پاورپوینت کامل آرزوهای غریب ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آرزوهای غریب ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آرزوهای غریب ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل آرزوهای غریب ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰۶

دختران بهار / دیوار آرزوها

اسمم هاله است. کلاس دوم دبیرستان
هستم. مجبور شدم وسط سال مدرسه ام را
عوض کنم. همکلاسی هایم جدیدند. اما
جدیدتر از اسم و قیافه شان آرزوهای رنگ
وارنگ شان است. آرزوهایی که شاید به گوش
هیچ بنی بشری نرسیده باشد.

مثلاً شیرین، آرزو دارد با چشم های بسته
روی دیوار پشت بام مدرسه برادرش یک
سال تمام راه برود و با خودش حرف بزند.

شهلا که دوست نزدیک شیرین است
ادعا می کند آرزویش شیرین تر از شیرین
است. او آرزو دارد تا پایان دوره دبیرستان هر
روز صبحانه نان خامه ای قاطی خردل همراه با
بادمجان سرخ کرده بخورد. من به شیرین
گفته ام آرزویش دست نیافتنی نیست؛ در عین
حال فکر نمی کنم زورشان برسد یک سال
تمام نان خامه ای بخرند. خودِ شیرین که
می گوید یک در میان نان و پنیر می خورند. به
عبارت دیگر یک روز نان خالی و چایی
شیرین می خورند و روز بعدش نان و چایی
شیرین به اضافه پنیر.

آرزوی مهناز که صف جلوی کلاس
می نشیند نیز شنیدنی است. او آرزو دارد
روزی روی سرش یک کدو تنبل سبز شود و
داخل کدو تنبل یک تلویزیون پنجاه اینچ
باشد و هر وقت حوصله اش سر رفت، شکم
کدو را باز کند و تلویزیون نگاه کند. البته
آرزوی او یک تبصره هم دارد: کسی جز
خودش از وجود کدو تنبل باخبر نباشد. مهناز
می گوید همان طور که خدا شریک ندارد من
هم خوش ندارم یکی دیگر تلویزیونم را نگاه
کند.

مینو آرزو دارد دیپلمش را که گرفت
بیابانگرد شود و بقیه عمرش را در کویرهایی
نظیر کویر لوت و کویر نمک و سایر کویرها
بگذراند. غذایش نیز گوشت شتر خام
نمک نزده و دسرش خارشتر باشد. به حساب
مینو اگر شصت سال عمر کند فرصت بیست
سال بیابانگردی را دارد، و امیدوار است در
حول و حوش همان شصت سالگی با چوپانی
بیابانگرد با سبیل هایی که مثل سنبله گندم از
بناگوشش در رفته و کلاه نمدی مشکی بر سر
دارد ازدواج کند.

بهنوش که بالاترین نمره انشای کلاس
به اسمش سند خورده و زیاد قطعه ادبی
دوست دارد، آرزو می کند دیپلمش را که گرفت
اسمش را بگذارد «آلیس» برود در سرزمین
عجایب زندگی کند. بهرخ نیز آرزویی شبیه به
او دارد با این تفاوت که دوست دار