پاورپوینت کامل فتح مکه توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال هشتم هجرت ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فتح مکه توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال هشتم هجرت ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فتح مکه توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال هشتم هجرت ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فتح مکه توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال هشتم هجرت ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۷

۱۶ آبان ۱۳۸۱

۲ رمضان ۱۴۲۳

۲۰۰۲ ۷ Nov

آغاز ماجرا

همانا از آن روز که میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و قریش در حدیبیه، کار به صلح انجامید، از جمله ی شروط، آن بود که دو طرف، تعرُّضی به هم نکنند و به همسایگان نیز آسیبی نرسانند.

یک روز یکی از قریش شعری چند در هجوِ پیغمبر صلی الله علیه و آله می خواند و یکی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله، این بشنید. او را منع کرده، مفید نیفتاد. پس بر او دَوید و سر و روی او را درهم شکست. این مقاتلت وسعت یافت و کفار قریش، پیمان پیغمبر صلی الله علیه و آله را شکستند و بر دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله حمله آوردند.

این خبر به پیغمبر صلی الله علیه و آله رسید. فرمود: نصرت داده نشوم اگر آنان، دوستان پیامبر را نصرت نکنم. پس در طلب لشکر، به قبایل عرب، کس فرستاد و پیام داد که: هر که ایمان به خدا دارد، اوّل ماه رمضان، با سلاح در مدینه حاضر شود و هر که در مدینه بود، به جنگ مأمور گشت.

پس روز دوم ماه رمضان، پیامبر صلی الله علیه و آله با ده هزار مرد از مدینه حرکت فرمود. عباس ابن عبدالمطلب با خود اندیشید که اگر این لشکر به مکه درآید، از جماعت قریش، یک تن زنده نماند. پس بَر اَستر خاص رسولِ خدای صلی الله علیه و آله نشسته و پیش رفت. ناگاه بانگ ابوسفیان را شنید که سخن می گفت. عباس، ابوسفیان را صدا زد و ابوسفیان عباس را گفت، چه روی داده؟

عباس گفت: وای بر تو! اینک رسول خدا صلی الله علیه و آله است با ده هزار مَرد مبارز. ابوسفیان گفت: اکنون چاره ی کار ما چیست؟ عباس گفت: بر این استر، ردیف من باش تا تو را خدمت آن حضرت ببرم و از بهر تو امان طَلَبم.

در اردوی پیامبر صلی الله علیه و آله

بالجمله، ابوسفیان، ردیفِ عباس شد. عباس آهنگ خدمتِ رسول خدای صلی الله علیه و آله نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله عباس را فرمود: امشب، ابوسفیان را در خیمه ی خویش بدار، بامداد نزد من حاضر کن. پس شب را ابوسفیان در خیمه ی عباس به صبح آورد.

صبح ندای اذان بلال شنید. پرسید: این چه منادی است؟ عباس گفت: مؤذّنِ رسول خدا صلی الله علیه و آله است. پس ابوسفیان نظاره کرد که رسول خدای صلی الله علیه و آله وضو می ساخت و مردم نمی گذاشتند که قطره ای از آب دستِ مبارکش به زمین آید و از یکدیگر می ربودند و بر روی خویش می مالیدند.

بالجمله بعد از نماز، به خدمت آن حضرت آمد و از بیمِ جان، شهادتین گفت. عباس عرض کرد: یا رسول اللّه! ابوسفیان، مردی فخردوست است، او را در میان قریش، مکانتی مخصوص فرمای. حضرت فرمود: هر که از اهل مکه، به خانه ی ابوسفیان داخل شود، در امان است. و هم فرمود: هرکه سلاح از تن دور کند و یا به خانه ی خویش رَوَد و در ببندَد یا داخل مسجدالحرام شود، ایمن است.

پس امر فرمود که ابوسفیان را در جایی قرار دهد تا لشکر خدا، بر او عبور دهد. پس ابوسفیان را در معبر بازداشت و لشکر، فوج فوج، از پیشِ روی او می گذشت بعد از عبورِ طبقات لشکر و افواج سپاه، کتیبه ای (دسته ای از لشکر) که پیغمبر صلی الله علیه و آله در قلبِ آن جای داشت دیدار شد و پنج هزار مرد از پهلوانان رجالِ مهاجر و انصار، ملازم رکاب بودند. همه با اسب های تازی و شترانِ س