پاورپوینت کامل نکته های اخلاقی، تربیتی در کتاب«راه روشن» ۵۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نکته های اخلاقی، تربیتی در کتاب«راه روشن» ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نکته های اخلاقی، تربیتی در کتاب«راه روشن» ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نکته های اخلاقی، تربیتی در کتاب«راه روشن» ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

>

اثر: فخرالملوک بنت شیخ الرئیس قاجار

پس از به سامان کردن کار تصحیح
«المنهج الباهره» که همان «راه روشن»
حاضر است، در اندیشه یافتن شرحی بر حیات
مؤلف، مقیمِ کوی کتابخانه تخصصی تاریخ و
بخش قاجاری آن شدم، از این اقامت طرف
چندانی نبسته بودم که به اشارتِ استادِ
دانشورم جناب صدرایی خویی، به مثابه «نورٌ
علی نور»، کارم «تراث اندر تراث» شد، و به
مکتوبی مخطوط و خودنوشت، در شرح حال
مؤلف دست یافتم. این اثر که در پاره خطیِ
کتابخانه آستانه مقدسه حضرت معصومه(س)
و در مجموعه شماره «۶۷۳» نگاهداری
می شود، واجد شرح مبسوطی بر حیات
نویسنده و به خامه خودش می باشد.
آنچه می آید، گزینش های ما از اوراق

پیش گفته است.

وی دختر شیخ الرئیس قاجار بوده که
نامش خورشید، به فخرالملوک ملقّب، و
تولدش به سال (۱۳۱۰ق) بوده است.

مؤلف در آن حیات نگاری، پس از شرحی
بر سفرهای پدرش «شیخ الرئیس» و نیز
تحصیلاتش می گوید:

«به اجبار، او را در سنین جوانی شوهر
داده اند، که بعد از چند سال طلاق گرفته
است. بعدها از طرف نصیرالدوله ـ وزیر
فرهنگ ـ به مدیریت یکی از مدارس دخترانه
انتخاب شده و مدت ۱۴ سال است که با
علاقه و جدیت، به آن مشغول است.»

دو کتاب «راه روشن» و «محرق
الافکار» را از تألیفات وی می شناسیم. او در
شعر هم، دستی داشته است. متخلّص به
«فخر» بوده و بیشتر در غالب غزل، قطعه،
رباعی و شعر می سروده است.

همان طور که قطعی شد «محرق
الافکار»، یکی از دو تألیف فخرالملوک
می باشد که شامل شعرها و نیز نامه هایی
است که وی در موضوعات گوناگون به
شخصیت های معاصر خود و یا جراید نوشته
است. در میانه این کتاب زندگینامه خود را نیز
تحریر کرده است. بخشی از فهرست این
کتاب را ذکر می کنیم:

۱ـ اشعار: بیشتر آن با تخلص «فخر» به
پایان رسیده، و آخرین قطعه اش شعری است
که در مرداد سال (۱۳۲۲ش) برای دخترش
پروین، سروده است.

۲ـ مناجات.

۳ـ تفکر، اعجاز محبت.

۴ـ در جواب بیست و پنج سؤال دختری
آلمانی، که در روزنامه ایران، به مسابقه در
آمده بود.

۵ـ در ملاقات و مقالات با فرزندان
عزیزم.

۶ـ در انتقاد به روزنامه، در آزادی نسوان.

۷ـ در جواب استعفای خانم عزه السلطنه
ناظم مدرسه.

۸ـ در باره بیست و ششمین جلسه
سخنرانی در تالار دارالفنون و سخنگویی
آقای سعید نفیسی.

۹ـ تاریخچه مختصری از آثار و زندگانی.

۱۰ـ وصف الحال خودم یا غزل
خداحافظی.^(۱)

این غزل چنین است:

کتاب «راه روشن»، اثر دیگر و نیز
عالمانه تر مؤلف است که در سال
(۱۳۲۶ه··· .ش) نگارش یافته است. نسخه ای از
این کتاب در «مرکز احیاء التراث الاسلامی ـ
قم» با شماره ۲۳۸ موجود است.

آنچه از نسخه برمی آید، این است که نام
کتاب در ابتدا «المنهج الباهره» بوده که مؤلف
از سر تطابقش با فارسی بودن متن و یا دلیلی
دیگر، آن را ترجمه کرده و به «راه روشن»
تغییر داده است.

این کتاب که در اخلاق و دستورات
اجتماعی می باشد، در چند موضوع کلی شکل
پذیرفته است.

۱ـ در تکالیف پدر و مادر و ترتیب رفتار
آنان.

۲ـ در تکالیف اطفال نسبت به پدر و
مادر.

۳ـ در قانون رفتار و تکالیف زناشویی.

۴ـ در تکالیف و وظایف انسانیت.

آغاز این کتاب با مقدمه نسبتا مفصلی از
«شیخ الرئیس» می باشد. در این مقدمه،
شیخ الرئیس بسیار دختر خود را می ستاید و از
ادب، رفتار و هنرهای نیکوی وی اظهار
خوشحالی می کند. او مقدمه خود را با این
بیت به فرجام می رساند که:

دختر اگر چنین بود، مادر دهر

تا ابد کاش همیشه دختر آورد

می شود اشاره کنیم که این کتاب، گرچه
بنا به سنجش های عالمانه نقادانه، در حد
متوسطی قرار داشته و حاوی دستورات
اخلاقی عادی اجتماعی است که ممکن است
با هیئت و تصویرهای دقیق تری در کتاب های
اخلاقی دیگر یافت شود، لیک از آنجا که
بیان کننده اندیشه های مؤلف در عصری است
که می زیسته و این توصیه ها را مناسب اوضاع
درونی اجتماع خود می دیده است، مغتنم و
ارزشمند است. به علاوه که در بسیاری موارد،
سخنانش بس نغز، کاربردی و قابل نشر، در
جامعه امروزین ماست. این نوع سخن
اخلاقی گفتن، یعنی بیرون از غوامض و
صعوبت های بحث های فلسفه اخلاق و
پیراسته و صریح، به طرح حکم اخلاقی
پرداختن، چیزی است که در منشورات تربیتی
عصر ما، هم بدان اهتمام شده و تأثیرات
عمیق تری را در پی خواهد داشت.^(۲)

چنانکه از نسخه برمی آید، مؤلف پس از
تحریر، آن را برای استنساخ به کاتبی سپرده
است، لیک پس از کتابت، آن را نپسندیده و
پاره ای اصلاحات را لازم شمرده و در متن به
کار برده است؛ اما با وجود آن نسخه
پیش گفته، به لحاظ دستوری و نیز نوشتاری،
بسیار پر غلط می نمود، که ما پس از
نسخه یابی، به تصحیح و استوارسازی متن
پرداخته و سپس آیات و روایات کم شمار
موجود در آن را استخراج و راهی بازار
علم کردیم.

* * *

در تکالیف ابوین و ترتیب رفتار آنان

۱ـ ابتدا باید پدر و مادر هر دو صاحب
علم و عمل کامل باشند، تا اینکه بتوانند از
عهده تربیت اولاد خود برآیند و روزگار خود و
آنها را گرفتار سختی و بدبختی ننمایند؛ زیرا
که اطفال عزیز در دامان ایشان نشو و نما
می کنند و به مرتبه ای بلند عروج می نمایند، یا
اینکه هبوط می کنند و به اَسفلُ السافلین قرار
می گیرند. و حصول هر یک از این مراتب
پیوسته به حسن تربیت و سوء پرورش
ایشان است.

«کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطْرَه، ثُمَّ أبَواهُ
یُهَوِّدانِهِ وَ یُنَصِّرانِهِ و یُمِّجِسانِهِ»^(۳)

اگر دارای علم باشند البته خود
صحیح الاخلاقند، و از افکار فاسد و اعمال
ناشایسته و اطوار نالایق، منزّه و مبرّا
می باشند و می دانند که اطفال آنان حاضرند از
برای کسب فضایل یا اقتباس رذایل، گویا
سراسر چشم و گوشند از برای درک کردن
حرکات آنها.

و اگر عالم باشند می دانند طبیعت ساده و
فطرت لطیفش آماده هر رنگ و نقش است،
مانند آینه صافی که با هر چه روبه رو شود،
عینا همان را می نماید.

و چیزی را که اقتباس نموده از لوح
ضمیرش به مرور ایام برطرف نخواهد
گردانید. و البته می دانند «اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ
کَالْنَقْشِ فِی الْحَجَرِ»^(۴) است.

اگر دارای علم باشند در تأدیب و تعلیم
فرزندان خود ـ چه پسر و چه دختر ـ کوتاهی
نمی ورزند و فرقی میان لوازمات آنها
نمی گذارند. همه را مخلوق یک خالق و
مرزوق یک رازق فرض می نمایند.

و اگر هر دو عالم باشند، بین ترقّیات و
تجلیاتِ هر یک از آنها ـ دختر و پسر، کوچک
و بزرگ، زشت و زیبا ـ فرقی نخواهند
گذاشت. خصوصا در این دوره جدید و
پسندیده که آفتاب جهانتاب علم، عالم را فرا
گرفته، چشم هایی که سال های متمادی کور و
از بینایی دور بود، روشن و تابان ساخته؛
بدبختان را که در بوادی جهالت سرگردان
بودند، از علم و عرفان بویی به مشام ایشان
نرسیده، نه از طریق انسانیت صدای طبل و
کوسی، و نه از تحصیل و علوم، نام اسفندیار و
کیکاووسی به گوش و هوش شان نرسیده بلکه
«صُّمٌ بُکمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعْونَ»^(۵) بودند و
مایل بودند که زنان ایشان همیشه مقهور و در
بند و به روبند مجبور و مقهور و مستور باشند
و در هیچ شغلی و هیچ فکری با آنها مداخله و
معامله نکنند، ولی به فضل الهی و به عون
الطاف لامتناهی سد اسکندر منهدم، صور
اسرافیل دمیده، ید بیضای موسی، عالم را
منوّر ساخته و به نفس عیسوی، مردگان را،
جان نو در تن دمیده، سرّ «یُحْیِی الْعِظامَ و
هِیَ رَمیْم»^(۶) از پرده غیب به عرصه ظهور
آمده؛ نه عجب اگر زنده شود عظم رمیم، به
معجزه خاتم رسل و هادی سبل. دوره
جاهلیت واژگون گردیده و به کلمه طیبه
«طَلَبُ الْعِلْمِ فریضَهٌ علی کُلِّ مُسْلِمٍ و
مُسْلِمَه»^(۷) که تا سنه (۱۳۳۱) در میان ما
متروک و مردود بود، کار بسته و متبع
گردیدیم.

نمی دانم چه مقصودی داشتم و کجا
بودم، سخن شرربار با من چه کرد؟ غرضم
این بود که پدر و مادر باید میان طفل خود
فرق نگذارند و در تهذیب اخلاق و تأدی