیوت) است که
وصف آن در این آیه آمده و یا در پایان آیه که
با جمله «یهدی اللّه لنوره من یشاء» اشاره به
هدایت خاص الهی است، این هدایت در فضا
و درون خانه هایی با این اوصاف است. این در
صورتی است که سه آیه را دنباله آیه پیش
بشماریم؛ ولی اگر مثال نور الهی را با همان
آیه پایان یافته دانسته و آغاز آیات مورد بحث
را جمله جدیدی شمرده و آن را مرتبط به
داخل خود آیه بدانیم، طبعا باید با
نگاهی مستقل به شرح و تفسیر آن
پرداخت؛ که تفصیل هر دو احتمال را
خواهیم آورد. در هر حال این سه
آیه در مجموع به خانه هایی والا و
مرکز توجه، اشاره می کند که به خواست
الهی، رفعت یافته و همواره نام و یاد
الهی در آنها جاری است و صبح و شام
و هر وقت که بنگری مردان و بندگانی
را می یابی که دنیا نتوانسته آنان را از
یاد خدای متعال و برپایی نماز و پرداخت
زکات باز دارد. اینان کسانی اند که به راستی
از قیامت و مراحل زیر و رو کننده آن نگرانند
و بدان امیدند که سرانجامِ عمل آنان
پاداش نیک الهی باشد و به سعادت جاودانه
دست یابند.
نکات ادبی:
نخست برخی از کلمات آیات مورد بحث
را از نظر معنای لغوی توضیح می دهیم آنگاه
در باره جمله بندی آن نکاتی را بازگو می کنیم:
«غدوّ» جمع «غُدْوه» می باشد، و غدوه به
معنای اول صبح است. «آصال» جمع
«اصیل» است که به معنای پایان روز می باشد
و در برابر «غدوّ» به کار می رود. به معنای
شب و اول شب نیز کاربرد دارد. برخی نیز
کلمه «آصال» را جمع جمع شمرده و
گفته اند جمع «اُصُل» است و «اُصُل» جمع
اصیل می باشد.(۱)
«لا تلهیهم» از ریشه «لهو» است و لهو
به اموری گفته می شود که انسان را به خود
مشغول ساخته و از کار و هدف دیگر باز
می دارد؛ چنان که مثلاً وقتی گفته می شود:
«لَهَوْتُ بکذا عن کذا» یعنی با مشغول شدن
به چنین کاری، از چنان کاری باز ماندم.
ویژگی باب «اِفعال» این است که نوعا
فعل های بی مفعول را مفعول دار می کند و به
اَفعال مفعول دار، یک مفعول اضافه می کند.
وقتی ریشه یادشده به این باب برده می شود
(الهاء) معنای آن از مشغول شدن و باز ماندن
به مشغول کردن و باز داشتن تغییر می کند.
کلمه «لا تلهیهم» مضارع منفی از همین باب
است؛ یعنی آنان را به خود مشغول نمی سازد
و باز نمی دارد.
«اِقام الصلوه» در اصل اقامه الصلوه
است که خود در اصل «اقوامِ الصلوه» بوده
است و طبق برخی قواعد ادبی «واو» حذف
می شود، چنان که در ماضی آن تبدیل به
«الف» (اقامَ) و در مضارع آن تبدیل به «یاء»
می گردد (یقیم)، ولی نوعا پس از حذف «واو»،
«تاء» جایگزین آن می شود؛ گاه نیز، همانند
اینجا، «تاء» اضافه نمی گردد. در دو جای
دیگر قرآن نیز این کلمه آمده است؛ یک بار
بدون تاء و یک بار با تاء.(۲)
اگر این آیات را ـ چنان که اشاره شد ـ
دنباله مَثَل نور الهی در آیه پیش بدانیم باید
کلمه «فی» در آغاز آیه را که حرف جرّ است و
معنای ظرفی دارد متعلق به پیش از آن
دانست و جایی در آیه پیش برای آن جست؛
در این صورت یا باید آن را متعلق به
«مشکاه» شمرد؛ به این معنا که آن مشکاه
(چراغدان، قندیل) با اوصافی که از آن رفت،
درون خانه هایی (بیوت) است که شرح آن
خواهد آمد. یا مربوط به فعل «یهدی اللّه » در
پایان آن آیه دانست که طبعا این خانه ها
ظرف برای هدایت خاص الهی خواهند بود.
آن وقت جمله «یسبِّح له فیها» را یا باید
جمله جدیدی شمرد و یا صفت دیگری
برای «بیوت».
احتمال دیگر این است که کلمه «فی
بیوت» مربوط به پس از خود باشد؛ یعنی
متعلق به فعل «یسبّح»، بر اساس این
احتمال، جمله چنین می شود: «یسبّح للّه فی
بیوت اذن اللّه أن ترفع …».
هر سه معنای یادشده در سخن مفسّران
و ادیبان آمده است، از جمله «ابن انباری» که
معنای سوم را مطرح ساخته است.(۳) چنان
که گفته شده «زجّاج» و «فرّا» نیز همین نظر
را داشته اند.(۴) البته احتمالات دیگری نیز در
باره «فی بیوت» رفته است که نیازی به
بازگویی آنها نیست. اما به هر حال جمله «اذن
اللّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه» که در حکم
نکره است، صفت برای «بیوت» می باشد.
از طرف دیگر، کلمه «رجال» هر چند در
آیه دوم آمده ولی فاعل برای فعل «یسبّح»
می باشد که پیش از آن ذکر شده و مرفوع
بودن آن نیز به همین خاطر است.(۵) نیز
جمله «لا تلهیهم تجاره …» صفت برای
«رجال» می باشد. «یخافون» نیز همین حکم
را دارد. اما «تتقلب فیه» صفت برای
یوما می باشد.
ظاهرا «لام» در جمله «لیجزیهم اللّه »
لام غایت است که می رساند هدف و غایت
این مردان از اعمال نیک یادشده، پاداش
احسن و فضل گسترده الهی است که خداوند
بر آنان ارزانی دارد.
شرح تفصیلی
* فی بُیوتٍ اَذِنَ اللّه ُ أَن تُرْفَعَ و یُذْکَرَ فیها
اسمُه یسبِّح له فیها بِالغدوِّ و الآصالِ.
چنان که دیدید از نظر جمله بندی، «فی
بیوت» یا مربوط به پیش از خود است یا پس
از آن. در صورت اول، می توان آن را متعلق به
«مشکاه» دانست که به این معنا خواهد بود:
مشکاه (چراغدان) با آن ویژگی هایی که در آیه
برای آن ذکر شده درون خانه هایی است که
خداوند اذن داده است منزلت یابند و نام او در
آنها برده شود. و می تواند متعلق به «یهدی
اللّه لنوره من یشاء» باشد که در پایان آیه
پیش آمد؛ در این صورت می رساند که هدایت
خاص الهی ـ که شرح آن در قسمت پیش
گذشت ـ درون خانه هایی با اوصاف یادشده
است. ولی در صورت دوم که آیه را مستقل از
آیه پیش بشماریم و «فی بیوت» را مربوط به
پس از آن بدانیم طبعا متعلق به فعل
«یسبّح» خواهد بود و مفاد آن این خواهد
شد: در خانه هایی که به اذن الهی رفعت یافته
و نام او برده می شود، در صبح و شام، مردانی
که اوصاف آن خواهد آمد تسبیح خداوند
می گویند.
در صورت اول، به رغم دو احتمال
یادشده، نتیجه عملی هر دو احتمال یکی
است؛ چرا که نور خاصی که در پایان آن
آیه آمده همان است که وصف آن با
مثال «مشکاه» بیان شده است، پس
هدایت مخصوص الهی به نور خاص
خویش، در واقع هدایت به سوی نوری است
که درون «مشکاه» است ووقتی این مشکاه
درون خانه های یادشده است، پس هدایت
الهی درون آن خانه ها و به واسطه آنها
می باشد. کما اینکه در احتمال دوم نیز که
خداوند هدایت خاص خویش را، در فضا و
توسط چنین خانه هایی ارزانی می دارد، در
واقع به واسطه این خانه هاست که
مؤمنان و برگزیدگان به نور خاص الهی
که در مثال یادشده آمده، دست می یابند.
و به هر حال در صورت اول، فضای هدایت
خاص و مرکز عنایت مخصوص الهی
خانه هایی اند که خدا خواسته است جایگاه
ویژه یابند و مرکز ذکر و تسبیح و هدایت
الهی باشند.
در صورت اول، ارتباط این آیه با آیه قبل
روشن خواهد بود و به عنوان دنباله مثال و
ادامه شرح اوصاف نور خاص الهی به شمار
خواهد رفت، با این توجه که جملات «یهدی
اللّه لنوره …» در پایان آیه قبل، جمله هایی
معترضه است که میان اجزای مثال، فاصله
انداخته است. و این خود نکته ای است که
احتمال یادشده را مقداری ضعیف می کند. کما
اینکه بنا بر صورت دوم، یعنی تعلق «فی
بیوت» به پس از خود، این سؤال پیش می آید
که با وجود «فی بیوت» که بنا بر این احتمال
متعلق به «یسبّح» است، چه نیازی به تکرار
آن پس از «یسبّح له» به صورت ضمیر، با
کلمه «فیها» بود؛ و این خود، چنان که برخی
گفته اند، می تواند شاهدی بر درستی احتمال
نخست باشد.
البته این اشکال را می توان پاسخ گفت
که تکرار یادشده ناشی از طولانی شدن جمله
و فاصله افتادن زیاد میان «فی بیوت» در آغاز
آیه، و «یسبّح له» است، که به عنوان تأکید،
دوباره به صورت ضمیر آمده است؛ و این در
موارد مشابه امری شایع است.
بنا بر صورت نخست، آیه را می توان این
گونه معنا کرد:
(این چراغدان ـ یا هدایت خاص الهی) در
خانه هایی است که خداوند اذن داد رفعت یابند
و نام او در آنها برده شود، در این خانه (یا:
خانه هایی که در آنها) صبحگاهان و
شامگاهان، مردانی به تسبیح او می پردازند که
… ـ شرح اوصاف آنان خواهد آمد ـ .
و بر اساس احتمال دیگر، آیه، جمله
جدیدی است با این مضمون: «در
خانه هایی که خداوند اذن داد رفعت یابند و
نام او در آنها برده شود، در این خانه ها،
صبحگاهان و شامگاهان، مردانی تسبیح
خداوند می گویند که … ـ شرح اوصاف آنان
خواهد آمد ـ ».
اینک پس از تبیین پیوند و ترسیم فضای
کلی آیه پرسش هایی چند مانده است که به
فراخور این نوشتار به آن می پردازیم.
۱ـ مصداق خانه ها (بیوت) کدام است؟
ظاهرا تردیدی نیست که مساجد، از
مصداق های روشن خانه های یادشده است،
ولی تردیدی نداریم خانه های دیگری نیز
وجود دارد که اساس معابد الهی و حیات
مساجد بسته به آنهاست و آن خانه هاست که
خاستگاه شکل گیری مساجد و حیات و آبادانی
آنهاست؛ اینها خانه های پیامبران و اولیای
الهی، صلوات اللّه علیهم، است که مصداق
کامل و در رأس آنان خانه پیامبر(ص) و
خاندان پاک او است؛ همان خانه ای که به
دلالت روشن آیه تطهیر، برگزیدگان آن به
مقام خاص عصمت و طهارت الهی دست
یافته اند و در واقع در آن جایگاه رفیع قرار داده
شده اند. از همین روی، در روایات چندی ـ
چنان که خواهد آمد ـ تصریح و تأکید شده
است که منظور «بیوت» پیامبران و ائمه
علیهم السلام است. هر چند مساجدی که
خاستگاه آن، این خانه ها باشد و نمازگزاران و
عبادت گران آن در صفوف واقعی انبیاء و اولیاء
خاص باشند نیز در ردیف همین «بیوت»
خواهند بود و از این منظر «بیوت» منحصر در
خانه های یادشده نخواهد بود و لکن «اَیْنَ» و
«متی» و «کیف»؟!
آیا در تاریخ ادیان الهی، خانه ای به
شرافت و رفعت و مرتبت خانه فاطمه
سلام اللّه علیها می توان یافت؟ خانه بانویی که
به تعبیر امام خمینی، قدس سر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 