پاورپوینت کامل قلمرو شریعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قلمرو شریعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قلمرو شریعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قلمرو شریعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۰

سلسله مباحثی که در کانون گفتمان دینی، قم مطرح می گردد به طور عمده مربوط به شبهات و سؤالات جدیدی است که
پیرامون مباحث فقهی، کلامی و فلسفی است مطرح می شود و در این جلسات با دعوت از متخصصین و کارشناسان حوزه و دانشگاه
به پاسخ گویی این سؤالات و طرح مباحث مورد نیاز دانش پژوهان حوزه و دانشگاه پرداخته می شود.

از این شماره بر آنیم که از آخرین نشست های این کانون مطالبی را گزینش کرده و در اختیار خوانندگان محترم نشریه قرار دهیم.
امید است با پیشنهادها و انتقادهای خویش ما را در هر چه پر بارتر کردن این صفحه یاری نمایید.

در این شماره سخنان حضرت آیه الله مصباح یزدی را پیرامون موضوع «پاورپوینت کامل قلمرو شریعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint » که در تاریخ ۱۰ / ۷ / ۱۳۸۰ برگزار شده است،
از نظر می گذرانیم.

در جلسه گذشته تاکید کردیم که لازم است قبل از پرداختن به مسایلی که حول محور دین مطرح می شود، تعریف روشنی از دین
داشته باشیم. این کار از آن جهت اهمیت پیدا می کند که تعریف های مختلفی برای دین ارایه شده و بر اساس آن تعریف ها،
نتیجه گیری هایی شده که ما اگر بخواهیم آن نتیجه ها را نقد کنیم، ابتدا باید تعریفشان را نقد کنیم.

به هر حال، لازم است که ما برای مباحثه با طرف مقابل خود، موضوع شناخته شده ای داشته باشیم و بر سر یک تعریف توافق پیدا
کنیم. البته هر کس حق دارد برای خود یا برای گروهی که برایشان کار می کند یا برای محیطی که در آن زندگی می کند، اصطلاح
خاصی را جعل کند. این هیچ اشکال شرعی و قانونی ندارد، ولی در مقام بحث باید بر سر یک اصطلاح توافق بشود، و الا بحث
صحیحی انجام نخواهد شد، زیرا یک نفر یک اصطلاح را یک جور تعریف و اثبات می کند و دیگری طوری دیگر.

اشاره کردیم که در تمامی تعریف هایی که برای دین ارایه شده، سعی شده که از موارد استعمال در زبانهای مختلف یک تعریف
جامعی به دست آید و تقریبا عموم جامعه شناسان به این نظر رسیده اند که دین عبارت است از «اعتقاد به یک امر قدسی ». تعبیری
که آن ها می کنند این است: اعتقاد به یک امر مقدس و انجام رفتارهایی بر اساس این اعتقاد. اما این که امر قدسی چیست؟ ملاک
آن چیست؟ بحث هایی دارند که چندان مطلب صحیحی به دست آدم نمی دهد.

کسان دیگری آمده اند و گفته اند که دین اصلا یک تجربه ی شخصی و یک حالت درونی و روحی است که یک فرد در درون خودش
آن را درک می کند و لذا اصلا قابل ارایه به دیگران نیست. خوب، اگر این باشد که ما اصلا بحثی نداریم. بحث ما سر حالات شخصی
افراد نیست، بحث ما سر چیزی است که از نظر عقلی بتوانیم روی آن بحث کنیم و بگوییم این درست است یا درست نیست. بحث
ما در این است که قلمرو دین تا چه اندازه است؟ آیا شامل رفتارهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی می شود یا نه؟ آن تجربه شخصی
که کشش این حرف ها را ندارد، به بحث ما ارتباط پیدا نمی کند.

عده ای دیگر گفته اند که دین فقط یک سلسله عقاید است. لازمه این سخن آن است که ما مطلقا احکام و دستورات عملی را جزء
دین ندانیم. کسانی هم عکس این تعریف را گفته اند که دین ربطی به اعتقادات ندارد و فقط مجموعه رفتارهایی است که بعضی
اشخاص به نام دین انجام می دهند!

ما در مقابل این نگرش های مختلف یا تعریف های مختلفی که از دین ارایه می دهند، لازم است یک موضع مشخصی داشته باشیم و
با طرف بحث خود در آن توافق کنیم.

اکثر سؤالاتی که برادران (در جلسه گذشته) مطرح کرده بودند، مربوط به بحث گذشته ما نیست، بلکه بحث هایی است که اگر
بعدها توفیق ارایه اش را پیدا کردیم، در مورد آن ها بحث خواهیم کرد. دین اقلی و اکثری، مساله کیفیت اجرا، امکان عمل، علت
تغییرات جامعه ما و غیره، این ها به بحث هفته گذشته ما ارتباطی نداردکه در مورد تعریف دین بود.

سه سؤال مطرح شده، که مربوط به بحث گذشته ماست. بنده این سه سؤال را می خوانم، آن وقت یک مقدمه برای پاسخ گویی ذکر
می کنم تا ببینیم بعدها اگر سؤال دیگری راجع به همین بحث ها بود پاسخ بدهیم.

سؤال اول: تعریف شما از دین تعریف صحیحی است، ولی از کجا معلوم است که تعریف حقیقی دین، همین تعریف

اولا ما هنوز تعریفی ارایه نداده ایم و ثانیا، ملاک این که تعریف صحیح کدام است را هم عرض نکرده ایم.

ما گفتیم که دیگران تعاریف دیگری هم کرده اند. حالا بحث بر سر این است که بر چه تعریفی توافق کنیم تا زمینه بحث فراهم بشود؟
باید روی یک تعریفی توافق کنیم و بگوییم که دین به این معنا مورد بحث است. آن وقت ما بگوییم هست، کسانی بگویند نیست. ما
بگوییم اکثریست، کسانی بگویند اقلی است. پس ما یک تعریف مورد توافقی باید داشته باشیم.

سؤال دوم: شما هنوز دین بودن قرآن را اثبات نکرده و مصداق دین بودن اسلام را ثابت نکرده اید؟

تصور کرده اند که ما از موارد استعمال دین در قرآن خواسته ایم یک تعریفی از دین بکنیم یا قلمرو دین را تا یک حدی مشخص
کنیم; یعنی در مقامی هستیم که می خواهیم تعبدا به قرآن استناد کنیم. ما در این مقام نبودیم. در آن صورت، ما باید بگوییم قرآن
کتاب خداست و چون خدا فرموده دین یعنی این، ما تعبدا می پذیریم. ولی چنین ادعایی نکرده ایم. بله، ما هنوز در مقام اثبات اصل
دین اسلام برنیامده ایم، تا درباره منبعش که قرآن است بحثی بشود.

سؤال سوم: آیا می توان طبق آیه: «لکم دینکم و لی دین » دین را به گونه ای تعریف کرد که تمام مکاتب – حتی الح

البته که می شود. ما در آن جلسه هم اشاره کردیم که دین یک معنای عام دارد که شامل بت پرستی هم می شود و بر همین اساس
است که می گوییم دین حق و دین باطل. پس اصل مفهوم دین، هم شامل دین حق می شود و هم شامل دین باطل. حال ما
می خواهیم ببینیم که کدام مصداق از دین، حق و کدام یک باطل است.

این معنای عام دین را ما قبول کردیم، منتها گفتیم اگر خواستیم درباره دین بحث کنیم، باید تعریفی از دین ارایه دهیم که بر دین
اسلام منطبق باشد. وقتی که موسی علیه السلام تشریف آوردند تا فرعون را هدایت کنند، فرعون به مردم گفت: «اخاف ان یبدل
دینکم » (۱) . آن ها که خداپرست نبودند. فرعون رب اعلایشان بود و بت پرستی هم می کردند. اما فرعون گفت: «اخاف ان یبدل
دینکم ». همین بت پرستی منظورش بود. می گفت: می ترسم موسی بیاید و دین شما را تبدیل کند. خرابتان بکند: «ویذهبا
بطریقتکم المثلی » (۲) و این روش ایده آلی را که شما دارید، از شما بگیرد. از تهاجم فرهنگی موسی می ترسید. پس می شود دین را به
بت پرستی هم اطلاق کرد. اما ما که از آن دین دفاع نمی کنیم، مگر ما از هر دینی به هر معنایی دفاع می کنیم؟ این دینی که ما از
آن دفاع می کنیم، مصداقی از دین است که آن دین حق است و آن دین اسلام است. پس اگر ما تعریف عام هم ارایه بدهیم، غلط
نیست. منتهی باید در محل بحثمان توجه داشته باشیم که ما از آن معنای عام دفاع نمی کنیم، بلکه از یک مصداقش دفاع می کنیم.

این سه سؤالی است که در بین همه سؤالاتی که دادند مربوط به بحث گذشته ی ما می شد. حالا توضیحی بدهم که چرا این
اشکالات وارد نیست؟

همین طور که ملاحظه فرمودید، یک وقت است که ما می خواهیم بگوییم دینداری درست است، و یک وقت است که می گوییم
دین چه استعمالاتی دارد؟ چه معانی دارد؟ حتی در قرآن به چند معنا است؟ که گفتیم آیات زیادی داریم که دین در قرآن به
معنای روز چزا هم استعمال شده است، ولی آن مورد بحث نیست. در نتیجه، ما باید تعریفی از دین به دست بیاوریم. این تعریف
چگونه به دست می آید؟

پس برای تعریف دین چه کار باید بکنیم؟ اولا ما در صدد هستیم که یک تعریف لفظی از دین ارایه بدهیم; یعنی معنای اصطلاحی
را بیان کنیم. پس ما در مقام تعریف لفظی هستیم. می خواهیم بگوییم که این لفظ دین چه معنایی دارد. در حقیقت، تعریف ما
نوعی شرح الاسم است، یا اگر دقیق تر بخواهیم بگوییم نوعی شرح اللفظ است. ما می خواهیم بگوییم که دین در اصطلاح به چه
معناست. اگر خواستیم تعریفی ارایه بدهیم، این تعریف باز آن تعریف منطقی که در کتاب های منطق خوانده ایم نخواهد بود.
بنابراین، دین اصطلاح خاصی است، لذا باید دقیقا عناصر این اصطلاح را مشخص کنیم، منشا انتزاع این اصطلاح را کشف کنیم;
یعنی بگوییم این اصطلاحی که درست کرده اند، منشا انتزاعش چیست؟ راهش چیست؟ ببینیم که چگونه بر سر این اصطلاح باید
با طرف مقابلمان توافق کنیم؟ اصلا خودمان چگونه این اصطلاح را تبیین می کنیم؟ آیا بنشینیم و به سلیقه خودمان بگوییم دین
یعنی این!؟ در این جا می گوییم که این اصطلاح کاشف از امری است که اصلی ترین منبع شناخت آن قرآن است. آن دینی که
می گوییم، آن اصطلاحی که همه می دانیم، اجمالا چیزی است به نام اسلام. این اسلام، راه شناختی دارد، منبع شناختی دارد و
اصلی ترین منبع آن قرآن است.

بهترین راه این است که موارد استعمال دین را در قرآن پیدا کنیم و آن ها را بگذاریم کنار هم، و یک تعریف جامع و کامل از آن ها
انتزاع کنیم.

موارد استعمال را بررسی کردیم و دیدیم که دین یک جا به معنای لغوی خاصی است که معنی جزا و پاداش و غیره دارد، گفتیم که
این معنا محل بحث ما نیست. موارد زیادی هست. هم که دین به همان معنایی که ما می دانیم. به کار رفته است آن موارد استعمال
را که بررسی کردیم، دیدیم آن تعریفی که جامعه شناسان گفته اند، که دین یک امر شخصی است، تجربه ی شخصی است، یا فقط
اعتقادات و رفتار است، هیچ کدام از این ها درست نیست. دینی که اسلام می گوید تنها یک تجربه شخصی نیست چیزی است که
مردم را دعوت به پیروی از خود می کند. چیزی است که از طرف خدا آمده. تجربه ی شخصی را که پیغمبر از طرف خدا نمی آورد.

پس دین مطلقا به این معنا نیست. دین به معنای اعتقادات، لازمه اش این است که شامل احکام عملی، دستورات عملی و امور
غیراعتقادی نشود. نیز به آیاتی استناد کردیم که دین در آن ها مربوط به رفتارها، دستورالعمل ها و احکام است. از جمله: «ان عده
الشهور عند الله اثنی عشر شهرا» (۳) که اصلا راجع به این است که سال، چند ماه است. شما باید ماه ها را معتبر بشمارید، چهار تای
آن حرام است و احکام خاصی دارد; مثلا جنگ در آن ها حرام است و کارها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.