پاورپوینت کامل حکایات و تمثیلات اخلاقی ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکایات و تمثیلات اخلاقی ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکایات و تمثیلات اخلاقی ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حکایات و تمثیلات اخلاقی ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۴

قبول نصیحت

آنکه تو را دوست دارد از بد نهی کند و آنکه دشمن دارد به بد اغوا کند.

شخصی گرگ را نصیحت می کرد که تعرّض به گوسفندان مردم مرسان که خدای تعالی تو را
عقاب کند. گفت: زودباش و سخن مختصر کن کن که گله گذشت. روایت است که: چون کسی را
نصیحت کردی و از تو قبول نکرد، تقرّب کن به خدای عَزّوَجل به عیش با او.

بزرگی چیست؟

از حکیمی پرسیدند: بزرگی چیست؟ گفت: نیکی با عشیرت و تحمل بدی ها. دیگری گفت:
تحمّل بدی ها و نهادن خوبی ها.

و گفته اند: بذل عطا، و کف اْذی، و نصرت ضعفا، و خدمت مهمان. و گفته اند: آن کس که چون
حاضر شود از او بترسند، و چون غایب شود غیبت کنند.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: مستحق سیادت کسی است که رشوه نپذیرد و راه مکر و دَغا
نسپرد و او را طعام ها فریب ندهد. با بزرگی گفتند: به چه چیز، سیّد قوم خویش گشتی؟ گفت: به
خلق نیکو و کف از قبیح و تجنّب از کارِ دنی، و ترک بدزبانی و بد دهنی.

و گفته است: هر که در او چهار خصلت باشد سیّد قوم گردد: دینی که او را مانع باشد و عقلی
که مرشد باشد و حسبی که صیانت کند وحیایی که از ناشایسته باز دارد. سیادت بی چند خصلت
تمام نگردد: عطا با فقرا و حلم از سُفها و حمایت ضعفا. بزرگی گفته است: بزرگ قوم باید عاقل
متغافل باشد.

رفتار با مردم

عمر بن عبدالعزیز، والی خود را وصیّت نمود و گفت: بر تو باد به تقوی که موجب رستگاری دنیا
و آخرت است. بگردان رعیّت خود را آنچه بزرگترند در حکم پدر، و آنچه میانه سالند در حکم
برادر و آنچه خُردند در حکم فرزند. با پدر نیکویی کن و با برادر صله و دوستی کن و با فرزند
تلطّف و مهربانی کن.

امیرالمؤمنین، مردی را والی ساخت. با او گفت: کسی را تازیانه مزن و رزق کسی را بر او
مفروش و نه کسوت زمستانی یا تابستانی و نه چهارپایی که بر آن کار می کند. والی گفت: پس هم
چنین که رفته ام به تو بازگردم، یعنی دست تهی؟ فرمود: اگرچه چنان که رفته ای باز گردی، ما
مأمور به آن شده ایم که از ایشان عفو بگیریم یعنی آنچه دسترسشان باشد و موجب زحمت و
تنگی نگردد.

در دامِ مهر

یکی از وزرا به عامل خود نوشت: بازار بدگویان پیش ما کاسد است، و زبان هاشان اینجا بسته
است. با مردمان مطابق آنچه در دیوان ما است یعنی دفتر عمل کن که دنیا چند روزی بیش نیست.

دین و ملک توأمانند هر یک بی آن دیگر نباشد؛ دین، اساس است و ملک، نگهبان. هر عمارت
که بی اساس باشد زود ویران گردد و هر چیز که پاسبان نداشته باشد ضایع ماند.

ارسطو به اسکندر نوشت: دل های رعیّت به احسان در دام خویش در آرتا جز حرف اطاعت و
محبّت تو بر زبان ایشان نگذرد. و بدان که هرگاه رعیّت توانند چیزی گفتن، توانند به عمل آوردن.
پس ببند راه سخنشان تا ایمن باشی از کردنشان.

مطرّف گفته است: نعمت و حال امرا و ملوک و زینت مبینید، پس بر آن حسرت خورید، آن
بینید که چه زود کوچ کنند و به مکانی بد فرود آیند و هرگز دل شاد نداشته باشند.

یکی از والیان با بهلول گفت: چه حال داری؟ گفت: احوال به خیر و خوبی مقرون است
چندان که متولّی امر مسلمانان نشده ام.

حکمت لقمان

در خبر است که با لقمان ندا کردند که: ما تو را در زمین خلیفه می گردانیم. گفت: اگر
خدای من مرا
بر این کار اجبار می نماید سمعا و طاعهً، و اگر اختیار می دهد من عافیت اختیار می کنم. پس
خدای
عَزّوَجل او را حکمت ارزانی داشت و خلافت به داوود علیه السلام داد. و هرگاه داوود علیه السلام او را دیدی
گفتی: از فتنه محفوظ شدی. ای لقمان. با کسی گفتند: چرا ولایتی نگیری؟ گفت: شیر دادنش
شیرین و از شیر گرفتنش بس تلخ است.

* * *

عمر بن عبدالعزیز به عامل خود نوشت: هرگاه قدرت و بزرگی تو، تورا به ظلم عباد خواند،
یاد کن قدرت و بزرگی خداوند را تعالی شأنهُ. متظلّمی پیش سلیمان بن عبدالملک حاضر شد و
گفت: یادآر یا امیرالمؤمنین! روز اذن را. گفت: کدام است؟ گفت: آن روز که خدای تعالی گفت:
فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَیْنَهُم أن لَعنهُ اللّه ِ علی الظالِمینَ. سلیمان بگریست و دادخواهی او نمود.

علی علیه السلام گفت: هرگز با کسی نیکی و نه هرگز بدی کرده ام. مردم گردن کشیدند تعجب کنان. بر
خواند: اِنْ أحْسَنْتُمْ أحْسَنْتُمْ لأَنْفُسِکُمْ و اِن أسَأتُمْ فَلَها.

حلم و بردباری

گفته اند: حلیم آن نبود که چون بر او ظلم کنند، صبر کند تا وقتی که قدرت بیابد انتقام بکشد، بلکه
حلیم آن بود که بر ظلم صبر کند و وقت قدرت عفو کند.

عمرو بن اهتم گفته است: شجاع ترین مردمان آن کس بود که جهل خود را به حِلم بشکند.
سفیان گفته است: هیچ زینتی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.