پاورپوینت کامل ترفندی برای خلاصی از شرّ ویروس ۲۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ترفندی برای خلاصی از شرّ ویروس ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترفندی برای خلاصی از شرّ ویروس ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ترفندی برای خلاصی از شرّ ویروس ۲۹ اسلاید در PowerPoint :
>
فوت و فن فناوری(۱۰)
یک ساعتی از باز شدن کافی نت می گذشت و هنوز خیلی از میزها خالی بود. آقاچنگیز بعد از سر و کله زدن و دست و پنجه نرم کردن با بیماری، چند کیلویی هم لاغر شده بود و با چند روزی که در منزل استراحت کرده بود، حالا کمی سرحال تر از قبل به سرِ کار آمده بود.
هفته ی قبلی که با پدرم به عیادتش رفته بودیم، از هر دری، صحبت کردند که صد البته یکی از آن صحبت های مهم، گله و شکایت از کوتاهی های کادر بیمارستانی بود که آقاچنگیز آن جا بستری شده بود. یعنی همان حرف های افسرخانم با شرح و بسط بیش تر. پدرم هم که خودش چند سال پیش این مشکل را تجربه کرده بود، گفت: «درسته چنگیزجان! من که با گذشت چند سال از بستری شدنم، هنوزم هروقت یادش می افتم تن و بدنم می لرزه و دعا می کنم که هیچ بنده خدایی گیر دوا و درمون نیفته. همیشه ما می شنیدیم که مریض فقط باید تنها مشکلش مریضی اش باشه؛ ولی این جور که به نظر میاد، مریض رو کاریش می کنن که مشکل مریضی اش می شه آخرین مشکلش.»
سارینا انگار مهمان داشت و گفته بود کمی دیرتر سر کار می آید. من مشغول چک کردن شبکه ی یکی از سیستم ها بودم که صدایی از پشتِ سرم، توجهم را جلب کرد. «سلام خانم! ببخشید مزاحم تون شدم.» برگشتم. خانمی بود حدوداً چهل ساله که ظاهری موقّر و متین داشت. گفتم: «سلام! خواهش می کنم. امرتون.»
– خواهش می کنم. اون خانومی که قسمت فروش هستن، نیومدن؟
– ایشون نه هنوز نیومدن. کمی دیرتر می آن. اگه چیزی لازم دارین من خدمت هستم.
– راستش، دخترم چند باریه که برای تحقیق و کارهاش می آد کافی نت شما. یک بار که با هم صحبت می کردیم، دخترم حرف این خانم رو پیش کشید و خیلی از همکارتون تعریف کرد و می گفت که خانم خوش برخوردیه. منم که همه ی حواسم به این طرف و اون طرفمه که یه دختر خوب و باخانواده برا پسرم پیدا کنم، به فکر افتادم که بیام و یه نظر ایشون رو ببینم و با خانواده ی هم آشنا بشیم. شاید اگه نامزد نداشته باشه و خدا بخواد، قسمت پسرم همین خانم باشه.
از این که زن آن طور با صراحت درباره ی سارینا حرف می زد، یک لحظه شوکه شده بودم که جواب خانم را چطور بدهم. هم خوش حال شده بودم و هم ناراحت. خوش حال از این که برای یکی از بهترین دوستانم خواستگار پیدا شده و ناراحت از این که شاید با ازدواج سارینا، من و سارینا از هم دور شویم. فقط با دستپاچگی گفتم: «ان شاءالله که خیر باشه! بذارین خود ساریناجان بیان باهاش صحبت کنین.»
– پس اسمش سارینا خانمه!
سارینا اگر این موضوع را می شنید، کلی هیجان زده می شد و سروصدا به پا می کرد؛ ولی به جای سارینا، من هول شده بودم. به فکر افتادم که یک پیامک به او بدهم که کمی از موضوع باخبر بشه که مثل من قاطی نکنه و دقیقاً می توانستم تصور کنم که او با دیدن پیامک چه کار می کند. شاید هنوز دو دقیقه نگذشته بود که پیامک سارینا آمد که نوشته بود: «اگه می خوای با این کلک منو زودتر بکشونی اون جا، کور خوندی؛ ولی به اطلاعت برسونم که خودم داشتم می اومدم، لازم نبود این همه به مغزت فشار بیاری و منو سرِکار بذاری.» دقیقاً برعکس تصوّرم. من هم که دیدم سارینا این طور فکر کرده، پیش خودم گفتم: «باشه، خودت این جوری خواستی.» و یک پیامک دادم: «یه بارم من خواستم به تلافی شوخیای تو، اذیتت کنم نشد.»
یک ربع، بیست دقیقه ای گذشته بود که دیدم سارینا از در وارد شد و با آقاچنگیز سلام و احوال پرسی کرد و همین که داشت به سمت من و خانمی که کنارم نشسته بود، می آمد، سرِ جایش خشکش زد. من هم با نگاهم به او فهماندم خودش نخواسته است موضوع را جدی بگیرد. قیافه ی سارینا مبهوت و کمی خنده دار شده بود و من هم خوش حال بودم که بالأخره یکی از شوخی هایش را تلافی کرده ام. می دانستم که یکی به حسابم گذاشته و در موقع لزوم، حسابی از خجالتم درمی آید.
سارینا آمد و بعد از سلام و احوال پرسی رسمی با خانم و کمی کم محلی به من، کنار من و خانم نشست. من که شدیداً منتظر بودم ببینم بین آن ها چه حرف هایی رد و بدل می شود، یکی از کاربرهایی که تازه مشغول شده بود، برایش مشکلی پیش آمده بود و من را صدا کرد. با دلخوری تمام و معذرت خواهی از خانم به طرف کاربر رفتم.
– خسته نباشی خانم. من این فلش رو ویروس کشی کردم؛ ولی حالا هیچ فایلی توش نیست. یعنی همه ی فایلا پاک شده. وای! اگه پاک شده باشه، بیچاره می شم. تموم فایلای پروژم توش بوده، شما می تونی کاریش بکنی. وای! تو رو خدا.
-عزیزم! این قده هول نشو. به احتمال زیاد می شه فایلاش رو دید. بذار ببین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 