پاورپوینت کامل فاصله نسلها، مهاجرت، پناهندگی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فاصله نسلها، مهاجرت، پناهندگی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فاصله نسلها، مهاجرت، پناهندگی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فاصله نسلها، مهاجرت، پناهندگی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۸
نسل پدران، نسل فرزندان
امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) پدران را
سفارش می کند که فرزندان خود را به شیوه ای غیر از شیوه ای که خود
بدان تربیت شده است، تربیت کنند، زیرا آنان در زمانی دیگر زاده
شده اند. ارزش تربیتی این راهنمایی که تفاوتهای زمانی را لحاظ
می کند، چه اندازه است؟ و با این حال تجارب گذشته چه جایگاهی
خواهد داشت؟
آیت اللّه فضل اللّه : نصّی که شریف رضی در نهج البلاغه نقل کرده
چنین است: «لا تخلقوا اولادکم باخلاقکم فانّهم خلقوا لزمان غیر
زمانکم» فرزندان خویش را به شیوه اخلاق خویش تربیت نکنید که
آنان برای زمانی دیگر آفریده شده اند. وقتی پیرامون این جمله تحقیق
و مطالعه می کنیم لازم است توجه داشته باشیم که باید بین مبادی
(اصول اساسی) اخلاق و بین اخلاقی که جنبه رفتاری انسان در زندگی
است فرق بگذاریم. اگر بخواهیم در این سخن غور بیشتری نماییم باید
بگوییم بنابراین، اخلاق بر دو گونه است. اخلاق ثابت و اخلاق
متحرک (متغیر).
اخلاق ثابت، ارزشهای اصیل زندگی است که رعایت مرزهای
فکری و عملی آن در هر زمان و مکانی لازم و ضروری است. نمونه
این ارزشها را در راستگویی و امانت و عفت و دیگر موضوعات اساسی
اخلاق مشاهده می کنیم. این ارزشهای اصیل و اصول اساسی نشانه
پایداری وجود انسانی در مسیر طبیعی حیات و
علامت تکامل او است. اما اخلاق متغیر همان
شیوه ها و ابزارهای عملی ای است که کیفیت
روابط اجتماعی و شیوه برخورد با مسائل زندگی
و برخورد با پیشرفت ابزارها و روشها را تعیین
می کند. زیرا مثلاً شیوه احترام گذاری یا
عبارت پردازی یا اداره روابط سیاسی و اجتماعی
در هر زمانی با زمان دیگر متفاوت است. به
عنوان نمونه ای دیگر، اگر لباس را فرض کنیم،
باید بگویم که ارزش آن نیست که ما همان
لباسی را که رسول خدا(ص) یا امامان
معصوم(ع) یا صحابه رسول خدا(رض)
می پوشیدند بپوشیم. طبیعی است که در هر
عصر و زمانی لباسی به تناسب آن وجود دارد.
و ما می توانیم از نوگراییهای مردم که در نتیجه
پیشرفت شیوه های خوردن و پوشیدن پدید
آمده است، پیروی کنیم. از حضرت امام
صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «خیر
لباس الزمان لباس اهله» بهترین پوشش هر
زمانی، پوشش اهل همان زمان است. یعنی
بهتر است انسان همانند عامه مردم زمان خود
لباس بپوشد.
اخلاق و زمان
بنابراین روشن شد که منظور امام علی(ع)
از واژه «اخلاق»، اخلاق متغیر است که در
ابزارها و شیوه های حیات آفاق نویی که در
زندگی گشوده می شود، نمود پیدا می کند. زیرا
مشاهده می کنیم که در گذشته، آفاق حیات
انسانی محدود و تنگ بوده است، از این رو
اهتمام مردم به این بوده که دانشهایی را فرا
بگیرند و برای دستیابی به اهداف مقطعی
تلاش کنند اما زمان همچنان امتداد دارد و
راههای شناخت گسترده است و شیوه های
بهره جویی از آن گوناگون است. برای همین
است که امام(ع) می خواهد بگوید: بر شما لازم
است تا در باره اخلاق متغیر که در هر زمانی با
زمان پیش و بعد از خود متفاوت است، کاوش
کنید تا بتوانید به استقبال آینده ای بروید که
فرزندانتان در آن خواهند زیست. تا در نتیجه
توانسته باشید آنان را با اخلاق متناسب با
زمانی که در آن زندگی می کنند، هماهنگ کنید،
تا از زمان و روزگار خود عقب و با آن بیگانه
نباشند. مقصود امام(ع) این نیست که از
شیوه های تربیتی و اجتماعی نوینی که به
ارزشهای الهی بی اعتناست، استفاده شود. مثلاً
امروزه بسیاری از انواع لباسها موجود است که
به هیچ روی با اخلاق عفت و پاکدامنی
متناسب نیست، بنابراین چنین امر متغیری در
واقع به امر ثابتی ـ که همانا عفت و پاکدامنی
است ـ خدشه وارد می کند. همچنین امکان
ندارد که ما با پوشیدن لباسهای زنانه برای
مردان موافقت کنیم زیرا این امر با آنکه از امور
متغیر نیست اما به ارزشهای ثابت آسیب
می رساند.
امام علی(ع) با این سخن خود بر اهمیت
توجه به اخلاق متغیر که طبیعت تنوع و تکامل
زندگی آن را ایجاب می کند تأکید می نمایند.
البته مرز اهتمام به اخلاق متغیر تا جایی است
که به اخلاق ثابت (ارزشهای اخلاقی اصیل)
آسیب نرساند.
تعادل مطلوب در زندگی جوان
مرحله جوانی آمیخته با تفریط و افراط
است و جوانان یا به سمت بی بند و باری و
پوچ گرایی گام می گذارند و یا در فضاهای
معنوی و عبادی فرو می روند. از دید
حضرت عالی راه توازن کدام است؟
آیت اللّه فضل اللّه : ایجاد توازن و تعادل در
هر مرحله ای از مراحل زندگی انسان، نیاز به
حرکتی درونی دارد که بر اساس آن انسان
بکوشد تا بین خواسته های مادی و آفاق
فکری اش همخوانی و هماهنگی بیافریند. اما
انسانی که در یکی از این دو مسیر فرو می رود
یا مؤمنی است که حالت ایمان بر او چیره شده
و او را به استغراق معنوی رسانده و یا انسانی
است که غریزه در وجود او طغیان کرده و او را
به لهو و لعب و پوچی کشانده است.
ضرورت دارد که آگاهان و بیداردلان و
متولیان امور تربیت، در فعالیتهای تربیتی
راهنمایانه خود برای رشد جوانان بر مسأله
ضرورت ایجاد هماهنگی بین بعد مادی و بعد
معنوی تأکید کنند. بنابراین اگر می خواهیم بعد
روحی شخصیت انسان را پرورش دهیم، حتما
باید بر این مسأله پافشاری کنیم که عنصر
معنویت، در فضای شخصیت وجودی انسانی،
از عنصر مادیت دور نیست. زیرا ماده نیز جوهر
روح را در درون خود نهفته دارد، چنان که روح
نیز جز از طریق شکلهای مادی ظهور پیدا
نمی کند. این حقیقت نشانه آن است که
هماهنگی بین ماده و روح مسأله ای است که
طبیعت مادیت و معنویت در وجود انسان آن را
اقتضا می کند.
حیات، آمیزه ماده و روح
آنان که در حالات مادی غرق می شوند
نمی توانند بر جنبش مادی اعضای جسم خود
جز از طریق حالت روحی دیگری توانا شوند.
زیرا مشاهده می کنیم که انسان وقتی می خواهد
غذا بخورد سعی می کند فضایی را برای این کار
برگزیند که با روح و روان او هماهنگ است و
برای برآوردن این خواسته، به دامن تپه های
سرسبز یا کوه و یا لب جوی می شتابد. در آنجا
نیز می کوشد تا فضای موسیقیایی یا
چشم اندازی زیبا را در پیرامون خود داشته
باشد. این فضاهایی که انسان می کوشد تا
هنگام برآوردن نیازهای مادی اش، برای خود
فراهم آورد، حالتی روحی است، زیرا نیازهای
جسمی اش، حرصش را پاسخ نمی گوید و
گرسنگی اش را برطرف نمی کند و او در پی آن
است که چیزی را بدان بیفزاید که خارج از
زمینه مادی است. چیزی که می توانیم بر آن
«حالت روحی» اطلاق کنیم.
بنابراین، انسان نمی تواند حتی در امور
مادی خود، از حالت روحی آزاد و رها باشد،
همان طور که در بعد روحی نیز نمی تواند از
ابزار مادی بی نیاز باشد. او هنگامی که
می خواهد به نیت تقرب به خدا نماز بخواند،
این کار را به وسیله عقل و زبان و دست و پا و
تمام اعضای بدنش انجام می دهد. زیرا این
حالت معنوی جز به شکل و هیأت مادی امکان
ظهور نمی یابد. پس هر که می خواهد به بعد
روحی و معنوی روی آورد باید به بعد مادی نیز
روی کند و بالعکس آن که می خواهد به ماده
بگراید، قطعا باید به بعد روحی نیز گرایش پیدا
کند.
هدایت به سمت توازن
حیات در درون خود توان روحی را نهفته
دارد، چنان که روح نیز در درون خود توان
مادی را نهفته دارد. این امر امکان هدایت
انسانها را به سمت توازن برای کسی که
می خواهد چنین کند، میسر می سازد، طوری که
مربی، هدایتگری اش را با عناصری از حیات
انسانی به عنوان ابزار روشنگری تعادل نسبت
به بعد برتر و فروتر در هم می آمیزد. منظور از
بعد برتر و بعد فروتر اموری است که انسان را با
خداوند سبحان و جهان آخرت از سویی و با
زندگی دنیوی از سویی دیگر پیوند می دهد. این
شیوه تربیتی را در شیوه هدایتی قرآن کریم
ملاحظه می کنیم. «ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و
فی الاخره حسنه»(۱) [و برخی از آنان
می گویند: [«پروردگارا، در این دنیا به ما نیکی و
در آخرت [نیز] نیکی عطا کن.» و از سویی
دیگر می فرماید: «وابتغ فیما اتاک اللّه الدار
الاخره و لا تنس نصیبک من الدنیا.»(۲) و با
آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی و
سهم خود را از دنیا فراموش مکن. یا در حدیث
شریف می خوانیم: «لیس منّا من ترک دنیاه
لاخرته، و لیس منّا من ترک آخرته لدنیاه.» از
ما نیست کسی که دنیایش را به امید آخرت رها
کرده و واگذارد. و نیست از ما کسی که آخرتش
را به هوای دنیا ترک کند.
ما می توانیم این مسأله را از دو ناحیه،
یعنی از بعد آگاهی فکری از جهتی و بعد
موعظه فرهنگی از جهتی دیگر، به پیش ببریم
تا انسانها را چنان تربیت کنیم که بین بعد
مادی و بعد معنوی شخصیتشان تعادل برقرار
شود تا او بتواند پاسخ غریزه اش را در محدوده
حلال الهی بجوید و نیز در سیر معنوی
خویش، با عالم واقع نیز آشتی داشته باشد.
ویژگیهای تربیت دختران
غالب آن است که پدران در تربیت
دختران احساس سختی می کنند. در نظر
حضرت عالی ویژگی تربیت دختران چیست؟
آیت اللّه فضل اللّه : پیش از هر چیز لازم
است تا بفهمیم که دختر، انسان است، چنان که
پسر نیز انسان است. و بنابراین لازم است که
بعد انسانی او را چنان پرورش دهیم که به
شخصیتش آسیب نرسد و چنان نشود که او
مانند کسی که در محاصره نگاههای شکاک
قرار گرفته است احساس کند که رفتارهایش در
معرض اتهام است و به این دلیل او باید در هر
لحظه ای از لحظات زندگی اش و در هر نگاهی
و در هر وضعی، به ناچار از فعل و عمل خویش
دفاع کند.
تربیت دختران معمولاً بر این پایه تکیه
دارد که دختر هم ممکن است مایه ننگ باشد و
هم می تواند مایه شرافت باشد و باید از خطر
جنس مخالف نسبت به او بیمناک بود، و نتیجه
این شیوه تربیتی آن می شود که ما او را در
داخل قوطی بسته و قفل شده ای قرار دهیم که
کلید آن به دست پدر یا برادر است. در حالی که
اسلام ننگ را یک مسأله فردی می داند.
بنابراین اگر دختر عمل ننگینی را مرتکب شد،
این ننگ مربوط به خود او می شود و به خانواده
سرایت نمی کند. همچنین است اگر پسر دست
به ارتکاب عمل ننگ آوری زد، بار ننگش را
خود بر دوش می کشد نه خانواده اش. ما باید
دختر را بر این اساس تربیت کنیم که او انسانی
دارای اراده در عرصه زندگی است و دارای
شیوه ای برای زیستن است که خداوند برای او
و بر محور التزام او به مرزهای الهی، ترسیم
کرده است و او با تمام روح و جسم و عقل و
فعالیتش در مسیر زندگی بدان ملتزم می شود.
همین شیوه تربیتی را در باره پسر نیز باید
اعمال کرد.
عقده مظلومیت
با تبعیض بین دختر و پسر، در وجود دختر
عقده روانی شکل می گیرد. چنان که او به سبب
این امر که او مسؤول حفظ شرافت خانواده اش
هست ـ و پسر بار چنین مسؤولیتی را بر دوش
احساس نمی کند ـ و نیز به سبب محاصره
شدن در برابر نگاههای شک دار و متهم کننده
که در تمامی حالات ـ چه در خارج شدن از
منزل یا روابط و چه در سایر موقعیتهایش ـ
مراقب او است ـ در حالی که پسر در معرض
این اتهامات نیست ـ احساس می کند به
شخصیت انسانی او ستم روا داشته اند. چنین
شیوه تربیتی ای نادرست است، زیرا عفت و
پاکدامنی مرزی اسلامی است که برای زن و
مرد به طور برابر قرار داده شده است و شرف
حالتی فردی است برای مرد و زن و این هم به
طور مساوی مطرح است. البته چه بسا لحاظ
ضعف زن در برابر مرد ـ از بعد زنانگی
شخصیتش ـ ما را به راه کار تقویت اراده دختر
سوق می دهد تا او به مدد چنین اراده ای بتواند
در برابر طمع ورزیهای دیگران ایستادگی کند و
با تقویت شخصیت و ژرفابخشی به اخلاق
خویش عناصر فریب و انحراف را ردّ کند.
همسر خوشبخت، مادر شایسته
ما باید دختر را چنان تربیت کنیم که او
بانویی خوشبخت و رستگار و مادری شایسته
شود، درست چنان که پسر را با این هدف
تربیت می کنیم که او مردی خوشبخت و پدری
شایسته شود. این امر بدان سبب است که
خداوند تعالی فرقی بین مرد و زن در عمل
صالح قرار نداده است. چنان که در عمل غیر
صالح بین آن دو تفاوتی نگذارده است. بنابراین
مجازات زن و مرد زناکار و زن و مرد دزد را
یکسان قرار داده است و زن و مرد را با اوصافی
که در باره شان آورده است مثل «المسلمین و
المسلمات» و «المؤمنین و المؤمنات» و
«الصادقین و الصادقات» که در سوره احزاب
برشمرده در موقعیتی برابر قرار داده است.
با توجه به این اشارات درمی یابیم که
خداوند، زن را به بیش از آنچه که مرد را از
جهت اخلاق تکلیف کرده، مکلف ننموده است
و بیش از مرد، به زن بیم و هشدار نداده است.
خلاصه سخن آنکه، اگر ما به دنبال شیوه
تربیتی درست و مستقیم هستیم باید به خطوط
شرعی و مفاهیم اسلامی ای توجه کنیم که زن
و مرد را یکسان می بیند.
زورگویی، مردی نیست
زورگویی جوانان مربوط می شود به
مردی و خودی نشان دادن و ابراز قدرت و …
چگونه می توانیم در اوج جوانی این حالت را
کنترل کنیم؟
آیت اللّه فضل اللّه : برای تغییر هر حالتی از
حالات انحراف، لازم است ابتدا مفهوم
مسأله ای را که بهانه انحراف می شود دگرگون
کنیم تا این حال را به حالی دیگر تحول دهیم
که هیچ اثر منفی ای در پی ندارد. وقتی از اوج
مردی ای سخن می گوییم که جوان [پسر] را به
ابراز وجود و عرض اندام و اظهار قدرت وادار
می کند، درمی یابیم که این نوع نگرش او را به
حالتی ستیزه جویانه فرا می خواند و چه بسا او را
وادار به نمایاندن زور بازوی خود کند و حتی کار
به آنجا برسد که او به افرادی که در موضع
ضعف قرار گرفته اند هجوم برد. این حالت در
برخی از جرایمی که سودی به همراه دارد یا
لذتی را عاید می کند و از این قبیل کارهایی که
بعضی نوجوانان می کنند، مشاهده می شود.
در این زمینه کاری که می توان انجام داد
این است که به جوان بفهمانیم «مردی» را
نسبتی با این کارهای ستیزه جویانه و بزهکارانه
و تجاوزکارانه نیست. بلکه حالت خودجوشی
است که می تواند محور قدرت و نیرویش قرار
گیرد و مفهوم «مردی» و مردانگی را تا مرز
ارزشهای انسانی بسط دهد و بعد انسانی
شخصیت او را توانمندتر کند. چه اینکه مهم
آن نیست که انسان در بعد توان ذاتی به معنای
نمودین آن که در شکلهای مختلف ظهور
می یابد، قوی یا غیر قوی باشد. بلکه مهم آن
است که نیروی جسمانی دوشادوش نیروی
معنوی و روحی و نیروی سیاسی و اجتماعی که
از ابعاد گوناگون غنابخش شخصیت مرد است
و مواضع او را در زمینه های مختلف تقویت
می کند، رشد و بالندگی بیابد. بنابراین باید شیوه
تربیتی ای در باره جوانان به کار گرفته شود که
در نتیجه آن، جوانان احساس نیرومندی کنند.
این شیوه خواهد توانست خلأهایی را که
پرکننده ای را می جوید پر کند و از انحراف به
سمت مخالف جلوگیری نماید. بالاتر از این،
اشارات و ارشادات دینی می تواند حالت
ستیزه جویانه را در وجود جوان مسلمان مهار
کند. زیرا ما در ضمن این ارشادها، جوان
مسلمان را از این حقیقت آگاه می کنیم که
استفاده او از نیروی جسمانی اش علیه ضعیفان،
خود نشانه نوعی ضعف اراده در برابر شیطان
است. چنان که سبب ضعف [و زبونی] در روز
قیامت و در برابر عذاب الهی خواهد بود. این
مطلب را از بعضی آیات قرآن کریم که صبر
[خویشتنداری] را حاکی از عزم و اراده در امور
می داند، درمی یابیم. «واصبر علی ما اصابک انّ
ذلک من عزم الامور»(۳) و بر آسیبی که بر تو
وارد آمده است شکیبا باش. این [حاکی [از
عزم و [اراده تو] در امور است. همچنین از این
سخن رسول گرامی اسلام(ص): «لیس
الشدید بالصرعه، انما الشدید الذی یملک
نفسه عند الغضب.» سختی و چالاکی به
پیروزی در کشتی نیست بلکه به آن است که
انسان هنگام غلیان خشم در درونش
خویشتنداری کند.
پناهندگی به کشورهای غربی
از نگاه شرعی، اسلام در چه شرایطی
پناهنده شدن به کشورهای غیر اسلامی ـ و به
طور مشخص کشورهای غربی ـ را اجازه
می دهد؟
آیت اللّه فضل اللّه : اسلام، اساسا، انسان را
از مسافرت کردن به هیچ کشوری از کشورهای
جهان منع نمی کند، بلکه چه بسا در برخی
شرایط، خارج شدن او را از شهر خود واجب
می شمرد. مثلاً هنگامی که ماندن او در آن
شهر او را در برابر قدرت استکباری حاکم بر آن
شهر، به زانو درآورد، چنان که این امر او را به
انحراف فکری یا عملی بکشاند و او را به
بلندگویی برای آن ستمگران تبدیل کند و به
شکل ابزاری در دستشان درآورد تا آنان سلطه
خویش را تقویت و ستم خویش را بر مردم
فزونتر کنند، در این شرایط ماندن در چنین
شهری بر او جایز نیست. سخن خداوند در
قرآن کریم اشاره به این مطلب دارد؛ آنجا که
می فرماید: «انّ الّذین توّفاهم الملائکهُ ظالمی
انفسهم قالوا: فیم کنتم؟ قالوا: کنّا مستضعفین
فی الارض. قالوا: الم تکن ارضُ اللّه واسعهٌ
فتهاجروا فیها، فاولئک ماواهم جهنّم و ساءت
مصیرا. الاّ المستضعفین من الرّجال و النساء و
الولدان لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلاً.
فاولئک عسی اللّه ان یعفو عنهم، و کان اللّه
عفوّا غفورا.»(۴) کسانی که بر خویشتن ستمکار
بوده اند، [وقتی] فرشتگان جانشان را می گیرند،
می گویند: «در چه [حال [بودید؟» پاسخ
می دهند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.»
می گویند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن
مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ
است. و [دوزخ] بد سرانجامی است. مگر آن
مردان و زنان و کودکان فرودستی که
چاره جویی نتوانند و راهی نیابند. پس آنان [که
فی الجمله عذری دارند] باشد که خدا از ایشان
درگذرد، که خدا همواره خطابخش و آمرزنده
است.
از دو آیه فوق چنین درمی یابیم که ماندن
در سرزمین کفر که سبب وارد آمدن فشار به
عقل و روان انسان مسلمان است حرام است
مگر برای کسانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 