پاورپوینت کامل طلاق نیکو، درمان خانواده های نابسامانِ اصلاح ناپذیر ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طلاق نیکو، درمان خانواده های نابسامانِ اصلاح ناپذیر ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلاق نیکو، درمان خانواده های نابسامانِ اصلاح ناپذیر ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طلاق نیکو، درمان خانواده های نابسامانِ اصلاح ناپذیر ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۲

خانواده و تربیت / زندگی

خانواده، عشق، استواری

(۱۵) «آخرین قسمت»

سرآغاز

خواهر و برادر عزیز که در زندگی
زناشویی اختلاف دارید، در دو فصل گذشته،
راههای ایجاد صمیمیت، صلح، سازش و
برکندن ریشه های اختلاف و تشنج خانوادگی
را خواندید. در این قسمتِ آخرین، سخن ما با
زن و شوهرهایی است که متأسفانه
نتوانسته اند با هم کنار بیایند و زندگی
زناشویی آنان کانون جدالِ پیوسته و عاری از
عشق، همراهی، همدلی و همگرایی است.
خانواده هایی که هیچ کدام از زن و شوهر
یا یکی از آنها حاضر نیست به سوی
همگرایی و رفع کدورت ها و به وجود
آمدن صمیمیت قدمی بردارد یا یکی از آنها
به انحراف هایی مبتلا شده و تداوم همسری
با او پذیرفته نیست یا پیوند آنان از ابتدا
نادرست بوده و اصلاح پذیر نمی باشد و تداوم
آن جز شکنجه و درگیری روحی، ثمره ای
ندارد.

به این برادران و خواهران عرض
می کنیم حالا که نتوانسته اید و نمی توانید
زندگی زناشویی خود را به نیکویی ادامه دهید،
دست کم در انتخاب راه دوم یعنی طلاق و
جدایی راه نیکو و محترمانه پیش گیرید.

طلاق ضرورتی انکارناپذیر

برخی از ادیان تحریف شده کنونی و
بعضی ملت ها بُریدن پیوند زناشویی و طلاق
را جایز نمی دانند و زن و شوهر را موظف
می شمارند تا آخر عمر به زندگی زناشویی خود
در هر وضعی ادامه دهند! در دیانت مسیحی
کنونی عقد ازدواج قابل بُریدن نیست و فقط
مرگ می تواند آن را از بین برد. کلیسا به
استناد کتب مقدس خود منع طلاق را به دین
مسیح نسبت می دهد. منع، یک استثنا (زنا)
دارد و آن را مجوّز طلاق می شمرند.

کاتولیک ها با تعبّد و پای بندی به
آموزه های انجیل، به هیچ روی طلاق را جایز
نمی دانند؛ حتی اگر زوج مبتلا به جنون،
عادات خلاف اخلاق [= سادیسم] و اعتیاد به
مشروبات الکلی شده باشد. ازدواج با زنی
که از چنین شوهری طلاق بگیرد، در حکم زنا
می باشد.

هندوها مانند کاتولیک های مسیحی،
طلاق را جایز نمی دانند و گمان شان آن است
که عقد ازدواج زن و مرد در آسمان ها بسته
می شود و رهایی از آن جایز و امکان پذیر
نیست.

در کشورهای اروپایی نیز در قرن های
گذشته طلاق مجاز نبود و قانون طلاق در
این کشورها از قوانین جدید است. در فرانسه
تا پیش از انقلاب کبیر، طلاق قانونی نبود و
برای موارد اضطراری، جدایی جسمانی موقت
تجویز می شد، یعنی زن و مرد موقتا جدا شده
و در خانه های جداگانه زندگی می کردند اما
تعهدات زناشویی جز وظیفه انفاق توسط
شوهر و وظیفه تمکین از سوی زن، برقرار
بود. هیچ کدام حق نداشتند همسر اختیار کنند
و ارتباط نامشروع آنان قابل پیگیری بود.
جدایی موقت، حداکثر سه سال بود و پس از
آن زن و مرد ناچار بودند با یکدیگر زندگی
کنند.

پس از انقلاب کبیر، دولت فرانسه قانون
طلاق را پذیرفت و بیشتر دولت های غربی
پس از فرانسه این قانون را اعمال کردند. در
انگلستان از ۱۲۳۶ش ـ ۱۸۵۷ طلاق
امکان پذیر شد.

طلاق یک ضرورت انکارناپذیر است و
بسیاری از متفکران غربی آن را پذیرفته اند.
«انریکوفری» استاد دانشگاههای رم و
بروکسل می گوید:

قبول طلاق در بسیاری از موارد از تعدد
زوجات، زنای محصنه و آدم کشی ممانعت به
عمل می آورد.

«برتر اندراسل» اظهار می دارد:

زناشوییِ ناگسستنی، عامل اصلی زناکاری
می باشد.

«بنتام»، قانونگذار انگلیسی، در نپذیرفتن
منع طلاق توسط کشورهای غربی می گوید:

در بیشتر کشورهای متمدن جهان
همزمان با مسئله پیوند زناشویی گویا سعی
می کنند مردم را از ازدواج دور سازند، چرا که
مَنع و جلوگیری از طلاق باعث جلوگیری از
ورود به ازدواج می باشد. اگر بیزاری، نفرت،
دشمنی و شقاق حاصل شود، بستن زن و
شوهر با زنجیر اجبار برای ادامه زندگی بهتر
است یا انحلال پیمان زناشویی و دادن
فرصت به آنان برای پایه گذاردن زندگی جدید
و نوین دیگری بر پایه های محکم؟ آیا
قلب های آنها بر اثر نفرت و دشمنی از هم
بپاشد و علیه همدیگر توطئه کنند، بهتر است
یا تبدیل [و جایگزین کردن [همسر مخاصم
با همسری دوست؟

اسلام با همه تأکید و توصیه ای که بر
استواری خانواده، ارزشمندی ازدواج و ناپسند
بودن طلاق دارد، در جای خود و در
کانون هایی که جز اختلاف، درگیری، نفرت و
انزجار، ثمری ندارد، طلاق را روا دانسته، بلکه
توصیه کرده است. اگر نتیجه و حکمت ازدواج
از پیوند و وصلتی حاصل نگردد، بلکه عکس
نتیجه دهد، اصرار بر تداوم آن با هیچ معیاری
پذیرفته نیست. فلسفه ازدواج افزون بر تولید
نسل و تربیت فرزندان صالح، ایجاد کانون
صفا، آرامش و لذت و کامجویی زن و شوهر
است. وقتی ازدواج کانون آرامش و لذت برای
زن و شوهر را فراهم نگرداند و فرزندان صالح
و تربیت شده ای نتیجه آن نباشد، بُریدن آن
پسندیده تر از تداوم آن است.

طلاق و جدایی، سرانجامِ ناسازگاری مرد
است یا زن. در جایی که مرد خواستار طلاق
است و به زندگی با همسرش رضایت
نمی دهد، پس از توصیه های فراوان به
گذشت، همراهی و سازش، خطاب به او
تصریح شده:

«یا به پسندیدگی، آنان را در قید
همسری نگه دارید یا با احسان و نیکی آنان
را رها کنید و بر شما روا نیست از آنچه به آنان
(مهریه) داده اید چیزی بستانید.»

«هر گاه زنان تان را طلاق دادید و
مهلت شان [عِدّه آنان] سر آمد، یا آنان را به
نیکویی نگه دارید یا به نیکویی و پسندیدگی
رها کنید. مبادا آنان را در حباله نکاح خود نگه
دارید تا به آنان زیان رسانید؛ هر کس چنین
کند، به خویشتن ستم کرده است.»

در آیات بالا دو راه برای مردانی که
سرِ ناسازگاری دارند، گفته شده است: تداوم
صحیح و نیکوی زندگی یا جدایی پسندیده؛
همین که طلاق را با قید «معروف» و
«احسان» به عنوان راه دوم نشان داده،
دلالت بر صحیح، جایز و پسندیده بودن آن
دارد، گرچه تداوم صحیح زندگی از طلاق
نیکوتر و پسندیده تر است، ولی جدایی با

در دیانت مسیحی کنونی

عقد ازدواج قابل بُریدن نیست
و فقط مرگ می تواند آن را

از بین برد.

کلیسا به استناد

کتب مقدس خود منع طلاق را

به دین مسیح نسبت می دهد.

رعایت ضوابط و حقوق شرعی، بهتر از تداوم
زندگی با نارضایتی و اجبار و همراه با اختلاف
و نفرت است.

در مورد طلاق ناشی از ناسازگاریِ زن
می فرماید که ابتدا سعی کنید با راههای
مختلف همسر خود را به زندگی برگردانید و
علاقه مند سازید. اگر موفق نشدید، به داور و
حَکَم متوسل شوید و از افراد صالح و توانمند
برای رفع اختلاف کمک بگیرید. چنانچه
آن هم نتیجه نداد و زن دید نمی تواند شرایط
همسری را رعایت کند و مرد هم احتمال داد
که نتواند زنِ بی میل و متنفر از زندگی را به
خوبی و درستی نگه دارد، روا است زن فدیه
دهد (مَهرش را ببخشد) و مرد فدیه بگیرد و
از هم جدا شوند.

جالب است که قرآن در دو مورد وعده
داده که زن و مرد را توانگر می سازد و گشایش
خود را بر آنان می گشاید، نخست هنگام
ازدواج:

زنان و مردانِ مجردتان را همسر دهید،
اگر فقیر و محتاج باشند، خداوند از فضل و
بخشش خود، آنان را توانگر خواهد ساخت و
خداوند وسعت دهنده آگاه است.

دوم به هنگام لزوم جدایی و پسندیده
بودن طلاق:

اگر زن و شوهر [ناسازگار] از یکدیگر جدا
شوند، خداوند هر دو را به کمال فضل خویش
بی نیاز و توانگر می سازد که خداوند
وسعت دهنده آگاه است.

این بیان ها دلالت دارد طلاق گرچه
ناپسند و مکروه است، اما در جای خود اقدامی
پسندیده و صحیح می باشد و اگر درست
صورت پذیرد، بحران زا نخواهد بود، بلکه از
بحران های خانوادگی جلوگیری خواهد کرد.
شخصی خدمت رسول خدا(ص) رسید و
عرض کرد: همسرم هیچ دستِ خیانتی را که
به سوی وی دراز شود، رد نمی کند؛ یعنی زنِ
منحرف و بی مبالاتی است و برای ناموس
خود حیا و عفت ندارد، رسول خدا(ص) فرمود:
«او را طلاق بده.»

وقتی زن دادن یا ازدواج کردن با کسی که
شرابخوار، بی نماز نکوهش شده و یا ازدواج با
فرد بی اعتقاد به مبدأ و معاد یا دشمن اهل
بیت است، جایز نیست، تداوم همسری با
کسی که چنین خصلت هایی یافته، نیز مورد
سؤال و پاره ای موارد شرعا جایز نمی باشد.
امام باقر(ع) همسری داشت که مورد توجه و
محبت حضرت بود، ولی امام به رغم میل
خود، او را طلاق داد. یکی از دوستان حضرت
که از محبوب بودن آن زن نزد امام آگاه بود،
وقتی از طلاق وی خبردار شد، علت جدایی را
از امام پرسید، حضرت جواب داد:

«صحبت از [جدّم] علی بن ابی طالب به
میان آمد و آن زن، امام را عیب دار معرفی کرد
[و معلوم شد که کینه امام را در دل دارد[
خوش نداشتم سنگی از سنگ های جهنم را
به سینه ام بچسبانم.»

طلاق ناپسند

آنچه نکوهیده و ناپسند است، طلاق
بدون توجیه و دلیل معقول و از سرِ هوس،
زیاده طلبی و شهوترانی است. اگر طلاق های
هوسناک و برخاسته از عوامل اجتماعی
ریشه کن شود، طلاق های لازم و ضروری به
حدی نیست که بحران زا گردد. در سده های
گذشته در کشورمان و حتی در کشورهای
دیگر، طلاق بحران نبود، زیرا محدود و معدود
بود اما متأسفانه در چند دهه اخیر طلاق به
عنوان یک چالش جدی اجتماعی مطرح شده
و از عوارض و پیامدهای تمدن جدید
می باشد. زندگی ماشینی و تمدن غربی (که با
هجوم بی امان خود در صدد چیرگی بر جهان
می باشد) افراد را به سوی زندگی انفرادی و
فرهنگ لذت طلبی و رهایی از مسئولیت
گرایش می دهد، به طوری که فرد حتی نسبت
به همسر، برادر، پدر، فرزند و بستگان خویش
احساس همگرایی و علاقه ندارد. از طرف
دیگر با خدایش نیز بیگانه است و «اللّه » را
نمی شناسد تا قلبش به یاد او آرام گیرد و به
دستور او نسبت به دیگران احساس مسئولیت
نماید. ناچار به گوشه ای خزیده و در خود فرو
می رود یا مانند درنده ای در فکر استفاده بردن
از همه، لذت طلبی حداکثری و به کار گرفتن
همگان در خدمت خواسته ها و امیال خود
می باشد! این گونه است که طلاق ها زیاد
می گردد و بحران جدایی خودنمایی می کند!
بیان گرانقدر رسول خدا(ص) مربوط به
طلاق های چنینی است:

خداوند دشمن می دارد [یا لعنت می کند[
هر زن و یا مردی که دنبال چشیدن لذت [و
تجربه ازدواج با [همسرهای متعدد باشد.

امام باقر(ع) فرمود:

خداوند عزّ و جلّ هر بسیار طلاق دهنده و
هر کس را که در صدد چشیدن مزه
همسرهای متعدد باشد، دشمن می دارد.

طلاقی مورد غضب و ناخشنودی خدا و
نفرت اولیا است که یکی از زن یا شوهر بدون
دلیل موجه شرعی و به جهت دنیاطلبی،
زیاده خواهی، شهوترانیِ بی حد و مرز،
کم تحملی، راضی نبودن به مقدرات الهی و …
خواستار آن باشد و پیمان ازدواج دایم با
همسرش را بشکند و خواستار جدایی شود.

زن و مردی که همدیگر را انتخاب و با
هم ازدواج می کنند، در حقیقت با هم عهد
می بندند تا پایان عمر بر مبنای عدل و
انصاف، بلکه بالاتر از آن، بر مبنای عشق و
فداکاری با هم زندگی کنند. هیچ کدام در
ذهنش خطور نمی کند که بدون دلیلِ
پذیرفتنی و عقلایی و شرع پسند، این پیمان را
بگسلد یا با گسستن پیمان از سوی همسرش
روبه رو گردد. اگر این پیمان بدون دلیلِ
شرع پسند و معقول و پذیرفتنی گسسته گردد،
عامل فروپاشی خواه مرد باشد یا زن، قطعا
ستمگر است و مورد خشم پروردگار. علاوه بر
دو روایت پیش، روایات زیر بیانگر پیامد شوم
طلاق های ناخواسته برای یک طرف و غیر
موجّه است که مورد قهر و ناخشنودی
پروردگار می باشد.

رسول خدا(ص) به مردی رسید و از او
پرسید: با زنت چه کردی؟

ـ او را طلاق دادم.

ـ آیا کار بدی از او دیدی [که دلیل طلاق
او باشد]؟

ـ نه، کار بدی از او ندیدم.

آن مرد با زن دیگری ازدواج کرد. پس از
مدتی دوباره پیامبر(ص) او را دید و احوال وی
را پرسید. مرد گفت:

ـ ازدواج کردم.

ـ با همسر دوم چه کردی؟

ـ او را طلاق دادم!

ـ بدون اینکه از او بدی ببینی؟

ـ [آری] بدون اینکه بدی داشته باشد!

مرد بار دیگر ازدواج کرد و همسر سوم را
مدتی بعد طلاق داد! وقتی با رسول خدا(ص)
برای بار دیگر روبه رو شد، حضرت از ازدواج و
طلاق سوم او بدون اینکه همسر آخری
ایرادی داشته باشد، آگاه شد، فرمود:

خداوند دشمن دارد [یا لعن می کند] هر
مرد و زنی که در پی چشیدن مزه همسرهای
متعدد باشد.

از رسول خدا نقل شده:

زنان را بدون دلیل طلاق ندهید [مگر
اینکه به آنان یا به خودتان در مورد پای بندی
بر حدود و شرایط ازدواج شک داشته باشید[
زیرا خداوند مردان و زنانی را که در صدد
تجربه کردن ازدواج با همسرهای متعدد
هستند، دوست ندارد.

در روایت دیگری از رسول خدا(ص)،
زنانِ خواهان طلاق بدون دلیل معقول و
شروع پسند به شدت نکوهیده و توبیخ
شده اند:

هر زنی که بدون دلیلِ معقول خواهان
طلاق از همسرش باشد، بوی بهشت بر او
حرام می گردد.

در بیان دیگری حضرت فرمود:

آگاه باشید خداوند و پیامبرش از زنانی که
بدون حق [و دلیل معقول و شرع پسند] از
شوهران شان می خواهند آنها را آزاد کنند و
مختلعه سازند، بیزار هستند، نیز از مردانی که
به زنان ضرر می زنند تا آنها به طلاق خلع و
رها شدن خود رضایت دهند، بیزارند.

طلاق پسندیده و ظالمانه

چنانچه مرد و زن برای جدایی، دلیل
معقول و شرع پسند داشته باشند، طلاق آنها
جایز و گاه لازم است. همچنان که گذشت اگر
مرد یا زنی دارای اخلاقیات ناپسند گردد،
انحراف عقیدتی پیدا کند و یا به دلایل
مختلف از همسر خود زده شود و محبت او از
دلش رخت بربسته و از او متنفر گردد، در
چنین مواردی طلاق بی اشکال خواهد بود.
روایات گذشته بر این مطلب صراحت داشت و
روایات زیر نیز بیانگر این مطلب است:

جمیله د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.