پاورپوینت کامل پاداش بندگان برگزیده ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پاداش بندگان برگزیده ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاداش بندگان برگزیده ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پاداش بندگان برگزیده ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

>

«لِیَجْزِیَهُمُ اللّه ُ أَحْسَنَ ما عَمِلوُا وَ یَزیدَهُم مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّه ُ یَرزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ
حِسابٍ»«آیه ۳۸»

اشاره ای دوباره:

در دو قسمت گذشته نوشتیم این آیه و دو
آیه پیش از آن، که با کلمه «فی بیوت» شروع
می شود، از این نظر که دنباله آیه نور باشند یا
نه، دو احتمال وجود دارد. اگر کلمه «فی
بیوت» را مربوط به ماقبل آن بدانیم، این سه
آیه دنباله آن آیه خواهند بود و مثال یادشده
برای نور الهی را کامل می کنند و اگر متعلق به
بعد از خود باشد، طبعا مجموعه ای از سه آیه
است که پس از آیه نور، شرح حالی از بندگان
خاص الهی را بازگو می کند. در دو قسمت
پیش، پس از بیان نکات ادبی و لغویّ این سه
آیه، به شرح دو آیه آن پرداختیم و شرح
آیه سوم و بازگویی روایات مرتبط به هر
سه آیه را به این قسمت وا گذاشتیم،
که اینک پس از سه شماره وقفه تقدیم
می گردد.

* * *

* لیجزیهم اللّه اَحْسَنَ ما عمِلوا

و یزیدَهُم مِنْ فَضْله

چنان که ظاهر آیه نشان می دهد و از
گفته مفسّران نیز بر می آید «لام»، از میان
معانی مختلفی که دارد، در اینجا که بر فعل
«یجزی» در آمده، معنای «غایت» را
می رساند و در نتیجه، جمله پس از خود را
هدف و غایت پیش از خود قرار می دهد. البته
ـ چنان که در ادبیات آمده ـ حدّ فاصل میان
«لام» و فعل مضارع «یجزی» حرف «أَن» که
از حروف نصب دهنده فعل مضارع است، و
آن را در توان مصدر قرار می دهد، در تقدیر
گرفته می شود که در واقع می توان جمله
یادشده را به این صورت بیان کرد: «لجزائهم
اللّه ُ أحسن ما عملوا …». جمله «یزیدهم مِنْ
فضله» نیز که عطف به «یجزیهم» است
همین حال را خواهد داشت. پس مفاد آیه با
توجه به معنای «لام» این می شود که زنان و
مردانی که شرح حال شان در دو آیه پیش
رفت، یعنی مؤمنان تسبیح گویی که تجارت و
سود، آنان را از یاد خدا و نماز و زکات باز
نمی دارد و نگران روزی هستند که دل ها و
چشم ها در آن، زیر و رو می شود، اینها همه به
آن خاطر است که خداوند به بهتر از آنچه
کرده اند پاداش دهد و از فضل خودش آنان را
افزونی بخشد.

پس حرف «لام» در اینجا چگونگی
ارتباط این آیه را با دو آیه پیش بیان می کند.
البته این پرسش را می توان مطرح کرد که این
غایت از نگاه اینان بیان شده یا خداوند،
سبحانه و تعالی؟ آیا منظور این است که این
بندگان خاص، اعمال شایسته یادشده را به
انگیزه جزای احسن الهی و فضل گسترده او
به جای می آورند یا مقصود، بیان این نکته
است که خداوند که به اذن او این «خانه ها»
رفعت یافته و نام او دائما در آنها برده
می شود، می خواهد که ساکنان این خانه ها را
که بندگان خاص وی اند پاداشی نیک و
روزافزون دهد؟ این است که آنان با بروز
شایستگی از خود، مشمول توفیق و عنایتِ
الهی می گردند و بر آن اعمال نیک، موفق
می شوند چرا که خدا می خواهد چنان پاداشی
به آنان دهد.

در تفاسیر مورد مراجعه، در باره اینکه دو
احتمال می توان داد نکته روشنی ملاحظه
نشد ولی می توان گفت: هر چند در نگاه
نخست، احتمال اول به چشم می آید و دور از
ذهن نیست که آیه، انگیزه و غایتِ آنان در
حصول اوصافی که شرح آن رفت را بیان کند
ولی با تأمل بیشتر و نگاه به پیش و پس آیه،
می توان احتمال دوم را به واقع نزدیک تر
دانست. چرا که اینان، چنان که شرح آن رفت
و در روایات نیز ملاحظه خواهید کرد، از
بندگان خاص الهی اند که در معرفت و عبادت
حضرت حق ـ جلّ و علا ـ بیش و پیش از هر
چیزی، ذات خداوندی را در نظر دارند و او را
می جویند و آنچه بیش از هر چیز آنان را به
شناخت و بندگی خدا وا می دارد، عشق و حبّ
به محبوب خویش و ادای رسم بندگی و
نگرانی از دور ماندن از پیشگاه آن نور مطلق
و ذات اقدس ـ عزّ و جلّ ـ است و نه «طمع»
در بهشت یا «خوف» از جهنم. آنان در فضا و
مداری از بندگی می گردند که به پیشگاه
محبوب و مراد خویش عرضه می دارند:

«هَبْنی صبرتُ علی عذابک، فکیف اصبِرُ
علی فراقِک، و هبنی صبرتُ علی حرِّ نارک،
فکیفَ اصبرُ عن النظر الی کرامتک؛

گیرم که بر عذاب تو صبر کردم، اما
چگونه بر فراق تو بردباری کنم، و گیرم که
داغیِ آتشِ تو را تحمل کردم اما چگونه از
نگاه به کرامت تو چشم پوشم و صبر
پیشه کنم؟!»(۱)

دیگر اینکه ـ چنان که اشاره شد ـ جمله
«اَذِنَ اللّه ُ أن تُرْفَعَ …» که جایگاه این خانه ها و
اعمال ساکنان آن را به اذن خداوند می شمارد
می تواند قرینه ای بر همین احتمال باشد.
جمله «و اللّه یرزق من یشاء» که بدون فاصله
در پی غایت یادشده آمده نیز می تواند مؤید
دیگری بر این معنا باشد. اینان اگر از «تقلّب»
قلوب و ابصار در قیامت نیز «خوف» دارند ـ با
توجه به معنای ظریف و دقیقی که در قسمت
قبل در باره «تقلّب» آوردیم ـ به خاطر این
است که آن روز که دل ها و چشم ها به روی
واقعیات و حقایق، همه باز می شود شاهد
محرومیت و دوری خود از محضر حق ـ جلّ و
علا ـ باشند، و چه بسا با آن دگرگونی دل و
چشم آشکار شود که آنان از نور الهی و نگاه
به جمال حق و کرامت خداوند محرومند یا از
مراتب بالای آن دور مانده اند؛ آنان از این
احتمال نگرانند. بنابراین «یَخافونَ یوما
تَتَقَلَّبُ فیه القلوبُ و الابصارُ» را می توان
قرینه ای بر احتمال نخست ندانست.

به هر حال، در مجموع به نظر می رسد
احتمال دوم، قوی تر و با فضای آیه
مناسب تر است.

منظور از «احسن ما عملوا» چیست؟

جزایی که خداوند به این بندگان می دهد
در مقایسه با اعمال آنان، «بهتر» است؛
پرسش این است که منظور چیست؟

برخی گفته اند منظور تمام اعمال نیکی
است که آنان انجام می دهند؛ آنان به دنبال
این هدف اند که خداوند پاداش همه
نیکی هایشان را بدهد. دسته ای از مفسّران نیز
جمله را اشاره به پاداش چندین
برابری شمرده اند که خداوند آن را در مقایسه
با اعمال نیک آدمی، وعده فرموده است؛
مانند این آیه:

«مَنْ جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمثالِها؛(۲)

هر کس نیکی کند، پاداشی ده برابر دارد.»

و یا این آیه:

«مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُم فی سَبیلِ
اللّه ِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ
سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللّه ُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللّه ُ
واسِعٌ عَلیمٌ؛

مَثَل آنان که اموال خود را در راه خدا
هزینه می کنند مانند دانه ای است که هفت
خوشه رویاند که در هر خوشه صد دانه است،
و خداوند برای هر کس بخواهد (پاداشی)
دوچندان می دهد و خداوند
وسعت دهنده داناست.»(۳)

این احتمال نیز مطرح شده که مقصود
این است که گناهان شان به واسطه
طاعت هایشان پوشانده می شود و خداوند آنان
را به بهترین اعمال پاداش می دهد.

اما علامه طباطبایی، رحمت اللّه علیه،
نظر دیگری دارند که با شرح بیشتر
بازگو می کنیم.

پاداش نیک در برابر عمل صالح یک امر
مسلّم است و قرآن به صراحت بر آن تأکید
ورزیده است، از این رو آنچه این دسته مؤمنان
خاص به دنبال آنند این است که خداوند در
برابر هر عملی که انجام می دهند، پاداش
بهترین عمل در همان نوع عمل را به آنان
عطا کند. مثلاً در برابر نمازی که خوانده اند
پاداش بهترین نماز به آنان داده شود و نه نماز
خودشان؛ چرا که خداوند اعمال آنان را تزکیه
و پاک می کند و مورد مناقشه دقیق قرار
نمی دهد. شاهد این سخن فراز پایانی آیه
مورد بحث است:

«و اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب؛

و خداوند هر کس را بخواهد بی حساب
روزی می دهد.»

این سخن علامه طباطبایی، نظری قابل
توجه است ولی با این حال، به نظر می رسد
می توان همان تفسیر دوم را ترجیح داد.
توضیح اینکه: کلمه «اَحسن» در هر صورت
وصف برای موصوفی محذوف است، مثل
«جزاءً احسن» و چون معنای تفضیلی، مورد
نظر است و صیغه «تفضیل» از نظر ادبی حتی
اگر به کلمه دیگر، چه نکره و چه معرفه،
اضافه شود از نظر معنا، نمی تواند خالی از
«مِنْ» باشد(۴) پس جمله کامل در واقع
چنین است:

«جزاءً احسن ممّا عملوا؛

پاداشی بهتر از آنچه عمل کردند.»

در اینکه اصل پاداش در برابر عمل
صالح، امری قطعی است بحثی نیست ولی
این بندگان خاص نگرانی شان از این است که
عمل آنان پذیرفته نشود. علاوه اینکه اینان،
امید به پاداش چندین برابری دارند که در
آیات یاد شده وعده شده است.

جمله «و یزیدهم من فضله» مرحله
دیگری از امید و انگیزه آنان در دستیابی به
فضل و پاداش نیک خداوند است. و اگر تفسیر
دومی که از معنای «لام» غایت مطرح کردیم
را بپذیریم معنای جمله این خواهد شد که
خداوند آن توفقیات را به آنان ارزانی خواهد
داشت. روشن است بنده به رسم بندگی و به
حکم عقل، وظیفه اطاعت و عبودیت دارد و
در برابر آن مزدی طلب ندارد. اما خدای کریم
به حکم فیض دائم و کرم گسترده خویش، به
بندگان خود وعده قطعی پاداش داده و حتی
دعوت به معامله و تجارت با خود کرده است و
از همین جایگاه، آنان را مالک شمرده و
مستحق جزای نیک کرده است و این جزا را
در برابر همان اعمالی شمرده که وظیفه
بندگی آنان اقتضا می کرده است. از این رو،
آنچه به عنوان پاداش می دهد در مقابل
همین اعمال نیک است؛ ولی این بندگان
خاص، از فضل الهی، چیز بیشتری را
می جویند و یا اینکه خداوند از فضل خودش
بیش از آنچه وعده کرده و در برابر اعمال شان
قرار داده عطا خواهد کرد چرا که: «و اللّه یرزق
من یشاء بغیر حساب.»

وعده فوق تصوّر

در اینجا یک نکته ارزنده و دقیق را که در
سوره «ق» مورد توجه مفسّر گرانقدر، علامه
طباطبایی قرار گرفته با شرحی بیشتر
بازگو می کنیم.

همان گونه که در آیات چندی آمده
بهشتیان، به هر نعمت و پاداشی که بخواهند
می رسند؛ یعنی هر آنچه را که خواست آنان
به آن تعلق گیرد، خواهند داشت؛
چنان که می فرماید:

«لَهُمْ فیها ما یشاؤون، کذلک یَجْزِی اللّه ُ
المتقین؛

در بهشت برای آنان است هر چه
بخواهند؛ این گونه خداوند پرهیزکاران را جزا
می دهد.»(۵) و یا می فرماید:

«اولئکَ هُمُ المُتَّقونَ لَهُمْ ما یشاؤونَ عِنْدَ
ربّهم ذلک جزاءُ المحسنین؛

آنان حقّا پرهیزکارند، برای آنان است نزد
پروردگارشان آنچه بخواهند، این است جزای
نیکوکاران.»(۶)

نکته قابل توجه این است که همین معنا
در سوره «ق» نیز آمده ولی با جمله ای اضافه:
«لَهُمْ ما یشاؤُونَ فیها و لدیْنا مزیدٌ؛

آنچه آنان در بهشت بخواهند دارند و نزد
ما زیادتی است.»(۷)

این آیه نشان می دهد این امر اضافه که
وعده شده، موضوعی است که فوق خواست
آنان است. انسان تا چیزی را تصوّر نکند
چگونه می تواند خواهان آن شود. در حالی که
این امر موعود، فوق تصوّر ایشان است،
همان گونه که بالاتر از آن است که تلاش
خود شخص باعث دستیابی به آن گردد.

این امر، به گفته علامه طباطبایی، از
شگفت آورترین چیزهایی است که قرآن وعده
و بشارت آن را به مؤمنان می دهد و به همین
جهت است که خداوند این لطف و پاداش را
تنها به کسانی ارزانی خواهد داشت که مشیّت
مطلق خودش تعلق گیرد.

* و اللّه یرزق من یشاء بغیر

حساب

اگر جمله «احسن ما عملوا» را طبق آنچه
از «المیزان» بازگو کردیم معنا کنیم، طبعا
جمله «و اللّه یرزق من یشاء» مربوط به هر دو
جمله قبل خواهد بود ولی بر اساس گفته دیگر
که ترجیح دادیم، این جمله ظاهرا فقط مربوط
به جمله دوم یعنی «و یزیدهم من فضله»
می شود. خداوند آنچه را در برابر اعمال نیک،
پاداش می دهد بر اساس استحقاقی است که
طبق وعده حتمی او یافته اند و اما افزون بر
آن را تنها با خواست و مشیّت مطلق خویش
می بخشد.

روایات:

چنان که در دو قسمت پیش نیز وعده
کردیم، روایات مورد نظر و مرتبط به هر سه
آیه را در پایان بحث خواهیم آورد.

۱ـ امام باقر(ع) در باره این گفته خداوند
«فی بیوتٍ اَذِنَ اللّه أن ترفع و یذکر فیها
اسمه» فرمود:

«هِیَ بیوتُ الانبیاء و بَیْتُ علیٍّ منها؛

این خانه ها، خانه های پیامبران است و
خانه علی [(ع)] نیز از آنهاست.»(۸)

۲ـ انس بن مالک و نیز بریده گفته اند:

«رسول خدا(ص) آیه «فی بیوت اذن اللّه
ان ترفع» را خواند؛ مردی برخاست و گفت:
این خانه ها کدام است ای رسول خدا؟

فرمود: خانه های پیامبران.

ابوبکر برخاست و با اشاره به خانه علی و
فاطمه، به حضرت گفت: ای رسول خدا! این
خانه نیز از آن خانه هاست؟

حضرت فرمود: آری، از والاترین
آنهاست؛

فقام الیه ابوبکر فقال: یا رسول اللّه ! هذا
البیت منها ـ لبیت علیّ و فاطمه ـ؟ قال: نعم،
من افاضلها.»(۹)

۳ـ ابوحمزه ثمالی گفته است:

«سالی که امام محمدباقر(ع) حج گزارد و
هشام بن عبدالملک نیز با امام دیدار کرد،
مردم از هر سوی به حضرت روی آورده و او
را در میان گرفته بودند. عکرمه گفت: این چه
کسی است که دارای چهره ای نورانی از دانش
است؟ حتما او را می آزمایم. اما هنگامی که
پیش حضرت رسید، بدنش لرزید و در
دست های امام(ع) افتاد و گفت:

ای فرزند رسول خدا! مجالس بسیاری
را در مقابل ابن عباس و غیر او نشسته ام
ولی حالتی که اینک برایم پیش آمد،
به دست نداد!

امام باقر(ع) به او فرمود: وای بر تو ای
برده کوچک اهل شام! تو در حضور خانه هایی
هستی که خداوند اذن داد که رفعت یابند و نام
او در آنها برده شود؛ لمّا کانت السنه التی حجّ
فیها ابوجعفر محمد بن علیّ و لقیه هشام
بن عبدالملک اقبل الناس ینثالون علیه، فقال
عکرمه: من هذا علیه سیماء زهره العلم؟
لاَءجَرِّبَنَّهُ! فلمّا مَثُلَ بین یدیه ارتعدتْ فرائصُه و
اُسْقِطَ فی ایدی ابی جعفر و قال: یابن
رسول اللّه ! لقد جلستُ مجالس کثیرهً بین یدی
ابن عباس و غیره فما ادرکنی ما ادرکنی آنفا؛
فقال له ابوجعفر(ع): ویلک یا عبید اهل الشام!
انّک بین یدی بیوتٍ اَذِنَ اللّه ُ أن ترفع و یذکر
فیها اسمه.»(۱۰)

۴ـ مشابه همین رویداد برای قتاده که از
مفسّران اولیه و اهل بصره است نیز روی داد.
روایتگر آن نیز ابوحمزه ثمالی است. ابوحمزه
نقل می کند:

در مسجد پیامبر(ص) نشسته بودم که
مردی پیش آمد و سلام کرد و گفت: تو
کیستی ای بنده خدا؟ گفتم: مردی از اهالی
کوفه ام.(۱۱) بعد از او پرسیدم چکار داری؟ به
من گفت: آیا ابوجعفر محمد بن علی(ع) را
می شناسی؟ گفتم: آری، با او چکار داری؟
گفت: چهل پرسش آماده کرده ام که در باره
آنها از او بپرسم تا هر کدام حق بود بگیرم و
هر کدام باطل بود رها کنم!

به او گفتم: آیا می توانی میان حق و باطل
را تشخیص دهی؟ گفت: آری. گفتم: وقتی
می توانی بین حق و باطل را فرق بگذاری،
دیگر چه نیازی به او داری؟! گفت: ای کوفی،
شما مردمانی هستید که کسی توان حرف
زدن با شما را ندارد؛ وقتی ابوجعفر(ع) را
دیدی به من بگو.

صحبتم با او پایان نیافته بود که
ابوجعفر(ع) رسید در حالی که خراسانیان و
دیگران، از او در باره مناسک حج
می پرس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.