پاورپوینت کامل رسانه و رازداری ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رسانه و رازداری ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسانه و رازداری ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رسانه و رازداری ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۳
امروزه که جهان بر اثر پیشرفت سریع ارتباطات، همانند دهکده ای کوچک شده که به آسانی در مدت کوتاهی، می توان از اخبار آن آگاهی یافت، با توجه به ابزار های پیشرفته و حسّاس جاسوسی و اطلاعاتی، ضروری بودن راز داری بیش از پیش نمود می یابد و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست.
رازداری، از امور بسیار مهم در اسلام به شمار می آید و در گفتار و شیوه زندگی پیشوایان شیعه(ع) جایگاه ویژه ای دارد. آنان در اهتمام به این امر سرآمد همه اند؛ امری که در بعضی از موارد از واجبات مؤکد شمرده و برای افشا کننده آن، مجازات شدیدی در نظر گرفته شده است.
واژه «راز» در ادب فارسی، برابر با واژه «سرّ» در زبان عربی است و به معنای چیزی است که باید پنهان بماند یا به اشخاص مخصوصی گفته شود. در اصطلاح اسلامی عناوینی مانند: کتمان سر، عیب پوشی ، تقیه[۱]، پنهان کردن اسرار نظامی و … به معنی پوشاندن، سرپوش نهادن، پنهان کاری و افشا نکردن است.
راز چیست و راز دار کیست؟
بسیاری از مردم رازهایی اعم از خوب و بد دارند که اگر افشا شود، زیان می بینند؛ مثلا شخص آبرومندی بر اثر وسوسه های شیطان در نهان مرتکب گناه شده و فردی به عللی از آن آگاه گردیده که با افشای این راز، شخصیت اجتماعی او سقوط می کند. از این رو، از او می خواهد تا رازش را مستور دارد. گاهی رازداری مربوط به فضایل معنوی یا منافع مادی است؛ مانند اینکه کار خیری از شخصی سرزده که دوست ندارد بر سر زبان ها بیفتد و از او ستایش شود تا مبادا قصد قربت او از میان برود و یا گرفتار غرور گردد. یا به کار اقتصادی مهمی رو آورده است که می بایست فعلاً پنهان بماند؛ چون رقیبان او ممکن است منافع مادی او را به خطر اندازند. همه این امور به طور پنهانی انجام پذیرفته و او تمایل ندارد که کسی اقدام پنهانی او را برملا سازد.
ضرورت و فواید رازداری
همه افراد در زندگی فردی و اجتماعی خویش، ناگفته هایی دارند که برخی مربوط به خودشان است و برخی مربوط به خانواده یا دیگران. این ناگفته ها و رازها، گاه مربوط به ضعف ها و عیوب است و گاه مربوط به پیروزی ها و موفقیت ها.
به یقین افشای ضعف ها و عیوب آنان، اعتبار و حیثیت اجتماعی شان را زیر سؤال می برد و چه بسا باعث سلب اعتماد عمومی و شکست و آبروریزی شود. به همین دلیل، هم خودشان باید آن اسرار را بپوشانند و هم دیگران، تا مجالی برای اصلاح عیوب و برطرف کردن کاستی فراهم آید.
برملاکردن پیروزی ها نیز گاهی برای فرد مشکل ساز است و ممکن است آتش حسد را در دل حسودان شعله ور سازد یا افراد تنگ نظر و بخیل را برای از بین بردن اسباب موفقیت او تحریک کند و در نهایت، مایه شرّ و فساد و بدبختی و ناکامی گردد. به همین دلیل باید در حفظ این راز ها کوشید.
بنابراین انسان باید در حفظ اسرار خود بکوشد و سینه خود و هم کیشانش را صندوق رازها قرار دهد. امام علی(ع) فرمود: «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ؛[۲] سینه عاقل، صندوق سرّ او است».
علمای علم اخلاق، رازداری را یکی از صفات و فضایل اخلاقی شمرده اند. گذشته از اینها، رازداری در موفقیت و کارایی زندگی نیز تأثیری به سزا دارد و باعث ایجاد اعتماد و اطمینان در میان افراد جامعه می شود. آدمی برای اینکه بتواند با خیالی آرام و بدون دغدغه زندگی کند، نباید راز خود را به کسی بگوید. کسی که راز خود را بپوشاند، اختیارش در دست خود اوست.
خانه اسرار تو چون دل شود
آن مُرادت زودتر حاصل شود
گفت پیغمبر که هر که سِرّ نهفت
زود گردد با مراد خویش جُفت
دانه چون اندر زمین پنهان شود
سِرّ آن سر سبزی بُستان شود
زرّ و نقره گر نبودندی نهان
پرورش کَی یافتندی زیرِ کان[۳]
«راز» به فردی زندانی می ماند که باید از آن حفاظت کرد تا فرار نکند. راز فاش شده، مانند زندانیِ فراری است که بازگرداندنش بسیار دشوار است. افشای راز، به سان تیری است که رها شده و دیگر نمی توان آن را بازگرداند. هر گاه این تیر رها شود، اختیار آن هم از دست انسان خارج می شود. تا زمانی که راز آشکار نشده، اسیر توست؛ اما پس از افشای آن، تو اسیر آن می گردی. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:«سِرُّک أََسیرُک، فَاِنْ أَفْشَیتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ ؛[۴] راز تو اسیر توست، اگر آشکارش ساختی، تو اسیر آن شده ای».
راز داری اعتقادی در اسلام
در اسلام «رازداری»، ارزش و اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. یکی از شاخه های رازداری مربوط به امور اعتقادی است. عالمان اهل سنت به شیعه خرده می گیرند که: چرا شیعیان و امامان شیعه به راز داری اعتقادی(تقیه) روآورده اند؟ به زعم آنان، این گونه پنهان کاری، در اسلام اساسی ندارد؛ اما بر خلاف پندار آنان، تقیه هم در آموزه های دینی وجود دارد و هم مورد تأیید همه عقلای جهان است و حتی رهبران الهی برای رسیدن به اهداف مقدسشان در پاره ای از مراحل تقیه کرده اند. پس «تقیه» هم روشی عقل پسند و مورد تأیید عقلاست ، هم آیات و روایات و سیره صحابه پیامبر بر آن دلالت دارد. امامان در دولت های ستمگر اموی و عباسی، به منظور کاستن ستم حکومت ها و حفظ مکتب، به تقیه روآوردند و شیعیان خود را بسیار سفارش کردند و پیروان آنان نیز با تأسّی به آنان به آن پناه بردند و این، رمز ماندگاری شیعیان بوده است.
برخی از آیات قرآن به روشنی بر تقیه به عنوان یک قاعده شرعی دلالت می کنند؛ از جمله:
۱. (مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ وَلَکنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکفْرِ صَدْرًا فَعَلَیهِمْ غَضَبٌ مِنْ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ)؛[۵]
«هر کس پس از ایمان آوردن با قصد و اختیار به خداوند کفر ورزد، مشمول غضب و عذاب الهی خواهد شود، مگر کسانی که به آن مجبور شوند و با اینکه قلبشان سرشار از ایمان است، برای حفظ جان خویش اظهار کفر کنند. چنین افرادی مشمول غضب و عذاب الهی نخواهند بود».
این آیه، گویای قاعده تقیه است.
۲. (لاَ یتَّخِذْ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِک فَلَیسَ مِنْ اللَّهِ فِی شَیءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاهً وَیحَذِّرُکمْ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ)؛[۶]
«نباید مؤمنان به جای اینکه با یکدیگر پیوند مودّت و نصرت برقرار کنند، کافران را یاور و دوست خود برگزینند. هر کسی چنین کند، در پیشگاه الهی مقام و منزلتی ندارد (و کار او بر خلاف رضای الهی است)، مگر آنکه از کافران برحذر باشد» و (در شرایط تقیه قرار گیرد که در آن صورت پیوند مودت و نصرت با کافران مجاز خواهد بود)…».
مَراغی، از علمای اهل سنت، در تفسیر این آیه گفته است: علمای اسلام از این آیه «جواز تقیه» را استنباط کرده اند؛ یعنی انسان سخنی بگوید یا کاری انجام دهد که برخلاف حق باشد، تا بدین وسیله مانع آسیب رساندن دشمن به جان ، آبرو ، شرف یا مالش شود.[۷]
۳. (وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یکتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یقُولَ رَبِّی اللَّهُ وَقَدْ جَاءکم بِالْبَینَاتِ مِن رَّبِّکمْ وَإِن یک کاذِبًا فَعَلَیهِ کذِبُهُ وَإِن یک صَادِقًا یصِبْکم بَعْضُ الَّذِی یعِدُکمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کذَّابٌ)؛[۸]
«و مردی مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان می داشت، گفت: آیا مردی را می کشید که می گوید پروردگار من خداست و همانا برای شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکاری آورده و اگر دروغ گو باشد، دروغش به زیان اوست و اگر راست گو باشد، برخی از آنچه به شما وعده می دهد، به شما خواهد رسید؛ چرا که خدا کسی را که افراط کار دروغ گو باشد، هدایت نمی کند».
مؤمن آل فرعون به حضرت موسی(ع) ایمان آورده بود و با او رابطه پنهانی داشت و حضرت موسی را از نقشه قتل او از سوی فرعونیان آگاه کرد، ولی ایمان خود را از فرعونیان مکتوم می داشت. پنهان داشتن ایمان جز این نبود که او برای حفظ جان خود و کمک به حضرت موسی، به ظاهر با فرعونیان هماهنگ بود، اما عقیده واقعی او چیز دیگری بود.
در روایات نیز به موارد گوناگون تقیه برمی خوریم. در روایت آمده است: عبدالله بن عطا به امام باقر(ع) عرض کرد: دژخیمان طاغوت ، دو نفر از شیعیان را در کوفه دستگیر کردند و به آنها گفتند: از امیرمؤمنان علی(ع) بیزاری بجویید. یکی از آنها بیزاری جست و نجات یافت، و دیگری بیزاری نجست و کشته شد. امام باقر(ع) فرمود: «اما الّذی برئ فرجل فقیه فی دینه ، و أما الّذی لَم یبرء فرجل تعجل الی الجنه؛ اما آن که بیزاری جست ، مردی دین شناس بود، ولی کسی که بیزاری نجست ، مردی بود که به سوی بهشت شتاب کرد».[۹]
مطابق این روایت ، مؤمنی که هنگام خطر جانی، رازداری کند، «دین شناس» است و به وظیفه دینی خود عمل کرده است.
مورخان نوشته اند: در زمان حکومت امام علی(ع) و یاغی گری معاویه، بسر بن ابی ارطاه به دستور معاویه به مدینه حمله و جابر بن عبداللّه را احضار کرد. جابر به ام المؤمنین امّ سلمه گفت: بیعت کردن با او ضلالت است و اگر بیعت نکنم، بیم آن دارم که مرا به قتل برساند. امّ سلمه به او گفت: با او بیعت کن؛ زیرا اصحاب کهف از روی تقیه در مراسم مخصوص قوم خود حضور می یافتند و لباس هایی چون لباس های مخصوص آنان بر تن می کردند.[۱۰]
امام صادق (ع) در باره اهمیت تقیه و رازداری فرمود: «اُمِرَ النَّاسُ بِخَصْلَتَینِ فَضَیعُوهُمَا فَصَارُوا مِنْهُمَا عَلَی غَیرِ شَیءٍ الصَّبْرِ وَ الْکتْمَانِ؛ مردم به دو خصلت مأمور شدند، ولی آن دو را تباه کردند و از دست دادند، و به همین جهت موفقیتی به دست نیاوردند: یکی صبر و دیگری رازپوشی ».[۱۱]
محدّثان و مفسّران اسلامی نقل کرده اند: آیه ۱۰۶ سوره نحل در باره عمّار بن یاسر نازل شده است. او و پدر و مادرش (یاسر و سمیه) و عدّه ای از اصحاب پیامبر(ص) مورد شکنجه و آزار مشرکان قرار گرفتند. یاسر و سمیه در اثر شکنجه های مشرکان به شهادت رسیدند، اما عمّار چیزی را که مشرکان خواسته بودند، به زبان آورد و بدین جهت از شکنجه رهایی یافت. اما از عمل خود بیمناک بود. از این رو، با چشمان اشک بار نزد پیامبر(ص) رفت و جریان را برای حضرت بازگو کرد. پیامبر(ص) در حالی که او را نوازش می کرد، فرمود: اگر بار دیگر نیز از تو چنین خواستند، همان گونه عمل کن. در این هنگام آیه یاد شده نازل شد.[۱۲]
سیوطی در «لباب النقول» با اندک تفاوتی که با شأن نزول مذکور دارد، می نویسد: ابن منذر و ابن ابی حاتم و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : چون رسول خدا(ص) خواست به مدینه مهاجرت کند، به اصحابش فرمود: از دور من پراکنده شوید. هر کس توانایی دارد، بماند و آخر شب حرکت کند. هرکس توانایی ندارد، همین اول شب به راه بیفتد. هر جا که به اطلاعتان رسید که من در آنجا منزل کرده ام، به من ملحق شوید. بلالِ مؤذن، خباب، عمار و زنی از قریش که مسلمان شده بود، ماندند تا صبح شد. مشرکان و ابوجهل ایشان را دستگیر و به بلال پیشنهاد کردند که از دین اسلام برگردد، او قبول نکرد. ناگزیر زرهی آهنین را در آفتاب، داغ کردند و بر تن او پوشاندند و او همچنان می گفت : احد، احد. اما خباب را در میان خارهای زمین می کشیدند و عمار نیز از در تقیه حرفی زد که همه مشرکان خوشحال شدند و او را آزاد کردند. آن زن هم پس از شکنجه، کشته شد. اما بلال، خباب و عمار را رها کردند و آنان خود را به رسول خدا(ص) رساندند، و جریان را برای آن حضرت تعریف کردند. عمار از حرفی که زده بود، سخت ناراحت بود. حضرت فرمود: دلت در آن زمان که چنین سخنی گفتی، چگونه بود؟ آیا به آنچه گفتی، راضی بود یا نه؟ عرض کرد: نه. فرمود: خدای تعالی این آیه را نازل فرموده:(…إِلاَّ مَنْ أُکرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ).[۱۳]
راز در سیره امامان(ع)
مذهب تشیع به عنوان مکتبی شناخته شده که پنهان کاری و راز داری و تقیه می کند و امامان شیعه نیز در این زمینه سرآمد بودند.
اهتمام امامان به راز داری و تقیه
امام صادق(ع) فرمود:«التقیه دینی و دین آبائی و لا دین لمن لا تقیّه له؛ تقیه و رازداری، دین من و دین پدرانم است و آن کس که تقیه ندارد، دین ندارد».[۱۴]
در حدیث دیگر فرمود: «ان المذیع لأمرنا کالجاحد به؛ کسی که اسرار و رازهای ما را فاش کند، همانند کسی است که منکر حق ما شود».[۱۵]
نیز فرمود:«سِرُّک مِنْ دَمِک فلا یجرینَّ مِنْ غیرِ اَوداجِک؛ راز تو از خون تو است. پس نباید جز در رگ های خودت جاری شود!»[۱۶]
امامان شیعه، همواره اصحاب خود را به رازداری و حفظ سرّ فرا خوانده اند. جابر بن یزید جعفی، شاگرد مورد اطمینان امام باقر و امام صادق(ع)، می گوید: پنجاه هزار حدیث و راز در سینه دارم که تاکنون آنها را به احدی نگفته ام.[۱۷]
در حدیثی از امام کاظم(ع) چنین نقل شده است: «اِنْ کانَ فِی یدِک هذِهِ شیءٌ، فَاِنْ اِسْتَطَعْتَ اَلاّ تُعْلَمَ هذِهِ فَافْعَلْ؛ هرگاه در یک دست تو چیزی باشد و بتوانی کاری کنی که دست دیگرت با خبر نشود، چنین بکن».[۱۸]
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
امام رضا(ع) راز داری و کتمان سرّ را از مشخصات اساسی مؤمن معرفی کرده و فرموده: «مؤمن، هرگز مؤمن راستین نخواهد بود، مگر آنکه سه خصلت داشته باشد: سنتی از پروردگار، سنتی از پیامبر و سنتی از ولیّ خدا. سنت و روشی را که باید از خدا بیاموزد و به کار گیرد، راز داری است».[۱۹]
از امام زین العابدین(ع) اشعاری نقل شده است که در این اشعار، اهتمام امامان(ع) به تقیه و رازداری، به خوبی بیان شده است. حضرت می فرماید:
انِّی لاکتُمُ مِنْ عِلْمِی جَوَاهِرَهُ
کی لایرَی الْحَقَّ ذُوجَهْلٍ فَیفْتِنَنَا
وَ قَدْ تَقَدَّمَ فِی هَذَا ابُو حَسَنٍ
الَی الْحُسَینِ وَ اوْصَی قَبْلَهُ الْحَسَنَا
وَ رُبَّ جَوْهَرِ عِلْمٍ لَوْ ابُوحُ بِهِ
لَقِیلَ لِی انْتَ مِمَّنْ یعْبُدُ الْوَثَنَا
وَلا سْتَحَلَّ رِجَالٌ مُسْلِمُونَ دَمی
یرَوْنَ اقْبَحَ مَا یاتُونَهُ حَسَنَا[۲۰]
« من آن جواهر و نفائس علم خودم را کتمان می کنم تا آنان که نمی توانند آن را درک و تحمل کنند، از آن اطّلاع پیدا نکنند. افکار و جواهر علم من، عین حقّ است ؛ ولی آن را مخفی می دارم تا مرد جاهل از آن آگاه نگردد؛ چرا که در صورت آگاهی، ما را به فتنه می اندازد.
البته قبل از من ، حضرت ابوالحسن امیرمؤمنان(ع) نیز بر همین شیوه بود و او نیز به کسی بیان نمی کرد و فقط آن را به پدرم داد، و قبل از او هم به عمویم حضرت امام حسن مجتبی (ع) وصیت کرده و به او نیز گفته بود که این علم را مخفی بدارد.
چه بسیار علم جوهردار و اصیل و غیر قابل تشکیک ، که اگر آن را آشکار کنم، بی شک به من می گویند: تو بت پرستی .
و این مردم مسلمان ، کشتن مرا که بدترین کار است ، کار خوبی می پندارند؛ (چون مرا کافر می شمرند)».
از این اشعار استفاده می شود که امامان(ع) از زمان امام علی(ع) به تقیه عمل می کردند.
۲ . علت راز داری و تقیه امامان
برخی با تشکیک در سیره امامان شیعه که به پنهان کاری و تقیه روی می آورند، می پرسند: علت تقیه و صبر و سکوت آنان چه بوده است؟ برای روشن شدن پاسخ، به ناچار می بایست به موقعیتی که ائمه اطهار(ع) داشتند، توجه کرد. شرایط زندگی آنان، چه در زمان بنی امیه و چه در زمان بنی عباس، بسیار سخت و طاقت فرسا بود. از این رو، جبهه مظلومان باید به مخفی کاری و حفظ اسرار اهتمام می ورزید. ائمه (ع) بر این امر بسیار تاکید می ورزیدند و از بی توجهی شیعه به این موضوع نیز به شدت نگران بودند. در واقع، شرایط دشوار و اختناق آمیز، آنان را وامی داشت تا برای حفظ کیان تشیع، تقیه کنند و شیعیان را نیز به رازداری سفارش می کردند. منطق و خرد چنین حکم می کند که هر گاه جان و مال و آبرو در خطر بوده و حفظ آن در گرو اظهار سخن یا رفتاری برخلاف مذهب باشد، از طریق «تقیه»، خطر دشمن را بر طرف سازند. البته ممکن است اختلاف نظرهایی در مصادیق و موارد تقیه وجود داشته باشد؛ اما این اختلاف، در ضرورت تقیه خللی وارد نمی کند.
اگر چه، چنان که اشاره شد، از زمان امام علی(ع) تقیه صورت می گرفت، اما عداوتِ دولت های اموی و عباسی، باعث شد که از زمان امامت امام سجاد(ع) به بعد، ائمه(ع) به رازداری اهتمام بیشتری نشان دهند.
بنا به نوشته مورخان، بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) معاویه سخت گیری های گسترده ای را بر پیروان اهل بیت(ع) آغاز کرد تا شاید آنان تسلیم شوند و به فکر سازماندهی و بسیج نیروها بر ضدّ حکومت اموی نیفتند. او برای «مغیره بن شعبه»، فرماندارکوفه نوشت:
از امروز باید روش دیگری را در پیش گیری، زمان تحمل و بردباری سپری شده است. در این باره تو را به چند نکته اساسی سفارش می کنم:یکی اینکه هرگز اهانت به علی بن ابی طالب را فراموش نکنید. این را در سرلوحه کارهای خود قرار دهید. از سوی دیگر، برای عثمان استغفار و طلب رحمت کنید. دیگر اینکه یاران علی بن ابیطالب را متهم کنید و از خود دور سازید و در مقابل، طرف داران عثمان را به خود نزدیک کنید و به شخصیت اجتماعی و سیاسی آنها بیفزایید و در هر جا، یکی از آنان را به کار بگمارید.[۲۱]
در امتداد همی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 