پاورپوینت کامل نیایش به درگاه دوست ۱۲ اسلاید در PowerPoint

حبیبا در رهت صدگونه درد است

نگردد از رهت آن کس که مرد است

ز گلشن گر گلی خواهی بچینی

جفای خار با تو در نبرد است

خداوندا دلم کردی دو پاره

چو بستی بر رخم درهای چاره

رفیقانم ز من کردی کناره

خداوندا قبولم کن دوباره

یارا دلم از هجر تو حیران تا چند

این دیده ز هجران تو گریان تا چند

این کار من و بار من ای دلبر زیبا

از خم خم زلف تو پریشان تا چند

یارا شب تار چهره ات ماه من است

تقدیر وصالت نه به دلخواه من است

بر آینه دلت غباری از غم

بنشیند اگر بی سبب از آه من است

چون تو را دارم ز نا داری چه باک

چون طلا دارم نخواهم مشت خاک

چون تو یار من شدی من را چه غم

اَنْتَ مقصودی وَلا اَبْقی سِواک

دلم از عشق تو دائم غمین است

لحافم آسمان بستر زمین است

ننالد عاشقی از فقر و فاقه

رضای عاشقان اندر همین است

غم عالم همه اندر دل من

خداوندا تو بگشا مشکل من

به جز کوی توام منزل نباشد

سرشتی مهر خود اندر دل من

از شش جهتم چو چاره ای نیست

فریادرسی به جز خدا کیست

یا رب تو به من عنایتی کن

از من تو مپرس طاعتت چیست

یا رب به چه رو آیم اندر درت ای معبود

لکن نَکنم امید از درگهت ای مقصود

هر چند ستم کردم بر نفس خودم بی حدّ

لکن نبود هرگز باب کرمت مسدود

ای آن که ز هست خویش هستم کردی

وز جام محبت تو مستم کردی

نفس بد من که بت پرستی می کرد

از مرحمتت خداپرستم کردی

همه اسرار حق در لا و الاّست

دلم را کشف این معنی تمنّاست

عروج عارفان در ذکر یاهوست

وگرنه نام هو از جمله اشیاست

نمی دانم نمی دانم کجایی

همی دانم که اندر جان مایی