پاورپوینت کامل لحظه لحظه تا عروج ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لحظه لحظه تا عروج ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لحظه لحظه تا عروج ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لحظه لحظه تا عروج ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
>
در میان شان هیچ کس استادتر از او نبود! دستاری سفید بر سر داشت و محاسن بلند و جوگندمی اش حکایت از گذشت روزهای پرغرور جوانی بود. سال های سال از جوانی اش می گذشت؛ از آن روزها تا به حال، کوفه وطنش شده بود… در حکومت ابوبکر، خالد بن ولید همراه چهل نفر از جوانان دیگر اسیرش ساخت. از همان وقت هم به کوفه آمده بود و در شهر علویان زندگی می کرد.
اثیر بن عمرو هانی سلونی، طبیب یهودی با نگاه دقیق تری زخم را از نظر گذراند؛ زخمی عمیق و شکافته بود! با این که متخصص زخم ها بود و در جراحی استادتر از همه ی اطبای کوفه، زخمی چنین کاری ندیده بود! به زخم دقیق تر نگاه کرد، آن گاه مجذوب چهره ی روحانی علی(ع) سربرگرداند و رو به اطبایی که پشت سرش نشسته و منتظر بودند، گفت: «شُش گوسفندی بیاورید.» اطباء متعجب از دستور وی، شُش گوسفندی مهیا ساختند و منتظر ماندند تا ببینند استاد چه معالجه ای در نظر دارد؟ یکی از حضار گفت: «اثیر بن عمرو، معالجه ی زخمی چنین کاری از پس شُش گوسفند برنمی آید!» اثیر شُش گوسفند را تا جلوی چشمش بالا آورد و از میانش رگی بیرون کشید. رگ را آرام و بادقت در زخم سر حضرت گذاشت. یکی از اطبا که درمان را دقیق تر از سایرین دنبال می کرد، گفت: «استاد! در این سال ها زخم های بسیاری را معالجه کرده ام؛ اما این شیوه را هیچ گاه امتحان نکرده بودم.»
اثیر بی هیچ کلامی رگ را از میان زخم برداشت. حضار در انتهای رگ، ذرات سفیدی که گویی از درون سر حضرت بیرون آمده بود، مشاهده کردند. شانه های اثیر یک باره لرزید. اطبا منتظر درمان وی بودند، همه به او ایمان داشتند و می دانستندکه در میان شان هیچ کسی استادتر از اثیر بن عمرو نیست. اثیر به فکر فرورفت، می دانست که احوال مریض لاعلاج را به بیمار نمی گویند؛ ولی مطمئن بود علی(ع) کسی نیست که لازم باشد احوالاتش را به اطرافیانش بگوید. آن وقت صدای محزون اثیر قلب های حاضرین را تهی ساخت: «ضربت شمشیر به مغز رسیده! دیگر معالجه سودی ندارد!» شیون فضای اتاق کوچک را پر ساخت؛ اثیر ادامه داد: «ای امیرمؤمنان(ع) هر وصیتی داری بکن!» شیون بلندتر شد و در حیاط پیچید. امیرمؤمنان(ع) در بستر بیماری به سختی دست بلند کرد تا کاغذ، قلم و دواتی بیاورند. می خواست وصیتش را بنویسد؛ با این که بدان آگاه بود که خیلی ها پس از رفتنش به آن عمل نخواهند ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 