پاورپوینت کامل راه های نجات ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راه های نجات ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راه های نجات ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راه های نجات ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۱
کتاب ارزشمند منهاج النجاه، تألیف حکیم بزرگوار و محدث کبیر، ملامحسن فیض کشانی است که در سه باب
اعتقادات، عبادات و اخلاقیات به نگارش آمده است. این اثردر بیان آنچه که دانستنش بر هر مرد و زن مسلمانی واجب
است تألف شده است و جناب آقای رضا رجب زاده آن را ترجمه نموده اند.
ملامحسن فیض کاشانی در مقدمه «منهاج النجاه» می نویسد: «این کتاب منهاج النجاه است که من آن علمی را که
نجات در آخرت بدان متوقف است و طلب آن بر هر مرد و زن مسلمان واجب می باشد، چنانچه درسنت طاهر وارد
شده در این کتاب بیان نمودم وبه بعضی از آن اموری که موجب دست یابی به درجات عالیه است، اشاره نمودم و آن را
به درخواست بعضی از برادران به رشته ی تحریر درآوردم امید که به لطف خدای متعال، آن برادر و سایر مومنین از این
کتاب بهره مند گردند».
فرازهایی از مطالب باب اخلاقیات را با هم می خوانیم.
آداب صحبت و معاشرت
خداوند؛ معاشر همیشگی انسان
بدان که آن رفیق و مصاحبی که در سفر و خواب و بیداری بلکه در زندگی و مرگ پیوسته با تو است، او پروردگار و
مولا و سید و آفریدگار تو است که هرگاه به یاد او باشی او هم نشین تو خواهد بود؛ زیرا خود فرموده است: «من
همنشین آن کسی هستم که به یاد من باشد».
هرگاه که به خاطر قصور و تقصیری که در امر دینت از تو سر زده دلت بشکند، او صاحب و ملازم تو است. پس اگر
آنچنان که شایسته است به او معرفت پیدا کنی، او را رفیق و انیس و همنشین خودخواهی نمود، و ترک مردم خواهی
کرد و اگر در جمیع و اوقاتت این چنین نبودی، پس لااقل در شبانه روز ساعتی را با مولایت خلوت نما و از مناجات با
او بهره مند شو.
آداب صحبت با خداوند
آداب آن عبارت از این است که در حضور او دیده فرو خوابانی و همتت را متوجه او سازی و پیوسته ساکت باشی و
اعضا و جوارح بدن آرام باشد و گوش به فرمان او بوده و از آنچه که او نهی فرموده اجتناب کنی، و بر آنچه او برایت
مقدر فرموده، خرده نگیری، و پیوسته به یاد او بوده و با فکر ملازم باشی، آنچه حق است برگزین، و چشم امید به
دستِ خلق نداشته باشی و در برابر هیبت او خاضع و خاشع، و به خاطر احیا از او دل شکسته، و با اطمینان به ضمانت
او در باب رزق از این که در کسب در پی حیله و نیرنگی بر آئی روی گردان، و به فضل و عنایت او توکل نموده، و به این
که هر چه او برایت بخواهد همان بهتر است معرفت داشته باشی و تمام این امور می بایست که در تمام ساعات شب و
روز مد نظرت باشد، چرا که این ها آداب مصاحبت با دوستی است که یک لحظه از تو جدا نمی شود و در حالی که خلق
اگر ساعتی با تو باشند، ساعت دیگر نیستند.
شیوه ی معاشرت عالم
اگر عالم هستی، ادب عالم به هفت چیز است: بردباری و تحمل و با هیبت نشستن و نشانه ی وقار داشتن و سر به
زیر افکندن، و ترک تکبر بر جمیع بندگان خدا، مگر نسبت به ستمگران به خاطر باز داشتن آن ها از ستم بر خلق و اختیار
و تواضع و فروتنی در محافل و مجالس و ترک شوخی و مزاح و وفق و مدارای با شاگردان و تأنی با آنان که به درشتی
سخن می گویند و اصلاح افراد کند به احسن ارشاد و این که اگر چیزی را ندانست از گفتنِ نمی دانم، عارش نیاید و اگر
کسی از او سوالی نمود، خوب به سوال او گوش دهد و سوالش را دریابد و اگر اشتباهی نمود، پس از این که متوجه
اشتباه خود شد، حق را بپذیرد و از فراگیری هر علمی که مضر است، دوری نماید و اگر در پی کسب علم نافعی است
این فراگیری تنها به خاطر خدا باشد، و شاگردان را از این که قبل از فراگیری علوم واجب عینی به کسب علومی که فرا
گرفتنش واجب کفایی است بپردازند، مانع شود و آن ها را به اصلاح ظاهر و باطن خود با تقوی دعوت نماید و
خویشتن را پیش از همه مقید به مراعات تقوی در همه ی زمینه ها بنماید تا شاگردان ابتدا به اعمال او اقتدا نمایند و در
مرحله ی دوم از گفتارش بهره مند شوند.
امام سجاد علیه السلام در این زمینه فرمودند: اما حقِّ رعیت تو به واسطه ی علمت این است که بدانی که خدای تبارک و
تعالی تو را به واسطه ی دانشی که به تو ارزانی داشته، اسوه و الگوی آن ها قرار داده و از خزائن حکمتِ خود دری به
رویت گشوده است، پس اگر در تعلیم مردمان نیکو عمل کردی، آن ها را از خود راندی و پراکنده شان نساختی خدای
تبارک و تعالی از فضل خویش تو را بیشتر بهره مند گرداند و اگر که علمت را از مردمان دریغ داشتی، و چون برای طلب
دانش نزدت آمدند آن ها را از خود راندی، بر خداوندات که آن علم و بهاء آن را از تو برگیرد، و تو را از دیدگان ساقط
گرداند».
آداب صحبت استاد و شاگرد
اگر در پی تحصیل علم بودی، ادب شاگرد به استاد به این است که ابتدا تو بر او سلام کنی، و در محضر او که هستی
کم سخن بگویی و تا چیزی از تو نپرسیده، لب به سخن نگشایی، و پیش از اجازه ی او، سوال نکنی و نگویی تو چنین
می گویی و فلان شخص بر خلاف گفته ی تو، چنین گفته است و به خلاف رأی او نظریه ای ندهی که چنین وانمود کنی
که تو از او داناتری و در محضر او با کسی نجوا ننمایی و در گوشی سخن نگویی و به این طرف و آن طرف نگاه نکنی
بلکه مرتب در حالی که سر به زیر افکنده ای در برابرش بنشین. آنچنان که گویا در حال نماز هستی و اگر او را خسته
یافتی مراعات حال او بنما و چون از جا برخاست، تو هم برخیز و با کلام و سؤال خود او را رنجه مکن و در راه چیزی از
او سؤال منما تا به منزلش برسد، و اگر کاری از او دیدی که به نظرت درست نبود به او سوءظن مبر چرا که او خود به
اسرار و احوال خود داناتر است و در چنین مواردی آن سخن موسی را خطاب به خضر به خاطرآور که گفت: چرا کشتی
را سوراخ نمودی، آیا این کار را کردی که سرنشینان کشتی را غرق نمایی؟ این کار تو کار دستی نبود. و حال آن که در این
گفته به خطا رفت و اعتمادش به ظاهر امر او را به راه خطا برد.
آداب صحبت با پدر و مادر
اگر پدر و مادرت زنده هستند، ادب فرزند با پدر و مادر به این است که سخن آن ها را بشنود و پیش پای آن ها
برخیزد و امر آن ها را گردن نهد و هیچ گاه جلوتر از آن ها راه نرود و صدایش را بلندتر از صدای آن ها ننماید، و دعوت
آن ها را اجابت کند و بر تحصیل رضا و خشنودی آن ها حریص باشد. همیشه در مقابل آن ها آرام و گوش به فرمان باشد.
اگر در حقّ آن ها نیکی نمود، بر آن ها منت نگذارد و اگر کاری برای آن ها انجام داد، خود را طلبکار نداند و تند به
آن ها ننگرد و چشم در چشم آن ها ندوزد و جز به اجازه ی آن ها مسافرت نکند.
امام سجاد علیه السلام در این باره می فرماید: و اما حقِّ مادرت بر تو این است که بدانی که او تو را حمل نمود، آن گونه حمل
که هیچ کس دیگری را تحمل نکند و از ثمره ی قلبش چیزی به تو داد که احدی به دیگری ندهد و تو را با جمیع جوارح
و اعضا خود در برگرفت و باکی از این نداشت که گرسنه باشد در حالی که تو را سیر می نمود و یا تشنه باشد آن هنگام
که تو را سیراب می ساخت و برهنه باشد آن گاه که تو را می پوشانید، و خود در آفتاب باشد تا تو را سایه نماید و خواب
را به خاطر تو ترک نمود و تو را از سرما و گرما محافظت نمود و تو در برابر این همه خدمت کجا می توانی شکرگزار او
باشی مگر به عون و یاری توفیق پروردگار و اما حقِّ پدرت بر تو آن است که بدانی که او اصل توست و اگر او نبود تو هم
نبودی، پس هر گاه در خود چیزی مشاهده نمودی که باعث اعجاب تو شد بدان که اصل این نعمت از پدرت توست
که به تو رسیده پس خدا را حمد نما و شکرگزار پدرت باش.
معاصی قلب
تعریف معاصی قلب و انواع آن
معاصی قلب عبارت است از آن صفات مذموم و اخلاق پستی که در مقابل صفات پسندیده و اخلاق حسنه که
طاعات قلب به شمار می آید و قبلاً بیان شد قرار دارد، پس از باب این که اشیاء با اضداد خود شناخته می شود
می توانی معاصی قلب را بشناسی. ضدِّ توبه، اصرار بر گناه است و ضدِّ شکر، کفران نعمت و ضدِّ صبر، جَزَع و بی تابی
و ضدِّ زهد، حرص و ضدِّ توکل، محبت دنیا و ضدِّ رضا، سخط و ناخشنودی و ضدّ تسلیم، حسد و اعتراض و ضدّ نیت
سهو و غفلت و ضدِّ اخلاق، نفاق و ریا است.
همچنین فراگیری علوم مستحب قبل از علوم واجب، بلکه واجب کفایی قبل از واجب عینی، جایز نیست مگر این
که به قصد کمک به فراگیری آن علوم واجبه باشد. پس این معنا را دریاب و از زمره ی غافلان مباش و ضدِّ حکمت که
حد وسط در قوه عقلیه است دو طرف افراط و تفریط آن است که جُربزه و بلد هست [نادانی و تنبلی] باشد که زیرکی و
کودنی و حماقت و جنون از شعبه های همین قوه است و ضد عفت آز و خمودی است که بی شرمی و خباثت، و تبذیر
و زنا و پرده دری و هرزگی و بیهودگی و سرکشی و تملق و شماتت از شعبه های این قوه است، و ضدِّ شجاعت، بی باکی
و ترسو بودن است و تکبر و خودبزرگ بینی و بی شخصیتی و جسارت و زشت گشتن، و خود را خوار داشتن و حرص و
عجب از شعبه های این قوه است پس هر یک از این ها اگر از حد خود گذشت تحت جربزه و آز و تهوّر قرار خواهد
گرفت و اگر به جانب نقصان رو نمود، تحت بلاهت و خمودی و یا ترس واقع خواهد شد. و اگر انسان از این رذایل
اجتناب نمود و به آن فضایل خویشتن را آراست، آن فضیلت حاصله را عدالت نامیده اند.
حسد
حسد، شعبه ای از بخل است؛ زیرا بخیل کسی است که از انفاق آنچه که در اختیار دارد به دیگران می ورزد، در
حالی که به نعمت های الهی که در خزانه ی قدرت اوست، بخل می ورزد در حالی که هیچ به او مربوط نمی شود، بخل
چنین کسی به مراتب بیش از آن اولی است و حسود کسی است که از این که خدا از خزائن قدرتش نعمتی به بنده ای از
بندگانش ارزانی دارد و مال و یا علمی به او عنایت کند، و یا دل های مردمان را نسبت به او مهربان سازد، و یا بهره ای
دیگر نصیب او فرماید در رنج و عذاب است، و به همین قانع است که آن نعمت از او سلب شود هر چند که بهره ای هم
به او نرسد و این منتهای جباثت و پلیدی است و لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«حسد کارهای نیک آدمی را از بین می برد همانگونه که آتش هیزم را می بلعد».
حسود پیوسته در رنج و عذاب است آن هم عذابی که مورد ترحم قرار نمی گیرد، زیرا پیوسته خلق بسیاری از اقران
و همردیفان و آشنایان او در دنیا زندگی می کنند و از این میان افرادی به علم یا مال و یا مقامی اختصاص می یابند و او
می بایست که تا دم مرگ در آتش حسد بسوزد و پس از مرگ هم عذاب آخرت شدیدتر و دردناک تر است. می توان گفت
که بنده به حقیقتِ ایمان دست نمی یابد مادامی که برای سایر مؤمنان، آنچه را که برای خود می خواهد نخواهد، بلکه
سزاوار است که با سایر مسلمانان در سختی و گشایش شریک باشد و مسلمانان مثل یک بنا هستند که بعضی از آن
بعضی دیگر را نگه می دارد یا مثل پیکر واحدی هستند که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اعضای بدن احساس درد
می کند، اگر دیدی که ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 