پاورپوینت کامل زری خانم و قصه غافلگیری ۳۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زری خانم و قصه غافلگیری ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زری خانم و قصه غافلگیری ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل زری خانم و قصه غافلگیری ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۱۴

دختران بهار / لبخند

خدمت خواهر خوبم
منیره خانم سلام عرضه می دارم
و امیدوارم که سال های دور از
خانه ات زودتر به پایان برسد و
بتوانی وقایع خانه را از نزدیک
ملاحظه کنی چون از دردسر نامه
نوشتن خسته شده ام و می بینم
که وقت گرانبهایم در راه نوشتن
نامه برای تو هدر می شود. باری،
اگر از احوالات خانه و خانواده
جویا شوی، همه خوبند و سلام
می رسانند، البته کم کم درصد
مخالفت با نامه نگاری من بالا
می رود و صدای مامان و آقاجون
در آمده که این ادا و اصول ها
یعنی چه؟ اما من از آنجا که هیچ
دوست ندارم این سنت مهم از
اهمیت بیفتد و کمکی به این مرز
و بوم کرده باشم، این کار مشکل
را ادامه می دهم. گرچه اگر این
نامه ها را تا به حال برای
«سی اِن اِن» یا «پنتاگون» ارسال
کرده بودم، حداقل یک وجب
روغن روی آشِ نداشته مان را
می گرفت. کسی چه می داند شاید
آنقدر رتبه جاسوسی می آوردم که
در کتاب اول ها هم یادی از ما
می شد؛ واقعا هم اینقدر اوضاع
شیر تو شیر و خراب است که اگر
تعداد هسته های پرتقال هایی را
که آقاجون به زور می خرید، به
چند مرکز جاسوسی خارجی
اطلاع می دادم، فکر می کردند
یک مرکز انرژی هسته ای و
پایگاه اتمی در خانه داریم و کسی
خبر ندارد. آقاجون هم یک
پیشنهاد بسیار جالب داده است؛
آن هم اینکه یک مجله فامیلی
راه بیندازیم و در آن همه
اطلاعات مهم و غیر مهم
نزدیکان را بنویسیم و پخش
کنیم، اطلاعاتی از ساعات
قرعه کشی دختر شکوه خانم و
اعلام برنده هر ماه، همچنین
اتفاقات داخلی و خارجی اقوام و
آشنایان و امور خیر!

پیشنهاد جالبی است اما فقط
یک مشکل داریم آن هم
سرمایه گذاری برای این پروژه
عظیم است که آن هم به دست
توانای تو حتما حل خواهد شد.
به این صورت که اگر شما با
خواستگاری کذایی نوه
پولدارالسلطنه عمه گلشن موافقت
نمایید همه مشکلات حل
می شود و آن وقت هیئت
تحریریه که من و داداش هادی و
آقاجون هستیم تو را به عنوان
سردبیر انتخاب می کنیم به شرط
اینکه مطالب بودارِ سیاسی چاپ
نکنی. با این برنامه ریزی دقیق
مشکل بیکاری تو بعد از اتمام
تحصیلاتت تمام می شود؛ تازه
می توانی با اجازه هیئت تحریریه
دوستانت را به این کار دعوت
کنی!

این هم یک برنامه ریزی
شغلی برای تو و دوستانت تا
دیگر برای من شغل های
گوناگون انتخاب نکنید و پس از
تصویرسازی آن را بر سر مبارک
من نکوبید.

بگذریم! خبر دست اول و
خنده داری برایت دارم که
می تواند برای لحظاتی هر چند
کوتاه تو را بخنداند. ماجرا در
مورد «آقاجلال» و «زری خانم»
است. بله درست فهمیدی؛
همین زری خانم که دخترعموی
ماست و شوهرش آقاجلال!
نترس و خیال خام هم نکن.
ماجرا اصلاً مربوط به
خواستگاری نیست بلکه ماجرا به
خودِ این دو نفر مربوط است که
بعد از چند ساعتی همگانی شد.

القصه! یک روز زری خانوم
که در جلسه قرعه کشی دختر
شکوه خانم شرکت می کند، متوجه
می شود که چند نفری از خویشان
و بستگان در حال تعلیم رانندگی
هستند و حسابی باد به
غبغب شان می اندازند که تا چند
روز دیگر گواهینامه دار می شویم
و ماشین های شوهران مان را
برمی داریم و گردش و تفریح! این
قضیه چندان تأثیری در او
نمی گذارد اما وقتی گواهینامه
برخی از آنها را می بیند، دیگر این
مسئله را تحمل نمی کند و به
سرعت از راههای مختلف در
صدد راضی کردن همسرش
برای آموزش رانندگی می شود.
اما از آنجایی که آقاجلال اصولاً
زن ها را خنگ تلقی می کند، این
کار را بیهوده می داند و به
زری خانوم می گوید که اگر تو
زرنگ بودی دیپلم می گرفتی و
غذاهایت بهتر از این می شد، که
البته من و تو می دانیم بی نمک یا
شور بودن غذا هیچ ارتباطی به
دیپلم ندارد و خلاصه به
زری خانوم گوشزد می کند که
زن ها اصلاً نمی توانند راننده
شوند. نه اینکه هر سال گروه
کثیری از بانوان پشت این کنکور
مشکل می مانند و خیلی حسرت
می خورند. از آن جهت معلوم
است که نمی توانند مدرک فوق
تخصصی در این زمینه بگیرند.

زری خانوم که از این طعنه
ناجوانمردانه بسیار ناراحت شده
بود، در یک اقدام فوری
پس اندازش را که احتمالاً برای
خرید یک جفت گوشواره کنار
گذاشته بوده برمی دارد و مخفیانه
در یک کلاس آموزشی شرکت
می کند و بعد از گذراندن
دوره های سخت و وقت گیر آن در
کمال پنهان کاری و بعد از چند بار
امتحان دادن بالاخره موفق
می شود گواهینامه اش را دریافت
کند، اما از آنجا که آقاجلال خبر
نداشته که همسر عزیزش بدون
اجازه او اقدام به دریافت جایزه
بین المللی و کارت فوق تخصصی
و دکترای گواهینامه کرده است،
زری خانوم در یک اقدام متهورانه
تصمیم به غافلگیری می گیرد و
یک روز دست مادرشوهر پیرش
را می گیرد و سوار ماشین
آقاجلال می کند