پاورپوینت کامل لطایف و حکایات اخلاقی ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لطایف و حکایات اخلاقی ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لطایف و حکایات اخلاقی ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لطایف و حکایات اخلاقی ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۰۳
عقل
عقل در لغت به معنی حبس و منع است و در کتاب کریم به معنی فهم استعمال شود. گفته اند: عاقل آن بود که او را از نفس خویش رقیب و مانعی از شهوات باشد. و گفته اند: آنکه نفس خود از محارم منع توان کرد. و گفته اند: عقل، نظر در عاقبت اشیاء است و بالجمله عاقل آن بود که کار صواب کند و احمق آنکه کار ناصواب کند. از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مروی است: اکتساب نکرد هیچ کس بهتر از عقلی که او را به هدایت دلالت کند و از هلاکت باز گرداند.
* * *
گفته اند: حُمْق، سلب می کند سلامت را و میراث می دهد ندامت را و عقل، وزیری است رشید و پشتی است سعید. هرکه او را اطاعت کند او را نجات دهد و هرکه معصیت کند هلاک کند. گفته اند: اگر مصوّر شود عقل، روشن گردد با او شب ظلمانی و اگر مصوّر گردد جهل، تاریک می گردد و با او روز نورانی. و عقل به تجارب و وقایع زمان بیفزاید و آن عقل اکتسابی بود و بعضی مردم عقل غریزی در ایشان وافر باشد و اکتسابی ناقص و بعضی برعکس. و هرکه را عقل غریزی وافر باشد عقل اکتسابی زود حاصل کند و الاّ دیر حاصل کند.
از حکیمی پرسیدند: عقل شخص، به چه دانیم؟ گفت: به صواب کلام او. گفتند: اگر غایب باشد؟ گفت: به نامه و هدیه و رسول و پیغام او. و گفته اند: اتمّ دلیلی بر عقل شخص. حُسن مدارات او است با مردمان.
و گفته اند: عقل، سلطان است و خصال فاضله رعیت او. چون سیاست رعیت به نیکویی ننماید سلطان او منحقل گردد. گفته اند: سه چیز اصل عقل است: مدارات با خلق و اقتصاد در معیشت، و تحبّب به مردمان، یعنی خود را در دل ایشان جای دادن و دوست گردانیدن.
اردشیر گفت: چهار چیز به چهار چیز محتاج است: حسب به ادب، و سرور به امن، و قرابت به موذت و عقل به تجربه. نوشیروان گفت: چهار چیز به چهار چیز کشاند: عقل به ریاست، رأی به سیاست، علم به تقدیر و حلم به توقیر. از حکیمی پرسیدند: اطفال را حیا بهتر است یا خوف؟ گفت: حیا نشان عقل است و خوف نشان جُبن.
* * *
گفته اند: چون آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم خبر عبادت کسی می شنید، می گفت: عقلش چون است؟ اگر می گفتند: عاقل است، می گفت: چه سزاوار است به آنکه برسد، یعنی به مقصود. و اگر می گفتند: نه عاقل است، می گفت: چه سزاوار است که نرسد. حسن گفت: سه چیز ضایع ماند: دین بی عقل، مال بی بذل، عشق بی وصل.
و گفته اند: اعتنا نیست به عبارت کسی که عقل ندارد. معاویه با حکیمی گفت: چه چیز نیکوتر است؟ گفت: عقلی که به او مروّتی طلبند با تقوای از خدا و طلب عقبا. گفته اند: عقل بی ادب حاجت است و ادب بی عقل، هلاکت. گفته اند: رسیدن به شرف قدر و منزلت بی عقل، مشرف شدن بر هلاکت است. و گفته اند: زیادتی دانشِ تلقینی، احمق را هم چو زیادتی آب شیرین است در بیخ حنظل، هرچند آب عذب بیش آشامد تلخیش بیشتر گردد. و گفته اند: عاقل بی ادب هم چو مرد شجاع بی سلاح است.
عقل و ادب
عقل و ادب هم چو روح اند و جسد؛ جسد بی روح تمثالی است و روح بی جسد بادی است. و گفته اند: عقل محتاج است به مادّه حکمت و دانش صواب هم چنان که ابدان محتاج اند به قوت از طعام و شراب. هرچیز که بسیار شود ارزان گردد مگر عقل که هر چند بیشتر گردد گران تر و با قیمت تر باشد. اگر عقل را بفروشند جز عاقل نخرد چه او قیمت آن بشناسد و فضل آن بد اند. اول شرف عقل آن است که به مال خریده نگردد. با بهلول گفتند: توانی دیوانگان را برای ما بشماری؟ گفت: دراز گردد، اما عاقلان را بشمارم و مابقی دیوانگان باشند.
زهری گفته است: هرگاه در شک باشی از عقل خود و ندانی از او آتش می جهد یا نه، او را به آتشزنه عاقلان بزن و به آن امتحان کن، اگر آتش داد فَبِها، و الاّ سنگ هرزه شناس. ابن زراره گفته است: با عقلا هم همنشینی کن خواه دشمنان و خواه دوستان که عقل بر عقل واقع می گردد و با عقل ساکن می شود.
عقل را با عقل یاری یار کن أمْرُهُمْ شُوری بخوان و کار کن
* * *
از کسی پرسیدند: جمیع عقل چه باشد؟ گفت: ندیده ام عقل را مجتمع در کسی تا وصف کنم. و هرچه کامل آن یافت نشود تعریف آن به حدّ میسّر نباشد.
لقمان گفت: معاشرت مکنید با احمق هر چند منظر نیکو داشته باشد. ببین شمشیر را چه منظرش نیکو و اثرش قبیح است.
جاحظ گفت: با احمقان مجالست مکن که در می آویزد به تو از مجالست یک روزه ایشان آن قدر از فساد که در نیامیزد. به تو از مجالست عقلا روزگاری آن مقدار از صلاح. چرا که فساد سخت تر، متعلّق می گردد به طببیعت ها از صلاح.
و گفته اند: عاقل کم می کند عقل خود را به مصاحبت جاهل و گفته اند: مجالست جاهل مرض عقل است. هر عاقل که با جاهل نشیند عقلش بیمار گردد. ابو الأسود دؤلی گوید: اگر خواهی ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 