پاورپوینت کامل لطف امام رضا(ع) ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لطف امام رضا(ع) ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لطف امام رضا(ع) ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل لطف امام رضا(ع) ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۴

خواب و خوراکش چیزی جز گریه نبود، خود را در اتاق حبس کرده بود و به در ودیوار می نگریست تا خاطره جدیدی
بیابد و ضجه ای تازه سر زند.

یک هفته قبل، ترکمن ها حمله کرده بودند و پس از کشتار فراوان آذوقه، زنان ودختران جوان را برده بودند. یکی از
دخترانی که دزدیده بودند، تنها فرزندپیرزن بود که مرهم زخم و التیام بخش غمهای دلش بود و با رفتنش دیگر امیدی
به زنده ماندن نداشت.

مثل اینکه یاد سخنی افتاده باشد، با خود گفت: «می گویند هر که به زیارت امام رضا(ع) برود آن حضرت در قیامت
ضامنش می شود که به بهشت برود، پس حتما می توانددخترم را در همین دنیا به من بازگرداند.» با این امید، زحمت و
مشکلات سفر رابه جان خرید، توشه ای فراهم کرد و راهی مشهد مقدس شد.

هنوز ترکمن ها آنچنان از شهر دور نشده بودند که به تاجر برده فروش بخارایی برخوردند و برای اینکه در حملات بعدی،
دست و پایشان بازتر باشد، زنان و دختران را به او فروختند.

تاجر، که از خریدش خوشحال بود، با کنیزانش با مهربانی برخورد کرد تا غم دلشان تسکین پیدا کند.

پیرمرد صالح پس از خداحافظی و سپردن مغازه به پسران رشیدش، به مسجدشتافت. پس از نماز و نیایش به خانه رفت و
پس از صرف شام و حساب و کتابی کوتاه، سر به بالین نهاد و دور از دغدغه های روزانه، به خوابی عمیق فرو رفت.

هنوز ساعتی از خوابش نگذشته بود که دید در دریایی عمیق و بزرگ دست و پامی زند، کمک می خواهد و هیچ کس به
یاری اش نمی آید; هنگامی که می خواست بر اثرخستگی و ناامیدی در آب غرق شود، دختری جوان و زیبا به سراغش آمد،
دستش راگرفت و از دریا بیرونش کشید . .. . پیرمرد، که از ترس تمام بدنش خیش عرق شده بود، با فریاد از خواب پرید و
تا صبح نتوانست بخوابد.

… صبح، خواب آلود وارد مغازه شد.

هنوز ساعتی نگذشته بود که تاجر برده فروش وارد مغازه شد. پس از احوالپرسی،گفت که تعدادی کنیز آورده است و اگر
می خواهد، می تواند ببیند و با قیمت مناسب بخرد. با این حرف او را به خانه اش کشاند.

در همان حین که پیرمرد به زنان و دختران نگاه خریدارانه می کرد و از کنارشان می گذشت، ناگهان نگاهش به دختری
افتاد که شب پیش او را در خواب دیده بود. بادیدنش چشمهایش می خواست از حدقه بیرون بجهد، در شگفت بود و باورش
نمی شد. پس از دقایقی که به حال طبیعی بازگشت، بلافاصله او را خرید و به مغازه اش برد.

در حین راه رفتن مدام به او می نگریست و با خود می اندیشید که در خوابش چه می کرده …؟

در مغازه دختر جوان را مقابل خود نشاند و برای رفع اوهامش از وی خواست تا ازخانواده و اصل نسبش بگوید. دختر
تمام زندگی اش را بازگو کرد.

پیرمرد که فهمیده بود کنیزش دختری شیعه است، به او گفت: «خیالت آسوده باشد،من چهار پسرم دارم که از نظر ایمان
زبانزد خاص و عامند; آنها را به تو نشان می دهم، هر کدام را که خواستی بگو تا شوهرت شود.» کنیز سرش را پایین
انداخت و به گونه ای که شرم در صورتش موج می زد گفت: «من همیشه آرزو داشتم که به زیارت امام رضا(ع) بروم. حاضرم
با هر کدام از پسرانت که حاضر باشد مرا به آنجا ببرد، ازدواج کنم.» پیرمرد خوشحال شد و پیشاپیش به عروسش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.