پاورپوینت کامل زنان و کارآمدی خانواده، راهبرد نظام اسلامی ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زنان و کارآمدی خانواده، راهبرد نظام اسلامی ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنان و کارآمدی خانواده، راهبرد نظام اسلامی ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زنان و کارآمدی خانواده، راهبرد نظام اسلامی ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

>

دفتر مطالعات و تحقیقات زنان

[دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چنان که در گزارشی جداگانه آورده ایم، یکی از مراکزی است که در حوزه مسائل زنان و خانواده با رویکرد خاص خویش، فعالیت می کند. آنچه پیش روی دارید بیانیه تحلیلی این دفتر است که در مرداد ۱۳۸۲ به مناسبت روز زن و با عنوان «زنان و کارآمدی خانواده، راهبرد استراتژیک نظام اسلامی» منتشر شده است و نوع نگاه و تحلیل آن مؤسسه علمی پژوهشی را نسبت به بخشی از مسائل زنان و خانواده نشان می دهد. با این توجه که ملاحظات و تأملات چندی در خصوص بیانیه و رویکرد آن به مسائل جاری زنان وجود دارد و اینک فرصت پرداختن به آن نیست، متن کامل آن را به خاطر برخورداری از محورهای قابل توجه و نیز جهت آشنایی با نوع نگارش آن دفتر محترم تقدیم می دارد. ضرورت نگاهی دوباره به خانواده، خانواده کارآمد، ناکارآمدی خانواده و نمودهای آن، عوامل ناکارآمدی خانواده و بایسته های کارآمدی، محورهای اصلی این بیانیه را تشکیل می دهد.]

میلاد راز جاودانه هستی و زهره درخشان عصمت، فاطمه(ع)، ظهور «حقیقتی دیگر» و «هویتی ممتاز» است که این فرصت را به دست می دهد تا با تصحیح نگرش ها و تطهیر در زلال همیشه جاری اش به چهره ای پاک و تصویری روشن و ماندگار از «زن» دست یابیم. بی شک آنچه فاطمه را به رغم کوتاهی عمر و محدودیت اسناد تاریخی، الگویی بی بدیل ساخته است، «جامعیت شخصیت» و هماهنگی کامل نقش های فردی، خانوادگی و اجتماعی اوست. فروغ شخصیت معنوی، آثار جاویدان علمی، استقامت رأی و خودباوری در حیات سیاسی و اجتماعی، فضایل و کمالات اخلاقی و حضور مؤثر در خانواده، به عنوان «همسر» و «مادر»، چنان ترسیمی از شخصیت فاطمه(ع) ارائه می دهد که می توان از ترکیب عناصر ماندگار شخصیت او با ظرفیت ها و ویژگی های زمان و مکان، به الگویی جامع از شخصیت زن دست یافت و چارچوب ها و شاخصه های «برنامه عملی ملی زنان در نظام اسلامی» و «منشور هویت زن مسلمان در عصر حاضر» را تدوین کرد.

و اینک با گذشت ۲۵ سال از تشکیل نظام اسلامی، زنان فرهیخته – با اذعان به تلاش های پر ثمری که برای ارتقای وضعیت زنان انجام شده و می شود – به حقِ این مطالبه را از نهادهای حکومتی و مجامع دینی خواهند داشت که شکوفایی شخصیت زن مسلمان، کارآمدی زن و خانواده، دفاع از حقوق زنان و هماهنگی نقش های فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان را بر اساس کدام «الگو»، چه سیاست و چه برنامه جامعی پی می گیرند و ابعاد شخصیتی آن «بانو» – صرف نظر از شورها و شعارها – چگونه در تعیین راهبردهای استراتژیک نظام اسلامی، نمود می یابد؟

امروزه به جرأت می توان ادعا کرد که منشأ بسیاری از مشکلات اجتماعی، ناکارآمدی خانواده است، چنانچه تغییر نگرش ها نسبت به زن، اصلاحات اجتماعی و حتی حضور جدی نظام در عرصه های بین المللی مرهون کارآمدی خانواده است.

ضرورت نگاهی دوباره به خانواده

اینکه در ادبیات دینی ما از تشکیل خانواده با عنوان دوست داشتنی ترین و گرامی ترین بنیان ها[۱] و زمینه ساز حفظ شخصیت دینی یاد می شود[۲] و مقدمه سازی برای ازدواج، از وظایف اولیای خانواده و اجتماع شمرده می شود،[۳] از آن روست که خانواده زمینه ساز شکل گیری بنیان های شخصیت فرزندان، عامل مؤثر در ایجاد تعادل روانی و نشاط روحی، مهم ترین عامل توسعه انسانی جوامع به دلیل پرورش انسان های کارآمد و مقاوم، مهم ترین محل بازپروری عاطفی و ایجادکننده تعادل در روابط جنسی، زمینه ساز پویایی اقتصادی و عامل انتقال فرهنگ و ارزش ها به نسل بعدی است. خانواده سالم و کارآمد، همواره مهم ترین عامل حفظ هنجارها و مقاوم ترین سد در مقابل تهاجم فرهنگ بیگانه بوده و هست و صد البته زن در نقش خطیر «همسری» و «مادری» مهم ترین رکن حیات و بالندگی خانواده است.

با این وجود، سوگمندانه در عصر حاضر، استحکام و پویایی خانواده از دو ناحیه با مخاطرات جدی روبه روست. از یک سو، نگرش سنتی با نادیده گرفتن تحولات جدید اجتماعی و فرهنگی، از تحلیل شرایط جدید و تأثیرات متقابل خانه و اجتماع، طفره می رود و با تحقیر شخصیت زن و نادیده گرفتن نقش او در تحولات مثبت فرهنگی و اجتماعی از ارائه برنامه ای برای حمایت از زن در خانواده و پویایی وی باز می ماند و از سوی دیگر، تجددگرایی اهمیت خانواده را چنان که بایسته است درک نمی کند و نقش های خانگی زنان را صرفاً یکی از دهها گزینه پیش رو و نه چندان مهم می شمرد و با کلیشه ای خواندن «همسری» و «مادری»، برنامه حذف نگرش های کلیشه ای را به عنوان فعالیتی آزادی بخش برای زنان ارائه می کند و «مادری» را نقشی اجتماعی می داند که فرهنگ های سنتی بر زنان تحمیل کرده اند.

برآیند هر دو نگرش، با وجود اختلافات ظاهری فراوان، تحقیر زن در خانواده، کم ارج شدن شأن خانگی زنان، کم شدن پیوند سازنده خانواده و اجتماع، سست شدن روابط خانوادگی و ناکارآمدی خانواده در عصر کنونی است. از اینجا می توان به ضرورت تبیین نگاه نظام مند دین به زن و خانواده، و ترسیم ادبیات «تناسب محور» پی برد؛ ادبیاتی که با تأکید بر ارزشمندی زن و برابری انسانی زن و مرد، بر استعدادهای ویژه زنان و نقش سازنده عناصر زنانه در استحکام و پویایی خانواده پای فشرد و خانواده را مهم ترین جایگاه کارآمدی زن و مؤثر در تحولات اجتماعی بداند و صد البته حضور در فعالیت های اجتماعی و سیاسی را نادیده نگیرد، بلکه به دنبال یافتن معادله ای برای هماهنگی نقش های مختلف زنان باشد. بحران خانواده در بسیاری از کشورهای جهان که کشورهای اسلامی را نیز تا حدودی درنوردیده است، به اندیشمندان این هشدار را داده است که باید به دنبال تدوین الگویی جدید از خانواده باشند؛ الگویی که بر بنیان های فرهنگ دینی و ملی آنان استوار باشد. متأسفانه این احساس ضرورت، هنوز به مرحله تدوین و ارائه نرسیده و به حوزه عمل راه نیافته است. تدوین منشور خانواده و ترسیم جایگاه زن در خانواده، ضرورتی است که نیازمند عزم نخبگان و سیاستگذاری و حمایت حکومت است و نباید گمان کرد که بدون همکاری و پیوند جامعه علمی و کارشناسی با نظام مدیریت کشور، با فعالیت های فردی و پراکنده، می توان به این مهم دست یافت.

خانواده کارآمد

نچه خانواده را در نگاه دین از جایگاهی رفیع برخوردار کرده، کارکردهای منحصر به فردی است که از خانواده، بنیانی مقدس و از ازدواج، پیمانی الهی می سازد. در این نگرش، خانواده از یک سو اعتبار همیشگی خویش را از خداوند می گیرد و از سوی دیگر، حلقه اتصال میان حیات جسمانی و معنوی و تعادل بخش به زندگی بشری است و به همین دلیل نه صرفاً سرپناهی برای هم سفرگی که پایگاهی برای امنیت، آرامش و رشد است و باید آن را مهم ترین پایگاه فرهنگی هر جامعه دانست.

خانواده کارآمد، خانواده ای است که کانون محبت، انعطاف و رحمت باشد. از این رو آرامش روانی و کاهش اضطرابات، مهم ترین کارکرد خانواده سالم است. در ادبیات دینی زمینه های پیوند عاطفی از سوی خداوند در زن و مرد نهاده شده است.[۴]

اقناع نیازهای جنسی زوجین، وجهی دیگر از کارآمدی خانواده و نیز مؤثر در افزایش پیوندهای عاطفی است. از آنجا که آموزه های دینی و اخلاقی ارتباط جنسی را تنها در چارچوب خانواده، مجاز دانسته و برای روابط آزاد جنسی، محدودیت های جدی مقرر کرده اند، توجه به ارتباط جنسی سالم میان زوجین اهمیت بیشتری می یابد.

کارکرد زیستی خانواده ضامن بقای جامعه انسانی است و کارکرد پرورشی آن زمینه ساز تربیت فرزندانی است که برای ساختن جامعه فردا آماده می شوند. تعادل روانی، استحکام شخصیتی و قوت اراده، دیگرگرایی، قدرت رویارویی با مشکلات و صبر بر ناملایمات، میل به تلاش و تمایل به سازندگی و ابتکار، ارتباط با خداوند و میل به عبودیت، همگی صفاتی اند که در شکل گیری و تقویت آنها خانواده مهم ترین نقش را ایفا می کند و در یک کلام می توان خانواده سالم را بهترین بستر رشد فرهنگی و سلامت جسم و روان و مهم ترین عامل انتقال ارزش ها و پرورش عاطفی و مهم ترین عامل کاهش آسیب های اجتماعی و ارتقای امنیت هر جامعه دانست و زن به عنوان عنصری پرورش دهنده و فرهنگ ساز مهم ترین عامل در تحقق این آثار شگرف است. اگر توسعه انسانی مهم ترین عامل توسعه جوامع شمرده می شود، خانواده به دلیل موقعیت منحصر به فرد آن که کانون پرورش و آموزش با محوریت عاطفه و نظارت است، بهترین زمینه ساز توسعه انسانی است و زن می تواند در این فرآیند، نقش آفرین ترین عامل باشد.

آسان سازی تشکیل خانواده، متعادل ساختن انتظارات از یکدیگر، رابطه مسئولانه والدین نسبت به یکدیگر و فرزندان، به ویژه ایفای نقش مدیریت فعال و شایسته توسط پدر و ایفای نقش سازنده عاطفی و تربیتی توسط مادر، تلطیف روابط حقوقی با حُسن خلق، ارتباط خویشاوندی مسئولانه به منظور برخورداری از حمایت ها و هدایت ها و تقویت نشاط در زندگی، توجه به شرایط اجتماعی و انعطاف در فعالیت ها و نقش ها به منظور حل مشکلات اجتماعی، توجه به پرورش دینی و اخلاقی و آداب اجتماعی و هماهنگی با نهادهای آموزشی و پرورشی از مواردی است که خانواده ها را برای انجام رسالت تاریخی خود توانمند می سازد.

اما نقش عوامل بیرونی را در استحکام و کارآمدی یا تزلزل و ناکارایی خانواده، هم به عنوان مانع یا تقویت کننده عملکرد والدین و هم به عنوان تأثیرگذار در شخصیت و کارکرد آنان، نمی توان از نظر دور داشت. آنچه امروزه برای نظام اسلامی حائز اهمیت است، اتخاذ سیاست ها و روش هایی است که فعالیت کلیه نهادها را در جهت ارتقای جایگاه خانواده هماهنگ و تقویت کند و موانع کارآمدی را تا حد امکان از میان بردارد.

ناکارآمدی خانواده و نمودهای آن

نتایج نگران کننده انجام شده در مجامع علمی و آمارهای مختلف، نشان از آسیب پذیری و حرکت خانواده ایرانی به قهقرا دارد. نمودهای ناکارآمدی را می توان در موارد زیر مشاهده کرد:

۱- کم شدن تمایل به تشکیل خانواده:

آمارها نشان می دهد که سن ازدواج دختران به مرز ۲۴ سالگی و پسران به مرز ۲۷ سالگی رسیده است.[۵] مهم ترین عوامل افزایش سن ازدواج: تغییر فرهنگ اقتصادی، افزایش سطح انتظارات از ازدواج، نظام تحصیلی موجود، بیکاری مردان و اشتغال زنان، وجود زمینه های ارتباط جنسی بدون نیاز به ازدواج، ترویج فرهنگ بیگانه، به ویژه در رسانه های جمعی مبنی بر لزوم حفظ استقلال و آزادی های فردی و فرار از محدودیت های ازدواج است.

۲- عدم تناسب در ازدواج:

طبق آمار ارائه شده از سوی برخی نهادهای دولتی زنان، در سال ۱۳۸۰، ۴۱ درصد از دختران روستایی زمینه ازدواج را از دست داده اند. به نظر می رسد مهم ترین عامل آن، مهاجرت پسران به شهرها برای تحصیل، اشتغال و میل به همسرگزینی از جامعه شهری است. از سوی دیگر، استقلال پسر و دختر در تصمیم گیری و کم شدن نقش سازنده و هدایتگر والدین در ازدواج آنان که هم در کم شدن نقش حمایتی والدین از فرزندان مؤثر است و هم در رعایت نشدن تناسبات خانوادگی، از جمله عوامل بروز ناسازگاری و آسیب پذیری خانواده هاست. امروزه یکی از عوامل رشد آمار طلاق، کمرنگ شدن نقش والدین در ازدواج ها و در نتیجه رعایت نشدن تناسبات فرهنگی و خانوادگی است. امروزه یکی از عوامل رشد آمار طلاق، کمرنگ شدن نقش والدین در ازدواج ها و در نتیجه رعایت نشدن تناسبات فرهنگی و خانوادگی است.[۶]

۳- عدم تعادل در پیوندهای جنسی و عاطفی:

امروزه به دلیل ناآشنایی با تأثیر روابط جنسی سالم در تقویت پیوندهای عاطفی و نشاط روحی؛ اشتغالات خسته کننده زوجین، به ویژه در مورد زنان که بار سنگین فعالیت خانگی را نیز بر دوش می کشند؛ فقدان آموزش های مؤثر[۷] و صحیح و حاکمیت نگاه منفی و زهدگرایانه به روابط جنسی، زوجین در ایجاد روابط جنسی سالم و ایجاد رابطه کلامی و برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر ناتوانند و این خود در کاهش رضایت مندی از زندگی تأثیرگذار است.

رشد ۴۶ درصدی طلاق در سال ۸۱ نسبت به سال ۷۶[۸] و رشد ۱۳ درصدی آن در سال ۸۱ نسبت به یک سال قبل،[۹] نشانگر ازدواج های ناهمگون، تغییر سطح انتظارات از زندگی، عدم موفقیت زوجین در برقراری پیوندهای عاطفی، ناآشنایی آنها با چگونگی مواجه شدن با مشکلات و بحران های زندگی، تنهایی و عدم برخورداری از حمایت خویشاوندان در موقعیت های خطیر است. گرچه مهم ترین عامل افزایش طلاق را اعتیاد شمرده اند، اما فراموش نکنیم که اعتیاد نیز می تواند معلول شرایط نابسامان در خانواده ها و حس تنهایی و شکست در زندگی باشد. آمار ۸۰ – ۸۵ درصد خواست های طلاق از سوی بانوان[۱۰] علاوه بر آنکه نمایانگر سنگینی مشکلات زناشویی بر دوش آنان است، نیز نشان از ناآگاهی آنان از پیامدهای طلاق دارد. در جوامع پیشین، زن پس از طلاق، غالباً به خانه خویشان باز می گشت، تحت حمایت آنان قرار می گرفت و زمینه ازدواج مجدد، به سهولت برای وی مهیا بود، اما امروزه چنین سیستم های حمایتی چون گذشته موجود نیست و زنان سرپرست خانوار با مشکلات بسیاری، از جمله فقر و بی سوادی اعضای خانواده دست به گریبانند و حمایت های دولتی تنها بخش کمی از نیازهای آنان را پاسخ می دهد.[۱۱]

۴- ضعف بنیان های پرورشی و تربیتی:

خانواده هایی را مشاهده می کنیم که فاقد مدیریت منسجم و عنصر هماهنگ کننده، نظارت و هدایت صحیح است و والدینی را می یابیم که رسیدگی به معیشت و سپردن فرزندان به مراکز رسمی آموزشی، تنها دغدغه آنان است. آموزش «چگونه زیستن»، «چگونه آموختن»، «چگونه ساختن» و «چگونه شکیبا بودن» کم کم از صورت ذهنی والدین محو می شود. دستگاههای فرهنگ ساز نیز به جای آشنا کردن والدین با مسئولیت های خود و ایجاد پیوند میان دو نسل، بی تفاوتی و تک روی را به نسل جوان می آموزند.

از سوی دیگر عدم حضور کافی والدین در کنار فرزندان به کاهش بُعد نظارتی و هدایتی و ضعف پیوندهای عاطفی می انجامد. تغییر الگوی اقتصادی خانواده، بالا رفتن سطح توقعات، به فراموشی سپردن فرهنگ ساده زیستی و تمایل به حضور در عرصه های اقتصادی، زمان حضور پدر و مادر را در خانه کاهش داده است. آمار رشد ۱۵ درصدی فرار دختران از خانه که بیشتر آنها در سنین ۱۴ – ۱۷ سالگی اند[۱۲] و به ۷۰ درصد آنان تعرض جنسی می شود[۱۳] و بسیاری از آنان در خانواده های آسیب دیده (به ویژه خانواده هایی که مادر به حضور در کنار فرزندان و ارتباط با آنان اهتمام نمی ورزد) پرورش یافته اند، زنگ خطری در گوش خانواده ها و سیاستگزاران نظام است.

آنچه بر نگرانی ها و بار مسئولیت نظام اسلامی می افزاید آن است که گروه زیادی از پدران و مادران به دلیل اعتماد به رسانه ها و نهادهای فرهنگی نظام، بخشی از مسئولیت تربیتی خود را به آنها واگذار کرده اند، حال آنکه برخی نهادها در انجام وظایف خود موفق عمل نمی کنند و برخی نیز خود از عوامل انحطاط خانواده اند. نتیجه ضعف عملکرد والدین و نهادها: شخصیت شکننده و آسیب پذیر نسل جوان، بالا رفتن سطح انتظارات و توقعات آنان و کاهش رضایت مندی از زندگی است.

عوامل ناکارآمدی خانواده

ناکارآمدی خانواده به عوامل بسیاری وابسته است که جامعه کارشناسی کشور باید به دقت، تمامی آنها و میزان تأثیرگذاری هر یک را شناسایی کند. آنچه در این مجال مد نظر است اشاره

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.