پاورپوینت کامل آرزوهای بزرگ ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آرزوهای بزرگ ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آرزوهای بزرگ ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آرزوهای بزرگ ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۱۴
مدت ها بود می خواستم آرزوهای زندگیم را بخاطر بیاورم و یکی به یکی روی کاغذ یادداشت شان کنم. آرزوهایی که بهشان رسیده بودم و آرزوهایی که در حسرت شان مانده بودم. می خواستم بخاطر بیاورم و بخاطر بسپارمشان.
آرزوهای سبز که در بهار زندگیم آمدند آروزهای تند که با تابستان های زندگیم پا می گرفتند و آرزوهای شاعرانه که همراه فرو افتادن برگ ها و نقاشی طبیعت در پاییزها رقم خوردند.
با این همه، در زمستانی به خواسته ام رسیدم.
روزی از روزها، در حالی که از روزها پیش چشم به آسمان داشتیم و یاری می طلبیدیم، یکهو، انگاری خدا صدایمان را شنیده باشد و رحمش آمده، دانه های سپید برف، رقصان و چرخان، از آسمان فرو افتادند.
جای تعجب ندارد اگر بگویم که وجد و سرور من فراتر و ورای بقیه بود همچون بچه هایی شده بودم که روز عید، عیدی خارج از انتظاری می گیرند و با چشمانی مملو از شادی، از فرط شادمانی در پوست شان نمی گنجند.
با هیجان زایدالوصفی قلم و دفتری برداشتم، پشت پنجره نشستم و با آرزوی به یاد آوردن آرزوهای ریز و درشت گذشته به آمدن برف چشم دوختم.
در آن موقع انتظار داشتم، همه خاطراتم زنده شوند و آرزوهای یکی به یکی برابرم ظاهر شوند و بگویند: «بفرما، حالا ما اینجاییم، در کنار تو.»
برف آرام آرام بر پشت بام خانه ها می نشست، سر و صورت خیابان و کوچه ها را لیس می زد و آلودگی ها را می شست و می روفت.
آسمان، با آن چهره عبوس و گرفته اش، باردار هزارها تکه از برف بود و تا بارش را زمین نمی گذاشت چهره اش باز نمی شد. زمانی نگذشته بود که درخت ها برای فرار از سرما، لحاف سپیدی از برف پوشیدند و رد لاستیک ماشین ها، که به احترام آمدن برف آهسته تر می راندند، قیافه آسفالت را هاشورزده کرد.
از آن بالا، دختربچه ای را دیدم که با قدم های کوتاه همپای مادرش در پیاده رو می رفت کاپشن قرمزی به تن داشت، شال زردی به دور گردن و کلاهی کاموایی که سر و گوش هایش را می پوشاند ناگهان دستش را از دست مادرش کشید و چون گل سرخی در زمینه یکدست سفید به راه افتاد. داشت می دوید و مادرش که غافلگیر شده بود، سرجایش ایستاده بود کمی جلوتر، دخترک گلوله برفی را از زمین کند و با خنده ای شادمانه به سوی مادر پرتاب کرد. زن دست هایش را حایل صورتش کرد اما کمی دیر شده بود و برف به لباس و دستش پاشیده شد. به طرف دخترک بازیگوشش دوید، او را بلند کرد، بوسید و با مهری
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 