پاورپوینت کامل پرواز زنان در پر سیمرغ ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرواز زنان در پر سیمرغ ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرواز زنان در پر سیمرغ ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرواز زنان در پر سیمرغ ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

>

از نظر سینمادوستان سه ماه، مدت زمان
بسیاری پس از برگزاری بیست و سومین
جشنواره بین المللی فیلم فجر است تا مروری
بر فیلم های ارائه شده در جشنواره داشته
باشند؛ اما از آنجایی که «پیام زن» شماره های
پیشین را به ویژه نامه زن در جمهوری
اسلامی اختصاص داده بود، در این مجال
تنها نگاه کوتاهی خواهیم داشت به فیلم هایی
که در جشنواره، در ارتباط با زنان ساخته و

اکران شده اند.

زنان فیلمساز

در مقایسه با ۲۴ فیلمی که توانسته اند به
بخش مسابقه سینمای ایران راه پیدا کنند،
دیدن تنها اسم سه زن کارگردان، چندان
حسنی ندارد.

دیوار دو رویی بلند است

«تهمینه میلانی» که به فیلمساز تندروی
زنان معروف شده، هر چند به نظر خودش
تنها به یکسانی حقوق بین زن و مرد قائل
است ولی با توجه به آثارش و نظریه هایی که
کاراکترهای فیلم هایش ارائه می دهند باید او را
فمینیست رادیکال دانست.

وی پس از ساخت فیلم هایی که به
خواست های سرکوب شده زنان و آرزوهای
بر باد رفته آنان تأکید می کرد، کم کم به
ضربه پذیری زنان از مردان پرداخت و در ادامه
به تنهایی زن و عدم حمایت قانون از وی
اشاره کرد تا جایی که آخرین فرشته وی در
فیلم «واکنش پنجم» سر به طغیان برداشت و
برای کسب حضانت فرزندانش آنها را ربود.

چیزی که در جشنواره بیست و سوم در
میان فیلم های مربوط به زنان و خانواده و
حتی دیگر فیلم ها به صورت کمرنگ به چشم
می خورد، گذر از مراحل پیشین و پرداختن به
خیانت بین همسران جوان است؛ امری که از
نگاه «میلانی» نیز دور نمانده است.

با تمام شدن داستان فرشته های
«میلانی» در «زن زیادی» با سیما همراه
هستیم، زنی که چون برخی از فرشته های
قبلی این فیلمساز معلم است. سیما زنی
تحصیل کرده و آشنا به قانون است که ظاهراً
باید خوشبخت باشد ولی این خوشبختی در
هاله ای از ابهام پوشیده مانده است، طوری که
شاگردان وی هم وقتی از بایدها و نبایدهای
اجباری والدین شان و محدودیت های موجود
برای دختران نوجوان می گویند، تلنگری به
سیما می زنند که آیا او واقعاً خوشبخت است!
باید دید دانستن مفهوم کنوانسیون حقوق
زنان در میان خیل زنانی که فقط سبزی پاک
کردن بلد هستند، چه نفعی برای زندگی این
معلم جوان دارد و چقدر می تواند او را در
مقابل حوادثی که شوهرش برای او ایجاد
کرده، بیمه کند.

«میلانی» در «زن زیادی» قصه مردانی
را حکایت می کند که با خیانت به
همسران شان آنان را به مرز جنون می رسانند
و از زنانی می گوید که هر چقدر نجابت به
خرج می دهند و چیزی نمی گویند
شوهران شان بیشتر جری می شوند. سیما هم
با اینکه به حقوق زنان آشناست و سال ها
خانمی کرده و نجابت به خرج داده و چیزی
نگفته است؛ به جای عزیزتر شدن، بیشتر از
چشم شوهرش افتاده است. سیما با وجود
اینکه با اعتراف خودش خیلی راحت
می توانسته مثل شوهرش هتاکی کند، زبانش
را نگه داشته و چیزی جز احترام به شوهرش
تحویل نداده است؛ ولی مرد که دلباخته
دختری فراری شده، دایم از سوی آن دختر
تحقیر می شود و فحش می شنود، اما با این
وجود بیشتر به وی علاقه مند می شود!

البته این معشوقه از دید «میلانی» یک
فریب خورده روزگار معرفی می شود که اصلاً
تمایلی به خراب کردن زندگی سیما نداشته
ولی از روی بی پناهی و وسوسه های مرد با
این عنوان که زنش زشت و دیوانه است، تن
به رفاقت با مردی زن دار داده است. شوهر
سیما تنها دفاعش در مقابل زنش این است
که هیچ وقت خوشی را در زندگی تجربه
نکرده و به قول خودش جوانی و خوشگذرانی
نداشته، به همین خاطر عقدای شده و دلش
می خواهد روابط آزاد و خارج از حیطه
زناشویی داشته باشد! و دخترک فراری نیز
اعتراف می کند که سال ها توسط شوهر
آدم فروشش در اختیار مردان مختلف قرار
گرفته تا خرج اعتیاد به مواد مخدر و الکل او
را تأمین کند و پس از مرگ شوهر هم راهی
جز ولگردی در خیابان ها نداشته است.

سیما هم که زنی وفادار است و سال ها با
حقوق معلمی خرج زندگی شوهر بیکار و
هوسبازش را داده است خسته از زندگی دست
کودکش را می گیرد و راهش را از مرد
دو رویش جدا می کند، ولی راهی که او را به
خیانتی دیگر می رساند. آشنایی با معلمی که
زنش و مرد فاسق مرتبط با او را کشته است تا
جهان از خیانتکاران پاک شود و سیما به این
می اندیشد که چرا مردان حق دارند زنان خائن
خود را بکشند ولی زنی حق ندارد شوهر
خیانتکارش را ادب کند.

«میلانی» در این فیلم باری دیگر به
قانونگذاران هشدار می دهد که چرا تمامی
قوانین به نفع مردان صادر شده است و زن با
وجود اطمینان از خیانت شوهر چاره ای جز
صبر و سکوت ندارد.

محصور حصار حرمت ها

«انسیه شاه حسینی» که پیش از این به
نوشتن تنها رمانش «توپچنار» و ساخت چند
مستند کوتاه و فعالیت در عرصه
فیلمنامه نویسی شهرت داشت در اولین اثرش
به ازدواج اجباری در قبایل مختلف می پردازد؛
مضمونی که پیش از این در آثاری چون
«خون بس»، «عروس آتش» و «بمانی» به
روی پرده آمده بود. احاطه سنت های غلط و
خرافی عشیره ها و قبیله ها چیزی است که
بیشتر از همه به ضرر زنان تمام می شود و
آنان چاره ای جز اطاعت از بزرگ قوم خود
ندارند، حتی اگر آن بزرگ صد در صد اشتباه
کرده باشد.

«شاه حسینی» طی مصاحبه ای اعلام
کرد که در مناطق سواحل جنوبی کشور اگر
جنازه همسر زنی که در دریا غرق شده، به
ساحل برنگردد آن زن اگر شده تا آخر عمر
باید در خانه بنشیند و با هیچ مردی سخن
نگوید. وی که به قول خود سعی کرده است
قوانین بدوی و رایج در این طوایف را بسیار
کمرنگ نشان دهد، با این همه فیلمی ساخته
است که حتی نمونه تعدیل شده آن مخاطب
را به تعجب وا می دارد.

زنی جوان که همسر صیادش در دریا
غرق شده، به خاطر اینکه دریا حتی تکه
استخوانی از شوهرش را پس نزده است،
محکوم به زندگی در کپری دور افتاده از همه
شده است. چند گوسفند زن که تنها مایملک
وی و محل گذران زندگی اش هستند توسط
دزدان غارت می شوند ولی پیر طایفه در
مقابل دادخواهی زن تنها جوابش این است
که او حق نداشته گوسفندانش را برای چرا به
بیابان ببرد و … از آنجایی که این زن تحمل
پیله تنهایی را ندارد و برای قوت لایموت خود
احتیاج به کار دارد به بندر می رود تا چون یک
کارگر بارکش صندوق های بار کشتی ها را پیاده
کند و این در نظر بزرگان قبیله گناهی
نابخشودنی است و زن ملعون به خاطر این
عمل باید شلاق زده شود، سنگسار شده و یا
به قتل برسد.

در این میان تنها راه چاره برای پاک
شدن زن و نجات وی از عزلت نشینی این
است که برخی از سرِ دلسوزی از پیر طایفه
می خواهند تا با وردی، دعایی از دریا بخواهد
تا جنازه صیاد را پس بدهد. از این پس
سنّت های خرافی بیشتر خود را نشان می دهد
و دور تا دور کپر زن حصاری بلند و چوبی
کشیده می شود تا نگاه هیچ کس به زن نیفتد
و هیچ کسی صدای او را نشنود. سپس زنان
لباس خاصی را که پر از طلسم است بر دوش
این بیوه می اندازند تا ادعیه اش بر او کارگر
افتد و جنازه شوهر به ساحل آید و زن بتواند
دوباره ازدواج کند.

در میان مردان طایفه هم تنها کسی که
حاضر به ازدواج با این زن رانده شده از جمع
می شود، حیدر خواستگار پیشین زن است که
سال ها پیش به خاطر احترام به قاسم و حقی
که بر گردن وی داشته، نامزدش را به قاسم
پیر بخشیده است. اما زن که دل خوشی از
حیدر ندارد، وی را کسی می داند که او را
قربانی کرده و پیشکش مردی کرده است که تا
زنده بوده وی را کتک زده و بعد از مرگش هم
جنازه اش را از او دریغ کرده است.

مهندس میانسالی که مسئول ساخت
هتلی در ساحل قشم است و کپر زن بر زمین
او واقع شده است، با آگاهی از سرنوشت زن
به کمک او می آید ولی از آنجایی که هر گونه
ارتباطی با بیوه در حصار جرم است، مهندس
با دیدن دیوار دو را دور کپر می رود، اما زن که
به اجبار و به خاطر حرمت پیر قبیله زندانی
شدن در حصار را پذیرفته، با یادآوری سخنان
مهندس می آشوبد و از سرنوشتی که مردان
طایفه اش برای او رقم زده اند، سر می تابد.
لباس را به کناری می افکند و دیوار فاصله ها را
سوراخ می کند و از کپرش می گریزد و در کنار
ساحل پنهان می شود.

این بار پیر طایفه تنها راه پاک شدن زن
را قتل او می داند پس هفت چاقو برداشته و بر
آنها وردی می خواند و چاقوها را به جوانان
می دهد تا خون زن را بریزند. اولین ضربه را
هم باید حیدر داماد آینده بزند و اگر او هم
لحظه ای دستش بلرزد و تردید کند، خونِ خود
وی هم حلال می شود چرا که تنها راه حفظ
آبرویش از فرار زنی که هنوز به همسری او در
نیامده است، قتل آن زن است.

عاقبت کمک های مهندس به نتیجه
می رسد و زن سوار بر قایقی که او فرستاده
است در دریا رها می شود، همچون قاصدکی
که دخترکی دوازده ساله آرزو داشته چون آن
آزاد و رها باشد ولی به اجبار به ازدواج
پیرمردی مسلول در آمده است.

تمام حرف «انسیه شاه حسینی» در این
جمله پیرزنی خلاصه شده است که «در این
خراب شده، سگ باشی، زن نباشی. خدا به
هر که مردی داد، انصاف از او گرفت.

راست می گویند زن ها ناقص العقلند
چون که مردها را می زایند.»

از دیگر خرافاتی که این زن فیلمساز در
فیلمش به آن اشاره می کند، معجزه دروغین
نسوختن دست در روغن داغ است. پیر طایفه
برای اثبات اینکه کسی دزدی کرده است یا نه
پس از انجام مراسمی در حضور همگان
دست فرد مظنون را در دیگی پر از روغن داغ
فرو می کند و اطمینان می دهد که اگر فرد
بی گناه باشد حتماً روغن بر او سرد می شود!

«شاه حسینی» در اولین فیلمش به خوبی
نشان داد که به فیلمسازی وارد است و تمایل
دارد داستان زنان را موضوع آثارش بکند،
همان طور که در حال حاضر مشغول ساخت
دومین فیلمش بر اساس خاطرات خود در
زمان خبرنگاری در جبهه است. ورود وی را
باید به جرگه فیلمسازان زن کشور تبریک
گفت و از نگاه سالم او به مشکلات زنان
تقدیر کرد.

پشت پرچین جنگ

«گیلانه» آخرین فیلم «رخشان
بنی اعتماد» با همکاری «محسن
عبدالوهاب» است. در جشنواره بیست و دوم
فیلم فجر «ننه گیلانه» یکی از اپیزودهای
فیلم «روایت سه گانه» بود که به دلیل نگاه
زیبای «بنی اعتماد» در کنار اپیزودهای
«پرویز شیخ طادی» و «حسن برزیده»
نظرات داوران را به خود معطوف کرد و همین
نظرات موجب شد تا این فیلمساز دست به
ساخت فیلم بلند سینمایی «گیلانه» بزند.
«بنی اعتماد» در «گیلانه» به سینمای دفاع
مقدس روی می آورد و از دغدغه های مادری
می گوید که در زمان جنگ تنها پسرش را
راهی جبهه های نبرد کرده است و پس از
جنگ سال هاست که در کلبه محقرش در
شمال کشور از پسر جانبازش پرستاری
می کند.

گیلانه همان قدر که برای پسرش مادری
می کند، به همان اندازه برای دختر پا به
ماهش دل می سوزاند و در زمانی که در اوج
بمباران شهرها، تهرانی ها به شمال می آیند،
او همراه دخترش به تهران می رود تا دامادش
را راضی به زندگی در شمال کند.

حوادث و اتفاقاتی که طی پانزده سال
برای گیلانه اتفاق می افتد از جمله وقایع این
فیلم است. آوارگی مردمی که به روستاهای
شمال پناه آورده اند. ازدواج یک زوج شهری
که مجبور شده اند در میانه عروسی از ترس
بمباران همراه میهمانان شان آواره جاده ها
شوند. جوانی موجی که فکر می کند به همه
ترکش خورده است، با شلوغ کاری هایش
گیلانه را بر آن می دارد تا برای او هم مادری
کند و … .

در این میان رنجی را که جانباز در آن
کلبه دورافتاده و به دور از امکانات سپری
می کند فیلم را به جلو پیش می برد خاصه آنکه
دختر مورد علاقه پسر، ازدواج کرده و
گه گداری با بچه هایش به دیدن جوان جانباز
می آید و تنها اشک می ریزد.

گیلانه نمادی از زنان بی پناه و بی شوی
ایران است که در بحبوحه جنگ تنها ثروت
خود را که پسری جوان و قدرتمند است به
جبهه می فرستند و سال ها با زبان عطوفت و
شکرگزاری از جوان جانباز و شیمیایی شان
مراقبت می کنند و دم نمی زنند.

زنان در سینما

از میان آثار فیلمسازان مرد نیز، فیلم هایی
را که بیش از دیگر آثار به دختران، زنان و
خانواده توجه دارند، برگزیده ایم، فیلم هایی که
نشانگر نگاه مردان به مقوله زنان در عصر
حاضر است.

اسیر در آشپزخانه

«رسول صدرعاملی» پس از ساخت چهار
فیلم به ساخت سه گانه ای رو می آورد که حول
و حوش مسائل دختران نوجوان می گردد.

تداعی در «دختری با کفش های کتانی»
آنقدر طی یک فرار بی حاصل از خانه، روی
جدول های خیابان راه رفت تا تبدیل به
ترانه ای شد که برای ازدواج زودهنگام و به
دست آوردن شناسنامه کودکش با عنوان یک
پدر واقعی، سرگردان خیابان ها شد. حالا آیدا
در آخرین فیلم این کارگردان با کفش های
کتانی رکاب دوچرخه اش را می چرخاند و به
دنبال معنای خیانت به همسر است. «دیشب
باباتو دیدم آیدا» که کشف بی وفایی مردی به
همسرش از دید دختر نوجوان اوست، قصد
دارد چون دو اثر اخیر «صدرعاملی» قهرمان
نوجوان فیلم را به بلوغ زودهنگام نزدیک کند
و در مدت زمانی کوتاه وی را با چنان مسائل
پیچیده ای روبه رو کند که حتی در مخیله اش
نمی گنجد و روحش گنجایش آن را ندارد. مادر
آیدا که زنی خانواده دوست و کدبانوست، تمام
مدت در تنگنای آشپزخانه اسیر است و کاری
جز شستشو و پخت و پز و لکه گیری و
اتوکشی، سبزی پاک کردن و … ندارد و
زندگی اش همیشه چون چاه ظرفشویی گرفته
است. تنها دلخوشی این زن از دید آیدا حل
کردن جداول باطله است و پر کردن خانه های
خاطرات گذشته با مردی که می پندارد هنوز
دوستش دارد.

آیدا طی پشت سر گذاشتن هفت امتحان
هر روز به کشف تازه ای می رسد و پدرش را
همراه با زنی جوان می بیند، زنی که پس از
تعقیب وی فقط در دفترچه خاطراتش
می نویسد: «در خانه مان سوسک پیدا شده
است، بیچاره سوسک.»

«صدرعاملی» در این فیلم به از هم
پاشیدن خانواده ها در اثر خیانت مرد می پردازد
و آیدا را در این دو راهی می گذارد که عاقبت
ماجرا را به مادرش بگوید یا نه.

از دید دوست آیدا، فهمیدن ماجرا از
سوی مادر هیچ مشکلی را حل نمی کند جز
اینکه مادر آیدا طلاق بگیرد و آیدا چون او
آواره میان خانه پدر و مادرش بشود و دایم
مثل او؛ خود را دلداری دهد که «آروم باش
ساناز کوچولو.»

ساناز که بی نظارت جدی والدین
متارکه کرده اش زندگی می کند با موبایل و
ماشی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.