پاورپوینت کامل فرهنگ نصیحت(۳) – کیفیت عمل به «النصیحه لائمه المسلمین » در عصر غیبت ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فرهنگ نصیحت(۳) – کیفیت عمل به «النصیحه لائمه المسلمین » در عصر غیبت ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ نصیحت(۳) – کیفیت عمل به «النصیحه لائمه المسلمین » در عصر غیبت ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ نصیحت(۳) – کیفیت عمل به «النصیحه لائمه المسلمین » در عصر غیبت ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره:
دربخش اول این مبحث گفته شد، در سالهای اخیر در گفتارها و نوشتارها با استناد به روایات «النصیحه لائمه المسلمین » از لزوم
نصیحت رهبر توسط دیگران سخن به میان می آید و دو سؤال مطرح شد که اولا مقصود از «ائمه » واجب النصیحه کیست؟ ثانیا
منظور از «نصیحت » ائمه چیست؟
در پاسخ به سؤال اول با استناد به ادله و شواهد عقلی و نقلی روشن شد که مقصود از ائمه، اهل بیت علیهم السلام و کسانی هستند
که منصوب از جانب خداوند می باشند. و در پاسخ به سؤال دوم بیان شد که برداشت رایج از روایت، مردود است و به دلایل زیر
نمی توان نصیحت ائمه را ارشاد، راهنمایی و ارائه شیوه مملکت داری دانست:
۱- لازمه آن معنا، نفی علم، عصمت و تقدم ایشان در تمام امور است.
۲- عمل به آن معنا آن هم از هر مؤمن مکلف، نه عقلا ممکن است و نه عرفا.
۳- هیچ یک از اصحاب متعهد پیامبر و ائمه علیهم السلام به آن معنا از نصیحت عمل نکرده است.
۴- استقبال پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام از نظرات دیگران، دلیل بر وجوب نصیحت ایشان نیست.
۵- نصیحت، در روایات مشابهی به کار رفته که نمی تواند به معنای ارشاد و راهنمایی باشد.
در بخش دوم، برداشت صحیحی از آن مستدلا بیان شد و گفته شد که معنای اصلی و عام «نصیحت » ، خلوص و صفا و صمیمیت
است که به حسب موارد، معنای خاص و مصداق معین پیدا می کند و از شواهد و قرائن مشخص می شود. و معلوم شد که
صیحت خدا، رسول، کتاب و امام توسط مؤمنین، همان خیرخواهی و اطاعت خالصانه است.
در این بخش خواهیم گفت که روایت مورد بحث در عصر غیبت چگونه پیاده می شود و آیا ولی فقیه مشمول این روایت می شود
یاخیر؟ برای خوانندگان که بخش های قبلی این نوشتار را ندیده اند، قسمتی از آن روایت را مجدد یادآور می شویم که پیامبر صلی
الله علیه و آله فرمود:
«… ثلاث لایغل علیهن قلب امرء مسلم: اخلاص العمل لله و النصیحه لائمه المسلمین و اللزوم لجماعتهم…» (۱)
در مباحث قبل روشن شد که نصیحت ائمه مسلمین، به معنای خلوص محبت و اطاعت ایشان است نه راهنمایی و ارشاد آنان، و
همچنین قدر مسلم از ائمه، اهل بیت علیهم السلام است; مناسب است این معنا را در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام نیز
بررسی کنیم و ببینیم دراین عصر که امامت مسلمین برعهده فقیه عادل است، مؤمنین چگونه می توانند به این حدیث عمل کنند؟
با توجه به این که: اولا لفظ «ائمه مسلمین » اطلاق دارد وعلاوه بر دوازده امام علیهم السلام شامل فقهای عادل که منصوب به نصب
عام در زمان غیبت هستند، نیز می شود. ثانیا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به زمان غیبت نیز توجه داشته اند و مخاطبانشان فقط
مسلمانان و مؤمنین زمان حضور معصومین علیهم السلام نبوده است. با این حال آیا در این عصر نصیحت ائمه به معنای عامیانه و
رایج آن، یعنی ارشاد و راهنمایی است یا به همین معنا که برای امام معصوم علیه السلام گفته شد؟
مهم ترین دلیلی که معمولا برای ضرورت نقد و راهنمایی ولی فقیه – علاوه بر استناد غلط به روایت مورد بحث – مطرح می کنند،
این است که ایشان معصوم نیستند و عصمت، خاص انبیاء و چهارده معصوم علیهم السلام است. درحالی که نه عصمت معصومین
علیهم السلام ذاتی ایشان است; یعنی طبیعتا امکان گناه و خطا برایشان هست ولی مرتکب نمی شوند و نه باب عصمت به روی غیر
ایشان بسته است. علاوه بر این که عصمت دارای مراتب است; همان گونه که تقوا دارای مراتب است. عصمت، ذاتی هیچ بشری
نیست و اگر معصومین علیهم السلام ذاتا معصوم بودند، دیگر نمی توانستند بر سایر افراد بشر حجت باشند و خود ایشان نیز چنین
ادعایی ندارند و از سخنان و دعاهایشان عکس این بر می آید.
خداوند از قول حضرت یوسف علیه السلام می فرماید:
«و ما ابرء نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی » (۲)
«نفس انسان همواره به بدی امر می کند، مگر آنچه خدایش رحم کند.»
یعنی مشمول رحمت و حفاظت خداوند شود و از تحت امر نفس در آید. چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه صفین
فرمود:
«… فلا تکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطی ء و لاآمن ذلک من فعلی الا ان یکفی الله من نفسی
ما هو املک به منی فانما انا و انتم عبید مملوکون لرب لارب غیره یملک منا مالا نملک من انفسنا…» (۳)
«… از گفتار حق بانظرات عادلانه خودداری نکنید. زیرا من به خودی خود برتر ازآن که خطا کنم، نیستم و در کار خود از آن در
امان نیستم، مگر آن که خداوند آنچه را از من برخودم مالک تر و مسلطتر است، کفایت و محافظت کند; پس همانا من و شما
بندگان مملوک و تحت تسلط پروردگاری هستیم که پروردگاری جز او نیست و هر قدر از نفسمان را که واگذاریم، او دراختیار و
تسلط خود می گیرد.»
همه این ها و نمونه های فراوان دیگر، گویای این است که عصمت، اکتسابی و نیز دارای مراتب است و تفضلی است از جانب پروردگار
که به میزان پناهندگی هربنده به سوی او به وی اعطا می شود. پس امکان این که ولی فقیه نیز به نسبت تقوا و عدالتش دارای
مرتبه ای از عصمت باشد، هست; اما مساله اساسی تر این است که ضرورت عصمت درباره رسولان الهی چیست؟ یعنی چرا آن ها باید
معصوم باشند و معصوم بودن آن ها تاچه میزان در حکومتشان دخیل است؟
ضرورت عصمت
یکی از جاهایی که مقام «عصمت » ضرورت دارد، مقام دریافت و تلقی وحی از عالم غیب و ابلاغ آن به افراد بشر است. اگر خداوند
رسول خود را دراین مقام از خطا و اشتباه حفظ نفرماید، یعنی اگرعصمت در اینجا ضروری نباشد، احتمال دارد پیام خداوند به
گونه ای خلاف واقع ابلاغ گردد. با چنین احتمالی – هرچند ضعیف – هرگز نمی توان به صحت رسالت یک رسول الهی اطمینان پیدا
کرد و ایمان آورد. دراین صورت غرض پروردگار که ایمان به رسول و کتاب او است، حاصل نمی شود.
جای دیگری که عصمت ضرورت دارد، بیان و تفسیر احکام الهی است که به عنوان احکام واقعی مطرح است. در این مقام نیز اگر
عصمت نباشد، ممکن است عمل به حکمی به عنوان حکم خدا به جای این که بنده را به خدا نزدیک کند، دور کند و این باغرض
تشریع سازگار نیست.
این دو مقام هیچ یک از شئون ولی فقیه نیست و مختص پیغمبر و امام است. اما در امور حکومتی و اجتماعی که توسط حاکم
منصوب از جانب پروردگار اداره می شود، پس از تشخیص، اثبات و دوام منصوب بودن وی از جانب خداوند، هیچ ملاک و معیار
دیگری معتبر نیست. همین که بدانیم این حاکم، مصداق آن مفهوم است، کافی است که محور جامعه قرار گیرد و فرمانش بی چون
و چرا اطاعت شود. در این مورد مرتبه اعلای عصمت ضرورت ندارد. و عدالت و این که حاکم فقط مصالح شرعی و رضای الهی را
مراعات کند، کافی است. گرچه عصمت درتشخیص مصلحت اولی، مفیدتر است، همچنان که عدالت برای تشخیص آن ضروری است
و مصالح اجتماعی وحکومتی براساس ظواهر مشخص می گردد و حکم نیز براساس ظواهر صادر می شود. این روال در حکومت
معصومین علیهم السلام نیز جاری بوده است که شواهد تاریخی و روایی و قرآنی آن فراوان است. از جمله حکم به مسلمان بودن
کسی که شهادتین را به زبان بگوید ولو دردل ایمان به آن نیاورد. و مثل قضیه «بئرمعونه » که پیامبر صلی الله علیه و آله به شخصی
اعتماد کرد و حدود چهل نفر حافظ قرآن را برای تبلیغ اسلام با او روانه کرد، ولی همه را در بین راه شهید کردند. (۴) و مثل قضیه ای
که در شان نزول آیه «ان جاءکم فاسق بنباء فتبینوا» (۵) نقل شده است. و ازجمله از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که
فرمود:
«ابلغونی حاجه من لایستطیع ابلاغی حاجته فانه من ابلغ سلطانا حاجه من لایستطیع ابلاغها ثبت الله قدمیه علی الصراط یوم
القیامه.» (۶)
حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند، برسانید که هرکس حاجت ناتونی را به حاکم برساند، خداوند روز قیامت
پاهایش را بر صراط نگاه می دارد.
آنچه از بیان امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ۲۰۷ گذشت،
«… فلا تکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل…» ،
نیز نشانه به کارگیری طرق عادی و عرفی در امور حکومت حضرت است.
امور خارق العاده و امدادهای غیبی نیز آن چنان که از قرآن به دست می آید، غالبا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 