پاورپوینت کامل ناتوی فرهنگی در عصر رضاخان;به مناسبت ۲۰ شهریور سالروز سقوط دیکتاتوری رضاخان در سال ۱۳۲۰ ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ناتوی فرهنگی در عصر رضاخان;به مناسبت ۲۰ شهریور سالروز سقوط دیکتاتوری رضاخان در سال ۱۳۲۰ ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناتوی فرهنگی در عصر رضاخان;به مناسبت ۲۰ شهریور سالروز سقوط دیکتاتوری رضاخان در سال ۱۳۲۰ ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ناتوی فرهنگی در عصر رضاخان;به مناسبت ۲۰ شهریور سالروز سقوط دیکتاتوری رضاخان در سال ۱۳۲۰ ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۰
اشاره: رضاشاه پس از آنکه به قدرت رسید سیاست واقعی خود را نسبت به ارزش ها و شعائر مذهبی و روحانیت آشکار کرد و به صراحت اعلام نمود، دیانت و موازین شرعی مخالف تمدن و تجدد است او که تصور می کرد مهم ترین راه ترقی و توسعه کشور تقلید ازغرب و اشاعه فرهنگ اروپایی است به مبارزه با تمامی سنت های اسلامی پرداخت. سرانجام او با کارنامه ای سیاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ توسط همان ها که او را روی کار آورده بودند یعنی انگلیسی ها از قدرت عزل گردید.
روزگار سیاه ستم
شب سوم اسفند سال ۱۲۹۹ ش در تاریخ ایران سرآغاز فصل نوینی از یک فرهنگ و زندگی تحمیلی بیگانه محسوب می شود، سلطه طلبان خارجی می خواستند در ضمن قرارداد معروف ۱۹۱۹م وثوق الدوله به دخالت غیر قانونی و حضور نامشروع خود در امور و مسائل ایران رسمیت بخشند اما پایداری شهید ایت الله سید حسن مدرس و مبارزات عده ای دیگر از نگهبانان فرهنگ و دیانت از سنگر مجلس بر سطور ناحق نوشته آن قرارداد گونه، خط بطلان کشید.
استعمارگران ضمن عقب نشینی ظاهری شیوه نفوذی دیگر را برای تسخیر و تصرف ایران در پیش گرفتند که نخستین گام عملی شیوه مرموز نوین در شب سوم اسفند ۱۲۹۹ از طریق به کارگرفتن نیروهای قزاق ایران برداشته شد. آنان به بهانه پایان بخشیدن به هرج و مرج ها و ایجاد تمرکز اداری، سربازان و نظامیانی را که به نام دیویزیون قزاق در قزوین اقامت داشتند و تازه از سرکوبی بی رحمانه و خونین نهضت جنگل فارغ شده بودند به سرکردگی درجه دار گمنامی به نام رضاخان میرپنج که از طایفه پالانی فیروزکوه و روستای آلاشت محسوب می شد، شبانه وارد تهران کردند و اعلان کودتا و حکومت نظامی نمودند. آنگاه از احمدشاه برای او لقب سردار سپه را هدیه گرفتند و تمامی قوای مسلح را تحت فرمان او درآوردند ولی بعدها به این لقب اکتفا نشد و نام خانوادگی پالانی وی تبدیل به پهلوی گردید در ظاهر این قضایا به دست عده ای ایرانی و از روی غیرت و حمیت ملی صورت می گرفت ولی در حقیقت سرچشمه اصلی این خیمه شب بازی در سفارت انگلستان در تهران قرارداشت.(۱)
بعد از آنکه عمّال بریتانیا اذهان عموم مردم را به سود رضاخان آماده کردند سرانجام در سال ۱۳۰۴ ماده واحده ای به صورت طرح در مجلس عنوان گردید که در آن خلع قاجاریه از سلطنت و سپردن حکومت موقت به رضاخان خواسته شده بود، در این ماده واحده پیش بینی شده بود که پس از خلع قاجاریه، مجلس مؤسّسان برای تغییر چند ماده از قانون اساسی تشکیل خواهد شد و تکلیف سلطنت را تعیین خواهد کرد، چهار نماینده مجلس که شهید مدرس در رأس آنان بود به این طرح رای ندادند ولی بقیه موافقت کردند. (۲)
ده روز بعد از خلع احمدشاه از سلطنت، سفیر انگلستان نزد رضاخان رفت و طی یادداشتی از سوی دولت انگلیس وی را به رسمیت شناخت، فردای همان روز سفیر شوروی سابق به حضور رضاخان رسید و به رسمیت شناختن سلطنتش را اعلام کرد. سرانجام در سال ۱۳۰۴ش مجلس مؤسّسان با نطق رضاخان افتتاح شد و پس از شش روز بحث و گفتگو رضاخان را به پادشاهی ایران انتخاب و سلطنت را در خانواده اش موروثی اعلام کرد. (۳)
امام خمینی در این باره فرموده اند: «رضاخان را آورده بودند برای اینکه این را تشخیص داده بودند که یک آدم قلدری است و اول هم یک روزنامه نویس را، سیدضیاء(۴)را همراهش آوردند و بعد هم او را بیرونش کردند و خود این را گذاشتند که یک آدم قلدری است، می تواند کارها را انجام بدهد، اولاً سواد ندارد، چیزهای سیاسی را نمی داند و ثانیاً آدم قلدری است، هرکاری به او بگویند می کند …) (۵)
امام در جای دیگر چنین گوهرافشانی کرده اند: «از اول که رضاشاه آمد اینجا این را انگلیسی ها آوردند … در رادیو دهلی که آن وقت تحت [اختیار] انگلیسی ها بود من خودم شینیدم که [گفت] رضاخان را ما آوردیم در ایران و بعد به ما خیانت کرد، بردیم آن را ….» (۶)
نمایش نفاق
رضاخان در دورانی که برای رسیدن به قدرت و تثبیت حکومت خویش مجری سیاست های بیگانه بود، روش واحدی را در عرصه مذهب و فرهنگ دنبال نکرد و مشی مذهبی وی قبل از سلطنت و بعد از آن کاملاً متفاوت بود و اصولاً یکی از دلایل موفقیت او برای رسیدن به حکومت و کنار گذاردن و مدعیان، ریاکاری، تظاهر به دینداری و حفظ ظاهری شعایر مذهبی بود و به این وسیله توانست نظر مساعد بسیاری از مردم و نیز روحانیون داخل و خارج را نسبت به خود جلب کند. شرکت در عزاداری ماه محرم نمونه ای از این نمایش های تزویرگونه اوست. بنا به گفته عبدالله مستوفی این شیوه موجب گردید سردار سپه نزد علاقمندان به خاندان عصمت و جامعه روحانیت محبوبیت زیادی بدست آورد. (۷)حسن اعظام قدسی پس از اشاره به نمایش های منافقانه سردار سپه و شرکت وی در مراسم سوگواری های محرم نوشته است:
«مشاهده این حال در مردم خوش باور خالی از تأثیر نبود و شخص وزیر جنگ از این پس بین اقشار گوناگون یک شخص مذهبی و مخصوصاً پایبند به عزاداری که ایرانیان خیلی به آن علاقه مندند معرفی شد. به حدی که بعضی از وعاظ و روضه خوان ها از او تعریف و برایش دعا می کردند.» (۸)
تظاهرات مذهبی در کنار تلاش هایی که رضاخان برای بازگردانیدن نظم و امنیت به کشور انجام می داد نظر مساعد عده زیادی از مردم بویژه بخش هایی از روحانیان را نسبت به وی به دنبال داشت و اصولاً او برای کسب نفوذ بیشتر می بایست حمایت روحانیون را به همراه داشته باشد در غیر این صورت هرگز نمی توانست در برابر حریف خود، احمدشاه قاجار که از حمایت برخی علمای مبارز چون مدرس برخوردار بود، صف آرایی کند، دیدارهای رضاخان با شخصیت های مذهبی قم و عتبات عراق و نیز زیارت اماکن مذخبی در راستای همین ریاکاری ها صورت می گرفت. (۹)
با پشت سر نهادن سالیان اولیه و تثبیت قدرت سیاسی به طور کلی نگرش جدید نسبت به ارزش های دینی و سنت های مذهبی که متأثر از تجددگرایی بود به ظهور رسید و نتیجه طبیعی حاکمیت سکولاریسم، سلب نفوذ و اختیارات روحانیون بود، آنان از نفوذ اجتماعی خلع شدند و از اموری چون مناصب قضایی، آموزش و پرورش، امور تبلیغی، فرهنگی و ارشادی، البته نه به طور صد در صد، اما تا حد بسیار زیادی کنار گذاشته شدند، با کنترل اوقاف، از قدرت اقتصادی روحانیت کاسته شد و بالاتر از همه اینها با اجرای قانون متحدالشکل بسیاری از آنان ناگزیر به ترک لباس روحانیت شدند، دروس حوزوی در غالب نقاط رونق قبلی را از دست داد، تخریب و بسته نمودن مدارس علوم دینی و سختگیری در امر طلبه شدن با برگزاری امتحانات از رفتارهای ضد دینی رضاخان بود، در مقابل، از نظام های حقوقی، آموزشی و قضایی غربی ها برای اداره امور استفاده شد، وضع قوانین جدید و روی آوردن به اصلاحات با کنار نهادن بنیان های دینی و کانون های مذهبی و تضعیف روحانیت از سیاست های مخرّب وی بود. (۱۰)
جوزف ام آپتون نوشته است: جایگزینی قوانین غربی به جای قوانین مذهبی و تهدید تدریجی مرجعیت شرعی و مذهبی در مورد مسائلی نظیر ازدواج، طلاق، تهدید بالقوه ای برای آیین تشیع به عنوان یک نیروی مسلط اجتماعی به شمار می رفت. (۱۱)جلوگیری از شعائر مذهبی به بهانه مبارزه با خرافات، محدودیت برای مراسم سوگواری، ترحیم و نماز ماعت، رواج منکرات خلاف شرع، به راه انداختن کارناوال های شادی، حذف اوقات شرعی، لغو استفاده از تقویم قمری، حمایت از اقلیت های مذهبی و توجه به اوضاع اجتماعی و رفاهی آنان، احیای فرهنگ ایران باستان و تقویت زرتشتی گری میدان دادن به روشنفکران بیمار، جریان های انحرافی و منحرفانی چون احمد کسروی و شریعت سنگلچی، بهائیان به رسمیت شناخته شدند و رضاشاه با آنان روابط حسنه برقرار کرد، به کوشش نویسندگان وابسته به دربار چون فروغی، علی اصغر حکمت، قاسم غنی و فروزان فر به جای تعلیمات اصیل قرآن و عترت و فرهنگ ائمه هدی نوعی صوفیگری افراطی ترویج گردید که از دیگر اقدامات ضد دینی در این دوران بود.
آری همین که رضاخان به قدرت رسید و اطمینان یافت که سرها در پیش او خم می شوند و جز «بله قربان» و قربان اطاعت می شود دیگر سخنی از خدمتگزاران به گوش نمی رسد یکباره از نیروی معنوی و توانمندی های مذهبی هویت ارزشی جامعه فاصله گرفت و پنداشت که دیگر نیازی به تایید و حمایت از هیچ سویی ندارد و حتی قدرت عظیم مذهب و معنویت قادر نیست او را از این موقعیت و اقتداری که به دست آورده، تنزل دهد و به این فکر باطل رسید که مذهب مانع ترقی است و جز خرافه پروری و شیوع تنبلی خاصیتی ندارد. جاهلانه فکر می کرد وقتی جامعه ایران خود را از قید و بندهایی که دیانت برایش بوجود آورد، راه سعادت و ترقی و توسعه ای پایدار را پیش می گیرد و از این روی تیشه به دست گرفت که ریشه مذهب را قطع کند اما با این حرکت غلط اولاً جامعه ایرانی را به سوی دیکتاتوری و اختناق و یک زندگی توأم با تهدید و عاری از امنیت سیاسی و روانی سوق داد و آرامش، اعتماد به نفس و خودباوری را از ایرانیان بازستانید و زمینه های سقوط خود را فراهم ساخت. (۱۲)
مقارن دوره ششم مجلس، رضاخان اقدامات ضد اسلامی را با عنوان اصلاحات اجتماعی شروع کرد و این روند مبارزه ای بین روحانیت و او را سامان داد، نقطه برخورد مسئله نظام اجباری بود که به ترتیبی که این خودکامه دن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 