پاورپوینت کامل امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام حسین در سیره و اندیشه شهیدان ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

>

«اسماء شهدای شما از قبل در «لوح محفوظ الهی » ثبت شده است که اینان خواهند آمد و از اسلام و قرآن دفاع خواهند کرد .» (۱)
حضرت امام خمینی قدس سره

شهید مدرس

«پدرم سیداسماعیل، اجداد طاهرین ما را، سرمشق عبرت قرار می داد و می گفت: تسلیم ناپذیری در برابر زور و ستم را از جد
شهیدمان، سیدالشهداءعلیه السلام بیاموزیم . یزید بن معاویه، در مقابل بیعت به آن حضرت، مال و منال فراوان و زندگی آسوده
وعده داد . ولی او در راه مبارزه برای حق و حقیقت و دفاع از ایمان و عقیده خویش، آن وعده ها را نادیده گرفت و خون پاک خود و
خانواده اش حتی نوجوانان و کودکان شیرخوار خانواده را فدا کرد .» (۲)

شهید چمران

«ای حسین! درکربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی، می بوسیدی، وداع می کردی . آیا ممکن است هنگامی که من نیز به
خاک و خون خود می غلتم; تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا به تو و به خدای تو سیراب کنی؟
از این دنیای دون می گریزم . از اختلافات، خودنمایی ها، غرورها، خودخواهی ها، سفسطه ها، مغلطه ها، دروغ ها و تهمت ها خسته
شده ام . احساس می کنم که این جهان، جای من نیست . آنچه دیگران را خوشحال می کند; مرا سودی نمی رساند .

سرورم! آمده ام تا در رکابت علیه کفر و ظلم و جهل بجنگم . با همه وجود آمده ام . تاسوعاست . گروهی بزرگ از یزیدیان با تانک ها و
توپ ها و زره پوش ها و ماشین های زیاد و سربازان فراوان در حرکتند . حق با باطل رو به رو شده است . دشمن سیل آسا پیش
می آید و من می خواهم مثل یکی از اصحاب تو در کربلا بجنگم .» (۳)

شهیدان کربلایی ایران

قطع شدن دست «حسین » باعث شده بود دیگران نسبت به او حساس باشند و کارهایش را زیر نظر بگیرند . او این را خوب
می دانست و سعی می کرد تا آنجا که امکان پذیر است، اوضاع را عادی جلوه دهد . در این کار هم به خاطر سعی و تلاش بی وقفه خود
موفق بود . خیلی زود کارها را با تمرینات مرتب یاد گرفته و شخصا انجام می داد . حسین عاشق محرم و سینه زنی بود . مخصوصا
چون لشکر او به نام مقدس سیدالشهداءعلیه السلام بود; ایام محرم شور و حال دیگری در آن پیدا می شد . بعضی وقت ها که
دوستان در سنگر جمع بودند; با آن دستش که قطع نشده بود، سینه زنی می کرد . چقدر با صفا بود! آخر او سردار سرلشکر شهید
حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام در جبهه ها بود . (۴)

بعد از این، در این بازار، ضرب عشق باید زد

هم به نام خرازی، هم به نام زین الدین

هفت ماهه به دنیا آمد، لاغر اندام و ضعیف; تولدش روز سوم شعبان بود . او را غلامحسین نام نهادند . دوسال بیشتر نداشت که
خانواده اش او را به زیارت امام حسین علیه السلام بردند . «غلامحسین افشردی » در سال ۱۳۵۹ ش . با نام مستعار «حسن باقری » در
واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد . اقدامات پیگیر و اساسی او در زمینه اطلاعات، به راه اندازی
واحد اطلاعات، عملیات در ستاد عملیات جنوب منتهی شد . سر لشکر شهید حاج حسن باقری، عاشق مولایش بود . آن روزها، در
ایام سوگواری امام حسین علیه السلام و درست قبل از عملیات محرم، فرماندهان سپاه در «قرارگاه فتح » واقع در منطقه عین
خوش، جلسه هماهنگی تشکیل داده بودند . حسین خرازی، مهدی زین الدین، مجید بقایی و حسن باقری در جلسه حاضر بودند .
پس از پایان جلسه، حاج حسن باقری با قد و قواره بلند ایستاد و با حزن و اندوه، مصائب کربلا را به زبان آورد . بعد، از روی کتابی
که در دست داشت، شروع به خواندن کرد . وقتی به این جمله حضرت قاسم رسید: «شهادت از عسل برای من شیرین تر است .»
دیگر نتوانست طاقت بیاورد و خودش را کنترل کند . جمله ها را بریده بریده و با هق هق گریه ادا می کرد . در همین حال با چفیه
چشم هایش را پاک می کرد . بقیه تحت تاثیر قرار گرفته و با صدای بلند گریه می کردند . او دیگر نتوانست ادامه بدهد . نشست روی
زمین و های های گریه کرد . (۵)

شب تاسوعای امام حسین علیه السلام بود . غربت و غم از سر و روی بچه ها می بارید . نیروهای بعثی لحظه به لحظه نزدیک و
نزدیک تر می شدند . چیزی به سقوط سوسنگرد نمانده بود . دشمن ناجوانمرد، پیشتر هویزه مظلوم را زیر پاگذاشته و از سد بستان
و دهلاویه نیز گذشته بود . بچه ها با آنکه نفراتشان اندک بود و ساز و برگشان ناچیز، اما با شهامت تمام به دفاع از شهر ایستاده
بودند . به سرافرازی نخلهای سرجدایی که در میانه آتش و خون هنوز ایستادن را پای می فشردند . در آن شب جانسوزترین ناله های
عاشقان حسین علیه السلام در زیر چرخ های زمخت تانک های بعثی، له شد و سوسنگرد بر مظلومیت یاران پاکبازش گریست .
عاشقانی چند در این شب رازناک، قفس خاک نهادند و به افلاک بال گشودند . از جمله شهید «رضا پیر زاده » و شهید «اصغر
گندمکار» .

پس از شهادت این دو بود که شهید «حسین علم الهدی » چونان سیاره ای شعله ور، بر مدار مدور عشق و جهاد، یکپارچه آتش شد و
گرگرفت . (۶)

«مصطفی » در دوران کودکی و بزرگ سالی، پرده خوان عاشورا بود . در کودکی همسالان خویش را در مدرسه جمع می کرد و از
عاشورا برای آنان می گفت و این تاریخ را یکبار دیگر در جبهه ها زنده کرد، با حماسه ای خونین چونان عاشورا . او پرده خوان عاشورا
بود که خود پرده از حجاب های دنیوی برداشت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.