پاورپوینت کامل می خواهم بین اُمّتم باشم;ویژگی های حضرت امام خمینی(ره) در ارتباط با مردم ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل می خواهم بین اُمّتم باشم;ویژگی های حضرت امام خمینی(ره) در ارتباط با مردم ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل می خواهم بین اُمّتم باشم;ویژگی های حضرت امام خمینی(ره) در ارتباط با مردم ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل می خواهم بین اُمّتم باشم;ویژگی های حضرت امام خمینی(ره) در ارتباط با مردم ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۸
اشاره
در ادبیات دینی، برای واژهی «مردم» معادل هایی از قبیل: ناس، جماعت، قوم، امت، و خلق به کار رفته که اصطلاح قرآنی آن «ناس» است. در مکتب اسلام دوگونه برخورد با ناس (مردم) شده است: یکی برخوردی منفی و دیگری برخوردی مثبت؛ البته رویکرد قرآن به ناس، بیشتر منفی است و آیاتی وجود دارد که با لحنی عتابآمیز ناس را مورد خطاب خود قرار داده است؛ اما در برخی موارد نیز با لحنی مثبت سخن به میان آمده است. در هر حال، در اسلام به ارتباط صمیمی با مردم و خدمت به آنان و مردمی بودن، سفارش اکیدی شده و آیین اسلام رفتار اجتماعی مناسب با مردم را میپسندد. در این مقاله کوشیده ایم به بررسی این ویژگی امام خمینی(ره) بپردازیم.
نگرش حضرت امام(ره) دربارهی نوع مردم
حضرت امام خمینی (ره) در کتاب شرح جنود عقل و جهل، به روآیتی اشاره می کند:«النّاس معادن کمعادن الذّهب والفضّه»؛ مردم، معدنهایی هستند مانند معدنهای طلا و نقره. سپس در تحلیل این روایت مینویسد: «همانطور که طلا با مواد دیگری مخلوط میشود و تا آن را ذوب نکنند، نمیتوانند آن را خالص کنند، فطرت انسانها هم مانند آن است.»
ایشان در همین باره در روآیتی دربارهی مردم داری در همان کتاب خود می آورد: «عن أبی عبدالله(ع) قال: یا عمر! لا تحملوا علی شیعتنا، وارفقوا بهم؛ فإنّ النّاس لا یحتملون ما تحملون»؛ ای عمر بن حنظله! به شیعیان ما فشار نیاورید و با آنان رفق و مدارا به خرج دهید. پس به درستی که مردم نمیتوانند آنچه را شما تحمل آن را دارید، تحمل کنند.
پیش از پرداختن؛ به این موضوع، نگاهی داریم به رفتار رهبران دینی با مردم که الگوهای امام بودند.
مردم داری در قاموس سیرهی معصومین(ع)
الف) برابری و عدالت نسبت به مردم
نخستین شاخص مردم داری، رعآیت انصاف و عدالت دربارهی مردم است؛ چه اینکه تبعیض و نابرابری اگر چه موجب خوشحالی یک نفر که مورد تفقدی بیجا قرار گرفته، می شود اما در درجهی اول باعث قهر خدا و در درجهی دوم موجب نارضآیتی خلق می شود.
در این باره آمده است روزی دو زن که یکی از آنان عرب و دیگری از بلاد غیر عرب بود، برای گرفتن سهم خود از بیتالمال نزد امام علی(ع) آمدند. امام به هر دوی آن ها بهرهای مساوی از بیتالمال داد. در این هنگام، زن عرب نگاهی به سکههای خود و زن غیر عرب انداخت و با ناراحتی به امام عرض کرد: «من زنی از عرب هستم و این زن، عجم است. آیا به هر دوی ما بهرهای برابر میدهی؟» امام از این سخن مغرورانه زن ناراحت شد و فرمود: «به خدا قسم که من فرقی بین فرزندان حضرت اسماعیل (اعراب) و فرزندان حضرت اسحاق (عجم) که هر دو فرزندان ابراهیم بودند، نمی بینم».
ب) رعایت حقوق مردم
رعآیت حقوق مردم و توجه جدی به آن، گونه ای دیگر از مردم داری است. جامعه متشکل از از افرادی است که زندگی اجتماعی آنها در کنار هم و برآوردن نیازها، توسط همدیگر، بالتبع حقوقی را بر دوش هر یک می گذارد که توجه به این حقوق نمایانگر مردم سالاری در معنای حقیقی آن است. نوشته اند امام رضا(ع) غلام سیاهی را دید که در بین دیگر کارگران خود مشغول کار است. امام که او را نمیشناخت، نزدیکتر رفت و او را دید که سخت مشغول کار است. امام از سرپرست کارگران خود پرسید: «مزد این کارگر را چقدر تعیین کردهاید؟» او عرض کرد: «تعیین مزد برای او لازم نیست و اهمیتی ندارد. زیرا ما هر قدر که به او بدهیم، او راضی خواهد شد». امام به سختی عصبانی شد و حتی با تازیانهای که در دست داشت، به سینه او زد و فریاد زد: «چرا مزد کارگر را تعیین نکردهاید و او را به کار فراخواندهاید؟»
ج) رعایت حقوق اقلیتهای دینی
اسلام اگر چه کامل ترین دین است اما انسان هایی به دلیل غفلت، جهل، تعصب، قصور و … از دریافتن ندای آسمانی آن محروم می مانند اما در هر حال انسان هستند و دارای حقوق، که با پذیرفتن ذمه می توانند در پناه جامعهی اسلامی زندگی کنند. پیشوایان دین هرگز نمی پسندیدند که این اقلیت ها که در جامعهی اسلامی زندگی می کنند مورد بی مهری قرار گیرند. بر این مبنا آمده است روزی مرد نابینای مسیحی که مدتهای بسیاری در کوفه زندگی میکرد، نزد امام علی(ع) آمد و تقاضای کمک کرد. جمعی از اصحاب امام نزد ایشان نشسته بودند و با اشاره به امام فهماندند که نباید به او کمک کرد. امام از آنان به گونهای مخفیانه پرسید که: «دلیل عدم کمک به او چیست؟» آنان پاسخ دادند که او پیشتر برای مسلمانان کارگری میکرده و به آنان در کارها کمک مینموده است. امام سخت برآشفت و فرمود: «شگفتا! او تا وقتی که میدید و توانا بود، شما از او کار کشیدید؛ اما اکنون که پیر و ناتوان و محتاج شده، او را به حال خود واگذاشتهاید!» آنگاه امام دستور داد تا از بیتالمال به او کمک نمایند و فرمود تا نام او را در دفتر بیتالمال برای دریافت مستمری بنویسند.
د) ارزش خدمت به مردم
مردم داری و خدمت به خلق خدا پیش از آنکه رضآیت مردم را تحصیل کند باعث رضآیت خدا می شود، بر خلاف آنکه این دو در عرض هم انگاشته می شود. بنابراین خدمت به خلق خدا دارای پاداش و ارزش ویژه ای نزد خداست. نوشته اند سالی امام سجاد(ع) جهت زیارت خانهی خدا با کاروانی همراه شد. امام تصمیم گرفت از ابتدا تا انتهای مسافرت به صورت ناشناس با کاروانیان و همسفران خود همراه شود تا بهتر بتواند به آنان خدمت نماید. به همین منظور، کاروانی را انتخاب کرد که همگی افراد آن غریبه بودند و امام هیچکدام از آنان را نمیشناخت و آنان نیز امام را نمیشناختند. حضرت به آنان پیوست و در ابتدا به آنان فرمود تا خدمتگزاری کاروانیان را به ایشان واگذار کنند. کاروانیان پذیرفتند و به سوی خانه خدا به راه افتادند. در بین راه، فردی با قافله برخورد کرد که امام سجاد(ع) را میشناخت. از دور امام را دید که مشغول خدمترسانی به همسفران خویش است. با تعجب از آنان پرسید: «آیا میدانید این فرد که خدمت شما را به جا میآورد، کیست؟» گفتند: «ما او را نمیشناسیم». مرد گفت: «آری، شما او را نمیشناسید و اگر میشناختید، هرگز حاضر نمیشدید که او خدمت شما را به جای آورد». آنان با شگفتی پرسیدند: «مگر او کیست؟» پاسخ داد: «او علی بنحسین(ع) است». کاروانیان سخت پریشان و پشیمان شدند و بیدرنگ، خدمت امام رفتند و از آن حضرت پوزش طلبیدند و دست امام را بوسیدند و گفتند: «ای فرزند رسول خدا! آیا میخواستید با این کار ما را گرفتار عذاب جهنم نمایید. اگر از دست و زبان ما جسارتی نسبت به شما روا میشد، آیا هلاک نمیشدیم؟ چه چیز شما را بر این کار واداشت؟» امام سجاد(ع) با مهربانی فرمود: «من یک بار با گروهی که مرا میشناختند، مسافرت کردم و آنان مدام مرا از انجام هر کاری به دلیل انتسابم به رسول خدا(ص) باز میداشتند؛ که مستحق آن نبودم. حال تصمیم گرفتم به گونهی ناشناس سفر کنم؛ چرا که این برای من پسندیدهتر و محبوبتر است».
ه) برخورد اجتماعی مناسب
ابوعبیده روزی با امام باقر(ع) همسفر شد. او میگوید: هر بار که من سوار بر کجاوه میشدم، امام به من سلام میکرد و هرگاه که پیاده میشدم، باز هم به من سلام مینمود. هنگامی که به مقصد رسیدیم، امام هرگاه کسی را میدید، به او سلام میکرد و با او دست میداد و از احوالش میپرسید. این مسأله سبب تعجب من شد. از امام پرسیدم: «ای فرزند رسول خدا! شما رفتاری انجام میدهید که من هرگز آن را از کسی ندیدهام. شما با همهی مردم سلام و احوالپرسی میکنید و با آنان دست میدهید به مهربانی سخن میگویید؟». امام در پاسخم فرمود: «آیا نمیدانی که در دست دادن چه خیری قرار داده شده است. هرگاه دو نفر با هم مصافحه میکنند، گناهانشان مانند برگی که از درخت بریزد، فرو میریزد».
و) آخرین سفارش؛ مردمداری
انسان هنگام مرگ بالاترین و مهمترین سفارش های خود را انجام می دهد، چه اینکه دیگر فرصتی برای مطلب دیگری نمانده است. در واپسین روزهای زندگانی شریف پیامبر اعظم(ص) به ایشان وحی شد که خبر وفات خویش را به اطلاع عموم مردم برساند. پیامبر دستور داد تا همهی مردم را جمع کن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 