پاورپوینت کامل جوانان تحصیل کرده، اشتغال و مسکن ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جوانان تحصیل کرده، اشتغال و مسکن ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جوانان تحصیل کرده، اشتغال و مسکن ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جوانان تحصیل کرده، اشتغال و مسکن ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
>
گزینشی از خطبه های آیت اللَّه ابراهیم امینی در نماز جمعه قم «بخش پنجم»
تهیه و تنظیم: محمد رضایی
[ازدواج و موانع آن در جامعه ما به صورت عام و گسترده، موضوعی است که از سال گذشته، در خطبه های نماز جمعه قم مورد توجه حضرت آیت اللَّه امینی قرار گرفته است. برخی محورها مستقیماً مربوط به موضوع ازدواج است و برخی چنین نیست اما در ریشه یابی مشکلات و موانع، طبعاً نمی توان از آن غافل ماند. مسئله بیکاری و اشتغال جوانان و مسکن از آن جمله است. مجله نیز به هدف توجه به همه جوانب موضوع، همه آنها را منعکس می کند. در این بخش طی دو جمعه، پس از پرداختن به یک جنبه دیگر معضل بیکاری، موضوع مسکن مورد توجه قرار گرفته است. امید می رود انعکاس این مباحث به عنوان «نگاه» یک صاحب نظر دینی اجتماعی که از سال ها پیش از انقلاب در این زمینه مطالعه و نگارش داشته و با واقع بینی و اعتدال، تلاش کرده است حتی الامکان دیگران را نیز به واقعیات جامعه و نیازهای روز توجه دهد، برای خوانندگان ارجمند مفید بلکه راهگشا باشد. ان شاءاللَّه – سردبیر]
* *
جمعه – ۱۰/ ۴/ ۸۴
موضوع سخن ما در خطبه های گذشته، مسئله بیکاری و اشاره به بعضی از راه حل ها بود. در این رابطه چندین خطبه صحبت کردم و امیدوارم – ان شاءاللَّه – سخنان بنده بی اثر نباشد! موضوع مورد بحث امروز عبارت است از بیکاری قشر خاصی از گروه بیکاران که با سایرین تفاوت هایی دارند. این دسته، بیکارانی هستند که از دانشگاهها فارغ التحصیل شده اند.
در اثر عنایت خاصی که مسئولین امر از اوایل انقلاب نسبت به توسعه دانشگاهها و ترویج علم و دانش داشتند، جوانان ما، چه دختر و چه پسر، به طور گسترده به تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدارک علمی تشویق شدند که در طول این مدت، فارغ التحصیلان فراوانی داشتیم. این مسئله اسباب افتخار ما را فراهم می کند، ولی مشکل این است آیا برای این فارغ التحصیلانی که از رشته های مختلف دانشگاهی در مقاطع فوق دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا فراغت پیدا کرده اند، امکان اشتغال، متناسب با تحصیلات آنها فراهم کرده ایم؟! با کمال تأسف باید گفت برای بسیاری از این دانشجویانی که فارغ التحصیل می شوند، امکان اشتغال وجود ندارد.
فرصت های شغلی ایجاد شده به اندازه ای نیست که جوابگوی این تعداد از فارغ التحصیلان دانشگاهی ما باشد؛ به همین دلیل، هر سال تعدادی از دانشجویان رشته های مختلف جذب بازار کار نشده و بیکار می مانند و این امر هر سال در حال توسعه است و بر تعداد بیکاران این قشر افزوده می شود. متأسفانه از سال های گذشته تا حال، همیشه وضعیت این گونه بوده است که سال به سال تعداد فارغ التحصیلان بیکار زیادتر شده و همان طور که می بینید زمینه تحصیلات دانشگاهی هم در حال توسعه بوده و هر سال تعداد بیشتری جذب دانشگاهها می شوند و بالطبع در آینده، تعداد بیکاران این قشر، افزایش بیشتری خواهد داشت.
اینان فارغ التحصیلان دانشگاههای دولتی یا دانشگاههای آزاد هستند که اگر شرایط به گونه ای بود که برای همه آنها شغل مناسب وجود داشت، خیلی خوب بود و باید افتخار می کردیم که ما این تعداد دانشجو و فارغ التحصیل داریم، اما متأسفانه کار مناسب برای همه آنها نداریم و روز به روز بر تعداد بیکاران این قشر اضافه می شود.
من در اینجا از افرادی که در دانشگاهها تحصیل می کنند، چه در دانشگاه آزاد و چه در دانشگاه دولتی و همچنین از فارغ التحصیلان هر سال؛ از سال های قبل تا به حال و تعداد افرادی از این قشر تحصیلکرده که در بازار کار به کار گرفته شده اند و تعداد بیکاران آنها، آمار دقیقی در دست دارم، اما بهتر دانستم آمار را ذکر نکنم و فقط به کلیات بپردازم. بنابراین، فقط به طور اجمال عرض می کنم قشر بیکار فارغ التحصیلان دانشگاهی ما سال به سال زیادتر می شود، در حالی که این عده با سایر بیکاران تفاوت هایی داشته و مثل سایرین نیستند.
ما بیکاران دیگری نیز داریم! اما بیکاران تحصیلکرده و دانشمند با آنها تفاوت دارند. من تنها به چند تفاوت اشاره می کنم: اولاً، این دانشجویانی که از دانشگاههای آزاد و دولتی فارغ التحصیل شده اند، مدت زیادی از بهترین ایام زندگی خود را صرف تحصیل نموده اند. می دانید یک جوان باید چقدر زحمت بکشد تا در کنکور قبول شود و بعد از آنکه قبول شد، باید چقدر متحمل زحمت شود تا در دروس دانشگاهی موفق شده، بتواند مدرک بگیرد. بسیار زحمت می کشند! این جوان ها بعد از تحمل این همه زحمات، با اعصاب کوفته و فرسوده و با صدها امید وارد جامعه می شوند تا به مردم خدمت کنند. این جوان ها تازه در اول زندگی خود قرار دارند، می خواهند ازدواج کنند و تشکیل زندگی بدهند. پدران و مادران شان هم انتظار دارند وقتی اینها فارغ التحصیل شدند، بیایند و کمکی به آنها کنند. آن قدر خود و خانواده هایشان به قبولی آنان در دانشگاه بالیده اند، اما حالا پس از آنکه از تحصیل فراغت یافتند، اکثرشان شغل قابل توجهی ندارند.
همین مشکل، بزرگ ترین ضربه را به روحیه این عزیزان وارد می کند و من کاملاً این مطلب را درک می کنم. بعضی وقت ها همین عده می آیند و با من صحبت می کنند. من از عمق جانم این گرفتاری شان را درک می کنم! بدترین مصیبت این است که یک دانشجو بعد از چندین سال درس خواندن، بیکار باشد. او امیدوار بوده که بعد از پایان تحصیلات خود، به پدر و مادرش کمک کند و کلِّ بر آنان نباشد، بتواند ازدواج کند، زندگی تشکیل دهد، اما حالا پس از اتمام تحصیلات، در خانه می ماند؛ یک سال، دو سال، سه سالی در خانه می ماند و هیچ کاری ندارد. بر این عزیزان چقدر سخت می گذرد! این یکی از تفاوت هایی است که اینها با سایر بیکاران دارند و شما هم بر این مطلب آگاهید؛ اصلاً در میان اطرافیان هر فردی، چندین نفر از این افراد وجود دارند؛ دختر یا پسر، در روستاها یا در شهرها. و طبق آمار، بیشترین بیکاران را دخترخانم ها و کسانی که در روستاها زندگی می کنند، تشکیل می دهند.
تفاوت دیگر آنکه دولت هر ساله میلیون ها تومان از بودجه بیت المال را در دانشگاههای دولتی، صرف همین افرادی که در دانشگاهها درس خوانده اند، کرده تا اینکه از تحصیل فراغت حاصل کرده اند. این دانشگاهها و تشکیلات، همه و همه برای پرورش اینها است. دولت آمده و این همه هزینه کرده برای این دانشجویان عزیز که نوعاً درس هایشان هم خوب است، ولی الان که این افراد می خواهند به جامعه خدمت کنند، جایی برای خدمت رسانی آنها وجود ندارد و این سرمایه ای که از بیت المال توسط دولت صرف پرورش و تربیت این افراد شده، برنگشته و موجب خسارت زیادی به بیت المال می شود.
این کار چقدر سخت و ناگوار است! حالا اگر این عده فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد باشند که خسارت دوچندانی در پی خواهد داشت؛ زیرا پدران و مادران بیچاره با صدها گرفتاری، ناچارند وام بگیرند و خود را گرفتار کنند و صدها مشکل را تحمل نمایند تا هزینه تحصیلات این عزیزان را پرداخت کنند. خوب، الان که اینها بیکارند، چه می توان کرد؟! عرض کردم دانشجویان و جوانان ایرانی، نوعاً در جهان از جهت تحصیلات ممتازند، اما پس از پایان تحصیلات چه؟! این مسئله یک مشکل اساسی است!
تفاوت دیگری که این بیکاران با سایرین دارند، آنکه اینها تحصیلکرده و باسوادند، مدرک دکترا و فوق لیسانس و. .. دارند و به دلیل داشتن همین تحصیلات بالا، توقع زیادتری نسبت به سایرین دارند. اگر اینها دکترا نداشتند، فوق لیسانس یا هیچ مدرکی نداشتند، به هر کاری تن می دادند و کارهای عادی را نیز می پذیرفتند، ولی مگر الان اینها می توانند کارهای عادی را بپذیرند؟! برایشان بسیار سخت است و انتظار آن را ندارند و واقعاً هم حق دارند! مگر می توان به یک دانشجوی رشته پزشکی که هفت، هشت سال در دانشگاه درس خوانده، گفت بیا در یک شغل عادی مشغول به کار شو؛ برو در بازار یک شغل معمولی برای خود انتخاب کن! البته اگر شغلی پیدا کند، حرفی ندارد؛ بیچاره ها باز هم حرفی ندارند، اما با این همه سرمایه گذاری این کار درست نیست! ما چقدر در رشته پزشکی، فارغ التحصیل بیکار داریم؟ یا بیکارند و یا در شغل هایی که مناسب شأن شان نیست، فعالیت می کنند. واقعاً هم مناسب شأن شان نیست.
منشأ این مشکل از اینجا پدید آمد که اوایل انقلاب به دلیل عطش فراوان برای تحصیلات و کسب علم و دانش، همه علاقه داشتند که تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و به این امر تشویق می شدند. در این حال، دانشگاهها نیز توسعه یافت و روز به روز بر تعداد دانشجویان افزوده شد. قاعدتاً باید مسئولین امر در آن سال های اول با یک حساب دقیقی بررسی می کردند که ما در چه رشته هایی و چه تعداد دانشجو نیاز داریم و کمی زیادتر از تعداد مورد نیاز به عنوان افراد ذخیره به جذب دانشجو می پرداختند. در آن زمان باید فکر می کردیم ما چه تعداد دانشجو و در چه رشته هایی نیاز داریم و توسعه دانشگاهها را بر اساس آن تنظیم می کردیم و بر طبق آن دانشجو می پذیرفتیم و بر اساس اولویت در رشته های مورد نیاز جامعه، همان رشته ها را تقویت می کردیم، اما این کار نشد!
علوم دانشگاهی و تحصیلات دانشگاهی، خود به عنوان یک ارزش مستقل مطرح شد. علم مقدمه برای کار است، اما این فرهنگ ترویج نشد. بدون برنامه و بی حساب و کتاب شروع کردند به ترویج کردن، تشویق نمودن، جایزه دادن و توسعه بخشیدن. در همین راستا، رشته هایی به وجود آمد که در جامعه ما اصلاً کارآیی ندارد و همین رشته ها در دانشگاههای دولتی و آزاد به صورت گسترده ای زیاد شدند.
ما مخالف علم و دانش نیستیم! اما باید روی مسئله توسعه دانشگاهها حساب دقیقی صورت می گرفت و بر طبق نیاز گسترش می یافت. این عقلایی نیست که آدم یک سری کارهایی را بدون برنامه ریزی و بررسی دقیق، به صورت شعاری انج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 