پاورپوینت کامل جلوه های خوشبختی در سیره و سخن حضرت فاطمه(س) و امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلوه های خوشبختی در سیره و سخن حضرت فاطمه(س) و امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه های خوشبختی در سیره و سخن حضرت فاطمه(س) و امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه های خوشبختی در سیره و سخن حضرت فاطمه(س) و امام خمینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
نسیم سخن
((خوشبختی)) واژه ای زرین، زیبا و دلپذیر است که در هر فرهنگ و تمدنی، آرمانی ارزشمند و محبوب شمرده می شود. نگاه افراد به آفرینش و دیدگاه انسانها به هستی، مبنای تفسیر سعادت و خوشبختی است. آنان که زندگی را دامنه ای سرسبز و باصفا و ساحلی دلپسند و زیبا می دانند که باید در آن خوب نوشید و خوب پوشید و خوب گردید، خوشبختی را در جلوه هایی همچون جمال و زیبایی، مال و دارایی، قدرت و توانایی، رفاه و تنآسایی و یا مقام اجتماعی خلاصه می کنند و کسانی که آفرینش را آموزشگاهی شایسته برای آموزه های آسمانی نگریسته و همانند معبری حساس و سرنوشت ساز می بینند که فرصت یک بار حضور در آن فراهم می شود و در پی آن ابدیت و جاودانگی نهفته است نگاهی فراتر از رخسارهای ظاهری و جلوه های فریبا و زیبا دارند. اینان هوشمندانه و عاشقانه به جهان اطراف می نگرند، هستی را هدفمند دانسته، انسانها را ارزشمند دیده و خود را وظیفه مند در تمامی عرصه ها و صحنه ها، شادیها و شیونها می بینند.
خوشبختی در نگاه اینان رویایی دست نیافتنی، ارمغانی آسمانی، شانسی بی معیار و بی ضابطه نیست بلکه دست آورد تحصیل و تلاش و محصول رنج و زحمتهای طاقت فرسا خواهد بود که سالیان بسیار مراقبت و دقت می طلبد. نگاه ناب و اندیشه روشن و حقیقی افراد به خوشبختی و سعادت تبلور سه پدیده تأثیرگذار خواهد بود:
۱- نگرش اصولی و درست به حیات و هستی
۲- آموزه های روشنگر و حقیقت آفرین فکری فرهنگی
۳- سیره و سخن پیشوایان و الگوهای پاک و وارسته گرچه معارف فرهنگی و آموزه های دینی، پدیدآورنده نگاه درست به هستی و ارمغان آور الگوهای آسمانی است اما استعداد انسانها و ظرفیت افراد در بهره گیری از هر یک، بسان مشعلهای شعله ور و فروزانی است که گروههای مختلف را به سرمنزل مقصود که همان سعادت حقیقی و خوشبختی واقعی است، هدایت می کند.
… این نوشتار که پدیده سوم یعنی سیره و سخن اسوه های آسمانی را فرا روی خود دارد و بر آن است، همگام و همراه زمان یعنی میلاد تابناک دخت آفتاب، حضرت زهرا(ع) و یکصدمین میلاد مبارک و خجسته فرزند فرزانه و برومند آن بانو؛ حضرت امام خمینی به بررسی خوشبختی و سعادت بپردازد، نخستین افتخار خود را دستیابی به ((زلال عصمت فاطمی)) و ((مهتاب عدالت موسوی)) می داند؛ هدیه ای الهی که آرامش خاطر و آسایش وجود تمامی پیروان و شیفتگان را در دوری از خطا و عصیان فراهم می سازد و راه روشنی فرا روی تمامی علاقه مندان می گشاید.
بی گمان دستیابی به تمامی معیارها و پرداختن به همه شیوه های خوشبختی و سعادت در این فرصت اندک میسر نخواهد بود. از این رو به محورهای بنیادین پرداخته و ضمن اشاره به پاره ای از سخنان و صفات، تحقیق افزونتر و نگاه ژرفتر را به خوانندگان گرانمایه وامی گذاریم تا این نوشتار اندک به دفترهایی از معرفت، دانایی و بینایی بیشتر توسعه یابد. إن شاء الله
۱- شوق بندگی؛ عشق عبودیت
کیمیائیست عجب بندگی پیر مغان
خاک او گشتم و چندین درجاتم دادند[۱] حضور آگاهانه انسان در فضای بیکران معنویت و دلدادگی درونی به خضوع و خشوع در برابر پروردگار مهربان، شوق بندگی و عشق عبودیت است؛ شیوه ای که در آن تجارتی جاری برای بهشت و بهشتیان به چشم نمی خورد و طریقه زبونان و ترسویان به خاطر دوری از آتش دوزخ وجود ندارد، بلکه؛ شناخت، معرفت، شوق و عشق است که چون کیمیایی وجود انسان را یکسره طلای ناب و زرین خالص در روشنی معنویات و دلدادگی می کند؛ حقیقتی که خداوند، خود اینچنین ترسیم نمود که: و رضوان من الله اکبر؛[۲] بهشت رضایت الهی با عظمت تر است.
زهرای مرضیه(س) بر اساس چنین باوری عشق خود را به عبودیت این گونه بیان می کرد: رضیت بما رضی الله و رسوله؛[۳] خرسندم به آنچه خدا و پیامآور او برای من می پسندند.
و در سخنی دیگر رضایت خویش را از مرز توحید و نبوت به ولایت و امامت توسعه بخشیده می فرماید:
رضیت بالله ربا و بک یا ابتاه نبیا و بابن عمی بعلا و ولیا؛[۴] خشنودم که خداوند پروردگار من است و تو ای پدر پیامبر من و پسر عمویم علی شوهر و امام من است.
تابندگی این عشق بدانجا انجامید که چون روزی رسول اکرم(ص) از دختر عزیز خود پرسید:
فاطمه جان! اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خداوند پیام آورده است تا هرچه بخواهی تحقق پذیرد، حال، چه درخواستی و حاجتی داری؟ حضرت(س) پاسخ داد:
((شغلنی عن مسألته لذه خدمته، لاحاجه لی غیر النظر الی وجهه الکریم))؛[۵] لذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از هر خواهشی باز داشته است: حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم. و در زمانی دیگر که فرشته وحی از شهادت عزیز دلبند فاطمه، امام حسین(ع) در کربلا خبر داد و رسول خدا چنین سخن تلخ را برای دخترش بازگو کرد، فاطمه زهرا(ع) تنها از محل قتل فرزندش پرسش کرد و پس از شنیدن نام کربلا، جمله ای سراسر عشق و تسلیم به پروردگار خود، عرض کرد که:
یا ابه! سلمت و رضیت و توکلت علی الله؛[۶] ای پدر در برابر خواسته های خدا تسلیم و راضی ام و به خدا توکل کرده ام گویی این شناخت و شیفتگی از اوان کودکی، چون گوهری گرانبها در بلور وجود آن حضرت قرار داشته است، زیرا روزی که حضرت خدیجه(ع) از دنیا رفت، زهرای عزیز پدر را بغل کرده، به دور او می چرخید و می پرسید: ابه! این امی؟[۷] پدرجان! مادرم کجاست؟
جبرئیل فرمود: ای رسول خدا! سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می کند. وقتی این بشارت را حضرت زهرا(ع) شنید، فرمود: ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام؛[۸] بدرستی که خدا حقیقت سلام است و اوست سلام و سلام به سوی اوست.
آری، تابندگی ما در بندگی ماست و بندگی ما رمز آزادگی، رهایی و وارستگی مان خواهد بود:
تو بدری و خورشید تو را بنده شده است
تا بنده تو شدست، تابنده شدست
ز آن روزی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شدست[۹]
صفت نخست رسول اکرم(ص) که پیش از رسالت او به چشم می خورد و حتی زمینه ساز بعثت او گشته است عبودیت و بندگی است، که هر روز ما بدان اشاره می کنیم و می گوییم: اشهد ان محمدا عبده و رسوله (شهادت می دهم که محمد(ص) عبد خداوند و رسول اوست) و برترین کنیه و صفت سیدالشهدا(ع) نیز این امتیاز چشمگیر او است که ((ابا عبدالله)) است یعنی:
پدر عبودیت و بندگی امام حسین(ع) است.[۱۰] و امام خمینی که پور شایسته این پدر و آن جد و مادر است بدان مرحله از کمال و تابندگی رسید که در حریم زندگی و تکالیف و وظایف، هیچ استقلالی برای خود قایل نبود و تنها بالندگی و تسلیم به درگاه حضرت حق و رضایت خداوند را یگانه هدف خود می دانست.
آنگاه که پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به شهر مقدس قم رجعت نمود، به یکی از نزدیکان و دوستان فرمود:
((می خواهم یک شب با هم به یخچال قاضی منزل سابق خودم سری بزنیم و یک بار دیگر آنجا را ببینیم.)) پس از چندین شب که فرصت فراهم شد و حضرت امام وارد گردید، نگاهی به اطراف حیاط، اتاقها و بام خانه کرد، و به همراه خود فرمود: یادتان هست در قضایای کشتار مدرسه فیضیه و حوادث آن روز در این منزل چه خبری بود؟
آری، اتاقها پر از جمعیت، حیاط و پشت بام لبریز از مردم و کوچه های اطراف نیز گروه گروه علاقه مندان به شما ایستاده بودند.
امام فرمود: یادتان هست مردم چه شعاری می دادند؟
بله؛ همه یک صدا فریاد می زدند: یا مرگ یا خمینی.
امام ادامه فرمود: خاطرتان هست که خبر قتل و کشتار طلاب به ما رسید و شما نزد من آمدید و گفتید: آقا اوضاع این گونه است، وضعیت نهضت چه می شود؟ آری، بدرستی به خاطر دارم.
امام پرسیدند: یادتان هست من چه جوابی دادم؟
خیر، این نکته را به خاطر ندارم.
امام فرمود: من آن روز رو به شما کردم و اشاره به جمعیت و شعارهای آنان نمودم و گفتم: ناراحت نباش، مردم با ما هستند. این جمله را که گفتم خداوند یک سیلی محکمی به صورت من زد و ۱۵ سال تبعید شدم که چرا نگفتم:
خدا با ماست و گفتم مردم با ما هستند!![۱۱] چنین توجه و هوشیاری عمیق موجب گردید که چون خبرنگار از امام در هواپیما پرسید: حضرت آیت الله! اکنون که پس از سالها تبعید، به سوی ایران در پرواز هستید و ساعتی دیگر در تهران و بین مردم خواهید بود، چه احساسی دارید؟
امام فرمود: هیچ!! گرچه این ((هیچ))، همه چیز بود و دایره المعارفی عظیم از معرفت، تسلیم و بندگی در آن موج می زد. بدین خاطر در سالهای بعد که مردم مشتاق و ارادتمند با مشتهای آهنین و فریادهای خالصانه می گفتند: ما همه سرباز توییم خمینی؛ گوش به فرمان توییم خمینی، امام می فرمود: ((ما همه سرباز خدا هستیم؛ هر چه هست اوست و ما در برابر او هیچ هستیم.)) به یقین تا آن عزیز سفر کرده به این مرحله از بندگی و تسلیم نمی رسید؛ چنین انقلاب سترگ و حماسه بزرگی به دست او انجام نمی شد، حادثه ای که تمامی اندیشمندان جهان شبه معجزه تفسیر کردند و کاری خدایی دانستند و بدون تردید چنین بود، زیرا ((العبودیه جوهره کنهها الربوبیه))؛[۱۲] حقیقت عبودیت و بندگی، انجام کارهای خدایی به دست انسان خواهد بود.
۲- معرفت و اطاعت پیامبر(ص) و امام(ع)
فاطمه زهرا(ع) دومین محور خوشبختی خود را شناخت درست و عمیق پیامبر(ص) و امام خود؛ علی(ع) و در پی آن اطاعت همه جانبه و تمام عیار می دانست. از این رو در راه رضایت آنان سعی فراوانی می نمود و رسول خدا(ص) و امام علی(ع) نیز با سخنان خویش، رضایت خود را از آن حضرت اعلام می کردند.
روزی که فاطمه(ع) دستبند، گوشواره و حتی پرده در خانه را به خاطر نیاز مسلمانان، جمع کرده، خدمت پیامبر اکرم(ص) فرستاد و پیغام داد:
تقرأ علیک ابنتک السلام و تقول اجعل هذا فی سبیل الله؛[۱۳] یا رسول الله! دخترت بر تو سلام می فرستد و می گوید این زیورآلات اندک را نیز در راه خدا انفاق کن. پیامبر(ص) پس از مشاهده بخشش و ایثار زهرای عزیز سه بار فرمود: فداها ابوها؛[۱۴] پدرش فدای او باد.
در جنگ خندق که مدینه در محاصره قرار داشت هر کس به اندازه توان خویش جنگ را پشتیبانی می کرد. حضرت فاطمه(ع) نیز نان می پخت و بخشی از نیازمندیهای مجاهدان را تأمین می کرد.
در یکی از روزها که برای فرزندان خویش نان تازه آماده کرده بود، ناگاه به یاد گرسنگی رسول خدا(ص) افتاد و زحمات طاقت فرسای پدر در خط مقدم برابر دیدگانش ترسیم شد گرچه مقدار نان جبهه را فراهم کرده و به آنان رسانده بود اما با این حال نتوانست یاد رسول خدا را فراموش کند، از این رو به نزد پیامبر(ص) رفت و عرض کرد: قرصا خبزته و لم تطب نفسی، حتی أتیتک بهذه الکسره؛[۱۵] قرص نانی که می بینید برای غذای فرزندانم آماده کرده ام، اما دلم آرام نگرفت، ناچار خدمت شما آوردم.
رسول خدا از دختر عزیز خود تشکر کرد و فرمود: این اولین غذایی است که پس از سه روز پدرت بر دهان می گذارد.[۱۶] در ماجرایی دیگر نیز فاطمه(ع)، چون به غذای بهشتی نگریست فرمود:
و الله لاوثرن بها رسول الله علی نفسی و غیری؛[۱۷] سوگند به خداوند؛ ایثار کرده و پیامبر را بر خود و بر دیگران مقدم می دارم. فاطمه(س) در باره امام خود نیز این گونه ارادت، عشق و ایثار داشت و بر آن بود هماره پیروی مطیع بوده، همگان را به کسب ارزشها و فضایل علی(ع) تشویق نماید. روزی رسول خدا(ص) در یکی از جلسات دوستانه و صمیمی به ارزشهای علی(ع) پرداخته، شدت محبت و علاقه قلبی خود را برای دختر بزرگوار خویش بیان نمود. فاطمه(س) در حالی که به عظمت و قداست امام خود اعتراف می کرد، فرمود:
((پدرجان! سوگند به خدایی که تو را به رسالت انتخاب کرد و برای هدایت انسانها برگزید، تو را هدایت و امت اسلامی را به وسیله تو هدایت نمود، تا زنده ام همواره به ارزشهای علی اعتراف خواهم داشت)).[۱۸] این باور فروزنده و سعادت بخش، چنان تأثیری داشت که، فاطمه زهرا(س) را بر آن نمود تا خوشبختی و رستگاری تمامی انسانها را در محبت، دوستی و پیروی تمام عیار از علی(ع) دانسته و بفرماید: ((ان السعید، کل السعید، حق السعید من احب علیا فی حیاته و بعد موته)).[۱۹] همانا خوشبختی و سعادت، همه نیکبختیها و حقانیت رستگاری در کسی است که علی را در دوران زندگی و پس از مرگ، دوست داشته باشد.
امام خمینی که از زمزم معرفت و کوثر ارادت رسول خدا(ص) و اهل بیت عزیز آن حضرت، جرعه های بسیاری نوشیده بود، شناخت عمیق و ژرفی نسبت به این خاندان داشت و در اطاعت کامل از آنان لحظه ای و ذره ای کوتاهی نمی کرد.
نوروز سال ۱۳۶۶ که همزمان با میلاد امیر مومنان(ع) و بعثت رسول اکرم(ص) بود، در فرازی از سخنان آسمانی حضرت امام این معارف ناب را می بینیم:
((این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است؛ بین سیزدهم و مبعث. مبعث که مال بعثت ولی الله الاعظم ولی مطلق بالاصاله است و مولود که باز عید ولی الله بالتبع است و این دو بزرگوار در عوالم غیب با هم بودند، متحد بودند و در شهادت در این عالم یکی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یکی مظهر آن غیب مطلق در امامت. امامت و بعثت دو امر هستند که اینها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است.. . این دو بزرگوار همان طوری که در عالم غیب و غیب غیب با هم بودند و متحد بودند در این دنیا هم که آمدند برادری داشتند و یک بودند)).[۲۰] فصلی دیگر از دایره المعارف، شناخت و بصیرت حضرت امام را که نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می گشاییم، در واژه هایی درسآموز در باره حضرت زهرا(ع) می بینیم که فرموده اند[)): حضرت زهرا(س]( زنی[است] که در حجره ای کوچک و خانه ای محقر، انسانهایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلا می درخشد[۲۱].. .؛ زنی که تمام خاصه های انبیا در اوست[۲۲].. .؛ تمام هویت انسانی در او جلوه گر است.[۲۳] اگر شما پذیرفتید که روز بیستم جمادی الثانیه که روز تولد حضرت زهراست.. . روز زن باشد، این به عهده شما خیلی مسایل را می آورد.. .، به عهده شما مسایل بزرگی از قبیل مجاهده، که حضرت مجاهده داشته است، مخاطبه با حکومتهای وقت داشته است، محاکمه می کرده است حکومتهای وقت را؛ شما باید اقتدا به او کنید، زهد و تقوا و همه چیزهایی که داشته است و عفافی که او داشته است… آنها را تبعیت کنید.))[۲۴] چنین شناخت ارزشمند و گرانبهایی موجب صدور اطلاعیه علیه حرکت ضد فرهنگی استعمار پیر انگلستان در پشتیبانی از سلمان رشدی گردید که در آن به صراحت حکم ارتداد و اعدام وی بیان شده است و همچنین در نامه ای نسبت به فردی که فاطمه زهرا(ع) را الگوی امروز زنان نمی دانست، موضع گیری صریح و شفافی فرمود. و این برخورد غیرتمندانه امام، درسی برای همیشه ما خواهد بود که نسبت به نوشته ها و گفته های اطراف خود بی تفاوت و یا ساده لوح نبوده، غیرت دینی و حساسیت بیشتری داشته باشیم.[۲۵]
۳- غیرت دینی نسبت به ارزشهای الهی
فاطمه زهرا(ع) رانخستین شهید در راه دفاع ازولایت وامامت می دانند و غیرت دینی آن پاک بانو را در عرصه های مختلف جامعه در دفاع از امامت در جلوه های مختلف ترسیم می نمایند. بیان ارزشها و ضد ارزشها در منطق و استدلال محکم خود، آشکارسازی بی منطقی دشمن، گسترش محکمه غاصبان به اجتماعات مسلمانان و انتخاب افکار عمومی برای قضاوت، بهره گیری از شیوه های برخورد فرهنگی در رویارویی با دشمن و سرانجام اعتصاب سخن و استمرار مبارزه تا شهادت و پس از آن تا قیامت، مراحل مختلف حضور جدی و تأثیرگذار آن حضرت در جامعه و مبارزه با ضد ارزشها و بدعتهای جاهلی بود.
بی گمان شخص علی(ع) و جلوه های مادی فدک نمی توانست انگیزه ای اینچنین در مبارزه ای فراگیر و همه جانبه برای آن بانو فراهم آورد، بلکه شخصیت حضرت علی(ع) که ((امامت و ولایت)) آن امام بود و تبلور وجودی فدک که پشتیبانی از صراط مستقیم هدایت و حفظ حدود الهی در آن وجود داشت، زمینه ساز مبارزه آن حضرت بود. این ویژگی با تمامی ابعاد معرفتی و شناختی در وجود فرزند آن بانو نمایان بود. جملات زیبا و همآهنگ آغاز وصیتنامه الهی سیاسی امام، سخنان کوبنده و آتشین آن حضرت در برابر گروههای منحرف سیاسی که هر روز با طرح ماجرایی سعی در تضعیف حدود الهی و ارزشهای دینی داشتند، حساسیت چشمگیر ایشان در انجام تکلیف شرعی، معرفی اسلام ناب محمدی(ص) و افشای اسلام آمریکایی[۲۶]، نمونه هایی اندک از بیکران این صفت آسمانی است.
براستی چه سعادت و نیکبختی برتر از این ویژگی می توان یافت که در جمله آخرین وصیتنامه ثمره چنین صفتی این گونه آشکار شود که:
((با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.))[۲۷] امام نمی توانست خود را تنها نظاره گر ساکت صحنه های ذلت و خواری مسلمانان ببیند: ((هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیوسیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد(ص) و پیروان ابراهیم حنیف، ساکت و آرام بماند و یا نظاره گر صحنه های ذلت و حقارت مسلمانان باشد.. . پیش من مکان معینی مطرح نیست، عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.. . اگر من یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می کند که یک حرفی بزنم، می زنم و دنبالش راه می افتم و از هیچ چیز نمی ترسم بحمدالله تعالی؛ و الله تا حالا نترسیده ام. ))[۲۸]
۴- دانش و دانایی؛ بینش و بینایی
دانش، مشعل دیدن است و بینش روشنگر خوب دیدن، درست دیدن و به جا دیدن. فاطمه زهرا(ع)، افزون بر آگاهی بیکران و پرعظمت، بینایی دقیق و ژرفی داشت. به گونه ای که ورای حوادث و عقبه های ماجراها را به خوبی می شناخت و با چنین شناختی موضع گیری صحیح و شایسته ای می نمود. نگرش بنیادین آن بانو به ارزش دانش به گونه ای بود که روایات پیامبر اکرم(ص) را می نوشت، با حساسیت چشمگیری از آنان حفاظت می کرد و هر یک را در محل خاصی، تدوین می نمود.
روزی یکی از شیفتگان اهل بیت(ع) از آن حضرت روایتی را درخواست کرد. فاطمه(ع) رو به کنیز خود کرد و فرمود: یا جاریه! هات تلک الحریره.
ای کنیز! آن روایت را که در پارچه حریری بسته شده بود، بیاور. اندکی بعد او آمد و اظهار نومیدی از دست یافتن به حدیث را نمود. حضرت با ناراحتی فرمود:
((ویحک! اطلبیها فانها تعدل عندی حسنا و حسینا))[۲۹] وای بر تو، جستجو کن و آن را بیاب، زیرا ارزش این حدیث نزد من برابر با ارزش معنوی حسن و حسین است!! آگاهی فاطمه(ع) از شعاع هدایت آفرین علم و دانش، شیوه ای ارزشمند در پاسخگویی به پرسشهای علمی اطرافیان به او داده بود به گونه ای که با بردباری و شکیبایی خاصی، سوالات افراد را می شنید و پاسخ مناسبی می فرمود، گرچه بارها همان سوال را تکرار کنند و همین پاسخ را بخواهند. ماجرای بانویی که پرسشهای پی در پی از حضرت نمود و از برخورد مهربانانه و صمیمانه زهرای مرضیه(ع) اظهار خجالت کرد، نمونه ای از شناخت واقعی حضرت نسبت به قداست علم و ارزش دانش است، زیرا آن حضرت در پاسخ سوال کننده فرمود:
((باز هم بیا و آنچه سوال داری بپرس؛ آیا اگر کسی را روزی اجیر کنند تا بار سنگینی به بام بالا ببرد و در مقابل صد هزار دنیار طلا مزد بگیرد، چنین کاری برای او دشوار است؟)) خیر، دختر رسول خدا! حضرت ادامه داد: ((من هر پرسشی را که پاسخ می دهم، بیش از فاصله بین زمین و عرش گوهر و لولو پاداش می گیرم، پس سزاوارتر است که بر من سنگین نیاید.))[۳۰] چنین شناخت حقیقی و اندیشمندانه در باره جایگاه دانش و بینشی به عنوان یکی از محورهای سعادت و خوشبختی در نگاه امام خمینی نیز به چشم می خورد. چنین باوری او را سرآمد مراجع و پیشوایان دینی در عصر خود نمود، به گونه ای که با استفاده بهنگام و اصولی از آموزه های دینی و بصیرت آسمانی و خدادادی خود توا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 