پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; تفسیرِ پیروزی و فتح الهی ۲۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; تفسیرِ پیروزی و فتح الهی ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; تفسیرِ پیروزی و فتح الهی ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر معرفت ; تفسیرِ پیروزی و فتح الهی ۲۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۵

کمالِ دولتِ حق

«اذا جاءَ نَصرُ اللّهِ و الفَتح» خواندند مفسرانِ ظاهر، گفتند که حق تعالی می فرماید که: ای محمّد!
چون ببینی که خلقان، جوق جوق پیاپی می رسند و مسلمان می شوند، دلیل می کند که دولت
تو کمال یافت و بی جنگی و بی سعی ای روی می آورند خدا را، استغفار کن که آن، نشان
هنگام رحلت توست، زیرا بعد ازین به دعوت خلق در راه حق به سوی تو محتاج نیست.
بی سعی تو می شود، پس در دنیا تو را بودن دیگر احتیاج بنماند. معنی دیگر که چیزها در عالم
جهت آن می آید تا پخته شود و کمال گیرد. آدمی و حیوان و نباتات و میوه ها و غیر هم چون
پخت و به کمال رسید، دیگر او را باش نماند و بقا نماند صورت او را اگر میوه است
بخوردندش و اگر شخص است پیر شود؛ چون میوه پخته خاکش بخورد و هم چنین همه
چیزها.

اکنون چون دعوت تو به کمال رسید آن حالتی که به جنگ و مصاف و معجزه و بیان قرآن به
هر مدتی به هزار سعی یکی رو می آورد قوت و دعوت به جایی رسید که بی این همه اسباب فوج
فوج روی می آورند. خدا را شکر کن و تسبیح کن و استغفار کن.

عنایت حق به بندگان

بعضی محققان می گویند که: مقصودْ احوال مجاهد است که در اول کار مجاهده ها و ریاضت های
بی حد می کند و قوت های بدن را در راه حق بذل می کند سال ها تا او را بعد از چندین جهاد و سعی
از عالم غیب چیزی می نمایند و در وقتی که پیر و ضعیف می شود و قواها جمله خرج می گردد و
از خود امید می برد و بی سعی و مجاهده دم به دم عجایب ها و مشاهده های غیبی و کرامات الهی و
مقامات می بیند بی حد و بی شمار؛ پس حق تعالی به وی ندا می کند که ای بنده من! مپندار که آن
چیزها که اول می دیدی به واسطه خدمت و جهد و طاعت تو بود اینک بنگر که این همه اسباب
رفت و عطاهای ما صد هزار چندان و افزون پیاپی می رسد. از آن اندیشه استغفار کن و بدان که
همه از ماست باقی همه روپوش است و اللّه أعلم.

اولیای حق

اولیای حق دو نوعند: بعضی متکبر و بعضی متواضع، بعضی مهیب و بعضی لطیف. اما آن ولی که
او بزرگی را دوست دارد، مهیب باشد، کبر او را کبریا گویند، ولی آن کس که نفس او مرده است به
امر: «مُوتُوا قَبل أن تَمُوتوا» و او در میان نیست، پس کبر او از کبریا باشد و آن صفت خداست، زیرا
اوصاف بشری در آن ولی نیست شده است.

تکبر خلقان از نفس باشد و آن مذموم است و هم چنانکه پادشاهان دنیا را دو حالت است
گاهی که بر تخت نشینند و امرا ایستاده، بندگان و سرهنگان شمشیرها کشیده رو به داد و سیاست
آورده تا عالم را به عدل و فضل راست کنند و شر ظالمان از سر مظلومان دفع کنند و قطع دعاوی
کنند، آن دم قاهر باشند و هر کسی را التفات نکنند و حالت دیگر آن باشد که چون از آن فارغ شوند
بی تکلف به طریق لطف در حرم و خلوت با حریفان درآمیزند و آن مهابت را یکسو نهند و از
طریق لطف با خرد و بزرگ آمیزش کنند و از کمتر کسی هزار گستاخی و بی ادبی بگذرانند.

هم چنان حق تعالی بنده ای را آلت خود کرده اند و به صفت کبریا و تهور و هیبت بر عالمیان
جلوه کند و بنده ای دیگر را مظهر و آلت خود گرداند و به صفت تواضع و لطف بر عالمیان جلوه
کند. اگرچه این دو اخلاص به صورت مختلف باشند و حرکات و سکنات ایشان مختلف نماید،
لیکن در حقیقت موافق باشند نه مخالف.

این دو صفت از یک پادشاه ظاهر می شود از یک صورت تواضع و از یک صورت تکبر.
بعضی از اولیاء خلق را التفات نکنند و بر پادشاهان تکبر کنند و در روی مردم نخندند بلکه امر به
معروف کنند و به کمتر خُرده ای بر خلق بگیرند و اعتراض کنند که: چرا چنین کرده ای و بعضی از
اولیا خرد و بزرگ را سلام کنند و تواضع نمایند و درآمیزند و بر کسی اعتراض نکنند و خلق را از
او تهور و هیبتی نباشد هر دو ولی خدا باشند کبر آن یکی را کبریا گویند؛ زیرا که از او صفت حق
جلوه می کند و صفت بشری در او نمانده است که «مُوتوا قَبل ان تَمُوتوا»

;بمیر ای دوست پیش از مرگ، اگر می زندگی خواهی ;که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما

بقا به دوست

;فانی ز خود و به دوست باقی ;این طرفه که نیستند و هستند

«نیستند» از آن حالت که در تصرف نفس بودند، «هستند» از این حالت که در تصرف حق اند.
هم چون مسی که از کیمیا زر شده باشد گویندش که نیست است و هست است. یعنی از صفت
مسی نیست گشته است و هستی او زر شده است و حق تعالی از این رو می فرماید که: «وَ ما رَمَیتَ
اِذْ رَمَیَتَ و لَکنَّ اللّهَ رَمی» یعنی ای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.