پاورپوینت کامل پرسش و پاسخ هایی در باره ی عرفان و عشق (قسمت چهارم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پرسش و پاسخ هایی در باره ی عرفان و عشق (قسمت چهارم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرسش و پاسخ هایی در باره ی عرفان و عشق (قسمت چهارم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پرسش و پاسخ هایی در باره ی عرفان و عشق (قسمت چهارم) ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۰

عرفان و تصوف

• عرفان و تصوف را شرح دهید و جای گاه آن را در اسلام مشخص نمایید؟

۱. عرفان

«عرفان» در لغت به معنای شناخت و شناسایی است و در اصطلاح، روش و طریقه ی ویژه ای است که برای دست یابی و شناسایی حقایق هستی و پیوند ارتباط انسان با حقیقت، بر شهود، اشراق، وصول و اتحاد با حقیقت تکیه می کند و نیل به این مرتبت را نه از طریق استدلال و برهان و فکر، بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علایق از امور دنیوی و توجه تام به امور روحانی و معنوی – و در رأس همه مبدأ و حقیقت هستی – می داند.

به بیان دیگر، تکیه گاه عرفان ، «علم حضوری» است؛ از این رو از دانش شهودی، مدد می جوید و بر آن اعتماد و به آن استناد می کند. اگر گاهی پس از اثبات شهودی و احراز حضوری، از برهان عقلی یا دلیل نقلی معتبر سخن به میان می آوریم فقط برای تأیید و تقویت و ایجاد انس است و برای اثبات اصل مطلب نیست

«عرفان» خود دو گونه است: ۱. عرفان عملی؛ یعنی سیر و سلوک و وصول و فنا، ۲. عرفان نظری؛ یعنی، ضوابط و روش های کشف شهود.

۲. تصوف

تصوف مقام «صوف» یا «صفا» است؛ یعنی، صافی شدن از تعلق به ماسوی الله و رذایل نفسانی. صوف در این جا به سه کلمه ی «صبر»، «وفا» و «فنا» تعبیر شده است.

این واژه به کسانی اطلاق می شود که پشمینه پوش (همانند اصحاب صفه)، برخوردار از صفای باطنی، قرار گیرنده در صف اول مقربان مقام قرب حضرت حق و قناعت ورز به گیاهان صحرایی (هم چون صوفانه) بوده اند.

۳. تصوف و عرفان

این دو واژه، بیان گر نگاهی است که بر اهمیت شناخت قلبی و کشف و شهود درونی تأکید کرده، تزکیه ی باطن را یک اصل اساسی تلقی می کند. ریاضت های جسمانی و روحانی را راهی مهم و اساسی در دست یابی به تطهیر درون می داند و بر عزلت و خلوت نشینی، تساهل و تسامح، اخلاق مداری و عشق و محبت اصرار می ورزد. بسیاری از اوقات این دو واژه مترادف یک دیگر به کار می رود؛ ولی در حین حال تفاوت هایی در کاربرد این دو واژه وجود دارد. گاهی عرفان هدف نهایی تلقی می گردد که صوفیان بدان بار نیافته اند:

عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست

گاه تصوف، ناظر به فرقه ای است که خود را به عنوان گروهی از طبقات و اصناف متفاوت جامعه مطرح کرده است؛ از این رو «عرفان» به جنبه ی فرهنگی و علمی اهل کشف و شهود، اطلاق می گردد و تصوف به جنبه ی اجتماعی آنان.

گاهی نیز تصوف به گروهی اطلاق می شود که عرفان و آموزه های آن را هم چون ابزاری برای مطامع دنیوی و این سویی قلمداد می کنند و با این کار خود، معنایی ناخوشایند به آن می بخشند.

۴. عرفان و تصوف در اسلام

اصطلاح «عارف» و «عرفان» که ناظر به روی کرد خاص و با مسائلی ویژه است – در قرن سوم هجری معمول گشته و در کلمات «جُنید» (از عارفان برجسته قرن سوم) مطرح بوده است – احتمال دارد. ریشه ی این کلمه، در قرن دوم هجری پا گرفته باشد .

اولین کس از حکمای اسلامی که عرفان را به معنای مصطلح، داخل حکمت و فلسفه کرد، شیخ الرئیس ابوعلی سینا است. وی دو فصل مهم کتاب اشارات (نمط نهم و دهم) را به شرح مقامات عارفان و اسرار کرامات و خرق عادات تخصیص داده است.

از این رو آن چه که ما در این نوشته بیان می کنیم، عرفان به معنای رشته و یا یک سلسله مسائل – که از دیگر علوم متمایز است – نیست، بلکه مقصود از عرفان و تصوف، روی کرد دو شیوه ای است که قبل از مصطلح شدن به عرفان و تصوف، وجود داشته و آن نوری الهی است که حق به تجلی خود، آن را در دل دوستان خویش می افکند که بدان، حق را از باطل می شناسند؛ بی آن که این شناسایی را از کتابی بجویند.

در واقع هدف غایی عرفان و تصوف حقیقی، وصول به مرتبه ی «توانایی نفس به معرفت حق» است و این معرفت، برآمده از «عمل» است، نه برگرفته از درس و بحث مبتنی بر «مجاهده و ریاضت» و نه نتیجه ی استدلال و چون و چرا کردن! چنین عرفان و تصوفی، مورد تأیید اسلام و آموزه های قرآنی و روایی است؛ چه این که شخص، معرفت حضرت حق را اولین فریضه و واجب تلقی کرده و گاه آن را با فضیلت ترین فریضه ها دانسته است.

از سوی دیگر این معرفت را در حوزه ی معرفت حصولی و مفهومی، محصور نساخته است؛ بلکه با اصل تأیید معرفت حضوری – که در آن، میان عالم و معلوم واسطه ای وجود ندارد (نظیر معرفت انسان به خود، افکار و اندیشه اش) – شناخت حقیقی خداوند متعال را در همین نوع محدود کرده است؛ این طریقی است که ابراهیم خلیل آن را طی نمود: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض».

این جا «رؤیت» است، نه «روایت». درک ابراهیم(ع) جنبه ی مفهومی نداشت؛ بلکه شهودی بود و این شهود غیر از شهادتی است که آدمی در عالم ماده، نسبت به اجسام دارد. چنین معرفت و علمی، خواسته ی امامان معصوم (ع) نیز بود؛ چنان که در دعاهای معروف و مشهور به این عبارت ها برمی خوریم:

«و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»؛ «و ارزقنی النظر الی وجهک الکریم»؛ «لاتحرمنی النظر الی وجهک» و …

چنین معرفت شهودی ای، براساس دیدگاه اسلام امکان داد و جمله ی منسوب به حضرت علی(ع) بر آن دلالت دارد: «ما کنت اعبد ربأ لم اره … ویلک لاتدرک العیون فی مشاهده الابصار لکن رأته القلوب بحقائق الایمان» ؛ «این گونه نبودم که بپرستم پروردگاری را که نمی دیدم … زنهار! چشمان او را مشاهده نمی کنند و لیکن قلب ها به حقیقت ایمان، او را شهود می کنند».

حاصل سخن آن که آیات و روایات، ادراک و شهودی را که از سنخ ادراک و شهود عرفانی و مغایر با شناخت حسی، عقلی و نقلی و انواع معرفت است، برای هر انسانی اثبات می کند و این، تأیید روی کرد عرفان و تصوف حقیقی است.

پیشینه ی عرفان و تصوف

– سابقه ی تاریخی عرفان و تصوف به چه دورانی مربوط می شود و از چه زمانی وارد اسلام شده و چه مراحلی را طی کرده است؟

• بنابر گزارش های تاریخی، اموری چون پرهیز از لذایذ دنیوی، کشف و شهود، وحدت وجود، اتحاد با حقیقت و فنای در روح کلی – که ارکان عمده ی عرفان و تصوف را تشکیل می دهد – دارای سابقه ی دیرین بوده و هزاران سال از پیدایش آن می گذرد. تصوف هندی، چینی و یونانی از جمله مکاتب عرفانی قبل از اسلام است.

گفتنی است عرفان و تصوف حقیقی در اسلام، مراحلی را پشت سر گذاشته است: مرحله ی نخست آن در زمان پیامبر(ص) بود که با بهره گیری از برخی آموزه های اسلام – مانند ترجیح آخرت بر دنیا، مبارزه با نفس و هواهای نفسانی و اخلاق و توکل – شکل گرفت و مرحله ی دیگر پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) یعنی، زمان امام علی(ع) است. آن حضرت نخستین کسی بود که در توسعه ی عرفان و تصوف اسلامی، نقش مهمی ایفا کرد و به همین دلیل، تمامی عرفا و صوفیان حقیقی سر سلسله ی خود را به ایشان می رسانند و خود را وام دار و شاگرد او تلقی می کنند.

مرحله ی دیگر، دوران پس از امام علی(ع) است که می توان آن را «عصر اهل صفه» نام نهاد؛ با وجود عارفانی چون: ابن عباس، سلمان فارسی، ابوذر، بلال، اویس قرنی، سعید بن جبیر و …

گرایش و بینش عرفانی در اسلام، مراحل جوانی خود را با شخصیت هایی چون رابعه ی عدویه (م۱۳۵ق)، پشت سر گذاشت و با عارفانی چون ب یزید بسطامی(م بین ۲۶۱و ۲۶۴ق)، مرحله ی رشد و رواج خود را طی کرد و با صوفیان حقیقی ای چون ابن فارض (م۶۳۲ق) و ابن عربی (م۶۳۸ق) مرحله ی نظم و کمال خود را به انتها رساند.

از قرن دهم به بعد، عرفان و تصوف در اسلام شکل دیگری می یابد و همه یا اغلب اقطاب (= جمع قطب) صوفیه، آن برجستگی علمی و فرهنگی پیشینیان را ندارند. تصوف رسمی، از این به بعد غرق در آداب و ظواهر و احیاناً بدعت های گوناگون می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.