پاورپوینت کامل نام کتاب; زنان سپیدپوش ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نام کتاب; زنان سپیدپوش ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نام کتاب; زنان سپیدپوش ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نام کتاب; زنان سپیدپوش ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۸۹
نویسنده: مرتضی دانشمند
ناشر: مؤسسه انتشاراتی قدیانی
نوبت چاپ: چاپ اول، تابستان ۱۳۷۶
زنان سپیدپوش مشتمل بر چهارده حکایت
از زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها
می باشد. اولین حکایت از خدیجه کبرا و تولد
دخت گرانقدرش می گوید و آخرین حکایت به
وفات و شب آخر زندگی آن حضرت اشاره دارد،
و ۱۲ حکایت دیگر در این میان از فرزندان،
شوهرداری، حفظ حجاب، صبر و متانت، احترام
به پدر و … حضرت فاطمه(س) سخن
می گویند.
این کتاب نیز به تقلید از «کشتی پهلو
گرفته» با استفاده از زاویه دیدهای مختلف،
حکایات را روایت می کند. حکایت اول از زبان
سوم شخص بیان می شود. «یکدفعه انگار
دیوار خانه شکاف برمی دارد، سقف بالا می رود،
آسمان پیدا می شود و چهارده زن با جامه هایی
سپیدتر از برف، پا به خانه خدیجه می گذارند.
هر یک جامی در دست دارند، با آبی زلالتر از
شبنم.» و یا در حکایتی دیگر که حضرت امام
حسن و امام حسین(ع) از مادر لباس عید
می خواهند و به دستور خداوند از بهشت برای
آنها لباسهای زیبا فرستاده می شود. «مادر در را
بست و بسته را باز کرد. دو پیراهن سبز و قرمز،
دو زیرجامه کوچک و بزرگ، دو دستار کوچک،
دو جفت کفش زیبا در آن بسته بود. کفشی به
آن زیبایی کسی ندیده بود. لباسی به آن
قشنگی کسی ندوخته بود. زیرجامه ها بوی
عطر یاس می داد و دستارها بوی باغ بهشت.
لبخندی بر لبهای فاطمه نشست.»
در حکایتی دیگر، حَذیْفَه، یکی از یاران
رسول اکرم(ص) راوی می شود و ماجرای
دیدارش با آن حضرت را بازگو می کند.
«نگاهش را به آسمان می دوزد. در تاریکی
روشنی شب نجواهایی شنیده می شود.
پیامبر(ص) آهسته با کسی حرف می زند. خوب
گوش می دهم. چیزی سر در نمی آورم. پس از
مدتی دوباره به راه می افتد. من نیز آهسته به
دنبالش می روم. شاید جلو خانه به او برسم.
پایم به کلوخی می خورد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 