پاورپوینت کامل زنان در صحنه ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زنان در صحنه ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنان در صحنه ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل زنان در صحنه ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

>

نگاهی به دو نمایش «دختران قالی باف و «آنا»
»

دختران قالی باف

شب سوار، چوپان ایل، هر شب پشت
پنجره خانه های روستا، سیبی می گذارد تا
عشق در دل ها نمیرد. ارباب، خوردن سیب و
شب زنده داری را ممنوع می کند اما حریف
شب سوار نمی شود. برای از بین بردن
شب سوار، قصد دارد عشقش را از او بگیرد. به
زورِ زر، هزارگل را به خانه می آورد … .
هزارگل: توی شهری که سیب ممنوعه، آبی
ممنوعه، سبز ممنوعه، چه نقشی می شه زد؟
ترنج یا شرابه؟

گل اندام: نه ترنج، نه شرابه.

گل رخ: پس چه نقشی؟

هزارگل: در این شهر می شود فقط نقش
سیاه زد، سیاه.

نمایش، بافت دراماتیک ایرانی و متکی
به ادبیات کلاسیک دارد. جذابیت نمایش
همراهی با شعر و دکلمه و موسیقی است.
تقابل نیک و بد، خیر و شر همواره در
داستان های ما به طرق گوناگون به تصویر
کشیده شده است. در داستان «دختران
قالی باف» نیز همین قصه است.

ریتم بازی تند است و همراهی آن با
موسیقی و شعر، حرکت نمایشی را تندتر
می کند.

قرار است «دختران قالی باف»، داستان
رنج زنان باشد؛ جایی که شب سوار تفنگش را
می فروشد تا قبای ترمه بفرستد برای
هزارگل؛ اما داروغه با زر و سکه، هزارگل را از
پدرش می خرد تا پشتِ شب سوار بشکند و
مردم، میهمان هر شب، شب سوار نباشند به
سیب و عشق، تا درختان سیب بخشکند … .

اما هزارگل، زن خیانت نیست. آخرین
نقش قالی را می بافد با عشق با چشمانی آبی
و پیراهنی سبز و دست انتقام مردم می شود تا
بر دل داروغه خنجر کشد گرچه هر سه بمیرند
اما داروغه باید از بین برود تا درختان سیب
دوباره شکوفه دهند … .

داستان، داستان شور زندگی است و
رهایی از جبرِ زمانه، از ازدواج اجباری، حتی
به قیمت ریختن خون جابر توسط زن، حتی
به قیمت فنا شدن و مردن … اما دهها سؤال
بی جواب می ماند. سرانجام شب سوار چه شد؟
در غم هزارگل چه کرد؟ گل رخ و گل اندام چرا
از بین رفتند؟ هزارگل مسبب قتل است؟ آنها
را چرا بر دار می کشند؟ سرپنجه های خونین،
گل سرخ و لاله می بافد نه سیاه؟ رنگ ها آبی،
سبز و … در این داستان چه می کنند و چه
می خواهند بگویند؟ با نیافتن جواب این
سؤالات حس تماشاگر در برقراری ارتباط
می شکند و نمایش در بیان جزئیات، به
اصطلاح کم می آورد.

علاوه بر آن، حرکاتی که با عنوان حرکات
موزون در شناسنامه ثبت شده و در نمایش
عروسی اجرا می شود، از حرکات ریتمیک
نمایشی فاصله گرفته و تداعی کننده رقص
است که همراه با موسیقی، فضای حماسی
نمایش را از بین می برد. بهتر بود کارگردان
«علیرضا استادی»، تا این حد که بر نوع و
شکل سالن نمایش و اندازه ه