پاورپوینت کامل چشم اندازی بر برخی ازواقعیت های پنهان کنوانسیونرفع تبعیض علیه زنان ۵۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چشم اندازی بر برخی ازواقعیت های پنهان کنوانسیونرفع تبعیض علیه زنان ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چشم اندازی بر برخی ازواقعیت های پنهان کنوانسیونرفع تبعیض علیه زنان ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل چشم اندازی بر برخی ازواقعیت های پنهان کنوانسیونرفع تبعیض علیه زنان ۵۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲

اشاره:

مسئله الحاق به کنوانسیون رفع تبعیض
علیه زنان، در ماههای اخیر توجه مراکز
مسئول و محافل علمی فرهنگی و دینی را
متوجه خود ساخته است و همانند نوع مسائل
اجتماعی فرهنگی دیگر نگاههای متفاوتی به
آن دوخته شده است. آنچه پیش روی دارید از
موضع مخالفت با الحاق و نگاه نقدی نسبت
به آن نگاشته شده است. مقاله ای که پس از
این می آید از موضع موافقت و در پاسخ به نقد
مخالفان می باشد. پیام زن نیز رسالت اصلی
خویش در این دست مسائل را فراهم ساختن
زمینه آگاهی بیشتر و فرصت دادن به
نگاههای مختلف برای طرح است. این امر به
شرط برخورداری از فضایی سالم برای طرح
دیدگاههای مختلف و دوری از تیره ساختن
فضای دید، می تواند در رشد آگاهی خواننده و
انتخاب صائب و رفع کاستی ها کمک کار خوبی
باشد. طبعا نگاه خود مجله به مسائلی از این
دست را باید در سرمقاله هایی که به عنوان
موضع و نظر مجله به شمار می رود جست.

یکی از مباحثی که چندی است مورد
بحث و چالش در حوزه فکر و اندیشه قرار
گرفته، الحاق ایران به کنوانسیون محو کلیه
اَشکال تبعیض علیه زنان است.

این بحث از ابعاد گوناگون قابل بحث و
گفتگو است؛ ابعاد حقوقی، جامعه شناختی،
روان شناختی و … ولی آنچه که در این نوشتار
مختصر قصد پرداختن به آن را داریم،
چشم انداز کلی به بحث است.

ضمنا باید توجه داشت کلیدی ترین و
مبنایی ترین بحثی که جا دارد به آن پرداخته
شود، یافتن لایه های عمیق تر و مفاهیم
بنیادین تر این بحث است، زیرا تا به مفاهیم
بنیادین مطرح در بحث پرداخته نشود، ابعاد
تخصصی آن و اهداف طرح کنوانسیون و این گونه
معاهدات بین المللی مشخص نخواهد شد.

در پشت الفاظ زیبا و فریبنده این معاهده،
واقعیت و حقیقت پنهانی وجود دارد که در
صورت پذیرش منجر به ذبح تمامی
ارزش های اسلامی (که خونبهای هزاران لاله
در خون خفته است) خواهد شد. از این رو در
نوشتار سعی می شود چشم اندازی، گرچه
بسیار مختصر به لایه های درونی این قرارداد
داشته باشیم.

از سوی دیگر به نظر می رسد به جهت
ارتباط تنگاتنگی که بحث معاهدات
بین المللی با مسئله جهانی سازی دارد، باید به
لایه های عمیق و اهداف جدی
«جهانی سازی» پی ببریم. در صورت توجه به
زیرساخت های این بحث است که معاهدات
بین المللی از جمله کنوانسیون رفع تبعیض،
جایگاه خود را پیدا خواهد نمود و آن وقت
است که اهداف دشمن از تأکید بر
همسان سازی فرهنگی و ابزار همسان سازی
که لوایح و قراردادهای بین المللی است برای
همگان مشخص تر خواهد شد.

در حال حاضر به جهت طرح جدی این
مسئله در محافل و مراکز علمی، در این مقاله
سعی می شود از زاویه ای خاص به مسئله
پرداخته شود، امید است در نوشتارهای دیگر،
بحث به صورت تخصصی تر و جزئی تر پی
گرفته شود.

۱ ـ تأکید بر فردگرایی

از آنجا که زیرساخت فکری حاکم بر
جریان کنوانسیون، ایده اومانیسم است
(فلسفه نظری که به یک نظریه گسترده در
قرون اخیر تبدیل شده است) از این رو مبنا و
روح هماهنگ سازی فرهنگ، اعتقادات،
اخلاق و رفتار (که هدف جهانی سازی است)
ایجاد ایدئولوژی واحد می باشد که مهم ترین
ایده در این زیرساخت اومانیسم است.

در کنوانسیون همین روح حاکم است.
می دانیم در فلسفه اومانیسم، انسان محور
تعیین ارزش ها و بایسته های اجتماعی است و
او است که بایدها و نبایدها را برای خود فرض
و تعریف می کند، سپس به دنبال بایسته های
تعریف شده، حرکت می نماید و زندگی خود را
هماهنگ با آن ساماندهی می کند. در این
فلسفه انسان مبنای حق و باطل است. به
بیان دیگر هیچ بایدی نیست مگر آنچه انسان
می خواهد. در این دیدگاه انسان، خود و
خواسته هایش را مقصد حیات اجتماعی و
حیات فردی قرار می دهد.

نقطه مقابل این طرز تفکر، آن است که
انسان مبنای حق و باطل و ارزش ها را در
بیرون از خود تعریف کند و به خدا برگرداند،
یعنی معتقد به پرستش خدا باشد، نه پرستش
نفس، که ثمره اومانیسم است. نقطه اساسی
تلاقی و تعارض و درگیری بین تمدن های
مادی و الهی همین مسئله است.

در تمدن الهی آن ارزش محوری که
می بایست در همه تحوّلات و ساز و کارهای
اجتماعی منظور نظر باشد، پرستش خدا
است. در تمدن الهی مقصد این است که همه
عرصه های اجتماعی دستخوش تکامل و
تحوّل در جهت توسعه تقرب و گسترش
پرستش شوند، ولی اومانیسم و تمدن مادی،
قائل به تعزز نفس در مقابل خدا است و
انسان را محور همه تحوّلات و ساز و کارهای
اجتماعی و بایدها و نبایدها می داند. در این
تفکر، انسان با بهره گیری از عقل نظری به
ایجاد ساز و کارهای عملی می پردازد و نام این
ساز و کار را مصلحت می گذارد. باید توجه
داشت که انسان در پی این مصلحت سنجی
به دنبال یافتن بهترین راه برای رسیدن به
تمنیات خود است و غرض اصلی، توسعه
کامیابی از دنیا، توسعه بهره وری از جهان و
گسترش لذت جویی است. مصلحت سنجی راه
رسیدن به این لذت خواهی را فراهم می کند.

معتقدان این طرز تفکر درصددند این
ایدئولوژی را در سراسر جهان حاکم نمایند.
همان طور که این مسئله صریحا در نامه ۶۰
نفر از روشنفکران آمریکایی در دفاع از
سیاست بوش بعد از ۱۱ سپتامبر آمده است
که این ایدئولوژی گرچه در آمریکا تحقق پیدا
نموده است، ولی متعلق به یک ملت نیست و
حق جهانی شدن دارد. خیلی واضح در این
نامه می گویند ارزش هایی که در ادیان
تعریف می شوند، نسبی هستند و حق
جهانی شدن ندارند.

با توجه به آنچه گذشت، کاملاً مشخص
گردید اینان از لوایحی مثل کنوانسیون به
عنوان ابزاری برای قانونمندشدن این
ایدئولوژی در سراسر جهان بهره می جویند.

آنان در پی این هستند که انسان را به
جای خدا بنشانند و او را محور تعیین همه
ارزش ها، بایدها و نبایدها قرار دهند. نیز
درصددند این طرز تفکر را جهانی سازند. به
بیان دیگر هدف اصلی، جهانی ساختن
فرهنگ لیبرالیسم، و هنجارسازی ارزش های
غربی است. برای تحقق این هدف نیاز به
معاهدات بین المللی است، که کنوانسیون یکی
از این قراردادها است. نمونه بارز این مسئله،
انتشار کتاب راهنمای «آموزش حقوق انسانی
به زنان و دختران» توسط صندوق سازمان
ملل متحد و توصیه به تمام کشورها از جمله
ایران برای انتقال مطالب آن به دانش آموزان
دختر، در کارگاههای آموزشی است.^(۱)

این متن آموزشی به صراحت کلیه ادیان
را عامل ستم علیه زنان می داند و حمایت
آشکار خود را از روابط جنسی نوجوانان، خارج
از چارچوب ازدواج، همجنس گرایی دختران و
همزیستی خارج از خانواده اعلام می نماید. نیز
دختران را به مقابله با آنچه «موانع مذهبی»
نامیده است فرا می خواند و ارزش های جهان
غرب را جهان شمول معرفی می کند.

واضح است ساده نگری است که با توجه به
روح کلی حاکم بر این معاهده، به ظاهر فریبنده و
زیبای آن توجه نماییم و دل خوش داریم که اینان
در پی احقاق حقوق زنان هستند.

قرآن مجید می فرماید: «و لن ترضی
عنک الیهود و لا النصاری حتی تتّبع ملتهم؛

صاحبان آئین های دیگر (یهود و نصارا)
هیچ گاه از شما راضی نمی شوند، مگر اینکه
کاملاً تسلیم آنان شوید و دین آنها را
بپذیرید.»^(۲)

اینکه می فرماید «تتّبع ملتهم» نه «حتی
تؤمن بهم» زیرا آنها پیروی عملی را از
ما می خواهند.

همان طور که اشاره شد آنان در پی
هنجارسازی ارزش های غربی هستند و هیچ
چیز جز ذبح تمامی ارزش های اسلامی، آنان
را راضی نخواهد کرد. چقدر زیبا و دقیق امام
خمینی با نگاه ژرف اندیش خود به این هدف
شوم، اشاره می فرماید: دستگاه جبار گمان کرد
با زمزمه تساوی حقوق می تواند راهی برای
پیشرفت مقاصد شوم خود که آن ضربه نهایی
به اسلام است باز کند.^(۳)

۲ ـ نادیده انگاری ظرفیت ها و

تفاوت ها و استعدادهای ویژه زنان

هدف کلی کنوانسیون دستیابی به برابری
کامل میان زن و مرد است. به منظور
دستیابی به این هدف کلیه اَشکال تبعیض با
هر مبنای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و
مذهبی باید از میان برود.

منظور از تبعیض در کنوانسیون، هر گونه
تمایز یا محدودیتی است که بر اساس جنس
ایجاد شده و بهره مندی یا استیفای حقوق
بشر و آزادی های اساسی را در زمینه های
سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدنی به طور
برابر با مردان مطرح می سازد. به بیان دیگر
نادیده انگاری جنسیت در برنامه ریزی
اجتماعی و نادیده گرفتن تمامی تفاوت ها
است. باید تأکید شود که روح و هدف
کنوانسیون برابری و مساوات مطلق است و
هیچ تمایز و تفاوتی را (هر چند بر مبنای
تعادل و تناسب) برنمی تابد، مگر تمایز یا
تبعیضی که به نفع زنان و به منظور جبران
عقب ماندگی آنان از مردان باشد، یعنی هیچ
تمایز و استثنا یا محدودیتی در روابط بین
دختر و پسر، ازدواج آزادانه، برابری در حقوق
و مسئولیت ها در زندگی زناشویی و پس از آن
مسئولیت های برابر نسبت به فرزندان … قابل
توجیه و پذیرش نیست.

به طور کلی تفاوت در کنو